نماینده - هفته گذشته مصاحبهای در سایت تاریخ ایرانی مرتبط با اصلاحطلبان منتشر شد که بر اساس آن سید علیرضا بهشتی فرزند آیتالله شهید بهشتی مخالفت پدرش با دولت موقت را رد کرده و گفته بود تنها نقد دکتر بهشتی به مهندس بازرگان در شیوه مدیریت کشور بود، نقدی که حتی بعضی از اعضای نهضت آزادی هم به شخص بازرگان داشتند. نمونهاش هم انتقاد شهید بهشتی از بازرگان در مسئله مذاکره با آمریکا است که نقد ایشان متوجه عدم ارائه متن مذاکرات به شورای انقلاب از سوی دولت موقت بود.
حال آیا این ادعا با مستندات تاریخی منطبق است؟ سؤالی که با مراجعه به منابع دستاول که همان سخنان شهید بهشتی است به پاسخ آن میتوان دست یافت.
۲ اسفند ۱۳۵۸ آیت الله بهشتی با حضور در جمع بازاریان تهران به سؤالات آنان در زمینههای گوناگون ازجمله رابطه با آمریکا و نیز انتقادات ایشان به دولت موقت و شخص بازرگان پاسخ میدهند.
آیتالله بهشتی با تشریح اختلافات خود با مهندس بازرگان و دولت موقت میگویند: ما همین مسئله بیاعتنایی به آمریکا و استقلال هر چه سریعتر جامعه را مکرر هم مطرح میکردیم و معتقد بودیم جامعه حاضر است یک مقدار سختی تحمل کند ولی زودتر روی پای خودش بایستد جامعه بالاخره یک دوره مشقت میخواهد، انقلاب بدون زحمت که نمیشود، ایشان میگفتند لزومی ندارد، ما میتوانیم روابطمان را با آنها بهطور حسنه حفظ کنیم و دفاع جامعه را تأمین بکنیم، این دو سلیقه بود.
آیتالله بهشتی در مورد امیرانتظام نیز میگویند: سر مسئله آقای امیرانتظام ماههای اول به ایشان گفتیم که امیرانتظام یک چهره شناختهشدهای برای ما نیست و این درست نیست که ایشان معاون و سخنگوی شما باشد، حتی امام هم فرمودند، امام یکبار به من فرمودند بگوئید به ایشان که یک نفر دیگر را انتخاب کنند ولی آقای بازرگان گفتند نه، اگر قرار است ایشان برود همه ما خواهیم رفت. رک اطلاعات، ۲ اسفند ۱۳۵۸، صفحه ۲
۹ بهمن ماه ۱۳۵۸ نیز آیت الله بهشتی در مجمع حزب جمهوری اسلامی انتقادهای تندی را متوجه لیبرالها و دولت موقت میکنند.
آیتالله بهشتی در مورد تشکیل دولت موقت بعد از پیروزی انقلاب میگویند: مهندس بازرگان برای ما بهعنوان یک چهره پیشتاز در بسیاری از فعالیتهای فرهنگی اسلامی و بهعنوان یک چهره ارزنده در بسیاری از فعالیتهای سیاسی اسلامی مطلوب و موردعلاقه بودند و هستند ولی بهعنوان یک فرد و شخصیتی که بتواند انقلاب را و جامعه انقلابی را پس از سقوط رژیم روی خطی که انقلاب انتخاب کرده بود اداره بکند از همان موقع هم مورد اعتقاد نبودند نه برای امام و نه برای ما.
شهید بهشتی در این سخنرانی ادامه داده بودند: با روی کار آمدن یک چنین دولتی خطر انحراف انقلاب از مسیر بیشتر شد برای اینکه دولت موقت نمیتوانست مؤمن و نگهبان نسبت به همه معیارهایی که خط انقلاب را مشخص میکرد باشد.
آیتالله بهشتی گفته بودند «از اول انقلاب دو دید وجود داشت یکی اینکه کلیه روابط با آمریکا را قطع کنیم و دیگر اینکه میتوانستیم بگوییم دلیل ندارد که به این سرعت در تمام جهات رابطه با آمریکا را قطع کنیم بگذارید آن مقدار روابطی که میتواند دوام پیدا کند دوام پیدا کند، دوراندیشی در خط انقلاب معنایش این بود که از همان روز اول این روابط را خاتمهیافته تلقی کنیم و چنین اندیشهای در آن موقع حاکم بر مدیریت کشور نبود و سیاست خارجی ایران یک چنین سیاستی نبود و این برای انقلاب خطر به وجود میآورد چون آمریکا مطمئناً تحمل یک ایران کاملاً مستقل برایش چندان میسر نبوده و نیست.»
آیتالله بهشتی درباره این ایده که «ما در ایران بجای آنکه یک حکومت اسلامی داشته باشیم یک حکومت لیبرال داشته باشیم که به اسلام و مسلمانی اجازه زندگی در خانه و در مسجد میدهد» اظهار میدارند: شکی نیست که یک حکومت لیبرال مستقل از رژیم گذشته برای ما بسیار بهتر است ولی دقت کنید تجربه تاریخی نشان میدهد که یک حکومت لیبرال مستقل در این منطقه از جهان دوام نخواهد داشت، به آنهایی که به حکومت لیبرال مستقل دل بستهاند بگوئید سادهاندیشی میکنید. این کمال مطلوب شما در این منطقهای که ما در آن قرار داریم در شرایط سیاسی امروز جهان دوم نخواهد آورد.
آیتالله بهشتی اینگونه ادامه میدهند که: برای اینکه یک حکومت لیبرال در ایران نیروی عظیم مقابله با دشمن را در اختیار ندارد. در ایران نیروی عظیم مقابله با دشمن نیروی مردم است و نیروی مردم در ایران نیرویی است که متکی به اسلام بهعنوان مکتب باشد. رک جمهوری اسلامی، ۹ بهمن ۱۳۵۸، صفحه ۳
بر اساس آنچه ذکر آن رفت؛
۱- اختلاف شهید بهشتی با دولت لیبرالمسلک بازرگان نهتنها بر سر شیوه اداره و مدیریت کشور که بر سر راه و مرام این دولت بود. از منظر شهید بهشتی دولت موقت دولتی لیبرال بود که توان مقابله با آمریکا را نداشت.
۲- اختلاف شهید بهشتی با مهندس بازرگان درباره آمریکا تنها بر سر ارائه صورتجلسات مذاکرات به شورای انقلاب نبوده -هرچند که این انتقاد را نیز بارها مطرح کرده بودند - که ایشان معتقد بودهاند دولت موقت بایستی از ابتدا با آمریکا قطع رابطه میکرد.
۳- نکته سومی که مهمتر از نکات قبلی است توجه به این حقیقت است که در روزها و ماههای گذشته گروهی در فضای سیاسی کشور برای توجیه سازشکاری خود و نیز علاقهشان برای ایجاد رابطهای استعماری با آمریکا به تحریف شخصیت شهدای بزرگ انقلاب پرداختهاند و متأسفانه آتش تهیه این حملات را نیز منتسبان به آن شهدا در اختیار رسانهها قرار داده و میدهند. انتشار مصاحبهها و مقالات متعدد درباره شهید بهشتی و نیز تکرار اتهامات کهنهشده منافقین به این شهید بزرگوار درباره دیدار با ژنرال هایزر آمریکایی و ...در این راستا صورت میگیرد ولی آیا شهید بهشتی اینگونه است که اینان میگویند؟
سؤالی که پاسخ به آن روشن است؛ شهید بهشتی شخصیتی باثبات داشته و دارد که میتوان این ثبات شخصیت را در نوشتهها، سخنرانیها و مصاحبههای ایشان دید.
آنچه جای تأسف دارد ورود قوی ضدانقلاب به حوزه تاریخنگاری انقلاب است، مستندهای فراوان پخششده در سایتها و شبکههای ماهوارهای ازجمله منوتو و بیبیسی و رادیو فردا و ... همه نشان از آن دارد که آنان برای زدن ریشهها برنامههای گستردهای دارند و آیا نمیتوان از صداوسیما انتظار داشت که از آرشیو غنی این سازمان برای تهیه مستندهای قوی و جوابگو به شبهات استفاده کنند تا رسانههای استعماری چون منوتو و دیگر نشریات و رسانههای زنجیرهای عنان کار را در دست نگیرند؟!