نماینده/سیدهآزاده امامی: دیشب از سامانهای به شماره ۹۸۹۹۶۳۳۱۱ پیامکی با این مضمون دریافت کردم: «وعده دیدار با دکتر روحانی رئیس جمهور محبوب- اصفهان، پایتخت فرهنگ و تمدن ایران اسلامی- چهارشنبه ۱۵ بهمن، ساعت ۹:۳۰ میدان امام«ره»»! بعد از آن تبلیغات پرحجم خیابانی و زیرنویسهای مکرر تلویزیون اصفهان از اول هفته، و برنامههای گفتگومحوری که شهروندان را به حضور در مراسم استقبال تحریض و تشویق میکرد، این یکی حسابی نوبر بود و بیسابقه!
گفته بودند نه و نیم می آیند، اما میدانستم دیر میآیند، برای همین ساعت از نه و نیم گذشته بود که از خانه بیرون زدم، در روزی که هوا هم به شدت آلوده بود. از جنوبیترین نقطه شهر تا تقاطع فردوسی- آمادگاه یک ربع هم نکشید، مسیری که در روزهای عادی طی کردن آن خیلی وقتگیرتر از این حرفها بود! از آنجا به بعد را بسته بودند و مجبور شدیم بقیه راه را پیاده برویم، مردم تکتک و دوتا دوتا در مسیر بودند، و البته دانشآموزان گروهگروه، که بین راه شیطنتهایی هم میکردند! فکر میکردم این قضیه فقط در مسیر اینگونه است، به میدان هم که رسیدم قصه دقیقا همان بود؛ یعنی به جرأت ادعا میکنم بخش قابل توجهی از جمعیت حاضر در میدان نه حتی دانشجو، بچه مدرسهایهایی بودند که همراه معلمهاشان از مدرسه آمده بودند، به همین مناسبت بود که تابلویی بالا رفته بود با این مضمون: «روز دانشآموز مبارک»! خیلیها هم با اتوبوس از شهرستانهای اطراف آمده بودند و حتی عدهای از استانهای همجوار!
وارد میدان که شدم بیش از هر چیز پوسترهای عکس رهبری توجهم را جلب کرد، که به وفور دست مردم بود و روی آن نوشته بود: «من به مذاکرات اعتماد ندارم و خوشبین نیستم، نگاهتان به دست بیگانه نباشد».
پیش از آنکه به سمت جایگاه بروم، سری به خیابان حافظ زدم که قرار بود مسیر استقبال باشد، از ده متر آنسوتر از ورودی میدان دیگر نمیشد نام «جمعیت» بر آنان که در خیابان بودند نهاد، آنقدر تُنُک و چندتا چندتا بود که با روزهای عادی این خیابان هیچ فرقی نداشت! اکثراً هم همان پوستر رهبری را در دست داشتند و عدهای روزنامههایی را که کنار عکس رئیس جمهور نوشته بود: «روحانی زایندهرود من کو؟»
برای من که استقبال از رؤسای جمهور پیشین را دیده بودم، باورکردنی نبود، یعنی اصلاً قابل مقایسه نبود، با اولین حضور احمدینژاد در اصفهان که مردم از نزدیکیهای فرودگاه تا میدان امام در خیابان بودند و خودِ میدان که مملو از جمعیت بود، بهویژه با سفر انتخاباتی ۸۸، حتی با سفر خاتمی به اصفهان هم قابل قیاس نبود!
گفتم شاید آنسوی میدان اینگونه نباشد، اما با کمال تعجب جز همان چند متر انتهایی مقابل جایگاه جمعیت به شدت تنک و محدود بود، هرچه هم زمان میگذشت تعداد بیشتری خسته میشدند و بازمیگشتند!
تا روحانی بیاید سرودهایی از «حامد زمانی» و «اخشابی» و «سالارعقیلی» و... پخش میشد و جمعیت همسرایی میکردند، و مجری هر از گاهی شعارهایی را که آماده کرده بود از بلندگو اعلام میکرد تا ملت هماهنگ شوند.
گروهی سمت چپ جایگاه پرچمهای زرد حزبالله لبنان را در دست داشتند و به وفور پلاکاردهایی به شکل سایبان که «ستاد استقبال مردمی از کاروان تدبیر و امید» آنها را تهیه کرده بود و در اختیار مردم قرار داده بود که یکسوی آن تصاویر امام و رهبر و روحانی بود، و سوی دیگرش جملهای از روحانی درباره دهه فجر.
ساعت از یازده و نیم گذشته بود که روحانی وارد میدان شد، و به محض ورود او پلاکاردها و پارچه نوشتهها هم بالاتر رفت، پلاکاردهایی که مضمون اکثر آنها تقاضا برای «احیای زایندهرود» بود با تعابیر مختلف، و تابلوهایی که بر «حفظ حقوق هستهای» تأکید داشت. مردم به هر طریقی میخواستند پیامشان را به گوش رئیس جمهور برسانند، حتی بر بلندای درختان سرو میدان. اما ظاهرا این مضامین به مذاق بعضیها خوش نیامده بود که با توپ و تشر آن بندههای خدا را مجبور میکردند پلاکاردشان را بالا نگیرند، پلاکاردی که از رئیسجمهور میخواست «به داد کشاورزان شرق اصفهان برسد» یا «حقوق هستهای را حفظ کند و به دشمن اعتماد نکند»!
همینطور که بین جمعیت پرسه میزدم تا تابلوها و نوشتهها را بخوانم با خودم گفتم کل جمعیت را که یکجا جمع کنند به زحمت به کمربند مسجد شیخ لطفالله- عالیقاپو برسد! که همان لحظه صدای مجری را شنیدم که داشت به رئیس جمهور خوشآمد میگفت؛ میگفت «میدان امام لبریز از جمعیت است و جای سوزن انداختن نیست»! حیرت کردم از این ابراز ارادت!
ناصحانه به آقای رئیس جمهور پیشنهاد میکنم برای اینکه برآوردی واقعی از مستقبلین خود داشته باشند، در سفرهای بعدی حتما از جانب خودشان افراد معتمدی را به طور ناشناس میان مردم بفرستند تا این اظهارات متملقانه خدایناکرده ایشان را دچار خطای محاسباتی نکند! چون نظاره جمعیت از فراز جایگاه چیزی است، و بودنِ در میان جمع و تخمین حدود آن چیز دیگری. هرچه باشد این جمعیت بیانگر محبوبیت دولتهاست، و دولتها بر مبنای برآوردی واقعی از میزان محبوبیت و هوادار خویش میخواهند برای آینده برنامهریزی کنند، قرار باشد اینگونه به اظهارات خلاف واقع متملقین وقعی بگذارند کلاهشان پس معرکه است!
بعد نوبت به خوشآمدگویی امام جمعه اصفهان رسید. آیتالله طباطبائینژاد از عملکرد دولت در حوزه بهداشت و دیپلماسی تقدیر کرد، و مطالبه احیای زایندهرود را داشت. حین سخنان ایشان در حمایت از رویکرد دیپلماسی دولت، جوانانی که پرچم حزبالله را در دست داشتند فریاد میزدند «انرژی هستهای حق مسلم ماست»!
در آخر هم نوبت به سخنان میهمان اصلی رسید، بخش اعظم سخنان آقای روحانی اختصاص داشت به بزرگداشت شهدا و مفاخر اصفهان و تجلیل از نقش مردم اصفهان در مقاطع مختلف انقلاب. او با اشاره به مواضع غربیها در خصوص موضوع هستهای گفت: «به ما میگویند ایران نباید بمب اتم بسازد شما که بمب اتم ساختید چه کردید آیا شما توانستید با بمبهای اتم خود برای اسرائیل غاصب و آمریکا و غرب امنیت درست کنید؟»
روحانی سخنی هم با اوباما داشت: «شما نتوانستید هنوز مردمتان را زیر پوشش بیمه قرار دهید، شما نتوانستید در آمریکا مسئله درمان را حل و فصل کنید اما نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران به پشتوانه ملت کاری کرد که مردم به طور متوسط تنها چهار درصد هزینههای درمان را پرداخت میکند.»
و نیز در پاسخ به تقاضاهای مکرر برای «زنده کردن زایندهرود» گفت: «زایندهرود فقط مظهر تمدن اصفهانیها نیست بلکه مظهر تمدن تمام ایرانیهاست... ما به حول و قوه الهی در راستای تامین منابع آبی تلاش میکنیم... در این راستا به وزارت نیرو و استاندار اصفهان دستور میدهم اگر آب زایندهرود به اندازه کافی هم نباشد، نباید خشک شود.»... .