مشروح این گفتگو در ادامه از نظرتان میگذرد:
نماینده: برای آغاز گفتگو اگر بخواهید در مورد رسانههای اصولگرا و انقلابی نقاط قوت و ضعفی را برایشان برشمارید، به چه نکاتی اشاره میکنید؟
توجه داشته باشید که نیروهای مذهبی و انقلابی و حزباللهی در عرصه رسانه باید به چه نکتهای متکی و پایبند باشند، در بسیاری از رسانههای دیجیتال و مکتوب که کم هم نیستند توجه به این مسئله ندارند یا عمداً این مسئله رعایت نمیشود. ما معتقد به حقانیت و متعهد به نظام و انقلاب و اسلام هستیم، نه به دموکراسی یا لیبرالدموکراسی؛ این یک تفکر در مقابل اسلام است. نمیشود مثل ابوموسی اشعری باشیم، نمیشود به هر دو طرف رأی بدهیم، ما باید نشان بدهیم که متعهد به ولایتفقیه هستیم، برخی میگویند: ولایتفقیه یک حرف است، بعضی دیگر هم حرف دیگری میزنند، باید هر دو زده شود و ما هم هر دو را اطلاعرسانی کنیم! اینها نوعی پشت پا زدن به سرچشمهای است که هر چه داریم از اوست، همه عزت و آبرو و شرف ما از نظامی است که به واسطه ولایتفقیه از دیگر نظامهای حکومتی تمیز داده میشود. ما اسم نظاممان با نظام پاکستان هیچ فرقی ندارد اما ماهیتاً تفاوت از زمین تا آسمان است فصلالخطاب ما ولیفقیه است با آن ویژگیهایی که میدانید باید دارا باشد و مصداق او الحمدلله اینچنین است. این را در انعکاس مطالب باید بهصورت مشخصتر و جزئیتر، هم در ابراز بغض به کسانی که با این قضیه مخالفاند و هم در ابراز محبت به موافقان، باید گفت.
نماینده: برخی افراد هستند که علیرغم مسئولیتها و مناصبی که در نظام دارند صحبتهای ساختارشکنانه علیه نظام میکنند و از فتنه گران حمایت میکنند، به نظر شما این افراد چه سودی از این اقدامات میبرند و چه چیزی را دنبال میکنند؟
آقای مطهری که اینطرف و آنطرف میرود و مطالبی را مطرح میکند، چیز خاصی نمیگوید، حرفهای متفکرانهای نمیزند مطلبی که درک و فهم آن به لحاظ فلسفی دشوار باشد و لزوم به تکرار باشد در سخنانش نیست برخلاف نظر همه مسئولین و متصدیان قانونی در یک مسئله روشن و واضح میگوید در فتنه هر دو طرف مقصرند، ـ که البته معلوم نیست آن طرفش کیست. این روزنامهها و سایتهایی هم که بعضاً با عنوان اصولگرایی و برای نمایش به خیال خودشان آزادمنشی این حرفها را دارند تبلیغ میکنند طوری نیست که بدنه گستردهای داشته باشند، اینها، هم به لحاظ مالی و هم از نظر فکری از چند منبع معدود تغذیه میشوند. محتوای مطالب و خطی که روی آن کار میکنند این را مشخص میکند. لذا به نظر من خیلی این نباید جدی گرفته شود چه رسد به اینکه ما باورمان بیاید که برای دفاع از آزادی بیان و از این قبیل حرفهای دهانپرکن ابوموسیاشعریوار به تکرار و ترویج این سخنپراکنیها بپردازیم.
در این ایام باید از فرصت استفاده کرده و به مطرح کردن اصول پرداخت. باید در این ایام این مطلب را جا بیندازیم که ملاک حق و باطل چیست؟ آیا صِرف فرزند شهید یا فلان عالم بودن ملاک حق و باطل است؟ صِرف «از سال ۴۲ یار امام بودن» ملاک حق و باطل است؟ صِرفاً همسر شهید بودن ملاک حق و باطل است؟ حتی همسر پیغمبر بودن را میتوان حجتی برای قبول سخن گوینده دانست؟ البته همه اینها عزیز هستند و احترام دارند، اما برای ما حجت نیستند. از مصیبتهایی که امثال همسر شهید همت یا شهید باکری کشیدند، ما شاید نتوانیم یک لحظهاش را هم تحمل بکنیم؛ ازاینجهت برایشان ارج و احترام قائِلیم، اما همه اینها اگر از آن ضابطهای که خداوند قرار داده است خارج شوند، هیچ ارزشی ندارند.
هر چیزی که امام گفته تفسیر مطابق با زمان و مکان از قرآن و سنت پیامبر است و چیزی جز این نگفته است. برای همین هم هست که حرف امام معتبر و قابلقبول است. با تجربه دریافتیم که امام حتی یک کلمه هم برای نفس خود و نفع شخصیاش حرفی نزده.امام خمینی (ره) در جواب شاه و بختیار که دم از قانون اساسی میزدند، میگفت: ما از طریق «الزموهم بما الزموا علیه انفسهم» با اینها بحث میکنیم امام میفرمود شما با استناد به همین قانون اساسی که خودتان میگویید، غیرقانونی هستید. ما باید با امثال کروبی و موسوی فتنهگر که به دلیل عدم پایبندی به آنچه خود ادعا کرده و شعار آن را میدهند مثل پایبندی به قانون و یا پایبندی به ارزشهای انقلاب و رهنمودهای امام حقیقتاً فتنهگر و منافقاند با همین روش صحبت کنیم.
برخی این اصل میزان را مخدوش کردهاند، ملاک را مخدوش کردهاند، من فکر میکنم هر چیزی که امام گفته است تفسیر مطابق با زمان و مکان از قرآن و سنت پیامبر است و چیزی جز این نگفته است. برای همین هم هست که حرف امام معتبر و قابلقبول است. ما با تجربه دریافتیم که امام حتی یک کلمه هم برای نفس خودش و نفع شخصیاش حرفی نزده. حالا اینکه میرحسین میگوید «من نخستوزیر امام هستم»؛ یا مثلاً کروبی که میگوید «من از امام احکامی دارم که هیچکس ندارد» به نظر بنده باید با استناد به همین مطالب تناقضات آنها را درآورد.
با حرفهای خود آقای کروبی، کروبی باطل است. به نظر من از فرصتهایی که در این ایام در مجامع دانشگاهی پیش میآید باید استفاده کرد. این را باید برای دانشجو و استاد توضیح داد که اینها به استناد حرف خودشان محکوم هستند. باید روشنگری بشود؛ که مطلبی که اینها رویش ایستادند، دارند خواستگاهشان را لگدمال میکنند، خودشان دارند آن را از بین میبرند. اینها اگر امام را قبول دارند امام درباره دولت بازرگان – که به فرمایش خود امام به توصیه اطرافیان به نخستوزیری برگزیده بود و خودش قبول نداشت – و مقابله و مخالفت با او به واسطه اینکه از قبل ولیفقیه منصوب و دولت او امضا شده است میفرمود: «ايشان را كه من قرار دادم واجبُالْاتِّباع است، ملت بايد از او اتّباع كند. يك حكومت عادى نيست، يك حكومت شرعى است؛ بايد از او اتّباع كنند. مخالفت با اين حكومت مخالفت با شرع است، قيام بر عليه شرع است. قيام بر عليه حكومت شرع جزايش در قانون ما هست، در فقه ما هست؛ و جزاى آن بسيار زياد است. من تنبه مىدهم به كسانى كه تخيل اين معنى را مىكنند كه كارشكنى بكنند يا اينكه خداینخواسته یکوقت قيام بر ضد اين حكومت بكنند، من اعلام مىكنم به آنها كه جزاى آنها بسيار سخت است در فقه اسلام. قيام بر ضد حكومت خدايى قيام بر ضد خداست؛ قيام بر ضد خدا كفر است؛ و من تنبه مىدهم به اینها كه بر سر عقل بيايند؛ بگذارند مملكت ما از اين آشفتگى بيرون برود، بگذارند خونهای محترم ريخته نشود، بگذارند جوانهای ما ديگر اینقدر خون ندهند» صحيفه امام ج۶، ص۵۹.
حالا با توجه به این معیار آقای مطهری و این آقایان اگر در قبول داشتن امام صادقاند – که به نظر من نیستند – معلوم کنند که چه برخوردی با این فتنهگران محصور باید بشود.
متأسفانه جلساتی که این روزها در دانشگاهها برگزار میشود احساسی و سَمّی است، دو گروه میآیند و ما فرصت میدهیم که فقط تابلوی حریمشکنی را بالا بگیرند و شعار بدهند. به دوستانم گفتم این دعوت به مناظرههایی که میشود به نظر من بیشتر با طرف مقابل آنها هماهنگ شده است؛ یعنی اینها بهانهای میخواهند برای تریبون دادن به فتنه گران و خائنین. پیشنهاد خودم همیشه این بوده که اگر قرار است پنجاه دقیقه حرف بزنم و ده دقیقه پرسش و پاسخ شود، من حاضرم ده دقیقه سخن بگویم و طرح موضوع بشود، پنجاه دقیقه دانشجویان از من بپرسند. متأسفانه همین آدمهای مدعی آزادی بیان فضای دانشگاهها را تبدیل کردهاند به محیط ورزشگاهی؛ یک عده سوت و کف میزنند، آنجا وضعیت آبی و قرمز است. آنجا هیچکس حاضر نیست از آبی به قرمز و از قرمز به آبی متمایل شود؛ و این جنایت است در حق محیط دانشگاه. من هر جا در این دانشگاهها صحبت کردم گفتم هر کس طرفدار من است کف و سوت نزند و فقط گوش کند؛ به آنها هم که اختیارشان دست ما نیست توصیهام این است که از فرصتهایی که برایتان پیش میآید کمال استفاده را ببرید؛ بهجای اینکه حرفهای شعاری و تحریککننده بزنیم مبانیای که باعث شده است آن بغض و کینه در قبال فتنه به وجود بیاید را شرح دهیم. به نظر من این روشنگری اثر خودش را خواهد گذاشت.
نماینده: نظرتان درباره آرایش سیاسی اصولگرایی در مجلس چیست، اصولگرایان چگونه میتوانند به وحدت و اجماع خوبی برسند؟
کسیکه خود را اصولگرا میداند اگر اعتقاد جدی داشت که نباید از این قبیل سمینارها برگزار کنیم بعدازآنکه هامش آقا خوانده شد اگر در جلسه میبود باید جلسه را ترک میکرد، نه اینکه بعد از قرائت حاشیه در سمینار شرکت کند.به نظر بنده جریانات یا تشکلهای سیاسی که به نام اصولگرا وجود دارند با آن چیزی که ما در تعریف اصولگرا میدانیم خیلی فاصله دارند. بعضیهایشان هم حرکات و رفتارشان بهگونهایست که بر ضد این مسیر حرکت میکنند. منظور من این است که اصولگرا نمیتواند وقتی رهبری در موضوعاتی فریاد میکشند، او بیخیال باشد. بههرحال وظیفه هر اصولگرا حرکت در مسیری است که رهبری نشان میدهد، ولی گاهی ما بیتوجهی محض را میبینیم و هیچ کاری نمیکنیم.
یک مصداق حرف من این است که دیدیم رهبری در حاشیه نامه معاون رئیسجمهور که از ایشان برای دادن پیام به این کنگره یا سمینار درخواست کرده بود تذکری مینویسند، معنی این چه بود؟ متأسفانه همه با سکوت از کنارش گذشتند! این بزرگترین بیمهری و تنها گذاشتن ولایتفقیه است. البته آقای علی لاریجانی کمی تلاش کرد تا موضوع را اصلاح کند اما فایده نداشت. ایشان و هر کس دیگری که خود را اصولگرا میداند اگر اعتقاد جدی به این مطلب داشت که نباید از این قبیل سمینارها برگزار کنیم بعدازآنکه آن هامش آقا خوانده شد اگر هم در جلسه میبود باید جلسه را ترک میکرد. نه اینکه بعد از قرائت حاشیه، در این سمینار شرکت کند و بعدش هم بگوید اولین تصمیم این سمینار باید این باشد که دیگر ازایندست سمینارها برگزار نکنید. اگر تعارفات را کنار بگذاریم انقلاب نجات پیدا میکند. متأسفانه این تعارفات رسم شده است.
آن چیزی که باعث میشود جامعه شقهشقه شود و دیگر به حرف اصولگراها گوش ندهند همین تعارض در حرف و عمل این ـ بهاصطلاح ـ بزرگان است. من غصهام این است. غصهام این دهپانزده میلیون جوانی است که بهواسطه فطرتش ـ ما چه بخواهیم و چه نخواهیم ـ عدالتطلب است. ما اینجا به کسی تهمت نمیزنیم، ما فقط استدلال میکنیم. اتفاقاً بنده در وهله اول مخالف اینطور رویهها هستم؛ که مثلاً کسی بگوید «هاشمی رفسنجانی دزد است» در دانشگاه مشهد شخصی گفت آقای هاشمی دزد است، من بلافاصله گفتم کی گفته دزد است؟ ما نمیدانیم دزد است یا نه، ولی میدانیم که «آقا» فرمودند «من آقای هاشمی را پنجاه سال است میشناسم، ایشان از جیب خودش هم برای این انقلاب خرج کرده»، ولایتفقیه اینجا ولایتفقیه نیست؟ البته نفرتی که به خاطر نامه بیسلام و والسلام در دل من از آقای هاشمی هست از کمتر کسی هست. من نامه را که میخوانم میفهمم ریشه فتنه اینجاست، اصلاً فتنهگر اصلی است. وگرنه مگر دنیا عقلش کم است که بیاید از میرحسین طرفداری کند؟! میرحسین نمیتوانست و نمیتواند غلطی بکند. کروبی کسی نیست. همین امروز اگر این فتنه هنوز ادامه دارد به خاطر دست برنداشتن آقای رفسنجانی است. مطیع نیست، پیرو نیست. به نظر من ریشه فتنه اینجاست و اصولگرایان تا وقتیکه میخواهند ایشان به ریش قبایش برنخورد اصولگرا نیستند. متأسفانه چهار نفر پیدا نمیشوند با صراحت خطاب به هاشمی بگویند تو اگر عزیزترین یار امام هم بودی همه ارزشت آن موقعی برقرار است و همه اجرت پیش خدا موقعی داده میشود که «استجابوا لله و الرسول مِن بَعد ما أصابهم القرح للذین أحسنوا منهم واتقوا أجرٌ عظیمٌ» خدا اجر مؤمنان جنگ احد را ضایع نمیکند، بعد میگوید این مؤمنان کیاناند؟ اینها در جنگ شکست خوردند، مسلمانان آمدند و خبر آوردند که ابوسفیان محاصرهتان کرده است، پیغمبر آمادهباش داد. پیغمبر به یک لشکر شکستخورده دستوپا قطعشده آمادهباش داد. عدهای آماده شدند، البته من مفسر قران نیستم، همه اینها را در تفسیر خواندم. ظاهراً با آن وضعیت کسی هم که پایش قطع شده بود به برادرش گفت من را هم کول بگیر با خودت ببر. برادرش گفت تو بااینحالی که داری لازم نیست بیایی، جواب داد پیغمبر دستور داده است. خداوند میفرماید شرط ضایع نشدن مجاهدتهای گذشته در جنگ بدر و احد و خندق این است که وقتی پیغمبر گفت استجابت کنی. این خطاب به آقای هاشمی که سهل است، خطاب به همه این بزرگان است. آن چیزی که ما میفهمیم این است. بنده هم بهعنوان معلمی که از روی کتاب میخواند این را میگویم. معلوم نیست در دل من هم وارد شده باشد. امیدوارم خدا ما را امتحان سخت نکند. ولی تئوری و نظری آن این است که اصولگرا کسی است که بعد از سال ۴۲ که زندان رفت و شکنجه شد و تبعید شد و بچهاش کشته شد، وقتی آقای خامنهای گفت، بگوید چشم، چرا؟ برای اینکه امروز تحقق استجابت خدا و رسول در استجابت نایب امام زمان(عج) و ولیفقیه است. نه اینکه خود را به واسطه یار و همراه و رفیق و همکلاسی از تبعیت معاف بدانیم و در عرض ولایت بهحساب بیاوریم.
نمیشود چون یک احمق چینی گفته میخواهد زلزله بیاید با مال مردم با هلیکوپتر بروی سد لتیان اسکی روی آب، بعد بخواهی مردم حُرمَتت را نگهدارند.ما که تازهبهدورانرسیدهایم این را میفهمیم. به نظرم این برای نجات انقلاب ضروری است و اصولگرایی هم یعنی همین. اصولگرایی این نیست که تابلو بزنی ولایتفقیه، قانون اساسی، انقلاب؛ بعد هم زیرش در خانههای چند هزار متری هر غلطی که خواستی بکنی. نمیشود چون یک احمق چینی گفته میخواهد زلزله بیاید با مال مردم شب تاسوعا با هلیکوپتر بروی سد لتیان اسکی روی آب، بعد بخواهی مردم حُرمَتت را نگهدارند. اینها یک واقعیاتی است ـ که بخواهید یا نخواهید ـ هر چیزی که باشد، سیل این مردم، شما را خواهد شست. ممکن است ما را هم با خودش نابود کند، چون وقتی سیل آمد همه را با هم خواهد شست. امروز نگاه کنید ببینید کجای اصول حکومت اسلامی چیزی بهعنوان حق مدیریت داریم، حق مدیریت یعنی چه؟ آنهم مدیریتهایی که درصد بالایی از آن نه بر اساس صلاحیتها بلکه بر اساس پارتیبازی است. کسی را که دست چپ و راستش را نمیشناسد، مدیر فلانجا میکنند. این بزرگترین خطر است برای انقلاب مردم کور نیستند، میبینند نمیشود اینجوری برخورد کرد و اسمش را گذاشت اصولگرا، حالا شما از آرایش اصولگرایی در مجلس میپرسید. خوب شما چند نفر اسم ببرید تا من بگویم آرایش اینها چطوری است. من سراغ ندارم؛ سوای مردمی که فطرتشان واقعاً اصولگراست.
من اصلاً این چند بعلاوه چندها را و هفت بعلاوه هشتها و نظایر آن را معتبر نمیدانم.
آنجا که امام میفرمایند فرزندان عزیز، به تنها چیزی که باید فکر کنید استواری پایههای اسلام ناب محمدی است؛ اسلامی که همیشه طرفداران آن از مال و قدرت بیبهره بودند، بعد میفرمایند اسلام آمریکایی اسلامی است که زرمداران و زورمندان و مقدس نمایان بیهنر طرفداران آن هستند. به نظر من حتی اگر خود این آقایانی که در هفت بعلاوه هشت مشارکت میکنند، اگر مطلع نباشند، آن کانون اصلی که دارد این بازیها را برای ما درست میکند همان کانونهای قدرت و ثروت است و اسلام آمریکایی است.
نماینده: ارزیابی شما در مورد تمدید مذاکرات هستهای چیست و نسبت به نتیجه مذاکرات چه نظری دارید؟
«آقا» علیرغم اینکه میفرمایند من خوشبین نیستم و از این مذاکرات چیزی درنمیآید ولی در اختیارات رئیسجمهور دخالت نمیکنند؛ «آقا» بر اساس اختیاراتی که حسب ولایتشان دارند جایی که برایشان یقین شود خداینخواسته اقدامی صدمه به اسلام است جلوی آن را میگیرند.رهبری در مورد تمدید مذاکرات فرمودند به همان دلیلی که با اصلش مخالف نبودم با تمدیدش هم مخالف نیستم، حالا باید ببینیم آن دلیل چه بود؟ حضرت آقا جایی فرمودند که مردم ببینند، عبرت بگیرند که آمریکا چنین جانوری است. این یعنی چه؟
اینجا جمهوری اسلامی است، نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد. اسلام که ولیفقیه عهدهدار حفظ آن و جلوگیری از انحراف نظام از آن است ثابت کرده است که به جمهور وفادار است و اجازه خیانت به رأی جمهور را نمیدهند، اما از آنطرف عدهای به اسم جمهور دارند و با این بهانه که از مردم رأی گرفتهاند کارهایی میکنند که میتواند مقدمه صدمه به اسلامیت نظام باشد. رئیسجمهوری با هفتدهم درصد بالاتر انتخاب شد و باید امور اجرایی کشور را رتقوفتق کند. نمایندگان مجلس با رأی مردم برگزیده میشوند تا در چارچوب موازین اسلامی مسیر حرکت دولت را معین کنند و قوه قضائیه هم وظایفی در چارچوب قانون برایش تعریف شده است. «آقا» بر اساس وظیفهای که شرعاً و قانوناً دارند و اختیاراتی که حسب ولایتشان دارند جایی که برایشان یقین حاصل شود که خداینخواسته اقدامی صدمه به اسلام است دخالت میکنند و جلوی آن را میگیرند. ایشان نظر خودشان را هم خیلی صریح میگویند علیرغم اینکه میفرمایند من خوشبین نیستم و از این مذاکرات چیزی درنمیآید ولی دخالت در حوزه اختیارات رئیسجمهور نمیکنند؛ اما میفرمایند انشاءالله به فضل خدا صدمهای هم نخواهیم خورد، این مذاکرات و نتیجه آن موجب رشد و تعالی مردم میشود. الآن هم موضوع این است که اگر «آقا» مخالف نمیکنند به خاطر این است که منتخب جمهور سیاستش این است. به نظر من هیچ دلیل دیگری ندارد. «آقا» بنا ندارند با جمهور در مواردی که تعارضی با سلامت اسلام ندارد مخالفت کنند. ما در نظاممان به تجربه دیدیم بزرگترین جمهوریخواه امام بود و «آقا» هم هست. بقیه جمهوریخواهها را در سال ۸۸ دیدید و در انتخابات ۹۲ هم دیدیم، معلوم شد واقعاً چه کسی جمهوریخواه است و ملیگراست. بزرگترین ملیگرا به معنی واقعی امام بود. امام میفرمایند «شاه رفته بود آمریکا و نیکسون اینطوری عینکش را برداشته بود و یک مدلی به شاه نگاه میکرد» امام میفرمودند «خدا میداند تلخی این صحنه هنوز در ذائقه من هست که رییسجمهور آمریکا نگاه حقارتانگیز به شاه ایران کرد.» این بهاصطلاح ملیگراها دروغ میگویند که امثال بختیار را ملیمذهبی میگویند، اینها ملیگرا نیستند، اینها در عمل نشان دادند که حاضرند همه ملت را قربانی کنند. نامزدهای سال ۸۸ هم همین را نشان دادند، اصلاحطلبها هم همین را نشان دادند. نشان دادند که آنجایی ملت قبول است که رأیش با ما باشد، اگر خلاف ما شد این قبول نیست، میریزیم توی خیابان و بچههای مردم را میکشیم؛ اما «آقا» ثابت میکنند که از بُن دندان اعتقاد به رأی مردم دارند. البته یک مرز هم دارد، آنجایی که صدمه به اسلام باشد جلوی مجلس را هم میگیرند، میگویند این قانون مطبوعات خلاف اسلام است. لذا به نظر من حمایت کردن از تمدید مذاکرات یکچیز است، عدم مخالفت یکچیز دیگر است. امام یک جمله خطاب به نمایندگان دارند که «اکثریت هر چه گفتند باید پذیرفته شود و شما ولیّ آنها نیستید، شما وکیل آنها هستید، نمیتوانید بگویید این به ضرر شماست، ما نمیکنیم» این اولاً تفکیک بین ولایت و وکالت است، وکیل موظف است آن چیزی که اکثر موکلینش میخواهند را انجام دهد، اما «ولی» میتواند قطع کند، این قطعاً بر طبق اصول اسلامی است. جمهوری اسلامی حدّ دارد و ضابط آن هم ولیفقیه است. خیلی مهم است که شما تفکیک کنید که عدم مخالفت با رأی اکثریت تا جایی که به اسلام صدمه نزند با موافقت یا سیاستی که منتخب مردم دارد دو چیز جدا است.
نماینده: با توجه به اینکه شما عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس هستید، نظرتان درباره آقای فرهادی وزیر علوم چیست و عملکرد چندماهه ایشان را چگونه ارزیابی میکنید؟
من به وزیر انتخابشده علوم یک توصیه دارم. خودم هم به ایشان رأی دادم و دلیلش هم این بود که با صراحت اعلام کرد فتنه خط قرمز ماست و فصلالخطاب رهبری است؛ و توصیهام این است که اگر میخواهید هم در سیاستتان و هم در دیانتتان عاقبتبهخیر باشید به این حرفهایی که زدید پایبند باشید. آنجا فضای آن آقایان شما را نگیرد، آن حرفی که زدید و به واسطه آن از نمایندگان مجلس رأی گرفتید، شایسته شخصیت شماست. شما بهعنوان یک دانشمند فرهیخته سابقهدار در خدمت انقلاب هستید. بدانید که عزت شما در اجابت اصول نظام اسلامی است که در رأس آنها نظرات رهبر معظم انقلاب است. این توده میلیونی مردم از ایشان حمایت میکنند؛ در مرحله دوم هم به قانون پایبند باشید. مثلاً اگر واقعاً مدت سرپرستی یک نفر تمام میشود خب آدمقحطی که نیست، یک نفر دیگر را بیاورید و یا در مواردی که به واسطه سیاسیکاری قبلیها خصوصا در مسائلی نظیر بورسیهها به حقوق جوانان تحصیلکرده و متدین تعرضی شده آن را جبران کنید.
نماینده: یکی از طرحهایی که این روزها در مجلس مطرح است «طرح واگذاری مدارس به بخش خصوصی» است که منتقدانی هم دارد، به نظر شما این طرح چه آسیبها و چه فرصتهایی را برای نظام آموزشوپرورش میتواند داشته باشد؟
کسانیکه درخواست مجوز تأسیس مدارس غیرانتفاعی میدهند بیش از یکسال این روند طول میکشد، حالا اینها چطور یکمرتبه هزار یا نهصد مؤسس صاحبصلاحیت و تأیید صلاحیت شده پیدا کردند؟این کار خیانت به اصول قانون اساسی و آموزشوپرورش رایگان است. تا جایی که میدانم و آشنا هستم ما قانونی نداریم که اجازه صریح داده باشد. همین الآن هم از وزیر آموزشوپرورش سؤال کردم که شما به استناد کدام قانون اموال دولتی را در قالب مدارس دولتی به مؤسسات خصوصی واگذار میکنید؟ و بعد هم اینکه چگونه توانستید در ظرف یک مدت کوتاه یکدفعه قریب به هزار مدرسه را واگذار کنید؟ من اطلاع دارم که کسانی که درخواست مجوز تأسیس مدارس غیرانتفاعی میدهند بیش از یک سال این روند به طول میانجامد یعنی این سیستم او را میدواند حالا اینها چطور یکمرتبه هزار یا نهصد مؤسس صاحبصلاحیت و تأیید صلاحیت شده پیدا کردند؟ و سؤال سوم که از وزیر پرسیدم این بود: «چه تضمینی وجود دارد که شما میگویید ما این مدارس را واگذار میکنیم و یک سرانهای در حدود چهارصد پانصد هزار تومان در سال بابت هر دانشآموز میدهیم، آن مدیر هم دیگر حق ندارد پول بگیرد؛ و این میشود همان آموزش رایگان، فقط شخص دیگری این خدمت را ارائه میکند.» بنده سؤالم این است که همین الآن که مدارس دولتی هست، مدیران از مردم پول میگیرند و شما کاری به آنها ندارید و نمیتوانید کاری کنید، فردا که مدرسه واگذار شد به این مدیر یا مؤسس چطور میخواهید جلویش را بگیرید که از مردم پول نگیرد؟ سؤال بعدی این است که چه تمهیدی در آن قراردادی که با بخش خصوصی میبندید پیشبینی کردید که او برای اینکه منفعت مالی خودش را میسنجد نیاید معلمهای باسابقه زیاد که حقوقهای بالاتری دارند را به لطایفالحیل کنار بزند و یک عده جوانهای بیتجربه را که با ۱۵۰ یا ۲۰۰ هزار تومان در این اوضاع اقتصادی حاضرند کار کنند به کار بگیرد؟ حالا امیدواریم جوابی برایش داشته باشند و اگر نداشتند بشود جبران مافات کرد و آنچه را انجام دادند برگردانند. البته در حال حاضر و با اطلاعاتی که دارم این شکل واگذاری مدرسه به بخش خصوصی را خیانت به مردم میدانم.
نماینده: (بهعنوان سؤال آخر) در مورد غائبان از خدمت سربازی طرحی ارائهشده که برخی از اینها میتوانند با پرداخت مبلغی از رفتن به خدمت سربازی معاف شوند و کارت پایان خدمت دریافت کنند، در این مورد نظرتان چیست؟
ما میخواهیم در بودجه پیشنهاد بدهیم حالا که میخواهید، غیبت را بفروشید، معافیتش را مثل بقیه معافیتها نکنید. اینها نباید تا ابد استخدام دولتی شوند، از بانکهای دولتی نتوانند وام بگیرند، چیزیکه امتیاز هست را نباید به اینها داد.در بودجه امسال پیشبینیشده است که به کسانی که بیشتر از ده سال از سربازی غیبت دارند با پرداخت پول معافیت بدهند، استدلال هم میکنند که کسیکه ده سال غایب بوده دیگر به سربازی نخواهد آمد و از آنطرف هم اینها میتواند منبع درآمدی باشد. پیشبینی کردند که هزار میلیارد تومان از این محل درآمد کسب میشود، میگویند بین بیست تا پنجاه میلیون. این یعنی به بیست هزار نفر میخواهند سربازی بفروشند، چه کسی غیر از بچهپولدارهای پورشهسواری که ترسیدهاند از بغل مامانشان جدا شوند، میتواند پنجاه میلیون بدهد؟ اینها میخرند و بچههای محروم که به هزار و یک دلیل نتوانستند سربازی بروند نمیتوانند بخرند، اینها بسیارشان به خاطر پولهای بادآورده پدری راههای مسلط شدن بر مردم را بر خود هموار میکنند، ولی الآن یک مانع قانونی سر راهشان هست که سند هیچچیزی نمیتواند به اسمشان شود، استخدام دولتی نمیتوانند بشوند. ما میخواهیم در بودجه پیشنهادی بدهیم و آنهم این است که حالا که شما میخواهید، غیبت را بفروشید، معافیتش را مثل بقیه معافیتها نکنید. مشمولین غایب هفت - هشت مورد محرومیت دارند، خریدوفروش نمیتوانند بکنند، گذرنامه و گواهینامه نمیتوانند بگیرند. ما میگوییم همه اینها را برایشان برندارید. میگوییم اینها تا ابد استخدام دولتی نباید شوند، از بانکهای دولتی نتوانند وام بگیرند، ولی اشکالی نداشته باشد که بروند گذرنامه بگیرند، یا اگر میخواهد برود خانهاش را بفروشد، چون اینها شرایط اولیه زندگی است و حق همه هست، ولی چیزهایی که امتیاز هست را نباید به اینها داد. اگر این پیشنهاد با یک تبصرههایی کامل نشود بازهم در جهت فربهکردن همان قشری است که در حال ازبیخپوساندن ریشه این انقلاب هستند و به نظرم مورد رضای خدا نیست.