شناسهٔ خبر: 79729 - سرویس سیاست

تحلیل فدایی از طراحی‌جریان فتنه برای انتخابات مجلس

فدایی دبیر کل جمعیت ایثارگران: عناصری هستند که قبل از آنکه آقای روحانی رئیس‌جمهور شود، به وی توهین می‌کردند و او را قبول نداشتند. اما الان سینه‌چاک روحانی هستند؛ و جریان نفاق پیچیده‌شدنش اینجا موضوعیت پیدا می‌کند.

به گزارش نماینده، حسین فدایی دبیر کل جمعیت ایثارگران با بیان اینکه گفتمان اصولگرایی می تواند بر مبنای ۵ شاخص شکل گیرد، گفت: اگر ما بر اساس همین شاخص ها با تمام سیاسیون کشور به تفاهم برسیم خدمت بزرگی به نظام کرده ایم.

وی همچنین پیرامون وحدا اصولگرایان، اظهارداشت: راهبردمان وحدت حداکثری است. وحدت حداکثری یعنی اینکه یکسر این وحدت، پایداری است و سر دیگر آن، آقای لاریجانی است.

بعضی از دوستان که می‌خواهند تحلیل سیاسی کنند، آقای لاریجانی را كنار می گذارند بعضی هم پايداری را كنار مي گذارند ما قبول نداريم و می گوييم وحدت حداكثری دنبال شود.

متن گفتگو با دبیر کل جمعیت ایثارگران بدین شرح است:

*انتخابات مجلس شورای اسلامی در پیش است و گروههای مختلف سیاسی درحال برنامه ریزی برای کسب بیشترین کرسی های مجلس دهم هستند، از طرفی بعضی کارشناسان سیاسی معتقدند بدلیل فقدان نیروهای تاثیرگذار در جریان اصولگرا و تجربه ناموفق وحدت در انتخابات ۹۲ اردوگاه اصولگرایی با مشکل مواجه خواهد بود با اين وصف، راهکار و راهبرد اصولگرایان چیست؟

ما یک موانعی برای پیشرفت رو به تعامل انقلاب اسلامی داریم که اختلافات سیاسی یکی از این موانع است. نظام سلطه روی اختلاف‌های ما سرمایه‌گذاری کرده است و ايجاد اختلاف در جبهه انقلاب و مردم بزرگترین سرمایه برای آنها است.

از طرفی در جریان اصولگرایی بايد به یک گفتمان مشترک دست یابیم. وحدت ما باید وحدت گفتمانی باشد. گفتمانی که علاوه بر تکیه بر اسلام، متناسب با هر مقطع و زمان باشد.

گفتمان بلند مدت ما، گفتمان پیشرفت و عدالت ذيل گفتمان انقلاب اسلامی است که در ذیل این گفتمان، گفتمان تحقق اقتصاد مقاومتی جای دارد. اگر این سلسله گفتمان‌ها را برای ملت و خواص نادیده بگیریم، آسیب‌پذیری زیادی خواهیم داشت.

اگر گفتمان وحدت را بر اساس شاخص‌های صلاحیت‌های فردی تعریف کنیم، معنا و مفهومش این است که باید به مراکز دانش بنیاد سفارش دهیم، پروژکتور بیاورند تا اصولگرا پیدا کنند. ولی اگر به عنوان رویکرد گفتمانی و نه سیاسی (چرا که اگر رویکرد سیاسی باشد، باز تنگ می‌شود، منقبض می‌شود و ریزش زیاد خواهد بود) به وحدت نگاه کنیم دایره وحدت گسترده تر خواهد شد.

*این گفتمان وحدت چه ویژگی ها و معیارهایی باید داشته باشد تا بتواند افراد و طیف‌های بیشتری را شامل شود؟

اگر رویکرد ما گفتمانی شد، فکر می کنیم پنج شاخص می‌تواند مبنای این مرزبندی قرار گیرد.

اعتقاد و باور به اصل اسلام، اعتقاد و باور به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی، اعتقاد و باور به سیره و روش حضرت امام خميني(ره) و اعتقاد و باور به اصل ولایت فقیه و سخن ولی فقيه يعنی حضرت آيت الله العظمی خامنه ای از ویژگی های این مرزبندی است.

البته یک اصل دیگری هم که آقا در مرقد امام مطرح کردند را باید به این اصول اضافه کرد. ایشان فرمودند" کسانی که از درون خیمه انقلاب به دشمنان انقلاب علامت می‌دهند، خودی نیستند. " پس روحیه استکبارستیزی و مخالفت با هر گونه استیلای بیگانه نیز پنجمین شاخص این مرزبندي و رویکرد گفتمانی است.

ما می‌گوییم آحاد ملت ایران این ۵ ویژگی را دارند؛ بنابراین حوزه اصولگرایی بسیار وسیع خواهد شد. حال هنر این است که بعد از این، رقابت سیاسی در کشور، در چارچوب اين اصول شکل گیرد، چراکه رقابت برای نفی این اصول، یعنی رقابت با نظام.

ما اگر بر سر همین رویکردها با تمام سیاسیون کشور به تفاهم برسیم، خدمت بزرگی به نظام کرده‌ایم. ما باید مرزهای رقابت‌های سیاسی را با قبول این پنج اصل قرار دهیم؛ یعنی رقابتها باید در درون گفتمان انقلاب اسلامی باشد و نه رقابت‌ با اصل گفتمان انقلاب اسلامی.

مساله بعدی که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که حالا که ما یک مرز گسترده‌ای را تعریف کرده‌ایم و حوزه شمول آن گسترده شد؛ اما اگر كسانی بخواهند شاخص های جدید به این شاخص ها اضافه کنند، کار سخت می شود. مثلا بگویند شما پنج اصل گفتید من هم یک اصل دیگر اضافه کنم. حال این یک اصل چیست؟ مثلا مبارزه با فساد. یکی دیگر هم بیاید یک اصل دیگر اضافه کند. این اصولی که اضافه می‌کنیم مبنای دیگرش چیست؟ آثار آن ریزش است. يعنی هر چه اصول و شاخص ها زياد شود و حوزه شمول و فراگيری كمتر می شود.

همین الان افراد مدعی اصولگرايي هستند که متاسفانه انضباط مالی ندارند یا نسبت به کسانی که انضباط مالی ندارند، خنثی و بی‌تفاوت هستند. ما می‌توانیم برای شاخص‌های نامزد انتخاباتی، شاخص‌های بیشتری مطرح کنیم اما باید دقت کنیم مرزبندی‌ها را کجا قرار می‌دهیم. وقتی می‌خواهیم بگوییم جبهه نیروهای خودی یعنی آحاد ملت ایران که این پنج ویژگی را دارد. وقتی می‌گوییم جبهه نیروهای اصولگرا باز همین تعریف را می‌کنیم. اما وقتی می‌گوییم جبهه نیروهای ارزشی و انقلابی، یک شاخص‌های دیگری را هم باید به آن اضافه می‌کنیم.

*آیا تاکنون اصولگرایان جلسات و دیدارهایی برای همگرایی و رسیدن به وحدت داشته اند؟ اگر جلساتی بوده است فکر می کنید تا چه اندازه این جلسات موثر است و راه رسیدن به وحدت را هموار می سازد؟

در نشست‌هایی که با اشخاص و گروه‌های مختلف سیاسی و شخصیت‌ها در این يك ساله اخير داشته‌ایم، در مقام آسیب‌شناسی قرابت و نزديكي زياد است اما در مقام راه‌حل‌ها بحث ها ادامه دارد. البته جلسات خوب است، پیشرفت‌ها خوب است و انشاءالله تصور بر این است که بتوان به یک سند نهایی به عنوان یک منشور مورد وفاق جبهه اصولگرایی دست يافت كه بتواند منشا اثر برای فعالیت‌های آینده باشد.

*از طرفی شاهدیم که با روی کار آمدن دولت یازدهم، جريان فتنه به طور گسترده برای انتخابات مجلس به منظور بازگشت دوباره به قدرت برنامه ریزی می کنند. ارزیابی شما از فعالیت های جناح رقیب چیست و چقدر محتمل می دانید در انتخابات آینده دولتی ها به سمت اصلاح طلبان متمایل شوند؟

در حوزه جريان فتنه و نیروهای دوم خرداد یا برخی اصلاح طلبان، اختلاف نظر وجود دارد و هنوز نتوانسته اند جريان فتنه را از خود دور كنند چون به نظر می رسد یک تفاهم نانوشته‌ای میان آنان با دشمنان بیرونی اتفاق افتاده است و آن این است که بتوانند جبهه متحدی را با طیف اصلاح‌طلبان به علاوه بخشی از اصولگرایان به علاوه دولت با سرپرستی و سردمداری هاشمی، خاتمی و سید حسن سامان دهند كه البته اصلاح طلبان واقعی و ارزشی نسبت به اين مسئله حساس هستند و تلاش می كنند در دام اين بازی دشمن نيفتند.

این ائتلاف در دستور کار دشمنان است و برای آن نیز سرمایه‌گذاری کرده‌اند؛ به هر حال طرح کلی و هدف کلی جريان فتنه، ائتلاف و وحدت حداکثری است. سازمان‌دهی‌های خود را انجام دادند، تلاش می كنند، از ظرفیت‌های دولت و بخش‌های دولتی استفاده ‌کنند، جلسات حزبی و سیاسی خود را برگزار کرده‌اند، تیم‌های استانی‌شان را مشخص کردند، حتی نامزدهایشان که بتوانند از فیلتر شورای نگهبان عبور کنند را مشخص کرده‌اند و این خط کاری‌شان برای انتخابات است.

*یعنی دشمنان بیرونی برای انتخابات مجلس وارد صحنه شده اند. ممکن است فتنه دیگری در راه باشد؟

آنها می خواهند القاء كنند كه دولت، حامی فتنه گران است و خط فتنه، همان خط دولت است.

تلاش می كنند در عرصه اقتصادی سناریویی برای مذاکرات طراحی کنند مبنی براینکه نتیجه‌ای از آن حاصل و یک گشایش اقتصادی ایجاد شود تا آن گشایش منجر به توفیق دولت شود. یعنی بگویند دولت توانسته در عرصه بین‌المللی و عرصه مذاکرات هسته‌ای توفیق پیدا کند و بعد بگويند ديديد كه جريان فتنه موفق بوده است.

افراد رده‌ بالای غربی ها صراحتا تحلیل کرده‌اند که این دولت آخرین فرصت برای غرب است. اگر بتوانند این دولت را حفظ کنند، می‌توانند در کنار این دولت، مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان را بگیرند تا بعد از فتح این دو مجلس بتوانند خط تحول و تغییری را که منجر به تضعیف نظام شود را دنبال کنند. این تعبیر و نقشه آنان است که البته برای آن برنامه‌ریزی کرده‌اند و روی این خط دارند کار می‌کنند. اما ملت ایران را نشناخته‌اند و دولت هم به نظر من متوجه نقشه شوم آنها شده و به صورت نرم در برخي موارد واكنش نشان داده است.

شما بهتر از من می‌دانید که اگر بتوانند مجلس آتی را در دست گیرند مجلس دهم مساوی می شود با مجلس ششم و یا اینکه آنها بتوانند در خبرگان اکثریت را به دست آورند، کار خیلی سخت می‌شود.

*باتوجه به طراحی های دشمنان و برنامه گسترده جريان فتنه برای فتح مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان، رسالت اصولگرایان چیست؟ چراکه هنوز آثار و شواهدی نمی توان یافت که اصولگرایان به راهبرد مشخص برای دستیابی به وحدت رسیده باشند و اختلاف سلیقه و شکاف میان آنان زیاد است. درواقع راهکار عملی و نه شعاری برای رسیدن به این وحدت چیست؟

خب برای اینکه وحدت در ميان نيروهاي مومن سامان يابد ابتدا بايستی دغدغه های اختلاف و آثار سوء و شوم آن كاملا تبيين شود و مطالبه برای وحدت فراگير و گفتمانی شود؛ نتیجه خروجی تحلیل این می شود که باید با تمام قوا برای وحدت حداکثری اصولگرایان روی صحنه بیاییم.

اینجا وقتی می‌گوییم وحدت حداکثری اصولگرایان، معنایش این نیست که بیاییم در مذاکرات سیاسی بنشینیم و بگوییم حرف من این است و هر کس که حرف من را قبول نداشته باشد، اصولگرا نیست. باید برای رسیدن به وحدت تنازل موضع دهیم. سعه صدر داشته باشيم، آستانه تحمل را بالا ببريم البته مبتنی بر اصول.

مهارت کار در مدیریت صحنه وحدت است که کمترین هزینه متوجه اصولگرایی و ارزش‌ها شود و بیشترین عایدی و نتیجه نیز به دست آید.

لذا بحث مدیریت وحدت، بحث بسیار مهم، پیچیده و بسیار پر هزینه خواهد بود. ایثار و گذشت می‌خواهد. بعضی‌ها ممکن است روی سر آدم پا بگذارند و و بالا بروند؛ اما باید تحمل و راهبرد جذب حداكثری را دنبال كنيم.

بعضی از اصولگرایان به ما انتقاد می‌کردند که راهبرد وحدت‌گرایی شما مساوی با واگذاری صحنه است و می‌گویند چون شما به وحدت اعتقاد دارید، دیگران می‌آیند سوء استفاده می‌کنند و فرصت‌ها را از شما می‌گیرند. ما برای وحدت هر هزینه‌ای که به نفع نظام و انقلاب لازم باشد، می‌پردازیم و آن را قبول می‌کنیم. اگر دیروز می‌گفتیم ضرورت دارد، امروز می‌گوییم واجب است و این نکات کلیدی بحث‌های ماست و در آینده بیش از پیش با آن مواجه خواهیم شد.

*امروز گفته می شود آقای لاریجانی هم در صدد تشکیل حزب هستند. خوب طیف پایداری هم قطعا برای انتخابات برنامه دارد و تجربه ثابت کرده است که این طیف ها در یک دایره جمع نمی شوند. همچنانکه در انتخابات مجلس نهم با وجود تشکیل جبهه متحد اصولگرایان جبهه پایداری حاضر نشد به آن بپیوندند و به طور جداگانه لیست داد. همین تفرق را هم در انتخابات ریاست جمهوری شاهد بودیم.

ما با این واقعيت می‌خواهیم وارد عرصه شویم که راهبرد "وحدت حداکثری" داشته باشیم. حال باید وحدت حداکثری را تعریف کنیم؟ یک سر این وحدت، پایداری است و سر دیگر آن، آقای لاریجانی است. بعضی از دوستان که می‌خواهند تحلیل سیاسی کنند، آقای لاریجانی را كنار می گذارند بعضی هم پايداری را كنار مي گذارند. ما این را قبول نداريم و می گوييم باید وحدت حداكثری دنبال شود.

براساس سناریوی نظام سلطه و جریانات مساله‌دار، ما برای انتخابات راهبردی را انتخاب کرده ایم و آن راهبرد وحدت حداکثری است. حالا با توجه به تجربه ناموفق گذشته و وجود طیف های مختلف با سلیقه های متفاوت مکانیزم مدیریتی این صحنه اهمیت پیدا می کند.

حالا اگر راهبرد وحدت حداکثری را می‌خواهید انتخاب کنید، باید صحنه را مدیریت کنید. مثلا ما رفتیم خدمت يكي از شخصيت های سياسی گفتیم قبول دارید اختلاف کردیم و این مشکلات پیش آمد؟ گفت بلی. گفتیم قبول دارید باید وحدت کنیم؟ گفت بلی. گفتیم خب شما برای این وحدت چه کار می‌کنید؟ یک کتاب درد و دل داشت.

وقتی پرونده گلایه‌های خود را از اصولگرایان باز کرد و همه را با ادبیات خاص خودش مورد نقد و تفقد قرار داد، من سئوالم از ایشان این شد که به نظر شما با این وضعی که می‌گویید اصولگرایان بروند خانه‌هایشان بخوابند؟ عرضه و توان اداره کشور را ندارند، لااقل یک فکری بکنید. ما باید هم فکری کنیم.

حالا می‌رویم سراغ عمرو زيد. از این چنگ‌هایی که در صورت یکدیگر در انتخابات سال گذشته انداخته‌اند، همه زخمی‌اند. نسبت به همدیگر گلایه‌مندند و گاهی بعضی‌ها به بی‌اعتمادی رسیده‌اند. ما باید این زخم‌ها را التیام ببخشیم و مشکلات را حل کنیم و این سخت است. لذا کار بسیار سخت و پیچیده شده است.

حتی برخی از دوستان در ششمین کنگره ایثارگران که ما از همه طیف‌های مختلف اصولگرایی دعوت کرده بودیم، به من اعتراض کردند و گفتند چرا شما مثلا فلان شخص یا گروه را دعوت کرده‌اید؟ این گروه اصلا به وحدت اعتقاد ندارد.

جمعیت ایثارگران به لطف عنایت الهی توانسته نقش خوبی را در بحث وحدت نیروهای اصولگرا در ابتدای تاسیس جمعیت ایفا کند و خدا به ما منت گذاشت و توانستیم در زمینه وحدت اصولگریان نقش داشته باشیم؛ اما امروز این نقش بیش از گذشته است.

می‌دانيم یک خناسانی وجود دارند که نمی‌گذارند بین اصولگرایان پیوندی برقرار شود و تلاش می‌کنند که فاصله‌ها را زیاد کنند. لذا ما باید سعه صدرمان بالا رود تا بتوانیم تعامل برقرار کنیم.

مطلب ديگر كه بسيار اهميت دارد موضوع اداره امور اقتصادی، اجرايی و عمومی كشور است.

ما باید حتی علاوه بر وحدت برای انتخابات باید به وضعیت کلی کشور نیز توجه داشته باشیم. وضعیت کلی کشور یعنی آنکه ما در مجموع به این جمع‌بندی برسیم که مشکلات اقتصادی کشور مساله‌ای جناحی نیست که بخواهیم آنرا بصورت گروهی و جناحی حل کنیم.

کمبودها، کسری‌ها و نقص ها انباشته شده و بعضی از مرض‌های اقتصادی نهادینه شده لذا یک عزم و اراده عمومی و غیرجناحی برای رفع این مشکلات می طلبد. اینجا نباید جناح‌ها سر یکدیگر را بتراشند. ما نمی‌توانیم اقتصاد را نجات دهیم جز آنکه یک عزم و اراده عمومی ایجاد کنیم. گاهی برخی از عناصر سیاسی این مشکلات را فرصتی برای چانه‌زنی می دانند یعنی به دنبال امتیاز از نظام هستند.

*آیا امروز مشکلات اقتصادی تبدیل به تهدید برای کشور شده است؟ دولت برای رفع این مشکلات چشم به مذاکرات دوخته است. راه حل عبور از مشکلات اقتصادی چیست؟

راه‌حل مشکلات اقتصادی سیاست‌های ابلاغی رهبری تحت عنوان اقتصاد مقاومتی است بنابراین راه ما در این مسیر همان است. پس وقتی که راه مشخص است، حالا سوال این است که آیا حاضرید برای تحقق اقتصاد مقاومتی حتی با کسانی که مدعی اصلاح‌طلبی هستند، کنار بیایید؟

تحلیل‌مان از وضعیت اقتصادی این است که این اقتصاد دارد ابزار فشار و فرصتی برای نظام سلطه می‌شود و راه‌حل جلوگیری از این اتفاق، اقتصاد مقاومتی است. اما آیا حاضریم برای تحقق اقتصاد مقاومتی در کشور با جریانات رقیب نیز تفاهم کنیم و دست به دست هم دهیم؟

یک چیز دیگری نیز حائز اهمیت است که سربسته به آن نیز اشاره می‌کنم. بالاخره جریان سکولار و فتنه در این کشور دست برنداشته و بهترین فرصت را برای خود این می‌داند که در پوشش جريان اعتدال و در سايه آن، اهدافشان را پیش ببرد.

عناصری هستند که قبل از آنکه آقای روحانی رئیس‌جمهور شود، به وی توهین می‌کردند و او را قبول نداشتند. اما الان سینه‌چاک روحانی هستند؛ یعنی بازگشت و موقعیت خود را در آن می‌دانند که نه تنها با دولت شاخ به شاخ نشوند، بلکه برعکس در ذیل و سایه دولت کار خود را پیش ببرند و این افراد زیاد هم هستند و جریان نفاق پیچیده‌شدنش اینجا موضوعیت پیدا می‌کند.

یک مساله دیگر، فساد و باندهای فساد است. این باندهای فساد نیز حاشیه‌هایی درست کرده‌اند که اثرگذار در فضای سیاسی کشور است.

یک مشکل دیگر، حل مشکلات اقتصادی در سایه مذاکرات هسته‌ای است. حالا شما می‌خواهید بروید به صحنه. اگر بخواهید دولت را نفی و برخورد کنید که این موضوع به نفع دشمن تمام می‌شود و هم با سیاست‌های مقام معظم رهبری نمی‌خواند لذا اگر این راه را برویم به شکل‌گیری دو قطبی در جامعه کمک کرده ایم.

اتفاقا کسانی که به بعضی از عناصر سطح بالای دولت و رئیس‌جمهور مشاوره می‌دهند که بیاید حرف‌های تند بزند، می‌خواهم بگویم که ریشه‌اش اینجاست. اینها می‌دانند که مساله اصلی کشور این مسائلی که مطرح می شود نیست؛ اما در صددند که جامعه را دو قطبی کنند و ما نباید در بازی این افراد بیفتیم. بنابراین مدیریت صحنه خیلی سخت است.

مگر کسی می‌تواند آدم عاقلی باشد و بگوید من می‌خواهم در مناسبات بین‌المللی حضوری فعال داشته باشم ولی توان نظامی نداشته باشم. پس باید قدرت داشته باشید تا در مذاکرات سیاسی بتوانید حرف‌تان را پیش ببرید. آدم‌های بیسواد و ابتدایی هم این موضوع را می فهمند که در مذاکرات سیاسی باید قدرتمند باشیم و مذاکرات سیاسی تنها زمانی به نتیجه می‌رسد که شما قدرت داشته باشید. بنابراین ببینید که مشاورین چگونه کلید واژه درست می‌کنند. این کلید واژه برای غیریت و تمایزسازی است. برای اینکه اتفاقی شکل بگیرد تا بخشی از جامعه عليه آن بتازد و جامعه را دو قطبی كنندو روي مسايل كاذب مانور دهند.

*اتفاقا در ماجرای اسیدپاشی هم همین بی تدبیری را می بینیم. در آن قضیه هم به دنبال دو قطبی کردن جامعه و تخریب چهره های ارزشی بودند؟

بله؛ مثلا یک دفعه نگاه می‌کنیم همزمان با بررسی طرح امر به معروف و نهی از منکر در مجلس مساله اسیدپاشی در کشور جز مسائل اساسی می شود، یک موج درست می‌کنند و نیروهای حزب‌اللهی را طرفدار اسیدپاشی معرفی می‌کنند. اینها خیانت‌آمیز عمل می‌کنند. حالا ما وقتی سناریوی اینها را شناسایی می‌کنیم باید از اولین کسانی باشیم که در برابر این حادثه زشت موضع‌گیری کنیم چون به لحاظ اعتقادی مخالفيم؛ اما ما به اشتباه در این فضاسازی، سکوت می‌کنیم. لذا باید به پیچیدگی‌ موضع‌گیری‌های سیاسی توجه داشته باشیم تا با هوشمندی بتوانیم توطئه و بازی دشمنان را خنثی سازیم.

در گذشته هم می‌خواستند دو قطبی سازش‌ و مقاومت را سامان دهند اما نتوانستند. به خاطر تدبیری که حزب‌الله کرد. چرا خوب عمل کرد؟ به دلیل آنکه از رهبرش به خوبی پیروی کرد. بنابراین یکی از راه‌های خنثی‌سازی و بازدارندگی از توطئه‌هایی که دشمن طراحی می‌کند، این است که گوش به فرمان رهبر باشیم. تیتر زدن روزنامه‌ها و یا برخوردهایی تحت عنوان حزب‌اللهی را باید مراقبت کنیم و یا زمانی که بازی راه می‌اندازند، ما تقابل بی‌جهت نکنیم.

ما بايد به دنبال وحدت حداكثری باشيم سعه صدر داشته باشيم، حركت نظام استكبار را رصد كنيم، از رهبری تبعيت كنيم، جريان فتنه و فساد را رصد و افشا كنيم، براي حل چالش های اقتصادی زمينه اجرای اقتصاد مقاومتي را فراهم كنيم و بر اساس وحدت گفتمانی با روحيه اخلاص و ايثارگری، تلاش و مجاهدت كنيم و راهبرد وحدت حداكثری را دنبال كنيم.
منبع: مهر