به گزارش نماینده به نقل از فارس، مدت مدیدی است که وهابیت تکفیری در داخل ایران به دنبال تیشهزدن به ریشه وحدت شیعه و سنی است و تلاش میکند که اهل سنت را به شورش علیه شیعیان در داخل ایران وا دارد، در حالی که در این مدت ۳۵ سال که از انقلاب گذشته است، همواره این دو مذهب به دور از تعصب دینی در کنار هم زندگی مسالمتآمیز داشتهاند.
طبق بررسیهای انجام شده فعالیت وهابیت تکفیری با حمایت بی چون و چرای آلسعود در مشهد مقدس و در جوار بارگاه حرم رضوی رو به افزایش است.برای بررسی این موضوع با حجتالاسلام جعفر مرادی مدرس حوزه علمیه مشهد مقدس و عضو هیأت علمی دفتر تبلیغات اسلامی گفتوگو کردهایم که بخش نخست آن در ادامه میآید:
* ابتدا مقدمهای بفرمایید تا وارد بحث شویم.
به عنوان مقدمه باید بگویم حضرت امام که تبیین کننده بحث وحدت شیعه و سنی در عصر اخیر و حاضر هستند، درباره وهابیت تعابیری دارند و از اسلام وهابیت تعبیر میفرمایند به اسلام ملاهای کثیف وهابی، اسلام ذلت و نکبت و همچنین اسلام آمریکایی. مقام معظم رهبری هم تصریح میکنند که به مردم بگویید دستی که آمریکا علیه وحدت تجهیز کرده، عبارت از همین دست پلید وهابیت است و تأکید میفرمایند که این مطلب را صریح به مردم بیان کنید و پرده پوشی نکنید.
به نظرم رسانهها و همه فعالان فرهنگی از این مسأله غفلت کردهاند، رهبری میفرمایند که اسرائیل و وهابیت توسط دشمنان درست شدند، برای اینکه در جامعه اسلامی مرکز امنی باشند که به آنها وابسته باشد.
از نظر رهبری وهابی مساوی با اسرائیلی است و حتی شاید بتوان از دیدگاه ایشان وهابیت را خطرناکتر هم دانست، چون وهابی با لباس توحید و اسلام به ما نزدیک میشود، ولی اسرائیلی با لباس یهودیت نزدیک میشود و مهاجمی که با لباس گرگ به رمه نزدیک شود، زودتر قابل تشخیص است تا آنکه با لباس میش نزدیک شود.
*تفاوت وهابیت با اهل سنت چیست؟
تفاوت وهابیت با سنیها در عقایدشان است و نه در شکل عباداتشان، وهابیان برخی عقائد شیعه و اهل تسنن مانند توسل، زیارت قبور، تبرکجویی، شفاعت طلبی از میت، استغاثه به ارواح اولیاء الهی و... را بدعت میدانند، درحالی که سنیها این موارد را سنت میدانند، همین طور جشن میلاد گرفتن، عزاداری، قسم و نذر و ذبحی که برای غیرخدا باشد را بدعت میدانند، درحالی سنی ها این گونه نیستند.
علاوه بر آن وهابیان اعتقاد دارند که بدعتگزاران مشرک هستند و مشرکان هم باید کشته شوند! پس تفاوت بین سنی و وهابی در چنین مسائلی است که همهشان هم به مرده و مردگان مربوط میشود و به تعبیر یکی از علمای تسنن، توحید آنها توحید قبوری است، البته وهابیها، در منش اجتماعیشان یکسری اطلاقات لفظی و زبانی هم دارند که از طریق آنها هم قابل تشخیص هستند، ولی فعلاً به آنها نمیپردازیم.
۸۰۰ کتاب زیر میزی وهابیت در کشور
*وهابیت به چه طرقی در ایران تبلیغ می کند؟
یکی از روشهای تبلیغی که به آن، قالب تبلیغی میگویم - قالب از نظر ما بستهای است که در آن پیامهای تهدید عرضه میشود (پیامهای تهدیدی مانند وهابیت، مسیحیت، زرتشت و امثال آن عرضه میشود)- «کتاب» است، بالای ۸۰۰ عنوان کتاب فارسی وهابی در جامعه ما میان مردم توزیع شده یا قابل دسترسی است.
*در این رابطه مصداقیتر توضیح میفرمایید؟
وهابیت به چند شکل کتابهایی توزیع میکند که تهاجم به افکار شیعی یا بزک کننده افکار تکفیری آنان است. این اشکال به صورت خلاصه عبارتند از کتب غیر مجاز، کتب مجاز که با استفاده از ظرفیت مجاز رسانهای چاپ و منتشر میکنند، کتب دیجیتال و کتب اینترنتی.
همان طور که گفته شد برخی از این کتب کاملاً بزککننده افکار و عقاید خرافی وهابیت است (و از این منظر مصداق کامل استفاده از قدرت نرم است که توسط جوزف ساموئل نای در آمریکا مطرح شده است و این کتب در چارچوب همان پارادایمی توزیع میشود که به تعبیر رهبری معظم، موسوم به جنگ نرم است) برخی دیگر از کتب تخریب کننده افکار شیعیان است، برخی تعصبساز است، برخی تحریف کننده واقعیات تاریخی است و ..... از منظر موضوع بسیار متنوع هستند.
دسته بندی موضوعی کتب تبلیغی وهابیت/ حمله به عقاید شیعه در قالب بحث و مناظره
* لطفا به صورت تفصیلی درباره محتوا و موضوعات کتب وهابیت در کشور توضیح دهید.
۱. برخی از کتب، کتابهایی هستند که به عقاید شیعیان در قالب بحث و مناظره حمله میکنند و ادعا دارند که حاضرند با شیعیان در بحث و مناظره وارد شوند، ولی شیعیان حاضر نیستند! در این مورد کتابی نوشتهاند به نام «گفتاری با حقجویان شیعه» که چاپهای مختلفی دارد و نیز کتابهایی نظیر «گفتوگوی آرام و دوستانه»، «گفتوگوی آرام با دوست شیعهام»، «گفتوگوی آرام با دکتر قزوینی شیعه اثنی عشری»، «سرخاب و سفیدآب» و کتاب دیگری که بعد از آن با عنوان «دوباره سرخاب و سفیدآب» منتشر کردند که بر روی جلد آن نوشته شده «آخوند پاسخ نمیدهد»، کتاب «گرههای کور در مذهب شیعه» و همین طور «استدلالهای باطل شیعه از قرآن» که در قالب بحث و منازعه با عقاید شیعه به نقد و نفی آن عقاید میپردازند.
۲. موضوع بعضی از کتابها نقد عقاید شیعه در بعد اثبات حقانیت و شؤون امامان است، مانند کتاب «آیه تطهیر و ارتباط آن با عصمت ائمه» این کتاب چاپهای مختلفی دارد و همگی به زبان فارسی هستند و به صورت رایگان توزیع میشوند. (نکته جالب درباره این کتاب آن است که در ابتدای انتشار این کتاب، نام مولف دکتر عبدالهادی حسینی و نام مترجم فاطمه محمدی معرفی می شد که اصلا وجود خارجی ندارند! و اسامی شیعه پسندی هستند که سبب میشوند شیعیان نسبت به خواندن این کتب علاقهمند شوند. ولی بعدها از آنجا که دروغگو کمحافظه است نام اصلی مولف و مترجم را روی کتاب نوشته و منتشر کردند: مولف طه الدلیمی و مترجم اسحاق دبیری!)
۳. زمینه دیگر، ضدیت صریح با عقاید شیعه در بعد اثبات امامت با تمسک به روایات است؛ یعنی سعی کردند استدلالهایی را که ما برای اثبات امامت از رویات داریم، در این کتابها نقد کنند. مثل کتاب «امامت در پرتو کتاب و سنت»، «امامت در پرتو نصوص»، «نگرشی به احادیث حوض» و نیز کتاب «حدیث ثقلین را بهتر بفهمیم» و امثالهم. همینطور کتاب دیگری به نام «عقیده امامت و حدیث غدیر» دارند، یادمان باشد که کتب وهابی تلاش میکنند «غدیر» را از خطبه بودن خارج و تبدیل به حدیث کنند؛ یعنی کاری کنند که ما همیشه به جای خطبه غدیر، تعبیر حدیث غدیر را به کار ببریم تا در اذهان مردم، حادثه بزرگ غدیر تداعی گر صرفا یک حدیث و نه دستورالعمل های فراوان پیامبر برای زندگی بشر باشد.
انتشار کتاب وهابیت با بودجه بیتالمال در دوران اصلاحات
۴. زمینه دیگر تبلیغ وهابیت از طریق کتابها، تبلیغ وهابیت از طریق مباحث مربوط به خلافت است: کتاب «خلافت و امامت» را در این مورد نوشتند و توزیع کردند و همین طور کتاب «خلافت و انتخاب»، جالب اینجاست که کتاب «خلافت و انتخاب» در دوران اصلاحات مجوز انتشار گرفت و متأسفانه چاپخانه دانشگاه فردوسی مشهد این کتاب را چاپ کرد.
این موضوع جای سؤال دارد که چرا کتابهای ضد شیعه با بودجه بیتالمال چاپ میکنند؟! بعد از مدتی که این کتاب چاپ شد، مجوز آن لغو شد، ولی وهابیها که متوجه شده بودند که چقدر فضای کشور ما نسبت به ترویج تفکر وهابی به نام تفکر تسنن بیتفاوت است، کتاب دیگری را به نام «خلافت و انتخاب، جلد ۲» نوشتند، از ظاهر کتاب «خلافت و انتخاب جلد اول» بر نمیآید که جلد دومی داشته باشد، چون روی جلد آن نوشته نشده که این کتاب جلد اول است.
اما در کتاب دوم که دقیقاً با طرح روی جلد کتاب اول چاپ شده است، یعنی طرح روی جلد آن دقیقاً مثل جلد قبلی است، به خط ریزی روی کتاب نوشتهاند: جلد دوم. این کتاب (به اصطلاح جلد دوم) هیچ وقت مجوز انتشار نداشته است، متأسفانه این ۲ کتاب، تقریباً در دست بسیاری از سنیها و وهابیت همیشه دیده میشود و هر وقت معترض شوید که به چه دلیل این کتاب غیرقانونی را چاپ کردهاید؟ میگویند که این کتاب را از چاپ قدیم داریم! و من نمیدانم که اینها چند میلیون نسخه چاپ کردهاند که تمام شدنی نیست؟ و هر وقت نگاه میکنید این کتاب را دارند، از نکات جالب این کتاب این است که «خلافت و انتخاب، جلد اول» به قیمت ۶۰۰ تومان و جلد دوم به قیمت ۴۰۰ تومان و دو جلد به قیمت هزار تومان معادل یک شکلات فروخته میشود! البته ساده لوحی در دادن مجوز انتشار کتب وهابیت، فقط به زمان اصلاحات منحصر نشد، حتی در دوران بعد از اصلاحات هم این کارها ادامه یافت. مثلاً کتابی به نام «نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلام» و باز هم از چاپخانه دانشگاه فردوسی مشهد در دولت دهم بیرون آمد که در این کتاب صراحتاً عنوان میشود که علامه حلی منحرف بوده و برای منحرفکردن مسلمین کتاب «منهاج الکرامه» را نوشته است! در این کتاب خواجه نصیرالدین طوسی بزرگترین متکلم شیعه در طول صدها سال را نیز جزو ملحدین معرفی کردهاند!
ولی ابن تیمیه که توسط شیعه و اهل تسنن مورد نقد قرار گرفت و توسط اهل تسنن به جرم پایهگذاری افکار خلاف اسلام (وهابیت و تکفیر) بارها زندانی و تبعید شد و نهایتاً هم در زندان به خذلان ابدی پیوست را به عنوان «علامه» معرفی کردهاند و این دقیقاً همان مشی و مرامی است که در عربستان دنبال میشود! جای سوال دارد که چاپخانه دانشگاه فردوسی مشهد با انتشار این گونه مطالب با بودجه بیتالمال به چه سمتی میرود و چه مقاصدی را دنبال میکند؟
ضدیت صریح با عقاید شیعه و ستیز بی امان با امام مهدی(عج)
۵. زمینه دیگر، ضدیت صریح با عقاید شیعه و ستیز بی امان با امام مهدی(عج) است، در این باره کتاب «عجیبترین دروغ تاریخ» را در چاپهای مختلف نوشتهاند، کتب دیگر مانند «غائب همیشه غائب»، «بررسی مهدی شیعیان» و «مهدی موعود یا مهدی موهوم» که انکار وجود امام زمان(عج) است، همین طور کتاب «بررسی علمی در احادیث مهدی» توسط وهابیت چاپ و منتشر می شود.
وهابیت و ستیز با اهل بیت(ع)/ خاطره کذایی از دو عالم شیعی با ۲۰۰ سال فاصله سِنی
۶. زمینه دیگر در موضوعات کتب، ستیز با اهل بیت(ع) است، ادعای مستند نبودن شیعه و اهل بیت(ع) است و میخواهند بگویند که ما نمیپذیریم که ائمه شیعه واقعاً بنیانگذاران تفکر شیعی باشند و اینها همگی سنی بودند و به خلفای سنی زمان خودشان در نماز اقتدا کرده و مشاوران آنها بوده اند!
با این هدف از سالها پیش کتابی به اسم «اهل بیت از خود دفاع میکنند» نوشته و پخش میکنند که این کتاب منتسب به شخصی به نام «دکتر حسین موسوی» که ادعا دارند شیعه بوده و سنی شده است!
این فرد با توجه به خاطراتی که نقل می کند و افرادی که در خاطرهها نام میبرد، قطعاً جعلی است و وجود خارجی ندارد، چون برخی از افراد مورد اشاره مؤلف با فواصل زمانی زیاد از هم زندگی کردهاند!
شیعیان عرب زبان که جعلی بودن دکتر حسین موسوی را دریافتند، درخواست کردند که این به اصطلاح عالم شیعه سنی شده! خود را معرفی کند و در فضاهای حقیقی و یا مجازی خود را عرضه کند ولی چون این فرد وجود نداشت، طبعا نتوانستند او را نشان دهند! حتی سایت های عرب زبان برای اثبات عدم وجود خارجی این فرد ادعا کردند که حسین موسوی مجددا شیعه شده است و اینجا بود که وهابیت منفعل شد و کاملًا سکوت کرد!
البته این کتاب را وهابیون عربستانی نوشتند و به نام جعلی «دکتر حسین موسوی» منتشر کردند و علت این نامگذاری هم مشخص است، چراکه نام حسین برای ایرانیان خیلی محترم است و فامیلی موسوی نیز برای ایرانیان شیعه اهل مطالعه و دوستدار اهل بیت نیز محترم است و عنوان دکتر هم چون دهان پُرکن است افزوده شده است. این کتاب هم در چاپهای مختلف منتشر شده است.
این کتاب را در کشورهای عربی به اسم «لله ثم للتاریخ» به نام نویسنده السید حسین الموسوی من علمای بغداد در دو جلد منتشر کردند، در حالی که همین دکتر حسین موسوی است و اینکه آنجا سید گذاشتهاند، به دلیل اینکه در کشورهای عربی عنوان دکتر خیلی عنوان دهن پرکنی نیست.
همچنین کتابی به نام «مناظره امام صادق(ع) با یک رافضی» توزیع کردهاند که این کتاب چاپهای مختلف دارد و همین طور به نظر میرسد کتاب «شیعه و اهل بیت»، درصدد القای مبارزه اهل بیت با شیعه اثتی عشری است!
وهابیت و تحریف تاریخی
۷. تحریف تاریخی زمینه دیگری است که دنبال می شود و تحریف حقایق تاریخی درباره وقایع و زندگی اهل بیت این زمینه را تشکیل میدهد،. کتابهایی مانند «قاتلان حسین(رضی الله عنه) را بشناسید»، «حقایقی از جنگ جمل و صفین»، «تهمت به علی در نهجالبلاغه»،«حقیقت عاشورا» و کتب دیگر در واقع درباره واقعیتهای تاریخی است که به صورت مجعول و معکوس جلوه میدهند.
۸. زمینه بعدی دروغهای صریح درباره عقاید اهل بیت عصمت و طهارت است که توسط وهابیت در کتابها تعقیب میشود، کتابی در این زمینه به نام «حقیقت توحید در نگاه ائمه» نوشتهاند و همین طور میخواهم بگویم در این کتابها بیان میکنند اصلاً عقاید اهل بیت- شیعه هم پیروی از آنها میکنند-، آن چیزی نبوده که شیعیان ادعا میکنند و مشخص است که این موارد چقدر جنبه تخریبی در عقاید شیعه میگذارد.
وهابیت و نفی زیارت
۹. نفی زیارت؛ اشاره کردم که سنیها زیارت قبور را سنت میدانند ولی وهابی ها زیارت قبور را بدعت میانگارند، کتابی منتشر شده به نام «زیارت از دیدگاه اهل بیت» نوشته فردی به نام دکتر عبدالهادی حسینی که درباره جعلی بودن این اسم شیعهپسند قبلا توضیح دادم و بیان شد که عبدالهادی حسینی اصلاً وجود خارجی ندارد.
در مورد نفی زیارت کتاب دیگری نوشته و منتشر کردهاند به نام «خرافات وفور در زیارت قبور» و کتاب دیگری به نام «زیارت قبور» که همه این کتابها عقاید شیعه را در مورد زیارت قبور نفی میکنند.
تحریف معنا و مصادیق اهل بیت(ع)
۱۰. زمینه بعدی که وهابیت در تألیف کتابها پیگیری میکند، تحریف معنا و مصادیق اهل بیت(ع) است، تلاش می کنند بگویند معنا و مصداق اهل بیت چیز غیر از مدعیات شیعه است، کتابی منتشر کرده اند به نام «عقیده اهل بیت علیهم السلام»! که می دانیم اطلاق تعبیر «علیهم السلام» تعبیری منافقانه از طرف آنان است، چرا که سنی و وهابی به اهل بیت «علیهم السلام» اطلاق نمیکند، بلکه به آنها تعبیر «رضی الله عنهم» اطلاق میکنند و اگر به این صورت نوشته شده برای این است که شیعیان این کتاب را پذیرفته و مطالعه کنند و همین طور کتاب دیگری به نام «فضائل اهل بیت و منزلت والای آنان از دیدگاه اهل سنت».
آنها تلاش میکنند بگویند معنا و مصداق اهل بیت چیز دیگری غیر از آنچه شیعه میگوید، است، در حالی که در روایات اهل تسنن فراوان وارد شده است که پیامبر اهل بیت را معرفی کرده و پنج تن آل عبا را به این عنوان مشخص کرده است و در روایات تسنن داریم که عایشه خودش حدیث کساء را نقل کرده و طبق نقل خودش جزء اهل بیت نیست و عایشه اقرار میکند که جزو اهل بیت نیست. همچنین روایاتی هم از امسلمه و زینب همسران دیگر پیغمبر با همین مضمون نقل کردهاند،
۱۱. زمینه بعدی، تکفیر شیعیان است، کتابهایی منتشر میکنند که شیعیان را کافر و رافضی و مشرک معرفی می کند! مثلاً کتابی به نام کتاب «توحید» نشر داده اند که در واقع این کتاب ترجمه کتاب «التوحید» محمد بن عبدالوهاب، بنیانگذار تفکر وهابیت است، همین طور کتاب دیگری به نام «اجماع اهل علم و ایمان بر بطلان دین رافضیان» که معنایش این است که اهل علم و اهل ایمان، اتفاق نظر دارند برای اینکه دین رافضیها یعنی دین شیعیان باطل است. همین طور میتوانیم به کتاب «چگونه مسلمان شدم» اشاره کنیم که سنی شدن را مسلمان شدن معرفی کرده و کتاب «راه نجات از شر غلات» و کتاب «نواقض اسلام» نوشته بن باز و کتاب «وجود عمل به سنت رسول الله و کفر کسی که آن را انکار کرد»، از همه مهمتر میتوانیم به کتاب «مختصر منهاج السنه» که نوشته ابن تیمیه است اشاره کنیم، کتاب منهاج السنه در نسخه عربیاش بیش از ۷۰۰ بار از شیعیان تعبیر به روافض و رافضی، رافضه و .. کرده است، طبق شمارش من، ۷۴۷ بار در نسخه عربی چنین تعابیری آمده است، و با این وجود کتاب چاپ و منتشر و اهدا هم میشود.
یکی از مهمترین زمینه های تبلیغی وهابیت در کشور
۱۲. زمینه دیگر فعالیت وهابیت در خراسان و کشور، تقدیس همه صحابه است که بیشترین کتابها را در این رابطه نوشتهاند مانند کتاب «بهترین انسانها بعد از پیامبران» چاپهای متعددی داشته است در گذشته که این کتاب به نام «بهترین انسانها بعد از بیامبران» منتشر میشد که کلمه پیامبر فاقد حرف «پ» است، علت اینکه بدون «پ» و با حرف «ب» مینویسند، این بوده که نیروهای امنیتی ما را به این اشتباه بیندازند که این کتاب احتمالاً از یک کشور عربی آمده است، چرا که حروفچینی این کتاب عربی است. در حالی که تمام ادبیاتش از ابتدا تا آخر، فارسی است، ولی در اسمش این خطای ظاهرا عمدی را مرتکب شدند که ما را در تحلیل منشأ به اشتباه بیندازند، البته در چاپهای سالهای بعد به صورت «پیامبران» نوشتند، همچنین کتاب «اصحاب کرام از زبان پیامبر محبوب اسلام» را در این زمینه نوشتهاند. کتاب «افتخار صحبت و همراهی با رسول خدا»، کتاب «وحدت و شفقت بین صحابه و اهل بیت علیهمالسلام» (که گفتیم تعبیر «علیهمالسلام» تعبیر منافقانهای است که برای این استفاده میشود که شیعیان را به اشتباه بیندازد)، کتاب «دفاع از صحابه جلیل ابوهریره و ردی بر منافقان»، کتاب «شاگردان مکتب نبوت»، کتاب «دیدگاه اهل سنت درباره مشاجرات و اختلافات میان صحابه کرام» و کتاب «دوستی و خویشاوندی میان اهل بیت و صحابه». همگی درباره تقدیس صحابه نوشته شده است، بخش قابل توجهی از کتب این عرصه، دارای مجوز بوده و با مجوز قانونی منتشر میشود.
کتابی نیز در همین زمینه دارند به نام«صحابه را به دست آوردم، بدون اینکه اهل بیت را از دست بدهم» که به نام مؤلفی به نام مرتضی عسگری ترجمه شده است. این فرد هم از ساختهها و بافتههای وهابیت است که برای اینکه شیعیان را به خواندن کتاب تشویق کند با نامی همنام علامه مرتضی عسگری منتشر کرده است. این هم از دروغگویی های وهابیت است که به نام علمای ما کتاب منتشر کند، به نام عالم بزرگوار شیعه آیه الله جعفر سبحانی نیز کتاب منتشر کرده اند
«آل رسول الله و اولیای او» کتاب دیگری از این قماش است که دارند، کتاب «با یاران پیامبر»، کتاب «یاوران حقیقت»، کتاب «بانوان صحابه، الگوهای شایسته» و کتابهای دیگر...
ردیهتراشی بر کتب مؤثر شیعه
۱۳. زمینه دیگر فعالیتشان ردیهتراشی بر کتب تأثیرگذار شیعه است، کتابی در شیعه به نام «المراجعات» داریم که حاصل مناظره مفصل عالم طراز اول عقائد شیعه، علامه شرفالدین موسوی با عالم طراز اول سنی، شیخ سلیم بشری است، در این مناظره ۱۱۰ نامه بین این دو شخصیت بزرگ اسلامی مبادله و نهایتا عالم طراز اول سنی، شیعه شده است، این کتاب از کتابهای بسیار اثرگذار در پیشرفت تفکر شیعی در قاره آفریقا نیز بوده است.
بر این کتاب یک ردیهای تراشیدند به نام «الحجج الدامغات» که خیلی سریع به نام «پاسخهای کوبنده» در سه جلد ترجمه و منتشر شد، همین طور کتابی به نام «شبهای پیشاور» داریم که بر آن هم ردیهای به نام «روزهای پیشاور» نوشتند. کتابهایی که جناب آقای رسول جعفریان دارند هم مورد بغض وهابیت است و بر برخی از آنها جوابیه نوشته اند.
۱۴. زمینه دیگر فعالیت علیه شیعه در عرصه کتاب، اتهام به شیعه با استفاده از خلافاندیشان است. کتاب «شیعیگری» احمد کسروی که حاصل تفکرات فرد منحرفی به نام احمد کسروی بود که آدم ناسالمی بود که قبل از انقلاب ترور شد و آن قدر ناسالم بود که به نظر میرسد حکومت طاغوت نیز خیلی انگیزه برای پیداکردن قاتلانش نداشت، «شیعیگری» وی را وهابیها منتشر میکنند و میخواهند شیعیان را نسبت به تفکر شیعی دلسرد کنند.
۱۵. ضدیت با عقاید شیعه در بعد تهاجم محض هم از دیگر زمینههای فعالیت تبلیغ وهابیت در عرصه کتاب است، کتابی به اسم «سؤالاتی که باعث هدایت جوانان شیعه شد» منتشر کردند، در این کتاب شبهات زیادی علیه شیعیان مطرح شده، کتاب را بعداً به صورت سؤالاتی که باعث هدایت جوانان شد، هم منتشر کردند، چون شیعیان نسبت به آن تعبیر «هدایت جوانان شیعه شد» حساسیت نشان میدادند، اینجا در چاپهای بعد «سؤالات که باعث هدایت جوانان شد» به عنوان نام کتاب انتخاب شد، تصویری هم از یک امامزاده در ذیل کتاب انداختهاند.
ماجرای مسجد «شیخ فیض» و مانور وهابیت با انتشار کتابی به نام «آخرین فریاد... »
۱۶. زمینه دیگر فعالیت اینها، شخصیتسازی و نمادپروری است، به عنوان مثال میتوانیم به کتابی به نام «آخرین فریاد مسجد شیخ فیض » اشاره کرد، این کتاب ادعا میکند که اهل سنت در مشهد، مسجدی به نام مسجد «شیخ فیض» داشتند که نظام اسلامی این مسجد را تخریب کرده است.
واقعیت قضیه از این قرار است که در کوچه آیتالله سیدجواد خامنه ای که مزین به نام پدر مقام معظم رهبری است و در حال حاضر یک پارک است، در گذشته یک کاروانسرا وجود داشته که شیعه و سنی در آنجا غرفه داشتند، به مرور اهل تسنن غرفهها را خریداری میکنند، بلندگو میگذارند، امام جماعت میآورند و در آنجا نماز جماعت برگزار میکنند، بعد از مدتی تلاش میکنند تا مجوز برای ساخت مسجد بگیرند.
این مکان در فاصله هفتاد متری منزل پدری مقام معظم رهبری واقع شده است، مسئولان شهری اجازه ساخت مسجد را نمیدهند، چون در فاصله ۵ متری یک گوشه این مکان که اکنون پارک است، مسجد حاج داداش واقع شده و در فاصله هفت متری زاویه دیگر، مسجد ابوذر و در فاصله پنج متری کوچه دیگر پارک، حسینیه موسی بن جعفر است و در ضلع چهارم هم در فاصله سه متری، حسینیه ابوالفضلی قمیها واقع است و معنی ندارد که بین این همه مراکز عبادی، یک مرکز عبادی دیگر هم ساخته شود.
ضمناً این کوچه فاقد فضای سبز بود و بنا شده بود که اینجا فضای سبز شود. وهابیها توسط عمال داخلیشان یعنی افراد موسوم به سنی دربهای کارونسرا را بستند و از داخل شروع به گودبرداری مکان کردند. ستون های بزرگی هم در آنجا کار گذاشتند تا مکان به اصطلاح مسجد ضرار خود را بسازند ولی نظام اسلامی در یک شب همه آنها را با خاک یکسان و تبدیل به فضای سبز کرد، در آنجا بانک صادرات و مغازههایی هم متعلق به شیعیان وجود داشت که همه تخریب و تبدیل به فضای سبز شد.
از آن زمان آنها مظلومنماییشان در شبکههای ماهوارهای سر به آسمان میزند که میگویند: ما مسجد داشتیم و مسجد ما را خراب کردند، در حالی که اینجا کاروانسرا بود و کاروانسرای مشترک بین شیعه و سنی بوده که شیعه و سنی مشترک در آنجا غرفه داشتند و در طرح شهرداری واقع شده بود، حتی پول همه سنیها را نیز پرداخت کردند، اگر بخواهیم صریحتر به این ماجرا بپردازیم باید بگوییم که در اینجا فساد زیادی هم انجام میشد و من از اهالی بومی و پیرمردهای منطقه شنیده ام که نقل می کردند: عدهای به نام مولوی، افرادی را به عنوان «یار سفر» می آوردند یعنی نوجوانان پسر را میآوردند و به آنها تجاوز میکردند، کتاب «آخرین فریاد مسجد مسجد شیخ فیض » در ادعای مبارزه شیعیان با مساجد اینها در مشهد نوشته شده است. بعد از نوشته شدن این کتاب مشخص شد که قرار بوده این مسجد ضرار به صورت مسجد بیت المقدس و با گنبدی بزرگتر از گنبد امام رضا علیهالسلام ساخته شود.
از این دست کتب که برای مبارزه با نظام اسلامی نوشته میشود موارد دیگری هم وجود دارد.
۱۷. همچنین ادعای نصرت اسلام و پیامبر اکرم توسط اهل سنت و وهابیت از مواردی است که در کتابهایشان پیگیری میشود، مثل کتابهای «صد وسیله برای نصرت و یاری رسول الله»، «دشمنی یهود و نصارا با اسلام»، «گلزارهای شاداب در دفاع از سنت ابوالقاسم» و امثالهم.
۱۸. سوءاستفاده تبلیغی از فرصت حج هم سبب شده است که کتابهای متعددی علیه شیعه در بین حاجیان کشورها و حتی ایرانیان منتشر کنند و از عجایب روزگار این است که سازمان حج و اوقاف و بعثه رهبری در حج نتوانسته جلوی این سمپاشی علیه شیعه را بگیرد. این کتب را بعضا به عنوان اهداء به افراد و به صورت عمومی در بستههایی بین حاجیها پخش میکنند.
وهابیت و شخصیتسازی و نمادپروری
۱۹. زمینه دیگر در فعالیت وهابیت در مشهد، شخصیتسازی و نمادپروری از بین شخصیتهاست، کتابهایی را به برخی افراد مجهول الهویه نسبت میدهند و ادعا میکنند که این افراد علمای شیعه بودن که سنی شدهاند! از جمله این کتابها، کتابی است به نام «چرا سنی شدم؟» این کتاب در ظاهر به نام مؤلفی به نام مرتضی رادمهر منتشر شده است، وهابیون در شبکههای مجازی و اینترنت ادعا میکنند که این فرد حجتالاسلام شیعهای بوده که سنی شده و به همین دلیل نظام اسلامی ایشان را به شهادت رسانده یعنی کشته است! بعد از مدتی که این مسأله را مطرح کردند، یکباره به یاد آوردند و عنوان کردند که وی دکتر نیز بوده است. نه در مورد دکترای ایشان و نه در مورد وجود خارجی ایشان هیچ اطلاعاتی وجود ندارد، اما چون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و متولیان فرهنگی در این زمینه اصلاً اظهارنظر نمیکنند، از این فضای شکاف استفاده میکنند و چنین چیزهایی را به خورد مخاطبانشان را میدهند.
چگونه ترفند وهابیت نقش بر آب میشود
کتاب «چرا سنی شدم» میخواهد بگوید که چرا این فرد سنی شده است، جالب اینکه در فضای مجازی هم عکسی از این فرد منتشر شده که او را با لباس روحانیت نشان میدهد! نکته بسیار جالب در این عکس اینکه فردی که در این تصویر ملبس به لباس روحانیت شیعه است، عمامهای که بر سر دارد، پس و پیش و بر عکس است و هم یقه پیراهنش، یقه انگلیسی است و نه یقه طلبگی! در حالی که چنین روحانی در سطح کشور اصلاً نداریم، همه یقه طلبگی میپوشند و حتی دیپلماتهایمان هم تحت تأثیر قرار دادهایم و آنها نیز یقه طلبگی میپوشند، معنا ندارد که کسی یقه انگلیسی بپوشد و آخوند هم باشد! ولی چون وهابیان عربستان اصلاً آخوند ندیده اند و این جنگ از عربستان مدیریت میشود، لذا این تصویر را در شبکههای اجتماعی منتشر کردهاند که مخاطب نمی فهمد به اصطلاح قسم حضرت عباس را باور کند یا دم خروس را!
۲۰. زمینه دیگر ادعای روشنفکری است که این جماعت دارند و کتابی به نام «بازسازی باورها» و کتاب «تضاد در عقیده» و کتاب «گفتوگوهای عقلانی با شیعیان اثنی عشری» یا این نگاه نوشته شده است .
۲۱. همین طور کتابهایی که در نقد احکام شیعه نوشتهاند، مثل «صیغه یا ازدواج موقت»
۲۲. و کتابهایی که به تحریف مفاهیم بنیادین در جامعه می پردازد مثلا بحث وحدت، اما وحدت به همانگونه که مورد نظر آنها هست و نه به آن شیوه ای که مورد نظر مقام معظم رهبری و مرحوم امام بود، مانند کتاب «علی، امام وحدت» و کتاب «شاهراه اتحاد» که این دو کتاب در ترویج وحدت نگاشته شده، ولی به روشی که خود وهابیت میگویند. و همین طور کتابهایی در بدعت دارند، مثل «بدعت و تأثیر ناگوار آن در جامعه» البته آنها به هیچ وجه عنوان نمی کنند که در کتب مورد قبول خودشان آمده است که خلیفه دوم بنیانگذار بدعت بوده و از این کار خود هم خرسند بوده و بدان می بالیده،بلکه منظور آنها از بدعت همان مواردی است که در عقاید شیعه است مثل سجده بر مهر و..، کتاب «مفاهیم اساسی اسلام در پرتو کتاب سنت» و کتاب «شمشیر بران بر اشراک و بدعات دوران» این گونه کتابها برای نقد و تحریف مفاهیم اساسی نوشته و منتشر می شود.
۲۳. کتابهایی که به زبانهای دیگر نوشتهاند، مثل کتابهای تاجیکی
۲۴. زمینه دیگر فعالیت اینها، ادعای قرآن مداری است، کتابهای متعددی نوشتهاند، برای اینکه بگویند ما اهل قرآن، حافظان قرآن و حاملان قرآن هستیم، مثل کتاب «تجلی قرآن در عصر»، کتاب «حکایت مناظره تاریخی»، کتاب «تحریف قرآن نزد شیعه» و کتاب «تابشی از قرآن» که میخواهد آنها را نشانه، حامیان و حاملان قرآن قلمداد کند و ما را دور از وادی قرآن.
علمایی از اهل سنت که شیعه شدند
۲۵. زمینه دیگر حمله به مستبصران یعنی علمایی از تسنن که شیعه شدهاند است. میدانید که بسیاری از علمای تسنن در جهان شیعه شدهاند، افرادی از مراجع تقلید آنها مانند محمد مرعی امین انطاکی، افراد مبارز مانند شحاته، افراد عالم در رشتههای مختلف مثلاً از بین حقوقدانها فردی که قبلاً در جریان کشتار حجاج ایرانی که در عربستان انجام شد، وکیل عربستان در دادگاههای بینالمللی و ضمناً مشاور حسنی مبارک هم بود، به نام دمرداش العقیلی شیعه شده است و کتبی بسیار مفید در اثبات حقانیت شیعه نوشته است.
دانشمندان دیگری مانند محمد بیومی مهران، مروان خلیفات، صالح الوردانی که بعضاً حدود ۵۰ تالیف در مورد حقانیت شیعه دارند و همین طور تیجانی و عصام العماد و دیگران را هم داریم. موضع وهابیت در این مورد این است که مسأله را به سکوت برگزار کند و اصلاً در این باره سخنی نگوید و از اشتباهات فاحش مسئولان فرهنگی این است که هیچ وقت نیامدهاند، این افراد را به جامعه بشناسانند یا حداقل کتب آنها را ترجمه و منتشر کنند که در بین شیعیان فارس زبان ایجاد صلابت اعتقادی کنند، در برخی موارد که وهابیت به برخی از این افراد میپردازد، آنها را متهم به دروغ و نفاق و .. میکند مثلاً کتاب «دروغگویان را بشناسید» یا کتاب «بلکه گمراه شدی» که نسخه جاوای آن را دیدهام، در رد بر دکتر تیجانی نوشتهاند.
۲۶. تقدستراشیهای بی حد و حصر هم از زمینههای مهم فعالیت وهابیت در کشور است، اینکه برای شخصیتهایشان عنوان «حضرت» را اطلاق کنند و برایشان القاب خیلی آسمانی و جذاب انتخاب کنند، با هدف ترغیب سنیها جهت جنگ با شیعه است، اینها در گذشته، خلیفههایشان را افراد محترمی میدانستند، اما در حال حاضر خلیفههایشان را افراد مقدسی میانگارند.
در گذشته نهایت انتظاری که داشتند این بود که شیعیان به شخصیت های آنها توهین نکنند، اما اکنون در طراز بالاتر از امیرالمؤمنین افرادی مانند ابوبکر، عمر و عثمان را مطرح میکنند، بعد از مدتی که حضرتتراشی برای خلفا را باب کردند، برای عایشه نیز عنوان حضرت را به کار بردند که ظاهراً از حدود ۱۵ سال پیش بود، حالا کار به جایی رسیده که برای امثال عکرمه که از مبغضین اهل بیت بود و همین طور برای خالد بن ولید نیز عنوان حضرت را به کار میبرند، چند سال بعد که ابن ملجم و یزید را هم حضرت کنند! دیگر نمیشود دشمنان آنها یعنی حضرت امیرالمؤمنین و امام حسین را مقدس دانست، چون آنها با افرادی درافتادهاند که حضرت بودهاند! باید توجه داشت توسعه دایره تقدس در یک مذهب و یک دین، نشانه فرآوری سازمانی و نیرویی آنهاست و میتواند خطرات اجتماعی و امنیتی داشته باشد.
۲۷. در زمینههای دیگر مانند نقد دعاهای شیعه، حمله به علمای شیعه، حمله به عملکرد شیعه، حمله به عقاید توحیدی شیعه و هم کتابهای متعددی نوشتهاند.
ناگفته نگذارم که برخی از کتب منتشره در عرصه مجاز هم اساساً کتب اهل تسنن هستند و برای اینکه اقلیت سنی مانند اقلیتهای دیگر حق چاپ و نشر کتاب برای پیروان خود را دارند، بدانها مجوز داده میشود، این کتب اصلاً برای ما و نظام اسلامی خطری ندارد و طبیعی است که اهل تسنن نیز برای پیروان خود باید بتوانند از ظرفیت کتاب استفاده کنند. هر چند که میزان این نحو کتب معتنابه نیست و تعداد کمی را شامل میشود.
*آیا این کتابها در خراسان رضوی در کتابفروشیها در دسترس است؟
کتبی که به نام عقائد یا احکام سنی نوشته میشود، بله. و البته برخی کتب نیز بر مبنای تفکرات وهابی نوشته میشود و با غفلت مسئولان مجوز میگیرد که به برخی از آنها اشاره کردم و باید گفت متاسفانه تعداد قابل توجهی از کتب وهابیت به عنوان کتب اهل تسنن مجوز چاپ گرفته و اثرگذار نیز بودهاند. اگر میبینیم که برخی از سران کشورها به مسئولان ایرانی اعتراض کرده و ایران را تقویتکننده تفکر تکفیری معرفی کردهاند، به خاطر همین تسامحات عمدی یا سهوی است که به برخی از کتبی که محتوای تفکر وهابی دارند مجوز داده و اجازه نشر داده ایم.
اما کتبی که نام بردم این کتابها عمدتاً چاپ غیرمجاز داشته و به صورت غیرقانونی چاپ شده اند، این کتابها را از لایه زیرین جامعه بیرون کشیدهام، من یک محقق روی پیشخوان نیستم و تنها به آن بسنده نمیکنم، کتب زیر پیشخوان را نیز بررسی میکنم چون در عرصه فرهنگ و شکل گیری فرهنگ کاملا اثربخش هستند. بنا بر آمار ۵۰ درصد کتابفروشیها، کتاب غیرقانونی هم پخش میکنند. ۵۰ درصد یعنی یکی در میان، و در بین کتب غیر مجاز برخی کتابهای جنسی و مبتذل و برخی دیگر اعتقادی هستند.
به جز برخی که مجوز چاپ گرفتهاند، طبیعتاً به آنها مجوز داده نشده و گاهی اوقات در اثر خیانتهایی یا غفلتهایی که هست، مجوز داده شده است.
*پس! دسترسی عموم به این کتابها بیشتر به چه صورتی است؟
-محفلی دریافت میکنند یعنی از جماعت تبلیغی، مولوی های سنی، گروه های دعوت یا از طریق اینترنت، ولی همه آنها روی پیشخوان کتابفروشی ها موجود نیست.
قاتل شهید سردار شوشتری یک وهابی بود که ۶ ماه پیش از انتحار یک معتاد خیابانی بود
*به نظر شما در برابر این همه کتاب تبلیغی وهابیت چه باید کرد؟
ببینید مقام معظم رهبری در دهه هفتاد در سخنرانی در دانشگاه امام رضا در مشهد دستور دادند، سنت ردیهنویسی بر کتب ضلال احیا شود. از آن زمان تاکنون بیست سال گذشته است ولی حتی در حوزه علمیه خراسان ۲۰ ردیه بر کتب ضلال نوشته نشده است، در حالی که تعداد کتب ضلال در دسترس حدوداً ۳۰۰ برابر شده است. اینکه ما در دینداری خود بصیرت کمی داریم و کوفی مسلک در دفاع از حق خودمان عمل میکنیم، قطعی است، راه حل هم در عمل به وظیفهمان است، باید به دستوری که ۲۰ سال است، خاک میخورد عمل کنیم. سپاه، ارتش، نیروی انتظامی و نهادهای به ظاهر غیر فرهنگی هم که دغدغه مبارزه با وهابیگری را دارند، باید بدانند کسی از وهابیان به خاطر دریافت پول خود را نمیکشد، بلکه همه آنها شبههدار شدهاند و گمان میکنند که با انتحار به میهمانی پیامبر اکرم(ص) نائل میشوند، عامل انتحاری که سردار شوشتری و دهها نفر از سرمایههای نظام اسلامی را به شهادت رساند، شش ماه پیش از انتحار یک معتاد کنار خیابان بود که با شبهات وهابیت بدانها گروید و دست به این عمل وحشیانه زد، تفاوت وهابی و غیر وهابی در فکر اوست و فکر با فشار و تهدید و جنگ از بین نمیرود، باید جنگ فکری کرد.
بر تمام مطالبی که در این کتب نوشته شده است، ما جواب و ردیه داریم، اما چه کسی حمایت میکند که مطرح شود؟ اگر قرار باشد محقق ما کتاب بنویسد و برای چاپ آن در هزار نسخه ، جانش به لب برسد، خب طبعاً نمینویسد یا اگر نوشت هم در تیراژ خیلی محدود منتشر میشود که اثرگذار نیست، علیه وهابیت باید کار جهادی البته در عرصه فرهنگ انجام شود با ردیه نوشتن و کارهای دیگر. باید موجی به راه انداخت که هم نقدهای شیعیان مطرح شود و هم صدها عنوان کتابی که سنیها علیه وهابیها نوشتهاند، آنها را هم باید تجدید چاپ کنیم، من دوستانی از اهل تسنن دارم که عالم هستند، بارها به اصرار به من گفتهاند شما را به خدا بر علیه وهابیت فعالیت کنید، چون که نسل ما از بین میرود و بچههای خود ما علمای سنی، وهابی میشوند! آیا نباید احساس وظیفه کنیم؟
شورای عالی انقلاب فرهنگی در کارگروه وهابیت تعلل داشته است
حقیر مدرس حوزه هستم، شما هم که مخاطبانتان خاص و ویژه هستند و برای جمع محدودی این مطالب را میفرستید، لذا راحت و صریح میگویم، به نظرم از بیش از ۱۵ سال قبل شورای عالی انقلاب فرهنگی خیلی تعلل کرده است و وظیفهاش در این زمینه را انجام نداده است، شورای عالی امنیت ملی هم که به دستور ریاست جمهور باید کارگروه وهابیت را چندین سال پیش تشکیل میداد، به وظیفهاش عمل نکرده است، همه مقصریم و همه باید توبه کنیم و توبه ما هم در تدارک و جبران ماقبل است.
حرف دو روز پیش سید حسن نصرالله کاملاً صحیح بود که جنس فتنه وهابیت را از نوع فرهنگی عنوان کرد که باید مبارزه فرهنگی با آن صورت گیرد، نمیدانم متولیان امور منتظر چه هستند، تمام مواد و لوازم مبارزه با وهابیت به خصوص الان که داعش ایجاد نفرت در بین مردم کرده است موجود است، حداقل خود من دهها فعال محقق را میشناسم که توان انجام این حمله به وهابیت را دارند، ولی کوچکترین کمکی به آنها نمیشود تا این موج مبارزه فرهنگی را به راه بیندازند. اگر مبارزه فرهنگی نکنیم، تبدیل به معضل وبحران امنیتی و اجتماعی هم میشود.
تا صحبت از حمله داعش به ایران میشود، همه میگوییم نمیتوانند حمله کنند، ما هزاران موشک و میلیونها بسیجی و نظامی سلحشور داریم که جلوی هر تحرکی را می گیرد. البته همین طور است، هیچ کس توجه نمیکند که جنس حمله داعش، از اول نظامی نیست، بلکه آنها اول شبهاتشان مطرح کرده و یارگیری می کنند و بعد وارد میشوند، همان طور که با شبهات و تبلیغات موصل را وهابی کردند و بعد فقط با دادن چندین کشته شهری به آن بزرگی را فتح کردند. خداوند دشمن را به ما میشناساند، ولی ما متأسفانه میخواهیم با تحلیلهای خودمان جلو برویم، امیدوارم با زحمات شما عزیزان و اصحاب رسانه و احساس وظیفه نهادهای متولی و عموم مردم، به وظیفهمان عمل کنیم و روزی نیاید که خطر از اینکه هست هم بدتر بشود که خار بیابان را تا سست است میشود کند، ولی با نیرومند شدن آن و ریشه دواندن دیگر نمیتوان از بین برد، من میزان انحرافی که کتابها ایجاد کردهاند را نیز مطالعه کردهام که اگر خواستید قابل طرح است، امیدوارم خداوند توفیقات شما را روز افزون کند و ما را از فتنههای عصر غیبت مصون و محفوظ بدارد.