شناسهٔ خبر: 72752 - سرویس سیاست
منبع: فارس

حجاریان: عملکرد ائمه پس از عاشورا عقلانی شد!

حجاریان/1 سعید حجاریان مدعی شده فرهنگ عاشورا قابلیت ساطع کردن برداشت‌های متفاوتی از قبیل برداشت تسلی بخش، برداشت تضحیه و برداشت تهاجمی را دارد.

به گزارش نماینده، سعید حجاریان به تازگی در روزنامه اصلاح‌طلب آرمان، مقاله‌ای را تحت عنوان «فرهنگ عاشورا، فرهنگ اربعین» منتشر کرده که طی آن مدعی می شود فرهنگ عاشورا قابلیت ساطع کردن برداشت‌های متفاوتی از قبیل برداشت تسلی بخش، برداشت تضحیه و برداشت تهاجمی را دارد.

او سپس در تبیین منطق تضحیه می‌نویسد: منطق تضحیه این است که اندیشه لزوما احتیاجی به عوامل مادی ندارد یعنی حتی اگر محمل مادی اندیشه از بین برود، اندیشه می‌تواند باقی بماند.

حجاریان همچنین در ادامه با اشاره به امر به معروف و نهی از منکر می‌نویسد: باید احتمال ضرر نباشد و ... از درون آن فرهنگ فنا بیرون نمی‌آید. عنصر فنا و فدا را امام خمینی احتمالا از عرفان بیرون کشیده است. در عرفان است که عقل در مقابل عشق قرار می‌گیرد و دیگر محاسبه عقلایی جایی ندارد و باید عاشقانه عمل کرد. عشق با عقلانیت و محاسبه و حسابگری و مصلحت‌اندیشی سروکار ندارد.

وی می‌افزاید: آیا ما مکلف به حفظ محمل مادی نیستیم؟ تا زمانی که حفظ اندیشه اوجب واجبات بود و این یعنی فرهنگ عاشورایی. از زمانی دیگر به این نتیجه رسیدیم که باید نظام را حفظ کنیم و این ظرف باید باشد تا آن مظروف باقی بماند. آن مظروف بدون ظرف کاری از پیش نمی‌برد. فکر می‌کنم در پایان جنگ ما به این نتیجه رسیدیم؛ پذیرش قطعنامه ۵۹۸ در این زمینه یک نقطه عطف مهم است. در فرهنگ اربعین حفظ نظام اصل است و دیدگاه‌های معتقد به بقا و توسعه نظام رشد می‌کند و گسترش می‌یابد. بعد از شهادت خود امام حسین(ع) در تشیع هم همین اتفاق افتاد. یعنی بعد از اربعین، ائمه به تربیت شاگرد و تدارکات سیاسی پرداختند و جهت‌گیری حرکت‌ها بر مبنای محاسبات عقلانی صورت گرفت. استراتژی بقا ملزومات خویش را دارد. امام تا قبل از انقلاب حرکت‌های عاشوراگونه زیاد داشت. امام(ره) عارف پس از انقلاب کم‌کم در یک تحول فرهنگی فقیهی پیشتاز می‌شود و فقاهت او دوباره قدرت می‌گیرد و ولایت مطلقه فقیه مطرح می‌شود.

به گزارش فارس، نظرات آقای حجاریان در این زمینه حاوی اشکالات مبنایی است که در ادامه به ترتیب به آنها اشاره می‌کنیم:

یکم: عقل و عشق اگرچه در تصوّر برخی فلاسفه غربی و بعضی کج‌فهمان، با یکدیگر دچار تناقض هستند اما در اصل باید دانست که این دو در تلازم یکدیگرند و تا عقل نباشد، عشقی هم در میان نخواهد بود.

زیرا پر واضح است که عشقی که بدون شناخت و عقل ایجاد شده باشد لرزان و فرّار است و راه به ذات نمی‌برد. و از سوی دیگر نیز باید دانست که تشخیص زیبایی‌ها با عقل است و عشق تا به وسیله عقل به ذات زیبایی پی نبرد؛ بال پرواز نخواهد یافت.

دوم: صحبت آقای حجاریان مبنی بر اینکه بعد از اربعین، حرکات ائمه بر مبنای محاسبات عقلانی صورت گرفت نیز حرفی با اصول و مبانی درست نیست.

چون ما اثباتاً می‌دانیم که حرکت عاشورا نیز حرکتی سراسر قوام یافته بر اساس چارچوب‌های عقلایی بود و همچنین حرکات معصومین(س) قبل از عاشورا نظیر آنچه که در سیره امام مجتبی، امیرالمؤمنین، حضرت فاطمه زهرا(س) و پیامبر اکرم دیده می‌شود نیز پیوسته‌ای از عقل و عشق توأمان بوده‌اند و هیچیک بدون دیگری در عمل این بزرگان معصوم قابل تصور نبوده و نیست.

سوم: آقای حجاریان تلویحاً مدعی شده است که امام راحل اگرچه قبل از انقلاب حرکات عاشوراگونه زیادی داشت اما این حرکات پس از انقلاب عقلایی‌تر! شده و امام از گفتمان عاشورا به گفتمان اربعین! گذار کرده است.

این حرف آقای حجاریان نیز صحیح نیست چه اینکه اولاً عملکرد عاشورایی آن عزیز سفر کرده را در جریان دفاع مقدس بیشتر از دوران فعالیت‌های انقلابی می‌توان به تماشا نشست و ثانیاً پذیرفتن قطعنامه ۵۹۸ که مورد اشاره آقای حجاریان قرار گرفته است نیز شعاعی از پرتو تفکر عاشورایی امام بود که در تأسی به سیره امیرالمؤمنین (ع) و امام مجتبی(ع) شکل گرفته بود.

در واقع در پاسخ به آقای حجاریان باید گفت که برداشت تفکر شیعی از عاشورا؛ صرفاً شمشیر کشیدن و کشتن و کشته شدن نیست بلکه عمل عقلایی و عاشقانه در راه عمل به رضایت حق تعالی است که اینگونه در حدیث پیامبر اسلام (ص) متجلی می‌شود:

«الحسن و الحسین امامان قاما او قعدا» (حسن و حسین در همه احوال امام و پیشوایند؛ چه قیام کنند و چه صلح کنند _ بحارالانوار)

به سخن دیگر اینکه عقل و عشق تفکر شیعی، ظهوری توأمان دارد و این ظهور در هر عصری بنا به اقتضائاتی، از جلوات متفاوت برخوردار می‌شود.

و چهارم: سوگمندانه باید گفت که مبانی فکری کسانی که به گفتمان «برداشت‌های نسبی» و «قرائت‌های مختلف از دین» معتقدند و قصدی هم برای جدایی از این تفکر ندارند؛ هیچگاه نخواهد توانست به کُنه حقیقت راه یابد.

زیرا این تفکر از فهم این حقیقت عاجز است که فرایندها، پدیده‌ها و تفکرات و اعمال؛ هریک اصل و اساسی مطلق و بی‌تکثیر دارند که خلائق باید در جهت کشف آنها گام بردارند.

به این معنا که پیام عاشورا یکتاست و نمی‌توان از آن برداشت‌های شاخه شاخه داشت.

پیام عاشورا ممزوجی از عمل حق‌خواهانه بر مدار عقل و عشق است که یکبار در شهادت اباعبدا...(ع) و صلح امام مجتبی (ع) جلوه می‌یابد و بار دیگر با همان معنی در رفتار خلف صالح آن دو معصوم همام؛ یعنی امام خمینی در پذیرفتن قطعنامه ۵۹۸.