به گزارش نماینده، حسین ماهینی، بازیکن این فصل پرسپولیس که برای خدمت سربازی روانه ملوان شده در گفت و گو با فارس، از همه جا صحبت کرده و راحت هم حرفهایش را بر زبان آورد.
گفت و گوی این بازیکن را در زیر میخوانید:
* ایرانجوان، تیم قرمزپوش بوشهری که خاستگاه تو بود. پدر و پدربزرگت شاهینی بودند و تو ایرانجوانی. از آن روزها حرف بزن.
من از سنین پایه در ایرانجوان بودم. در ایرانجوان هم خیلی چیزها یاد گرفتم. ۱۸-۱۹ سالم بود بازوبند کاپیتانی ایرانجوان را بستم. خودم را به آن تیم مدیون می دانم. روزهایی که در گرمای بوشهر تمرین و بازی داشتیم شاید برایم سخت بود اما چون هدف داشتم الان دارم نتیجه اش را می بینم.
* چه شد که فوتبال بوشهر نتوانست شاهین را در لیگ برتر نگه دارد؟
ببینید فوتبال حرفه ای در وهله اول پول می خواهد. من نظر شخصی ام را می گویم و شاید دیگران آن را رد کنند و نظر دیگری داشته باشند اما سالی که شاهین لیگ برتری شد به نظر من فوتبال و حتی فضای استان این آمادگی را نداشت. مثلا بعضی ها می گویند شاهین و تراکتور همان سال با هم لیگ برتری شدند اما این کجا و آن کجا. من این را قبول ندارم. تراکتور سالیان سال در سطح اول فوتبال کشور بوده، بودجه و حامی مشخص داشت. شاهین که لیگ برتری شد وزارت نفت حمایت قاطعی از آن نکرد. پول نبود، روی پایه ها هم آنقدر کار نشده بود که بتوان با نیروهای بومی تیم را اداره کرد. تجربه کار در لیگ برتر را هم نداشتند و همه این موارد به باعث شد تا آن بالا آمدن ضربه سختی به شاهین بزند تا جایی که الان حتی در لیگ استان نامی از این تیم نیست و ایرانجوان هم اگر حمایت نشود خدای نکرده روزهای تلخ تری خواهد داشت.
* چرا فوتبال بوشهر حمایت نمی شود؟
سبک تیمداری در بوشهر به نظرم یک سبک خاص است. از قدیم یکسری پیشکسوتان عزیز از طریق کمک های شخصی خودشان و هواداران تیم ها را اداره کرده اند. سهام باشگاهها هم به نام آنهاست. آن زمان که فوتبال پول زیادی نمی خواست آنها از پس مخارج برمی آمدند اما الان اوضاع فرق کرده. از یکطرف انتظار می رود مثلا وزارت نفت بیاید حامی تیم ها شود و از طرف دیگر سهام هم به نام اشخاص است و شاید این دو گانگی وجود داشته باشد که بالاخره اگر تیم شخصی است که ربطی به دولت ندارد و اگر دولتی است چرا دولت سهامدار نیست. این پارادوکس ها وجود دارد ولی امیدوارم هر چه پیش می آید به نفع فوتبال استان باشد.
* و تو از ایرانجوان رفتی به استقلال اهواز.
بله. رفتم و خاچاطوریان سرمربی وقت استقلال بازی ام را پسندید و ۵ سال در آن تیم ماندم. سالهایی که کم کم فوتبال حرفه ای را درک کردم و چیزهای زیادی یاد گرفتم.
* شاید نزدیکی فرهنگ بوشهر و خوزستان و بافت جغرافیایی و آب و هوایی هم در رشد تو تاثیر داشت.
شاید که نه؛ قطعا تاثیر داشت. من در آن سن و سال جوانی شاید اگر مستقیم از بوشهر مثلا می آمدم تهران اوضاع برایم جور دیگری رقم می خورد. آن سالها در اهواز خیلی درس ها یادگرفتم. مربیان خوبی هم داشتیم. مثلا تیم زمان فیروز کریمی که روز آخر با اشتباه کمک داور قهرمانی را به سایپا داد را همه یادشان می آید. من شاید یکی از شانس های زندگی ام این بود که در اوایل فوتبال حرفهای ام شاگرد فیروز کریمی شدم. واقعا از لحاظ فنی داشته های زیادی دارد.
* تا صحبت از فیروز کریمی است می شود چندتا خاطره از او بگویی؟
ببینید برخی ها فکر می کنند فیروزخان مثلا همه اش دنبال شوخی و خنده بود ولی یکسری کارهایی می کرد که اگر چه نمای بیرونی اش طنز بود اما در عمق آن درس های زیادی داشت.
* مثال می زنی؟
مثلا یکبار وسط زمین چمن همه نشسته بودیم. داشت نکات تئوری و فنی را توضیح می داد. یادم هست از این پشه های ریز و کوچولو هم زیاد بود. تدارکات تیم را صدا زد و گفت ۱۰تا کاور بیاور. ۱۰ تا کاور را داد دست ما جوان های تیم و گفت هر کدام بین دو تا از بزرگترهای تیم بایستیم و با چرخاندن کاورها در هوا، پشه ها را از دور و بر قدیمی ها دور کنیم. فکر کنم بازی قبل را باخته بودیم و این باخت برای ما جوانترها سخت بود. خب این کار به نظر ما تفریح و طنز و شوخی می آمد اما باعث شد اولا جوانترها روحیه خودشان را پیدا کنند، ثانیا همیشه او روی احترام پیشکسوت تاکید داشت و ما می فهمیدیم که باید در هر حال حرمت قدیمی ترها را داشت. آقا فیروز از بعد روانشناسی فوق العاده بود. به نظرم در همه این سالها می شد یکبار هم به او برای تیم ملی اعتماد کرد.
* خاطره جالبی بود. خاطره دیگری هم داری؟
یک بار بازیکنی داشتیم که آقا فیروز روی نام خانوادگی او حساس بود. شنبه بود تمرین داشتیم و جمعه باید می رفتیم آزادی با پرسپولیس بازی می کردیم. به آن بازیکن گفت با این فامیلی تو به ورزشگاه آزادی بیایی و بلندگو اسمت را بخواند ما انگار دوتا گل به خودی زده ایم. یک هفته وقت داری بروی فامیلت را عوض کنی. آن بازیکن رفت ۵ روزه فامیلش را عوض کرد و برگشت. بعد فهمیدیم آن بازیکن مشکلی داشت که باید به مرخصی می رفت و آقا فیروز ماجرا را فهمیده بود. بدون اینکه خودش متوجه شود به او مرخصی داد. یا در سالی که مرحوم حجازی برگشته بود استقلال، ما اولین هفته با استقلال تهران در آزادی بازی داشتیم. تماشاگرن استقلال برای ناصرخان سنگ تمام گذاشته بودند. ما یک بر صفر عقب بودیم و سکوها غوغا می کردند. تیم ما هم جوان بود و ناخواسته تحت تاثیر سکوها بودیم. ناگهان فیروز خان یک هندزفری موبایل از رضا مهاجری دستیارش گرفت و بدون اینکه به موبایلی وصل باشد یک سر آن را در جیب پیراهنش قرار داد و گوشی ها را درون گوشش گذاشت و پشت به زمین و رو به سکوهای استقلال ایستاد و شروع کرد مثلا با یکی حرف زدن و رو به تماشاگران دست تکان دادن. تماشاگران استقلال تهران فکر می کردند مثلا آنالیزور تیم ما بین آنهاست و روی سکو دارد با فیروزخان حرف می زند. همه ساکت شده و دنبال آنالیزور می گشتند. تیم ما زیر آن سکوت و آرامش خودش را پیدا کرد و دو بر یک جلو افتادیم. این جور کارهایش بی نظیر بود. یا مثلا بازیکن خارجی داشتیم او را بازی نمی داد می پرسیدند چرا او را بازی نمی دهی می گفت چون او انگلیسی بلد است و من بلد نیستم، زورم می گیرد(خنده). ماجرای شیر یا خط و کاپیتان ها که عوض می کرد هم جالب بود و به نوعی به ما می گفت باید برای هر لحظه بازی برنامه داشت. حالا همه می خندیدند که او گفته ناجی بداوی از بچگی شیر یا خط باز بوده اما واقعا در قالب آن درس می داد.
* خیلی با مزه و البته جالب بود. ممنون. خب بعد از استقلال اهواز رسیدی به ذوب آهن.
ذوب پیشنهاد داد و من هم دنبال ترقی بودم. آمدم ذوب و دو سال خیلی خوب داشتم. تا فینال آسیا رفتیم و واقعا تیم خوبی داشتیم. همیشه حسرت قهرمانی آسیا در آن فینال را دارم. حق ما باخت نبود.
* چرا ذوب آهن از آن روزهای خوب فاصله گرفته؟
واقعا نمی دانم. ذوب آهن یک باشگاه کامل است. همه چیز دارد. نمی دانم چرا در این یکی دو ساله افت کردند.
* می گویند آه برخی بازیکنان دنبال این تیم است.
گفتم که نمی دانم چرا ذوب آهن نتیجه دلخواه را نگرفته.
* هم استقلال اهواز و هم ذوب آهن بعد از رفتن تو افت کردند!
چه ربطی دارد؟ امیدوارم هر دو تیم موفق باشند چون برایم زحمت کشیده اند.
* از این دو تیم طلبی هم داری؟
بله، طلب دارم و پیگیری هم کردم تا حالا نتیجه نداده.
* با سعید آذری صحبت نکردی؟
چرا. اتفاقا توقعی که از یک مدیری مثل آذری می رود از مدیران غیر ورزشی نمی رود. من دوست داشتم او نوع برخوردش با این مطالبات فرق کند. در هرحال به عنوان یک مدیر ورزشی برایش احترام قائلم.
* و بعد هم آمدی پرسپولیس. چه شد که به این تیم پیوستی؟
من اصفهان که بودم با بچه های سپاهان هم رفیق بودم. اتفاقا آقای رحیمی پیشنهاد خوبی داد که بروم سپاهان اما به او گفتم اگر نرفتم پرسپولیس می آیم سپاهان. همان سال من و محسن بنگر و سیدجلال و محمد قاضی و شهاب گردان قرار گذاشته بودیم با هم یک جا بازی کنیم که با هم به پرسپولیس آمدیم.
* برای پرسپولیسی شدن چه کسی با تو تماس گرفت؟
شخص محمد رویانیان.
* آن سال بعد از سالها هواداران پرسپولیس می دیدند که باشگاه دست روی هر بازیکنی می گذارد جذب می شود. تیم خوبی داشتید اما نتیجه نگرفتید.
تیم به نظرم بالانس نبود. نفرات بسیار خوبی داشتیم اما در بعضی پست ها اینگونه نبود. آن فصل واقعا پرمهره بودیم.
* ژوزه رفت و با یحیی گل محمدی هم ره به جایی نبردید.
گفتم آن فصل همه چیز بر خلاف میل ما رقم خورد. حیف شد.
* و سال بعد که دایی آمد.
علی دایی که آمد تیم هم نتایجش بهتر شد. ما آن سال باید قهرمان می شدیم. بازی با فولاد و سپاهان واقعا داوری به ضرر ما بود. یک امتیاز ما را به خاطر تماشاگران کم کردند. بی پولی و اتفاقات تغییر مدیریت رقم خورد. داستان افشای ارقام قراردادها شب بازی با راه آهن تیم ما را حسابی به هم ریخت. به جرات می گویم بعد از رفتن رویانیان هر کس دیگری مربی بود نمی توانست تیم را جمع کند. دایی آن سال واقعا مدیریت کرد.
* جام جهانی هم که بودی. انتظار این حضور را داشتی؟
صد در صد. من در همه اردوهای کیروش بودم و تجربه حضور در جام جهانی واقعا شیرین بود. رویارویی با غول های فوتبال جهان. اصلا قابل بیان نیست.
* بگذار صاف و ساده بپرسیم. پرسپولیس این فصل خوب بسته شد؟
من از اردوی تیم ملی که برگشتم رفتم باشگاه. فکر کنم اولین ملی پوشی بودم که رفتم مذاکره کنم. وضعیت قراردادم هم جوری بود که اگر توافق مالی نمی شد می توانستم جدا شوم. با خود علی آقا هم صحبت کردم. لیست خوبی داده بود و تا لحظه آخر هم منتظر ماند اما بازیکن ها جذب نشدند. مثلا از تیم خودمان سیدجلال، مهرداد(پولادی)، محسن مسلمان و محمدرضا (خلعتبری) بودند. علی آقا حتی اردوی ترکیه هم که بودیم می گفت اینها می آیند. بعد کسان دیگری را هم می خواست که جذب نشدند.
* مثلا چه کسانی؟
قاسم حدادی فر، امین حاج محمد، بختیار رحمانی. به نظرم اینها هم بودند.
* خب هوادار اینها را نمی داند. می گوید دایی تیم را بد بست. می توانست خودش اینها را بگوید و اعلام کند که بازیکنان مدنظرم جلب نشده اند.
من علی دایی را اینگونه شناخته ام که به نظر سرسخت است. دورا دور فکر می کنی نفوذ به دل این آدم امکان ندارد اما به همان اندازه که سرسخت به نظر می آید در رفاقت یک بچه ۱۰ ساله هم می تواند مچ او را بخواباند. من به عنوان کسی که افتخار شاگردی اش را داشته ام می گویم در دعوا نمی شود دایی را برد اما در رفاقت خیلی راحت می شود این کار را کرد. علی آقا شاید پای رفاقت با رحیمی دلش نیامد اینها را بگوید. در همان روزهای بی پولی فصل قبل خودم دیدم که بازیکن ما مشکل مالی داشت، از دایی قرض می خواست، او از داشبورد ماشینش پول نشمرده به او داد. بنظرم او در رفاقت با مدیران باشگاه ماند.
* به نظرت اشتباه کرد؟
من نمی دانم، از خودشان بپرسید. هر کس شیوه ای دارد. همان روزها می گفتند به خاطر پول و قرارداد بالایش سکوت کرده اما حالا که رفته می بینید که یک خط درباره پول حرف نزده. کلا شغل دوم اغلب ما ایرانی ها قضاوت است. قضاوت درباره آدم ها نه درباره عملکردشان. اینکه بخواهیم دایی را مقصر اوضاع فعلی پرسپولیس بدانیم بی انصافی است.
* اینگونه که درباره دایی حرف می زنی، نمی ترسی متهم شوی به اینکه بازیکن او بوده ای؟
من بلد نیستم حرف دلم را بخورم و حرف نزنم. ممکن است چند ماه مصاحبه نکنم اما اگر قرار به حرف زدن باشد حرف دلم را می زنم. اول فصل هم مصاحبه کردم گفتم خداحافظی کریمی غریبانه بود و حقش بود با پیراهن پرسپولیس برود. علی دایی یک کلمه نگفت چرا این حرف را زدی. دایی و کریمی بزرگ هستند و نیاز به تعریف من ندارند اما من نمی توانم به خاطر خوشایند یا بدآیند کسی حقیقت را نگویم. اینکه بگوییم مثلا بازیکنی به خاطر دایی کم کاری می کند جوک است. فوتبالیست آماتور هم می داند برای آینده خودش باید تلاش کند و کم کاری فوتبالش را نابود می کند. هیچکس نه به خاطر علی دایی، به خاطر مارادونا هم کم کاری نمی کند.
* خودتان به این تیم امیدوار بودی؟
من در اردوی ترکیه به محسن(بنگر) گفتم اگر سید جلال و مهرداد پولادی و محمدرضا خلعتبری نباشند کارمان سخت است. جوانهای خوبی داشتیم اما پرسپولیس فضای خاصی دارد. جوان یک اشتباه کند زیر ذره بین می رود. بعد بدشانسی هم آوردیم. من دو هفته اول نبودم، رضا نوروزی هفته دوم مصدوم شد، پیام محروم شد، دغاغله مصدوم شد، چندتا سه اخطاره داشتیم. اینها ضربه زد.
* با رفتن دایی موافق بودی؟
این یک تصمیم مدیریتی بود و به من ربطی ندارد اما نوع رفتن او کاملا اشتباه بود. این را همه بارها گفته اند. من در حدی نیستم که درباره امثال دایی نظر بدهم اما همه می دانند علی دایی تابلو و برند فوتبال ماست. خارج از کشور هر جا بگویی ایران سراغ علی دایی را می گیرند. حیف و افسوس که داخل کشور قدر او را نمی دانیم. من شخصا و خارج از بحث مربی و شاگردی علی دایی را دوست دارم. احساس می کنم یک عده ای می خواهند با زدن علی دایی بزرگ شوند.
* می گفتند برخی بازیکنان تیم شما بعد از رفتن دایی خوشحال بودند.
من ندیدم.
*حمید درخشان بارها گفته بود پرسپولیس با این نفرات پتانسیل قهرمانی دارد اما وقتی سرمربی شد حرفش را عوض کرد.
من نمی توانم در این باره نظر بدهم. این که دارید می گویید نظرات شخصی او بوده و حتما برایش استدلال دارد. من به همه مربیانم از سنین پایه تا امروز احترام می گذارم و فقط کار خودم را انجام می دهم.
* از پرسپولیس طلب داری؟
هنوز از سال قبل حدود ۶۰ درصد طلب دارم.
* پس تکلیف طلبت چه می شود؟
انشالله حل می شود. باید بنشینیم صحبت کنیم.
* به نظر تو پرسپولیس در نیم فصل دوم متحول می شود؟
امیدوارم اینگونه باشد اما فراموش نکنیم یارگیری در نیم فصل راحت نیست. بازیکنی که خوب باشد و قرارداد نداشته باشد به سختی پیدا می شود. فکر کنید الان شما می خواهید برای پرسپولیس بازیکن انتخاب کنید. از کجا می آورید؟ کدام تیم بازیکن خوبش را آزاد می کند؟ در هر حال هوادار انتظار دارد و باید هر جوری شده انتظارات او برآورده شود.
* از نظر شخص حسین ماهینی تیم دایی بهتر بازی می کرد یا تیم درخشان؟
من به این تقسیم بندی تیم دایی و تیم درخشان اعتقادی ندارم. ما داریم درباره یک فصل پرسپولیس حرف می زنیم. زمانی که علی دایی سرمربی بود از نظر شخص من تیم بهتر کار می کرد. دلیل هم داشت و این دلیل ارتباطی به بحث تاکتیک ندارد و روحی روانی است. بازیکنان انتخاب خود دایی بودند و می دانستند مربی به آنها اعتقاد دارد. وقتی مربی عوض می شود همه انتظار دارند تیم یکباره متحول شود. این روی بازیکنان به خصوص بازیکن جوان فشار روحی وارد می کند. یعنی فکر می کند باید همه بازی ها را ببرد. مثلا ما بازیکنان جوانی داریم می آمدند می گفتند وقتی مربی می گوید من دستم خالی است و این بازیکنان کیفیت ندارند دیگر برای چه تمرین کنیم؟ این مسائل تاثیر می گذارد اما من معتقدم هر کسی سرمربی باشد باید همه آنهایی که پرسپولیس را دوست دارند او را حمایت کنند. یادم نمی رود در استقلال اهواز زمان آقا فیروز برخی مواقع واقعا کمبود بازیکن داشتیم اما می آمد سرتمرین می گفت من اگر مربی حریف بودم در بازی مقابل شما بازی نمی کردم. فوقش سه بر صفر بازنده می شدم. اما با توان و انگیزه ای که در شما می بینم می توانید بیش از سه گل بزنید. این حرفها توان و انرژی بازیکن جوان را صدبرابر می کرد. در هر حال الان درخشان و همکارانش دارند زحمت می کشند. مدیران باشگاه تلاش می کنند و باید همه کمک کنندتا پرسپولیس موفق شود.
* برسیم به ماجرای کارت معافیت تو. داستان از کجا شروع شد؟
از شب بازی اول در لیگ برتر امسال. منزل بودم که علیرضا رحیمی تماس گرفت و گفت نظام وظیفه نامه محرمانه زده به سازمان لیگ گفته برای ادای پاره ای توضیحات بیایند. فردا آن دیدم نامه محرمانه سر از سایت ها در آورد. هیچکس هم نگفته بود نمی توانند بازی کنند اما دو هفته بازی نکردم!
* یعنی محروم نبودی؟
نه، من از همان اول کار وکیلم پیگیر کارها بود. رفت نظام وظیفه، گفتند بازی کردن و نکردنشان به ما ربطی ندارد. تا زمانی که کارت باطل نشده می شود از آن استفاده کرد. کلی پیگیری شد تا بازی کردیم.
*نگران ابطال کارتت نبودی؟
برخلاف حرفهایی که می گفتند کارت من در اهواز صادر شده اصلا ربطی به اهواز نداشت. من روال قانونی را طی کرده و معافیت گرفته بودم و حالا هم که قانون می گفت باید دوباره بررسی شود جزو اولین نفرات بودم که رفتم حاضر شدم. البته فشار روی من زیاد بود. مادرم به خاطر همین استرس ها مریض شد. در هر صورت اعلام کردند که من باید به خدمت سربازی بروم. در آن روزها که همه داشتند به ما حمله می کردند به نظرم یکی از منطقی ترین مصاحبه ها را خلیل صالحی مدیرعامل سابق برق شیراز انجام داد. حرفهایش منطقی بود.
* خودت فکر می کنی چه قانونی باید برای سربازهای فوتبالیست باشد؟
یک روز یکی از دوستانم مشکل خانوادگی داشت و می خواست همسرش را طلاق بدهد. آمده بود پیش وکیل من مشورت بگیرد. از وکیلم پرسید قانون طلاق را به نفع مرد می بینی یا زن؟ وکیلم حرف قشنگی زد و گفت:کاری به اینکه به نفع چه کسی است ندارم اما اگر من می خواستم چنین قانونی را تصویب کنم حتما می گفتم نظر فرزندان طلاق را جویا شوند. خیلی حرف عمیقی بود. من به قوانین و مقررات احترام می گذارم. بحثم هم بر سر خودم نیست. ولی یک باشگاه سازنده که کلی بازیکن می سازد اما در وقت بهره برداری باید آنها به سربازی بروند چه باید کند؟ قانون سرباز قهرمان می گوید نفرات اول تا سوم جهانی معاف می شوند. خب معلوم است فوتبال ما اول تا سوم جهان نمی شود. بعد می گویند قهرمان بازی های آسیایی معاف می شود اما قهرمان جام ملت های آسیا یا لیگ قهرمانان آسیا شامل آن نمی شوند. با احترام به همه قانونگذاران به نظرم باید این قانون را خود ورزشی ها بنویسند. خدا شاهد است به خاطر خودم نمی گویم. من حسین ماهینی مگر چند سال دیگر می خواهم فوتبال بازی کنم؟ دارم برای جوان هایی می گویم که باید آینده را بسازند. همین همشهری خودم، مهدی طارمی ۱۸ سالگی برای شاهین در لیگ برتر بازی کرد و گل زد. سرباز که شد تیم نظامی پیدا نکرد رفت پادگان خدمت کرد. خب او می توانست زودتر دیده شود و حتی به تیم امید کمک کند.
* آن روزها چه می کردی؟ سکوت کرده بودی و فقط تمرین می کردی.
چه باید می کردم؟ یکسری افراد که مسئولیتی هم نداشتند به اسم اجرای قانون علیه ما جبهه می گرفتند. همین از درون باشگاه پرسپولیس کلی مصاحبه عجیب و غریب خواندم. خود قانون می گوید حتی اگر جعل کردی که کارت های ما جعلی نبود و ۵ سال گذشت مشمول مرور زمان می شود و قابلیت پیگیری ندارد. خب اگر فلان فرد و رسانه دنبال قانون است که قانون این را می گوید. من در آن فضا ترجیح دادم سکوت کنم.
* متوجه نشدم. مصاحبه علیه تو از طرف باشگاه؟
برخی افراد در باشگاه حرف هایی زدند که ندانسته یا دانسته علیه من بود. من نمی گویم کسی چشم بسته حمایت کند اما تا از چیزی مطمئن هم نشده ای نمی شود قضاوت کرد. کلا بعضی مواقع احساس می کردم برای باشگاه بود و نبود من فرقی ندارد. یا شاید هم سبک مدیریتی آنها اینگونه بود که وارد بعضی مسائل نمی شوند. این نقد نیست. بگذارید پای حساب دیدگاه هواداری. می باختیم کلی انتقاد از درون باشگاه علیه ما می شد. حالا پیشکسوتان که جایشان روی سر ماست و درباره آنها تسلیم محض هستم اما هیچکس نگفت ۵ امتیاز ما را در بازی با پدیده و ملوان روی گلهای آفساید از دست دادیم. من آرزو به دل ماندم یک خط مصاحبه در این باره از مدیران باشگاه بشنوم. به نظرم اگر رویانیان بود تا قله قاف پیگیری می کرد.
* وبالاخره از پرسپولیس رفتی.
من پرسپولیس و هوادارانش را دوست دارم و این نیازی به گفتن ندارد ...امیدوارم هواداران پرسپولیس هر بدی از من دیده اند حلال کنند.
* بالاخره بازیکن ملوان هستی یا تراکتور؟
چند روز قبل رسول خطیبی به من زنگ زد و گفت کارهایت انجام شده و بیا تراکتور. من برای تراکتور و هوادارانش احترام زیادی قائلم. باشگاه برای ما بلیت فرستاد و من و سینا عشوری رفتیم تبریز. گفتند همه کارها جور شده و توافقات انجام شد. فردایش رفتیم سپاه عاشورا تبریز برای دریافت کد سربازی که گفتند یکسری مشکلات اداری وجود دارد و باید صبر کنی. از آن طرف ملوانی ها هم تماس گرفتند گفتند تو بازیکن ما هستی. سردار کمالی هم مصاحبه کرد و گفت عقد قرارداد ماهینی با تراکتور غیر قانونی است. من مدارکم نزد تراکتوری ها ماند و برگشتم تهران. وکیلم پیگیری کرد و نامه رسمی سردار باقری معاونت نیروی انسانی نیروهای مسلح به دستم رسید که من باید در ملوان بازی کنم. من تابع قانون و مقررات هستم و بر همان اساس هم با ملوان قرارداد بستم و دیروز(پنجشنبه) هم رفتم انزلی خانه گرفتم تا کارم را شروع کنم.
* پس دیگر قطعا ملوانی هستی.
بله. با توجه به امریه ای که صادر شده با ملوان قرارداد بستم.
* قرارداد با تراکتور برایت دردسر نمی شود؟
من قرارداد فوتبالی با آنها نبستم. قرارداد سربازی بستم و اولین شرط فعالیت سرباز، تعیین محل خدمت او از طرف نیروهای مسلح و نظام وظیفه است. وقتی نظام وظیفه می گوید باید بروی انزلی من که نمی توانم بگویم باید به تبریز بروم.
* رسول خطیبی گفته ماهینی قطعا به تراکتور می آید.
آقا رسول لطف دارد. او از مربیان جوان اما با دانش فوتبال ماست که قطعا آینده درخشانی دارد. نمی دانم بر چه اساسی این حرف را زده اما چیزی که مکتوب و قانونی به من ابلاغ شده این است که از ۱۸ آبان خدمت من شروع می شود و باید در ملوان فعالیت کنم. من وسایلم را هم فرستادم انزلی که در خانه ای که گرفته ام چیده شوند. تراکتور بازیکنان بزرگی دارد و با هوادارانی که دارد قطعا موفق خواهند بود.
* ملوان در لیگ می ماند؟
انشاالله می ماند. این تیم ها ریشه دار هستند و هویت دارند. بدون آنها لیگ ما چیزی کم خواهد داشت. همه تلاشم را برای موفقیت ملوان به کار می بندم. هواداران ملوان هم حمایت خواهند کرد تا موفق شویم.
* زندگی در انزلی را چگونه می بینی؟
من در انزلی دوستان زیادی دارم. با جلال رافخایی و مازیار زارع رفاقت نزدیکی دارم. انشاالله روزهای خوبی خواهم داشت.
* خط سیر تو از جنوب شروع شد، بعد آمدی مرکز ایران و اصفهان، بعد تهران و حالا دوباره به مرزهای شمالی رسیدی.
از خلیج فارس شروع کردم به دریای خزر رسیدم!
* واقعا قرارداد شما با حقوق سربازی است؟ این را خیلی ها نمی پذیرند.
گفتم که شغل دوم ماها قضاوت درباره آدم هاست. به خدا قراردادی که بسته ایم با حقوق سربازی است. ماهی ۱۵۰ هزار تومان.
* توقع دارید باور کنیم؟
من قسم خوردم. سربازانی که اول فصل رفته اند تیم های نظامی یکسری آپشن های تشویقی البته با هماهنگی تربیت های نیروهای مسلح دارند اما ما همان را هم نداریم. من قرارداد این فصلم با پرسپولیس ۸۰۰ میلیون بود. سینا با ذوب آهن فکر کنم قرارداد ۸۵۰ میلیونی داشت. کسی به این موارد توجه ندارد. اگر اشتباه نکنم به جای هر ۳۰ هزار تومان جریمه نقدی دولتی در قانون، یک روز حبس و زندان است. ۸۰۰ میلیون می شود ۲۶ هزار و ۶۷۰ روز. من حسین ماهینی متخلف. قاتل. اصلا مستوجب اعدام. شما نگاه کنید در بین اینها بازیکن ملی است برای شادی مردم عرق ریخته اند، کلی از بیت المال برایشان هزینه شده تا به اینجا رسیده اند. اصلا هر تنبیهی که شما بگویید. سه سال زندان و بعد هم دوسال حضور در پادگان. چه اتفاقی می افتد؟ به هرحال فوتبالیست ها چه الان و چه ده سال قبل خدمت می رفتند باید می رفتند تیم نظامی. از جبهه که فرار نکرده اند. اصلا منظورم خودم نیست. کلی دارم حرف می زنم. باز هم می گویم نظر افراد محترم است.
* اگر عرق ریخته اند پول خوبی هم گرفته اند.
ببینید فوتبال در همه جای دنیا گران است. هیچ جای دنیا نرخ فوتبالیست و معلم یا هرشغلی برابر نیست. احترام همه محفوظ و من دست معلم ها را هم می بوسم اما می گویم همه جای دنیا اینگونه است. فقط خیلی جاها بودجه باشگاهها شخصی است اینجا دولتی است. خب اینجا هم شخصی شود. مگر ما مقصریم؟ خود من سال قبل با پرسپولیس قراردادم یک میلیارد و ۱۵۰ میلیون بود. ۲۶۳ میلیون پول گرفته ام. از زمان استقلال اهواز طلب دارم، حکم هم گرفته ام چند سال گذشته و به پولم نرسیده ام. ذوب آهن همین طور. مالیاتش را هم تمام و کمال داده ام. به خدا بعضی قضاوت ها نمی گویم از سر دشمنی اما ندانسته است.
* اگر یک نفر عادی مرتکب این تخلف می شد آیا به همین سادگی از کنار او می گذشتند؟
شما مطمئنید از کنار آن به سادگی گذشته اند؟ خفاش شب را همان روزی که دستگیر کردند که اعدام نکردند، بلکه طول کشید.
* آخر هیچ کاری با شما ندارند؟
ماها صدجا رفته ایم و توضیح داده ایم. کلی بازجویی شده ایم. حالا چون رسانه ها بی اطلاع هستند می گویند کاری با آنها نداشته اند. اگر قرار بود کاری نداشته باشند می گفتند کارت ها قانونی است. هیچ سر و صدایی هم بلند نمی شد. کسی از کجا می دانست فلان بازیکن چه نوع معافیتی دارد؟ همان قانونی که کارت ها را باطل کرده برای هر تخلف احتمالی هم تنبیه و جریمه دارد. بحث مرور زمان هم در قانون آمده. بروید از حقوقدان ها بپرسید. قانون می گوید برخی تخلفات و جرایم اگر ظرف فلان مدت قانونی پیگیری نشد مشمول مرور زمان می شود. چرا فکر می کنیم قانون یعنی اینکه گردن فرد زده شود؟ ماها همه مان یک دادگاه صحرایی درون خودمان داریم که هم حکم می دهد هم حکم را اجرا می کند.
* منظورت رسانه هاست؟
نه کلی گفتم. رسانه ها آنقدر حق گردن ماها دارند که قابل گفتن نیست. هیچ وقت با رسانه ها رابطه بدی نداشتم و برای آنها احترام زیادی قائلم. جا دارد یادی هم کنم از مهدی نفر عزیز. بعد از آن حادثه هر وقت وارد درفشی فر می شدم تصویر او مقابل من بود. خدا رحمتش کند.
*تلگرافی با ماهینی:
پرسپولیس:عشق
جام جهانی:خاطره شیرین
تقابل با آرژانتین: خوابم یا بیدار؟
بوشهر:صفا، ساحل، قلیه ماهی و مردم خونگرم
فیروز کریمی:استاد تاکتیک
علی دایی:اسطوره بی تکرار
علی کریمی:جادوگر دوست داشتنی
استقلال:رقیب محترم
رسانه:پلکان صعود که برخی زود فراموشش می کنند
هوادار پرسپولیس:شرمنده شان هستیم
دربی:حساسیت
زمین خاکی:حیف شد دیگر نیستند. الفاتحه
* حرف پایانی؟
ممنون از شما و امیدوارم بتوانم برای ملوان مهره خوب و تاثیرگذاری باشم.
*