آخرین روز هفته دفاع مقدس یکی از نمایندگان شهر کوههای زاگرس و قلعه تاریخی فلکالافلاک مهمان سایت «نماینده» بود. در حاشیه بازدید «بهرام بیرانوند» نماینده خونگرم مردم بروجرد از «نماینده»، فرصت را مغتنم شمردیم و گفتگوی مفصلی بینمان شکل گرفت. گپ و گفتی چالشی که در آن به بررسی مذاکرات هستهای و آینده مذاکرات و وضعیت کشاورزی در کشور پرداخته شد. البته در لابلای این مباحث، از نقد مجلس هم غافل نبودیم.
ظاهراً از آسایشگاه جانبازان ثارالله تشریف آوردید، از حال و هوای آنجا بگید...
فراکسیون دفاع مقدس ـ با هدایت خانم افتخاری در مجلس ـ هماهنگی کرده بودند و ما با تعدادی از نمایندگان عضو فراکسیون رفتیم به آسایشگاه ثارالله برای تبریک ایام دفاع مقدس. البته خود من هم مدتی آسایشگاهی بودهام. در سال ۶۱-۶۲ که خُب کار درمانمان هم در همان سال انجام شد. از همان زمان هم از نزدیک به هزینههایی که خانوادههای ایثارگران جهت بقای نظام پرداخت میکنند، آشنایی داریم. اما این «یاعلی» که جانبازان در آسایشگاهها میگویند «یاعلی» سختتری است. یکی از دوستانی که ضایعه نخاعی بود، گفتند آنها مسیر تاریخ را عوض کردند؛ و این تغییر مسیر هزینه بالایی را برای خانواده شهدا دربرداشت. جانبازان در این مسیر بیشترین هزینه را دادهاند و البته ارزشش را داشت. ما معتقدیم مردمی که زیر پرچم نظام مقدس جمهوری اسلامی زندگی میکنند در حال دستیابی به شأن جامعه جدید قبل از ظهور هستند، انشاءالله. موقع آمدنمان از یکی از جانبازان خواستم برای ما دعا کند و البته دعای قشنگی هم کرد. او گفت انشاءألله عاقبت به خیر شویم.
ارزیابیتان را از سفر رئیسجمهور و نیز مواضع ایشان در حاشیه اجلاس جهانی سازمان ملل بفرمایید؟
اینکه ما از فرصتهایی که در عرصه بینالملل پیش میآید بتوانیم بهترین استفاده را کرده و مواضع مان را بیان کنیم، استقبال میکنیم. یادمان نمیرود که شهید رجایی و حضرت آقا و دیگران مواضع انقلابی مان را چگونه در مجمع عمومی سازمان ملل فریاد زدند. مُنتها اینکه ما در این سفرها بیانکننده عزت و اقتدار ملت باشیم هم شرط مهمی است.
در سفر آقای روحانی به نیویورک و سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل بنده از بعضی موضعگیریهای ایشان لذت بردم مثلا آنجا که خبرنگاران در جایی که میخواستند بحث مقاومت با تروریست را یکی معرفی کنند و ایشان این موضوع را رد کردند و همچنین ایشان در بحث حزبالله لبنان و حماس موضعگیریهای خوبی داشتند، اما برخی موارد که برمیگشت به تیرگی روابط ما با آمریکا، دکتر روحانی از صراحت لازم برخوردار نبود. بالاخره تیرگی روابط مقصری دارد و ما باید سعی کنیم که مقصر را هم به افکار عمومی دنیا معرفی کنیم.
آمریکاییها دهها سال است که بر علیه ما اقدامات زیادی میکنند و بیاِبا آن را هم اعلام میکنند، عذرخواهی هم بابت کارهای زشتی که کردهاند، نداشتهاند و تنها یکبار خانم آلبرایت اظهار تأسفی کرد که این هم به هیچ درد ما نمیخورد. آمریکا سالها استعداد این ملت را بهواسطه آن کودتا حبس کرده است، هواپیمای مسافربری ما را در خلیج فارس ساقط کردند. دانشمندان ما را با هدایت اسرائیل در وسط خیابانها ترور کردند و با استفاده از همه ابزارهای بینالمللی، سالها جنگ اعلام شده و نشدهای را علیه این ملت در دستور کار خود قرار دادهاند و از اقتصاد بهعنوان سلاحی بر علیه کودکان ما استفاده میکنند.
با بیان این حرفها، افراد و کشورهایی هم که باید تصمیم بگیرند که به چه قطبی بپیوندند را هم دچار تردید و دو دلی میکنیم. ما با تکیه بر ابزار نظامی نمیخواهیم بر قلوب مردم در دنیا حکومت کنیم، بلکه با قدرت بیان و استدلال مستحکممان میخواهیم این کار را بکنیم و به همه بگوییم عَلَم حقی در دست مقام معظم رهبری در این سوی جبهه استکبار و استعمار ایستاده است.
با توجه به فضای موجود در کشور، آینده مذاکرات هستهای را چگونه میبینید؟
ما معتقدیم غربیها روی میز مذاکره هیچ چیزی ندارند، باید تلاش کنیم آنچه روی میز است و متعلق به خودمان است را حفظ کنیم و شر دشمن را در جریان مذاکرات کم کنیم. از سال ۵۷ تاکنون دشمنان خواستهاند به این انقلاب با کودتا، جنگ، شبیخون و تهاجم فرهنگی ضربه بزنند. دشمنان ما تجربه زیادی در حذف حکومتهای ناهمخوان داشتهاند. آنها یک ساختار حقوقی علیه ما تعریف کردهاند که این ساختار ماهیت غرب را نشان میدهد. باید به حدی کارآمد شویم تا آنها احساس کنند قطعنامهها و تحریمهایی که علیه ما به کار میبندند راهگشا نیست. در عین حال ما مؤلفههایی داریم که نمیتوانیم از آنها چشمپوشی کنیم و یکی از آنها استکبارستیزی ست و غربیها نیز تا زمانیکه به اثربخشبودن توطئههایشان اطمینان داشته باشند دست از سر ما برنمیدارند.
در حال حاضر تیم مذاکرهکننده، می تواند این مؤلفهها را عملیاتی کند؟
گر چه از اول هم مایل به این رفتن نبودیم و این وُسع ما (افرادی که برای مذاکره رفتهاند) ادعایی کردند و این برای امسال نیست و دهها سال است که یک طیف فکری در کشور فکر میکنند وضعیت ما و نوع برخورد غرب با ما ناشی از رفتار ماست اینها نمیخواهند بپذیرند اگر ۲۸ مرداد کودتا شد، جنگ ۸ ساله به ما تحمیل شد، زیر سر خوی استکباری آمریکا بود.
لذا بخاطر برخی دلایل امیدی به مذاکرات نداریم، غرب دست از سر نوامیسش برنمیدارد، قوانینی که در کنگره آمریکا تصویب شده و قطعنامههایی که در شورای حکام و شورای امنیت مصوب شده برای مهار انقلاب اسلامی است. حال شاید یک رئیسجمهور و وزیر امور خارجهای بخواهد در این امور لبخندی بزند، اما اختیار این امور در دست آنها نیست، این اصول شاخصههای هویتی ماست و ما با آنها تعریف میشویم. ما از روزهای اول هم نسبت به مذاکرات حرفهایی داشتهایم، حتی با فرض ناممکن هم اگر به یک نتیجه برسند آن نتیجه به درد ما نمیخورد. اگر با این فرض که آنها فقط دنبال رفع تحریمها هستند، پاسخ این است که با شکستن این فضا اگر فقط دنبال صادرات نفت هستید این کار منجر به ورود دلارهای نفتی و توسعه واردات به کشور میشود، این کار مشکل بیکاری را حل نمیکند و این دادن آدرس غلط به مردم است. در این صورت مشکل اشتغال را در استرالیا و برزیل حل خواهیم کرد.
قسمت بدبینانه این مذاکرات هم این است که بالاخره کدخدایی آمریکا در دنیا را بپذیریم و این اتفاق همراه با ذلّتی است که زیر بار آن نمیرویم. اگر دقت کرده باشید در ابتدا گفته میشد ما با ۶ کشور بحث میکنیم اما هرچه مذاکرات جلوتر میرود برخی این را میگویند که با «جان کری» بحث میکنیم و اگر موضوع را با «کری» ببنیدم عملاً آن ۵ کشور دیگر هم هیچ میشوند. یک اتفاق بدی در حال رخ دادن است که کار بینتیجهای را یک عدهای در روند مذاکرات میخواهند مشروع جلوه دهند، کمکم به سمتی میروند که بگویند آمریکا هم مانند بقیه کشورهاست و با آمریکا میتوان مذاکره کرد. درحالیکه رهبری با دلایل متقن گفتند که آمریکا و رژیم صهیونیستی مانند دیگر کشورها نیستند.
آمریکا گرگی است که میخواهد ما نباشیم. در عجبیم که عدهای در فضای سیاست بینالملل فراموش میکنند که آمریکا دشمن قسمخورده ماست و نمیخواهد ایرانی وجود داشته باشد. آنها همینطور که در حال مذاکره با ما هستند در حال نزدیککردن خود به مرزهای مان هم هستند و هر کجا دستشان برسد بهدنبال ضربهزدن به دوستان مادر عراق، سوریه و جاهای دیگر خواهند بود.
متأسفیم که برخی در کشور احساس میکنند که مشکل آمریکا، احمدی نژاد بود، مشکل آمریکا یک فرد نیست و آنها میخواهند تکصدای دنیا باشند. اما شأن ملت ما اینگونه است که این اجازه را به آنها نمیدهد. اراده خداوند حاکمیت مستضعفین در جهان است، اراده خداوند به تقویت جبهه مستضعفین در برابر مستکبران جهان است. پیشنهاد میکنیم برخی دوستان شرح وظایف وزارت امور خارجه را مجدداً در قانون اساسی ملاحظه کنند.
انتظار داریم که آقای ظریف در این مذاکرات جلوی ضررهای گزاف را بگیرند و ما رئیسجمهور و وزیر امور خارجه مقتدری را پشت میز مذاکره میخواهیم اقتدار رئیسجمهور و وزیر در امور بینالمللی بیان مواضع بهحق مردم است. بازی با کلمات باعث ایجاد یک ذهنیتی در طرف مقابل میشود عدم شفافیت یا حرکت کردن بر لبه معنا، این امکان را به حریف میدهد که در مذاکرات ارادهاش را به ما تحمیل کند ما تجربه دفاع مقدس را داریم و در آن سالها هیچگاه فرماندهان ما به دشمن هیچ امتیازی را ندادند، ولو اینکه از لحاظ نیرو و امکانات وضعیت بدی داشتیم، قدرت روحی این فرماندهان کار را پیش برد.
یک عده ای در فضای تحریم دنبال یارگیری علیه انقلاب هستند و میخواهند بگویند وضعیت ما ناشی از شعارهای انقلاب است، در این فضا که اینها میخواهند یارگیری کنند و در این فرصتی که نظام به آنها داده است تا به نسلهای بعدی نگویند ما میخواستیم مشکل را حل کنیم طیف انقلابی نگذاشت. صبری که در جریان مذاکرات در یکسالونیم گذشته کردهایم و حمایتی که از تیم مذاکرهکننده کردهاند یک صبر انقلابی در جهت رفع مشکل انقلاب است.
اینها در فضای رسانه مخصوصاً بیرون از کشور این را القا میکردند که این حرفهایی را که انقلاب میزند فقط حرفهای رهبری است و تنها یک حنجره این حرفها را میزند، درحالیکه ملت هماکنون یکصدا این حرفها را میزنند، ما معتقدیم اگر به فضای مذاکرات ورود شده است، حتماً باید در بیان نتایج صداقت داشت، که اگر این کار انجام نگیرد بعد از چندسال بالاخره مردم متوجه تبعات آن خواهند شد، بخاطر اینکه این مردم هستند که با پوست و گوشت این تبعات را تحمل خواهند کرد. مردم به عنوان شاهدان بزرگ تاریخ ما را نخواهند بخشید، اگر سکوت کنیم و نگوییم دشمن در فضای مذاکرات برخورد صادقانهای با ما نداشته است. دشمنان حتی در نحوه نشستن در مذاکرات هم قصد تحقیر ما را دارند، توصیهمان این است و دستور دین نیز همین است که در مقابل متکبرین حتماً باید متکبرانه انجام شود.
احتمالاً اشاره شما به بیاحترامی نخست وزیر انگلیس است. به نظر شما هدف خاصی را می توان از این برخورد زشت دیوید کامرون متصور بود؟
این برخوردی که آقای کامرون نخستوزیر انگلیس کرد، برخوردی زننده و دور از عرف دیپلماتیک بود، مُنتها آنها میدانند این رفتارها در عرصه دیپلماتیک کار زشتی است و عملاً حاضرند آن امتیاز منفی خروج از پروتکل را بگیرند ولی طرف مقابل را در مذاکرات تحقیر کنند. ما انگلیس را بارها تحقیر کردهایم و این در حافظه تاریخی مردم باقیمانده است، مثلاً آن زمانی که رئیسعلی دلواری که انگلیسیها را در مقطعی به دریا ریخت، بدیهی است آنها نیز بخواهند ما را تحقیر کنند و ما امیدواریم آقای روحانی و ظریف جلوی این تحقیرها بایستند. اگر رئیسجمهور و وزیر امور خارجه مواضع مردم را بیان نکنند ملت در مراسمهای گوناگون موضع خود را بازگو خواهند کرد.
آقای بیرانوند، اگر بخواهید تحلیلی از آرایش سیاسی مجلس ارائه کنید، در این زمان باقیمانده از مجلس نهم، آینده آن را چگونه ارزیابی میکنید؟
ما نمایندگان مجلس را عناصر مؤمن و متدیّنی میدانیم، مُنتها در بحث اصولگرایی این اعتقاد را داریم که سرعتها متفاوت است. شاید، خیلی هم انتظار بجایی نباشد که بخواهیم همه با یک سرعت حرکت کنند، مهم این است که همه در یک جهت حرکت کنند و خنثیکننده حرکت انقلاب نباشند. بنظر میرسد عدهای به دنبال شبیهسازی مجلس نهم با مجلس پنجم هستند. ما خلاف این را فکر میکنیم و معتقدیم قطار از آن ایستگاهی که آنها فکر میکنند سالها گذشته است و نشاندهنده آن بصیرت مردم در جریان فتنه است. عدم رأی اعتماد مجلس به فرجیدانا بهعنوان شاخص، مورد توجه است، اینجا همه جریانهای اصولگرایی کمک کردند. با اینکه ابزار زیادی دنبال این بود که بر تصمیم مجلس اثر بگذارند و رسانههای بیگانه ـ نمیگوییم با داخل هماهنگ بود ـ بلکه برای اهداف خودشان تبلیغات سنگینی کردند و حتی با اظهارنظری که از تریبون هیأت رئیسه مجلس شد باز هم نمایندگان اصولگرا تحت عنوانهای مختلف نشان دادند فتنه ۸۸ و برخورد با باقیماندههای آن، که در دستگاههایی بعضاً حضور دارند و یا بکار گرفته میشوند، نمایندگان پای برکناری آنها هستند.
برآیندتان از انتخابات آینده چیست؟ آیا وحدت اصولگرایی در انتخابات مجلس دهم شکل میگیرد؟
فضای انتخابات در مجلس با فضای انتخابات ریاستجمهوری متفاوت است، غیر از چند شهر بزرگ که مردم لیستی رأی میدهند، در خیلی از شهرها مردم کار خودشان را میکنند و ما معتقدیم مجلس بعدی هم اکثریتش با اصولگرایان خواهد بود. زیرا مردم سالهاست با مفاهیم انقلاب زندگی میکنند. مردم هیچگاه رویکردی به کودتاگری که کشورش را در آستانه سقوط قرار داده است، ندارند. مردم شخصیتهای سیاسی که در روزهای سخت پای منافع این کشور ایستادهاند را فراموش نمیکنند. هماکنون در برخی استانها مجمع نمایندگان صددرصد ایثارگرند که بعضاً نسبت به رقیبهایشان تبلیغات کمتری در انتخابات کردهاند اما مردم قدردان ثبات قدم ایثارگران بودهاند.
آقای بیرانوند، مطمئناً شما بخوبی آگاهی دارید که کشور الان با بحران آب مواجه است. خبرها هم حاکی از این است که ۹۰ درصد از آب موجود در کشور در بخشهای کشاورزی مصرف میشود. شما بهعنوان عضوی از کمیسیون کشاورزی چه راهکارهایی را در مجلس برای جلوگیری از اسراف، یا برای صنعتی کردن دستگاههای آبیاری کشاورزی اندیشیدهاید؟
اول ما باید راجع به کشاورزی و کشاورزان صحبت کنیم. یک زمانی کشاورزی محور استقلال بود، اما اکنون محور هیچ چیزی نیست. تا زمانیکه بخواهیم با درآمد صادرات نفت مشکلاتمان را حل کنیم، کسی شاید به فکر زحمتهای جدی برای اصلاح وضعیت کشاورزی نیفتد. زمانیکه یک مدیر میتواند با یک تصمیمگیری، میلیاردها دلار پول را تزریق کند به واردات محصولات کشاورزی و میلیونها تن محصول را وارد کشور کند، کسی کار پرزحمت حمایت از کشاورزی را انجام نمیدهد.
ما در تحقیق و تفحص از صنعت، معدن و تجارت به نکات بدی رسیدیم، این نکات نشاندهنده این است که اتلاف فراوانی در منابع ارزی صورت گرفته و یا میگیرد. این عامل باعث شده تا واردکنندگان و افرادیکه به آنها مرتبط هستند در فضای اقتصاد کشور هر روز چاقتر شوند، و کشاورزان ما نه تنها لاغر شوند بلکه هر روز تعداد بیشتری از آنها حذف شده و از این کار دست میکشند.
سیل مهاجرت کشاورزان به حاشیه شهرها نشان دهنده این معناست که واردات بر تولید برتری دارد و قدرت واردات بیش از تولید است. نمیگوییم در این راستا کارهایی انجام نشود، اما اولویتبندی درستی صورت نگرفته است. نشانهاش این است که عملاً تولیدات پنبه ما حذف شده است. عملاً ما نتوانستهایم در تولید دانههای روغنی توفیقی داشته باشیم.
نظرتان درباره نرخ خرید گندم از کشاورزان چیست؟
ما گندم که در کشورمان بهاندازه تولید شده است را، بخاطر تصمیمگیریهای نادرست و مسئلهدار، نمیتوانیم سر سفرههای مردم برسانیم و ناچار میشویم برای حفظ ذخایر استراتژیک میلیونها تن گندم وارد کنیم، قیمتگذاریای که صورت میگیرد بهعنوان نرخ تضمینی خرید محصولات کشاورزی با هر انگیزهای که شکل میگیرد ظاهر خوب و قابل توجیهی دارد، اما محتوای آن ما را به نتیجه نزدیک نمیکند. براساس قانون بایستی نرخگذاری خریدهای تضمینیمان، حداقلش متناسب با تورم سالیانه باشد. با تورم سال بعدی که محصول در سال بعدش در آن تولید و ارائه خواهد شد، اما این اتفاق در عمل نیفتاد، نرخی هم که امسال برای گندم مشخص شده است مطلقاً تکاپوی هزینههای تولید را نمیکند، چه برسد به هزینههای زندگی مردم.
ما این را مطرح میکنیم و این موضع ماست، دولت خدماتش را به نرخ روز ارائه میکند، پول ما در اختیار عابربانک است، وقتی میخواهیم پولمان را جابجا کنیم، همان لحظه، به نرخ ثانیه کارمزدش را میگیرد، هواپیما که میخواهید سوار شوید به نرخ زمان هزینهاش را میگیرند، خودروساز در روز روشن هزینهاش را افزایش میدهد و از سوی دولت هم حمایت میشود و تنها بخشی که مصنوعاً قیمت آن را پایین نگه داشتهایم محصولات کشاورزی است که کسی را برای دفاع ندارد. اینجا چه اتفاقی میافتد؟ کشاورزی که مدافعی ندارد، با سکوت، این تلخی را به کامش میچشد و جور دیگری واکنش نشان میدهد، در اولین فرصت در حاشیه یکی از شهرها سکونت میگزیند و خواستار دریافت امکانات شهری از دولت میشود. خب چه اشکالی دارد ما خدماتی را که میخواهیم در حاشیه شهر به روستائیان بدهیم، این امکانات آب، برق، گاز، امنیت و جاده را به روستائیان بدهیم و در اصل میتوانیم این مبالغ را با بالابردن نرخ خرید تضمینی به آنها بدهیم تا در روستاهای خود بمانند و کشاورزی هم رونق بگیرد.
شاید این دید بدی است که همه مردم ما میتوانند با داراییهایشان خوب رفتار کنند، اما کشاورز بلد نیست پول خرج کند. اگر کشاورز بتواند متناسب با زحمتش محصولش را در بازار بفروشد او نیز مصرفکننده خوبی است.
به نظر شما مشکلات موجود در عرصه کشاورزی مربوط به تصمیمگیری و برخورد دولتهای گذشته با این صنعت است یا اینکه مربوط به دیدگاهی است که در کشور درباره کشاورزی وجود دارد؟
در فضای جنگ اختیار را به ارتش، وزارت دفاع و سپاه سپردیم، همه دستگاهها هم موظف به پشتیبانی از این دستگاهها شدند و کار جنگ پیش رفت. در کشاورزی هم مشخص کنیم متولّی این بخش چه دستگاهی است، متولی تنظیم بازار کیست، متولی بخش صادرات و واردات کیست؟ تا بقیه دستگاهها بیایند و کمک کنند. معتقدیم در صف اول هم مشکل داریم. شرکت بازرگانی (GTC) که ما برای آن قانون داریم، اما هنوز هم به جهاد کشاورزی منتقل نشده است!
در دیگر کشورها مردم برای تغییر کاربری تکه کوچکی از زمینها باید از عالیترین مقامات آن کشورها اجازه بگیرند. اما در اینجا دستگاهها هماهنگ نیستند، زمینهای دایر آبی مرغوب درجه یک را خشک میکنند و در آن ساختوساز میکنند. منابع آبی هم در کشور باید مدیریتشده و بطور مناسب در اختیار بخش کشاورزی قرار بگیرند و متأسفانه این بخش سامان درستی ندارد، منابع بانکی ما که باید در اختیار کشاورزی قرار بگیرند کجا صرف میشوند؟ اگر ما در مجلس تکلیف کردیم به دولت، وامهای تکلیفی و سوبسید گذاشتیم، کسی ریالی به کشاورز خواهد داد، در غیر این صورت عملاً پولی به کشاورز نمیرسد.
کشاورزی که میلیاردها تومان زمین دارد باید برای دریافت وام به شهر برود و سراغ کارمندان و یا کاسبان را بگیرد تا وام دریافت کند، که اینگونه مسائل نشان میدهد بانکها از کشاورزان به خوبی پشتیبانی نمیکنند. در این راستا تغییر سبک زندگی هم تبدیل به عاملی شده که مردم را ترغیب به ترک زندگی کشاورزی میکند. ما نهادهها، ماشینآلات و ابزارش را که لازم دارد را با نرخ آزاد به کشاورزان میدهیم؛ اما شب عید، آن لحظه ای که میخواهند محصولشان را بفروشند تنظیم بازار میکنیم و یک قیمتی به آنها میدهیم و میگوییم اگر از این گرانتر بفروشی با تعزیرات طرف خواهید بود. خب تعزیرات چرا کاری به خودروساز ندارد که پراید ۷ میلیونی را ۲۰ میلیون میفروشد؟
کشاورزی کاری پرریسک است امسال ۱۵۰ هزار میلیارد تومان برای تأمین خسارت کشاورزان کل کشور اختصاص دادهاند، که این میزان پول کفاف یک سرماخوردگی در یک استان را هم نمیدهد.
ظاهراً روسیه تمایل به وارد کردن صیفیجات از بازار ایران دارد. با این اوضاع کشاورزی، میتوانیم امیدوار به صادرات محصولاتمان باشیم؟
چاره ما مردمی کردن اقتصاد و استفاده از همه ظرفیتهای داخلی و تولید با رویکرد صادرات است و این هم در سیاستهایی ذیل اقتصاد مقاومتی شکل میگیرد و نه تلاش برای فروش نفت و آوردن ماشینهای میلیاردی به خیابانها.
هماکنون با روابطی که اروپا و روسیه در موضوع اوکراین دارند، ما هرآنچه از محصولات کشاورزی، دام و طیور داشته باشیم را به قیمت خوب میخرند و این موقعیت مناسبی است و اگر فضای لازم را فراهم بیاوریم میتوانیم یک بازار چند صد میلیون دلاری را به برنامه هدفمان اضافه کنیم. تنها روسیه هم نیست ما هماکنون ۳۵۰ تا ۴۰۰ میلیون نفر در اطراف مرزهای چسبیده به خودمان داریم که تحریم در اینها اثری ندارد و میتوانیم تولیدمان را برای گسترش به این کشورها رونق بخشیم. نفت منبع درآمد قابلاطمینان و اتکایی برای ما نیست.
آقای بیرانوند، درباره انگیزهتان از کاندیدا شدن برای ریاست مجلس هم کمی برایمان بگویید، مطمئناً در محاسبات سیاسی حتی احتمال هم نمیدادید پیروز انتخابات هیأت رئیسه شوید، اما با این وجود برای ریاست کاندیدا شُدید.
من چندین بار خدمت آقای حدادعادل رفتم و از ایشان خواستم برای ریاست مجلس کاندیدا شوند. ایشان پاسخ دادند اگر ما این کار را کنیم شاید عدهای در بیرون از مجلس فکر کنند ما هوای ریاست داریم؛ اگر ریاستجمهوری نشد ریاست مجلس! خب ایشان نپذیرفتند و من روی این مسئله فکر کردم، اما با کسی مشورت نکردم. دلیلم این بود که مجلس میتواند موتور محرکه نظام اسلامی باشد و ما به عنوان نمایندگان مجلس میتوانیم کمک کنیم تا سرعت آن بیشتر شود. من سرعت مجلس را در جهت اهداف نظام سرعت بالاتری میپسندم.
امسال هم با دوستان صحبت میکنیم تا بیایند و ثبتنام کنند و مهم است که ما پیامی را به نیروهای حزباللهی در شهرهای دیگر در جامعهمان بدهیم که ما حاضریم برای نظام هر هزینهای را برای تقویت آن بدهیم. آبروی ما موقعی ارزش دارد که برای تقویت نظام مصرف شود وگرنه انبارداری آبروی ما چه میشود. ما این پیشنهاد را در سال آینده هم به دوستان میدهیم و اصلاً این برداشت را نداریم که نتیجه این حضور شکست سیاسی خواهد بود.
یکی از مطالبات مقام معظم رهبری تشکیل جلسات شورای عالی فضای مجازی است، اما این شورا ماههاست تشکیل نمیشود، تحلیلتان را از این عدم تشکیل جلسات بفرمایید؟
برخی احساس میکنند ما در فضای مجازی بهم ریختگی داریم اما بنظر میرسد ما بهمریختگی نداریم و یک عده دنبال افزایش پهنای باند و سرعت و زیرساختهای اینترنتی در همه جای کشور و در روستاها هستند، ولو اینکه بهداشت و آب را به روستاها نرسانند، میخواهند اینترنت پرسرعت را به آنها برسانند. زیرا احساس میکنند از فضای رسانه ملی دور هستند و میخواهند این فضا و امکانات را جایگزین آن کنند و دنبال بهرهبرداری سیاسی هستند و میخواهند چیزی شبیه دانشگاه آزاد درست کنند. چنانچه دیده میشود شعبههایی از دانشگاه آزاد را در هر دهکورهای، مانند یک حزب سیاسی، در یک جهت خاص شکل دادهاند، لذا بدنبال این هستند تا با استفاده از اینترنت و افزایش سرعت آن، یک رسانه اختصاصی برای مواضع سیاسی خاص، برای تغییر نگرشها و یارگیری در دست داشته باشند. وگرنه دستگاههای دولتی و عواملی که شعار قانونگرایی میدهند در مسیر منافع حرکت میکنند، زیرا قانون در درازمدت مقاصد و اهداف همه گروهها را تأمین خواهد کرد.