به گزارش نماینده، گزیده ای از گزارش تسنیم از این مراسم را در ادامه می خوانید:
در ابتدای این مراسم حجت الاسلام علی رجبی همرزم شهید کمال کورسل گفت: وجود احساسات مذهبی و پرچم یا حسین در ایران غوغا کرد و الآن میخواهند این جبهه را از ما بگیرند. آنها دیدند که چطور این جبهه را نگه داشتیم. قبل از ایشان یک شهید دیگر اتفاقاً با همین نام در گیلان غرب بود که میگفت: میترسم شهید شوم اما جلوی امام حسین(ع) سربلند نباشم. تلویزیون ایران جنگ و جبهه را خوب پوشش داد اما این اولین بار است که میبینم برای یک شهید خارجی مجلس میگیرند.
- او خیلی باهوش بود و معلمان فرانسه میگفتند یک آینده علمی عجیب خواهد داشت و فرانسه را با این پشتوانه علمی و هوشی رها کرد و به حوزه علمیه قم آمد تا طلبگی بخواند و بسیار بسیار باهوش بود. همزبانان او که در مدرسه بودند میترسیدند که چیزی از او بگویند چون اگر تعریف میکردند، کتک میخوردند.
- شخصیت کورسل بهشدت عملگرا بود و برای اجرای کارها سرعت بسیاری داشت و در اواخر جنگ برای ما، فرهنگ و ملت و دین ما جنگید. جذبه یا حسین عاشقان بسیاری را جمع کرد و فقط میگفتند: "ما میآییم و فدای نام یا حسین میشویم". خواهش میکنم پرچم یا حسین را محکم بگیرید.
کورسل مثل تشنهای بود که آب را با ولع میخورد
در ادامه این مراسم شفیع آقامحمدیان کارگردان و همکلاس شهید کورسل گفت: سال ۶۱ وارد اروپا شدم و آخرین ورودیه قبولی زبان انگلیسی بودم که در نهایت به فرانسه رفتم. طبق طبعی که داشتیم مرکزی تحت عنوان کانون دانشجویان مسلمان تشکیل دادیم و فعالیت این کانون این بود که با دوستان فرانسوی و غیره بگویند که در این مجالس شرکت کنند و کمال کورسل یکی از آنها بود. ما تلاش میکردیم که شاید با رفتن به مکه این افراد متحول شوند اما کورسل با بقیه افراد متفاوت بود و یک بصیرت جدی داشت و مثل تشنهای بود که آب را با ولع میخورد و برداشت او از مسائل مختلف متفاوت بود.
- از سال ۷۲ تا به حال طرحهای آمادهای برای فیلمسازی درباره این شهیدان داشتیم اما بهدلیل مسائل امنیتی اجازه نمیدادند. خواهش من این است که اگر میشود صحبت کرد، فضا را باز کنیم. باید از فضای امنیتی خارج شوند و اجازه دهند فیلمسازان بهدنبال این شهیدان بروند و من با دیدن این کتاب دیدم که راهی باز شده است. واقعاً کورسل هوش و ذکاوت عجیبی داشت و هنگام دعای کمیل هم یاد میگرفت و هم درک میکرد.
وصیت کرد در صورت شهادت در قم دفن شود
در ادامه این مراسم عبدالحافظ السالیمی همرزم شهید با بیان خاطراتی از وی گفت: او ۲ بار به سپاه بدر متشکل از مجاهدان عراقی آمد و بار سوم وارد عملیات مرصاد شد. در پل حجتیه اتوبوسها منتظر مجاهدان بودند و شهید کمال به رانندگان اتوبوس التماس میکرد تا آنها را قانع کند. در عملیات مرصاد اصرار کرد که به گردان شهید صدر برود و گفت: بنویسید بروم شاید برسم.
- در عملیات مرصاد نیروها بهسمت اهواز رفتند و در اواخر جنگ بود و سپاه بدر دستور داشت بهسمت اهواز برود و بعضی نیروها را دیدند که عقبنشینی میکردند و مجاهدان با گردانهای مجهز آمدند و تنگه را بستند و شهید صیاد شیرازی آنجا بود و گفت: ما گردان آماده نداریم، که گردان صدر را معرفی کردم که کمال کورسل در همان گردان بود که در همان عملیات شهید شد.
- در عملیات مرصاد اگر این نیروها نبودند کرمانشاه را میگرفتند و وقتی من در جنوب بودم کمال کورسل شهید شد. او در وصیتنامه خود خواسته بود که در قم دفن شود و این را هم به عربی و هم به فارسی نوشت.
- کورسل اصلاً مسلمان نبود و یک خارجی بود که مسلمان و طلبه شده بود و علاوه بر این همسن و سال خودم بود و از سال ۹۰ شروع به پیگیری این ماجرا کردم.