به گزارش نماینده به نقل از مهر، دومین نشست از سلسله نشستهای بررسی و آسیبشناسی نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران با عنوان «آسیبشناسی، ارزیابی و الگوی برتر نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران» عصر روز یکشنبه ۲۳ شهریور به همت موسسه خانه کتاب و در سرای اهل قلم برگزار شد.
در این نشست داوود موسایی ناشر پیشکسوت و مدیر انتشارات فرهنگ معاصر در سخنانی درباره ایده تکه تکه شدن نمایشگاه کتاب تهران و تبدیل آن به چند نمایشگاه تخصصی، گفت: تخصصی شدن نمایشگاه کتاب تهران، نه برای مردم و نه برای ناشر، بُردی نخواهد داشت و در این صورت هیجانی که در طول این ۱۰ روز در تهران و حتی شهرستانها و به نوعی در کل کشور برای کتاب ایجاد میشود، از بین خواهد رفت.
وی با بیان اینکه به هر حال موج ناشی از برپایی رویداد بزرگی مثل نمایشگاه کتاب تهران به کتابخوانی یا کتابخری منجر خواهد شد، افزود: تخصصی شدن نمایشگاه کتاب تهران، جلوی این روند را خواهد گرفت.
این ناشر باسابقه در عین حال گفت: البته تخصصی شدن چنین نمایشگاهی، ایده خوبی است ولی بستگی دارد به اینکه از چه منظری به آن نگاه شود؛ اگر قرار باشد دو نمایشگاه یکی برای ناشران عمومی و یکی برای سایر ناشران داشته باشیم، این خوب است اما اگر بخواهد مثلاً ۸ تکه شود، یعنی یکی نمایشگاه کتاب کودک، یکی نمایشگاه کتاب ناشران دانشگاهی، یکی نمایشگاه ناشران آموزشی و قس علی هذا، این ایده هیچ خواستهای را برآورده نمیکند.
همچنین علیاشرف صادقی عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی، در سخنانی با بیان اینکه باید مسئله خرید کتاب و خواندن کتاب را بنیادیتر نگاه کرد، گفت: خرید کتاب در ایرا وضعیت اسفناکی دارد و جنبه اجتماعی قضیه این است که اساساً علاقهای به خرید کتاب در بین مردم وجود ندارد.
وی با تاکید بر این مسئله که جامعه ما جامعه کتابخوانی نیست و از این نظر مایوسکننده است، افزود: نمایشگاه کتاب هم فقط انگیزهای است که برخی بیایند کتاب بخرند. باید برای این معضل کتابنخوانی فکری اساسیتر بشود تا دیگر ما در حوزه مطالعه، چهارمین کشور دنیا از آخر نباشیم!
این مولف و پژوهشگر همچنین گفت: برای خود من که دنبال کتابهای تخصصی هستم، بهتر است که نمایشگاه کتاب تهران، تخصصی باشد ولی قطعاً با این شیوه، نمایشگاه رونقی نخواهد داشت و این کار، کمکی هم به اشاعه کتابخوانی نخواهد کرد.
سیدفرید قاسمی کتابپژوه هم در این نشست با اشاره به پیشینه و تاریخچه برگزاری نمایشگاه کتاب تهران، گفت: برگزاری نمایشگاه کتاب تهران یک کنشگری نبود بلکه واکنشی بود به دو اتفاق خوبی که در این زمینه افتاد؛ مرکز نشر دانشگاهی آن زمان نمایشگاهی برگزار کرد که بسیار از آن استقبال شد و بعد از آن هم وزارت علوم نمایشگاه دیگری برگزار کرد که آن هم با استقبال رو به رو شد. ولی وزارت ارشاد در سال ۱۳۶۴ به فکر افتاد که متولی فرهنگ، ما هستیم و نباید وزارت علوم نمایشگاه کتاب برگزار کند و این شد که در سال ۶۵ نمایشگاهی را با عنوان نمایشگاه فرهنگ، هنر و تمدن برگزار کرد و بعدش هم گفتند که خوب است آن را بینالمللی هم بکنیم بعد از آن نمایشگاه کتاب تهران وارد تفویم جهانی نمایشگاهها شد و از سال ۶۸ هر ساله به مدت ۱۰ روز در اردیبهشت ماه و با عنوان نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران برگزار شده است.
وی با بیان اینکه زمان نمایشگاه کتاب تهران قابل جابجایی نیست، به نمایشگاهی که هر ساله به فاصله یک یا دو روز بعد از نمایشگاه کتاب تهران در یکی از کشورهای حاشیه خلیج فارس برگزار میشود، اشاره کرد و ادامه داد: آنها خیلی به دنبال این هستند که زمان نمایشگاه کتاب تهران تغییر کند که بتوانند نمایشگاه خودشان را در تقویم جهانی ثبت کنن و این یک واقعیت است که اگر زمان نمایشگاه تغییر کند، از تقویم جهانی نمایشگاهها خارج خواهد شد و از بینالمللی بودن میافتد.
قاسمی با تاکید بر اهمیت این مسئله که نگاه اقشار مختلف به نمایشگاه، متفاوت است و باید با در نظر گرفتن جمیع شرایط، برای برپایی آن برنامه چید، گفت: باید متوجه بود که نگاه یک ناشر به نمایشگاه کتاب تهران با نگاه یک مولف و حتی با نگاه کسی که آنجا میخواهد غرفه اغذیهفروشی داشته باشد و با نگاه مسافرکشهای اطراف نمایشگاه، متفاوت است.
این پژوهشگر حوزه کتاب و مطبوعات همچنین با اشاره به ضرورت برنامهریزی مدون در صورت تصمیمگیری برای تبدیل نمایشگاه کتاب به چندین نمایشگاه تخصصی کتاب، گفت: واقعیت این است که مثلاً کتابداران کتابخانههای دانشگاهی که بیش از ربع قرن است عادت کردهاند که بودجهریزی و کارهایشان را برای اردیبهشت ماه به عنوان زمان برگزاری نمایشگاه سامان دهند، سازمان مربوطهشان به آنها اجازه نمیدهد که سالی ۱۰ بار به تهران بیایند و برای سازمانشان کتاب بخرند.
وی همچنین با اشاره به عنوان نشست (آسیبشناسی، ارزیابی و الگوی برتر نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران)، گفت: این بیمکانی است که ما را به آسیبشناسی نمایشگاه سوق داده است. اگر نمایشگاه، مکانی ثابت میداشت، قطعاً میتوانستیم برای آن برنامهریزی مدون و حتی دائمی داشته باشیم. به عقیده من کلید حل مشکل نمایشگاه کتاب تهران از هر حیث، در مکان و در واقع نامشخص بودن مکان آن است.