به گزارش نماینده به نقل از تسنیم، از و فرود خانه احزاب موضوع گفتوگوی ما با حسن غفوریفرد از اعضای اصلی خانه احزاب بود که مسئولیت دوره دوم شورای مرکزی خانه احزاب را بر عهده داشت. وی در کابینه دولت میرحسین موسوی و هاشمی رفسنجانی حضور داشت که در هر دو پس از مدتی به دلیل اختلافاتش با رئیس دولتهای وقت استعفا میدهد. غفوریفرد همچنین سابقه چهار دوره نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی را در کارنامه خود دارد و اکنون نیز رئیس هیئت نظارت و بازرسی شورای عالی انقلاب فرهنگی است.
حسن غفوریفرد به دلیل فعالیتش در احزاب موتلفه اسلامی، جامعه اسلامی مهندسین، عضویت در کمیته مرکزی کنفرانس بینالمللی احزاب آسیایی "ICAPP" و جامعه اسلامی ورزشکاران جزء شخصیتهای حزبی شناخته میشود. به همین دلیل برای بررسی موضوع خانه احزاب به دفتر وی در طبقه دوم دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی رفتیم و بیش از یک ساعت پای صحبتهای او در مورد خانه احزاب نشستیم و در آخر نیز وی به سوالات ما در مورد جبهه پیروان خط امام و رهبری و مؤتلفه اسلامی پاسخ داد.
مشروح گفتوگوی تسنیم، با حسن غفوریفرد به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم. در دوران حیات خانه احزاب فراز و فرودی را شاهد هستیم که فرازش در دوران دوم خرداد است تا اینکه در سال 83 مجوز خانه احزاب به پایان میرسد. با توجه به اینکه در بین سال 83 تا سال 84 اکثریت خانه احزاب با دولت همسو بودند ولی تلاشی برای تمدید مجوز صورت نمیگیرد و عملاً خانه احزاب بدون مجوز قانونی فعالیت خود را ادامه میدهد. چه اتفاقاتی افتاد که در نهایت شما اعلام کردید که حتی احیای خانه احزاب "منتفی شد"؟
غفوریفرد: با تشکر از تلاشی که برای تبیین تاریخ خانه احزاب میکنید. من به عقب برگردم. خانه احزاب در دولت اصلاحات شروع شد و زمانی که آقای موسویلاری وزیر کشور بودند. آن موقع، تعداد احزاب رشد خیلی سریعی داشت، تعداد احزاب و گروهها و تشکلهای سیاسی که از وزارت کشور مجوز گرفته بودند به حدود 200 حزب رسیده بودند. اگر یادتان باشد درگیری فراوان بود و تنشها در جامعه بین اصلاحطلبان و اصولگراها زیاد بود و برای اینکه مقداری به احزاب شکل داده شود و تنشها کاهش یابند، آقای موسویلاری از تعدادی از سران احزاب دعوت کردند و چندین جلسه در وزارت کشور تشکیل شد. از طرف اصولگرایان بنده بودم و آقای مرتضی نبوی و آقای مهندس باهنر و آقای بادامچیان بودند و از طرف اصلاحطلبان نیز آقای بهزاد نبوی شاخصترینشان بودند و تعدادی دیگر نیز اصلاحطلبان نیز حضور داشتند.
با این ترکیب چندین جلسه تشکیل شد و این پیشنهاد در طول این جلسات ارائه شد که یک خانه یا باشگاه یا کانونی یا تریبونی باشد که احزاب بحثهای خود را آنجا مطرح کنند و این اختلافات به داخل اقشار مختلف جامعه کشیده نشود. اگر کسی بحث و اختلاف و نظری و یا انتقادی دارد، آنجا بیان شود. این فکر آنجا رشد کرد و قرار شد گروهی بنشیند و برای آن یک اساسنامه تهیه کنند. ما جزو آن گروه هم بودیم و نشستیم و یک اساسنامه تهیه کردیم و بعداً از همه احزاب دعوت عمومی شد و اساسنامه به رأی گذاشته شد و با اصلاحاتی به تصویب کلیه سران احزابی که آن موقع حضور داشتند رسید. در این رأیگیری بیش از 100 حزب شرکت کردند. طبق آن اساسنامه قرار بود یک شورای مرکزی باشد که 15 نفر اعضای اصلی، به اضافه 6 نفر علی البدل باشد که انتخاب هم شد و من هم عضو شورای اولی بودم. در شورای اول اکثریت با اصلاحطلبها بود.
آقای موسوی تبریزی رئیس شورای مرکزی اول شدند...
غفوریفرد: بله. 9 نفر از اصلاحطلبها بودند و 6 نفر از اصولگرایان ولی بنا این بود که همکاری و هماهنگی و تعامل شود و اینکه دست همه احزاب مختلف برای فعالیت باز باشد و خانه احزاب دست یک جناح نباشد، به همین علت در هیئت رئیسهای که 5 نفر بودند عملا سه نفر از اقلیت بودند و من نایب رئیس بودم. در دوره دوم برعکس شد و 9 نفر از اصولگرایان بودند و 6 نفر از اصلاحطلبها بودند ولی اینجا هم تعامل شد و در هئیت رئیسه 5 نفری دو نفر از اصولگرایان بودند. رئیس و نایب رئیس و 3 نفر از اصلاحطلبان بودند که من آن دوره رئیس شده بودم.
در دوره سوم باز دوباره اصلاحطلبان بودند، حدودا 9 به 6 بود، آقای موسوی تبریزی مجدداً رئیس شد. در این سه دوره کارهای خوبی انجام شدند، یکی از مهمترین آنها تدوین منشور وفاق بود که منشوری تهیه شد و بیش از 100حزب و گروه این را امضا کردند، یکی از موارد منشور این بود که اختلاف بین دو حزب هیچوقت به دادگستری و قوه قضائیه ارجاع داده نشود و دو حزب در هر مسئلهای که با هم اختلاف دارند، در داخل خانه احزاب شورای داوری تشکیل شود و تلاش شود که در جامعه تنش ایجاد نشود و تنش سیاسی در جامعه کاهش یابد و افراد تربیون آزادی داشته باشند و صحبتهای خود را مطرح کنند. کارهای خیلی خوبی هم در داخل و هم در خارج از کشور انجام شد و اصل بر تعامل بود.
*** ارتباط با احزاب مختلف آسیایی/سفر به سوریه و چین
مثلا ما با احزاب مختلف آسیایی تماس گرفتیم و مسافرتهای زیادی داشتیم؛ به سوریه سفر داشتیم و با حزب بعث سوریه و آقای الاحمر که دبیر کل حزب بعث بود، صحبتهای فراوانی داشتیم. به چین سفر داشتیم و با حزب کمونیست چین ارتباط خیلی خوبی برقرار کردیم. بحث شده بود که همایش یا کنفرانس احزاب اسلامی را تشکیل بدهیم که مقدمات آن فراهم شده بود. درست در همان زمان که ما در ایران خانه احزاب درست کردیم در آسیا خانه احزاب آسیایی درست شد و جالب بود که همزمان، یعنی سال 79، به ابتکار رئیس مجلس فیلیپین، یک جلسهای در مانیل تشکیل شد و قرار شد که کنفرانس یا اجتماع یا جلسهای به عنوان خانه احزاب آسیایی به نام "ICAAP" تشکیل شد که مخفف احزاب سیاسی آسیا است. تشکیل خانه احزاب و "ICAAP" دقیقا در سال 79 بود و من در هر دو بودم و هنوز هم در احزاب آسیایی عضو هیئت اجرایی هستم که بالاترین کمیته تصمیمگیری آن تشکیلات است.
به هر حال یک ارتباط خوبی بین ما و آنها برقرار شد و یکی از جلسات هیئت جرایی نیز در ایران تشکیل شد که در دوران اصلاحات بود. آقای خاتمی که رئیس جمهور بودند این ایده را خیلی پسندیدند و کمک کردند و یکی از کارها این بود که بودجهای برای خانه احزاب در نظر گرفته شد، با اینکه بسیار ناچیز بود و به خیلی از احزاب زیر یک میلیون تومان میرسید اما در هر حال نشان میداد که دولت به تحزب توجه دارد.
*** فضای صمیمانه خانه احزاب به دلیل "افزونطلبیها" به هم ریخت
علاوه بر این قرار شد که آقای خاتمی 400 میلیون تومان بدهند که ما محلی را برای خانه احزاب تهیه کنیم که نزدیک مجلس قدیم بود، محلی را پسندیدیم و ساختمان خیلی خوبی بود که قرار شد با 400 تومان بخریم. انتخابات دوره چهارم شورای مرکزی خانه احزاب انجام شد و اختلاف شروع شد. متأسفانه آن فضای سالم و دوستانه و تعامل و همکاری که وجود داشت به دلیل بعضی از افزونطلبیها به هم ریخت.
*** اعتراض کواکبیان و حشمتیان به تخلف در انتخابات شورای مرکزی خانه احزاب
انتخابات دوره چهارم حدوداً سال 84 بود؟ سال 84 که خانه احزاب مجوز نداشت...
غفوریفرد: بله! اواخر دولت آقای خاتمی بود. اینکه گفتید مجوزشان به پایان رسیده بود؛ ببینید احزاب، یک مجوز میگیرند و در آن ذکر شده که حتما باید تمدید کنند ولی اگر هر انتخاباتی دارند باید نماینده وزارت کشور را دعوت کنند تا نظارت داشته باشد. به هرحال اختلاف شروع شد و آقای کواکبیان از اصلاحطلبان و آقای حشمتیان که از مستقلین هستند به انتخابات اعتراض کردند.
دلیل اعتراض آنها چه بود؟ برخی میگویند به دلیل وجود مشکلاتی در انتخابات شورای مرکزی اعتراض کردند...
غفوریفرد: مشکلات متعدد داشت که من نمیخواهم خیلی وارد آن شوم.
*** تخلفات اصلاحطلبان در خانه احزاب
پس در آن دوره تقلب شده بود؟
غفوریفرد: من نمیخواهم اسم تقلب بگذارم ولی معتقدم تخلفاتی در انتخابات بود؛ یکی اینکه اصلاح طلبان تعداد زیادی احزاب 4 یا 5 یا 10نفره تشکیل دادند که اکثریت داشته باشند و به دلیل اینکه در وزارت کشور هم دست داشتند به راحتی توانستند تعداد احزاب اصلاحطلب را افزایش دهند که اغلب اینها سه یا چهار نفره بود. بد نیست بگویم که یک موقع بحث این بود که با سه نفر میتواند یک حزب تشکیل داد، یعنی هیئت مؤسسان آن 3 نفر باشد، بعد یک قانونی نوشتیم که 5 نفر باشند ولی یک عده اعتراض کردند، یعنی نمیتوانستند 5 نفر جمع کنند!
در همان دوره اصلاحات؟
غفوریفرد: بله. میگفتند همان سه نفر کافی است ولی قانون جدید میگفت باید هیئت موسس حداقل 5 نفر میشدند. تعدادی حزب که یک دفتر نه، بلکه دفترچه نداشتند تشکیل دادند. مثلا یک آقایی که اسم نمیبرم با همسرش و با یک نفر دیگر یک حزب تشکیل داده بودند. آن موقع ما گفتیم که قاعدتاً حزب باید هویت و شناسنامه و حداقل دفتری در بعضی استانها - 4-5 دفتر- داشته باشند. اینکه فقط یک نامه بنویسند و درخواست تشکیل حزب بدهند، عملا مفهوم حزب و تحزب را از بین میبرد. یکی از اشکالاتش این بود و کاملاً مشخص بود که تعدادی احزاب کوچک تشکیل شدند و چون با وزارت کشور ارتباط داشتند به راحتی مجوز گرفتند و به انتخابات آمدند و جزو کاندیداها بودند و لیستی میدادند و همه به آنها رأی میدادند. حداقل تخلف این است که قبول کردند.
*** اصلاحطلبان کاری کردند نماینده ایران در احزاب آسیایی نباشد
حالا اینکه در شمارش آرا اشتباه کردند یا نه را نمیخواهم برسیم که مشکل حقوقی پیدا کنیم. این موجب شد که عملا فرض کنیم که اصولگرایان یا کنار کشیدند یا کنار گذاشته شدند و آن خانه احزاب اصلا معنی اصلی خود را از دست داد. مثلا تعاملی که قرار بود بین احزاب جناحهای مختلف باشد، عملا از بین رفت و تعداد اصولگرایان بسیار کاهش پیدا کرد و آنها عملا نقشی در خانه احزاب نداشتند, آنجا دست اصلاحطلبان بود، حتی کاری کرده بودند که عملاً نماینده ما درون خانه احزاب آسیایی هم نباشند. من انتخاب مستقیم آنجا بودم ولی اینها یک نفر دیگر را به جای من معرفی کردند و وجهه خارجی ما نه فقط احزاب، بلکه کشور از بین رفت.
*** خانه احزاب به دست تشکیلات جبهه مشارکت افتاد
در دورهای که برخی چهرههای اصلاح طلب در اجلاس "ICAAP" در چین شرکت کرده بودند، به گونهای برخورد کرده بودند که مسئولان چین هم به آنها اعتراض میکنند...
غفوریفرد: بله عرض میکنم. ببینید آن موقع آقای موسوی تبریزی و آقای کاشفی سر کار بودند، من به آنها گفتم که من مستقیماً انتخاب شدم و از طرف خانه احزاب نبودم. من عضو کمیته اجرایی آنجا هستم که گفتند بله خودتان شرکت کنید ولی عملاً شخص دیگری را معرفی کردند و ما موقعیت خودمان را برای مدتی از دست دادیم. گفتم، کشورهای دیگری که با ما ارتباط داشند و ما سالها در اینجا فعال بودیم اعتراض کردند، بعد از آن خانه احزاب عملا هویت اصلی خودش را از دست داد و به دست تشکیلات جبهه مشارکت یا اصلاح طلبها افتاد. تلاش خیلی فراوانی شد که دوباره به شکل اولش برگردد و جلسات مختلفی با حضور بزرگان دو طرف تشکیل شد.
آقای غفوریفرد با اجازه شما من اینجا سؤالی را بپرسم و سپس به جلساتی که اخیراً داشتید و روندی که بعد از روی کار آمدن دولت یازدهم پیگیری شد بپردازیم. در دورهای که اجلاس احزاب آسیایی در چین برگزار میشد که مسئولان برگزاری (چین) به دلیل مواضع سیاسی چهرههای اصلاحطلبی که در اجلاس حضور داشتند تذکر میدهند و اعتراض میکنند. این قضیه چگونه در اجلاس احزاب آسیاسی اتفاق افتاد؟
غفوریفرد: ببینید، فلسفه اولیه خانه احزاب این بود که کار صنفی کند نه کار سیاسی. یعنی قرار بود به تحزب کمک کند نه حزب, قرار بود تحزب در کشور نهادینه شود، برای اینکه مردم علاقهمند شود و احزاب قویای تشکیل شود و اینها در سیاست نقش ایفا کنند و قرار نبود که به یک حزب سیاسی تبدیل شود ولی عملاً، به خصوص بعد از آن کنگره سوم خانه احزاب، اصلاحطلبان آمدند و موضع گرفتند و به دلیل اینکه از ایران میآمدند خیلیها فکر میکردند که این موضع ایران است و ما میخواستیم بگوییم که این یک سازمان مردم نهاد هست، بعد هم اینکه ربطی به مواضع رسمی دولت جمهوری اسلامی ندارد و جمهوری اسلامی خودش مواضع رسمی دارد که دستگاه دیپلماسی کشور اعلام میکند و ثانیاً اصلا موظف نبودند که مواضع سیاسی بگیرند و در انتخابات شرکت کنند. مثلا بعد از انتخابات مجلس ششم یا هفتم گفتیم که خانه احزاب بر حسن اجرای انتخابات نظارت داشته باشد، بنابراین میزی در وزارت کشور قرار داده شد و نمایندههای ما بودند و اگر کسی به انتخابات شکایت داشت اینها پیگیری کنند اما اینکه اینها مستقیما از یک حزب دفاع کنند یا نماینده آنها خلاف است.
دقت کنید حزب سیاسی طبیعتاً برای کار سیاسی و رسیدن به قدرت سیاسی تشکیل میشود و فعالیت سیاسی انجام میدهد ولی فلسفه تشکیل خانه احزاب کار سیاسی نبود بلکه نهادینه کردن تحزب و ارتقاء تعامل بین احزاب سیاسی و کاهش تنشهای سیاسی در جامعه بود.
چه موضوعی در اجلاس مطرح شده بود که باعث شد مسئولان برگزاری اعتراض کنند؟
غفوریفرد: من در اجلاس چین نبودم...
چه کسانی رفته بودند؟ آقای کاشفی بودند؟
غفوریفرد: بله! آقای کاشفی بودند. منشأ این اتفاق این بود که اینها از مسیر اصلی خودشان خارج شده بودند و مواضع سیاسی میگرفتند و بعد هم خود را نماینده ایران معرفی میکردند و اصولگراها نیز میگفتند که عضو کمیته اجرایی غفوری فرد است نه این شخص. ببینید، آنجا ما به عنوان شخص انتخاب شده بودیم، نه به عنوان حزب برای کمیته خانه احزاب آسیایی. در هرحال، این موضوع موجب شد که عملاً اختلافات خیلی دامن زده شود و جلسات مختلفی با مرحوم آقای عسگر اولادی و دیگران تشکیل شد که آقای موسوی تبریزی و کاشفی و بهزاد نبوی هم حضور داشتند، در این جهت که شاید بتوانیم خانه احزاب را با همان مأموریتهای سابق احیا کنند، به دلیل اینکه خانه احزاب در آن دو - سه دورهای که بود واقعاً مؤثر بود و خوب کار کرد ولی به نتیجه نرسید.
بعد دولت آقای احمدینژاد آمدند که اصولاً به تحزب اعتقادی نداشتند و بودجهای که هر سال برای احزاب در نظر میگرفتند، منتفی شد و آن 400میلیونی که قرار بود آقای خاتمی بدهند نیز منتفی شد و بعد از آن دوره دو ساله نیز دیگر انتخابات برگزار نشد و به طور طبیعی خانه احزاب از بین رفت، چون انتخاباتی برگزار نشد. مجوز تا دو سال بود که تمام شد و انتخاباتی هم برگزار نشد و عملاً اینها به پایان رسیدند و از بین رفتند.
دقت کنید که من نمیگویم خانه احزاب منحل شد، من گفتم منتفی شد، زیرا آن شورای مرکزی که انتخاب شده بود (درست یا نادرست) و دورانش سپری شد و شورای جدید هم انتخاب نشد و بنابراین سالبهبهانتفاء موضوع شد.
الان وزارت کشور دوباره یک جلسه تشکیل داده است؛ یک جلسه افطاری در ماه مبارک رمضان بود که دعوت کردند تا ببینند میشود خانه احزاب را احیا کرد یا نه. اکثریت احزاب اصولگرا معتقد بودند آن خانه احزاب به دلایل اختلافی و تخلفاتی که شده غیر قابل احیا هست و بایستی طرحی جدیدی داشته باشیم. وزارت کشور نیز ظاهرا دارد به همین طریق متمایل میشود که مرده قابل احیا نیست. برای اینکه سابقاً آن ذهنیت غلطی که وجود دارد از بین برود، گفتیم که چیزی به نام کانون یا باشگاه احزاب تشکیل بشود.
وزیر محترم کشور فرمودهاند که خانه احزاب منحل نشده است، من هم نگفتم منحل شده است، گفتم منتفی شده است و اگر قرار است کاری کنیم باید طرحی نو دراندازیم و من به این کار معتقد هستم.
ببینید مردم ما نسبت به حزب ذهنیت منفی دارند؛ مردم ایران به دلیل سابقه تاریخی و به دلایل مختلفی نسبت به تحزب ذهنیتی منفی دارند، این ذهنیت تاریخی است. میدانید که اولین احزابی که در ایران تشکیل شد مثلا گروه تقی ارانی، گروهی 53 نفره بودند و اولین مشکل آنها این بود که مخالف فرهنگ کشور بودند و ایدههای مارکسیستی داشتند. بعد حزبی که شکل گرفت و خیلی هم توان داشت حزب توده بود که هم فرهنگی متفاوت داشت و هم کاملاً وابسته به شوروی بود, بنابراین اصلا حزب در ایران یک نوع تولد نامشروع داشت، به همین دلیل مردم ذهنیتی منفی نسبت به احزاب دارند, بعد از آن هم که احزابی وابسته به شاه به وجود آمدند که منفور مردم بودند، حزب ایران نوین و حزب ملت و حزب رستاخیز بودند که مردم را مجبور میکردند ثبتنام کنند که این هم خلاف تحزب هست، زیرا باید کاری کرد که افراد با علاقه خودشان داخل حزب بیایند. اینها کارمندان دولت و مردم و کسانی که وابسته به شاه بودند را مجبور میکردند و آنقدر هم اینها بد عمل کردند که حتی خود شاه هم نتوانست حزب ایران نوین را تحمل کند و اینها را در هم ادغام کرد و حزب رستاخیز را درست کرد.
به هر حال مردم نسبت به حزب ایده و ذهنیت منفی داشتند. بعد از انقلاب با تولد حزب جمهوری اسلامی ایران خوشبختانه این مسیر شروع به عوض شدن کرد، مردم یک ذهنیت خوبی پیدا کردند، حزب جمهوری اسلامی ایران در تابستان 57 یعنی قبل از انقلاب تاسیس شد ولی تا پیروزی انقلاب مخفی و زیر زمینی بود و بنیانگذاران آن آیتالله شهید بهشتی، مقام معظم رهبری، آیتالله هاشمی رفسنجانی و آیت آلله موسوی اردبیلی و شهید باهنر بودند. اینها افراد شناخته شده و کاملا مورد اعتماد مردم بودند و مردم استقبال خیلی خوبی کردند و میرفت که آن ذهنیت منفی از بین برود و حرکتی مثبت شروع شود که شروع هم شد و در اساسنامه حزب جمهوری اسلامی ایران، نوشته شده بود که هر موقع تعداد اعضای حزب به 300 نفر برسد کنگره تشکیل خواهد شد. در همان ساعات اولیه که اعلام کردند، چند هزار نفر در کانون توحید ثبتنام کردند و صفهای طولانی تشکیل شد و چند هزار نفر حضور داشتند. با وجود اینکه قرار نبود در شهرستانها حزب شعبه داشته باشد ولی آنقدر اسقبال زیاد شد که مردم در شهرستانها مجبور شدند کانون ایجاد کنند و شهید باهنر مسئول امور شهرستانها شد و کمتر از یک ماه تعداد به بالای میلیون رسید. این پدیده بسیار بسیار خوبی بود و امیدی ایجاد کرد مبنی بر اینکه مردم با توجه به حضور این چهرههای کاملاً شناخته شده و محبوب به احزاب علاقمند شوند و تحزب شکل گیرد و خود حضرت امام (ره) هم تایید کردند و اینها هم همه مورد تایید حضرت امام (ره) و جامعه و عده زیادی از بنیانگذاران انقلاب بودند.
به هر صورت یک امید خیلی خوبی ایجاد شد که احزاب در ایران شکل دقیق بگیرد ولی باز مشکلات ایجاد شد و به طور خلاصه بگویم که یکی از مشکلات توطئههای داخل بود که بعضیها گفتند که مردم نمیدانند برای چه ثبتنام کردهاند و فکر میکنند که حزب جمهوری اسلامی همان جمهوری اسلامی است و به داخل حزب نیامدهاند بلکه به جمهوری اسلامی آمدهاند، با همین اندیشه حزب جمهوری خلق مسلمان را درست کردند و فکر میکردند که مردم استقبال میکنند اما چون استقبال نکردند آن هم منحل شد. یک مقدار اختلافات داخلی هم در خود حزب شروع شد و بعدا تئوریسازی کردند که اصلا مردم ایران در کار گروهی موفق نیستند و اصلا گروه و حزب موفق نیست. یک شکل فرمولی و قانونی هم به این دادند که مردم ما قائل به حزب نیستند و حتی در ورزش میگفتند که چون ما به کار تیمی عادت نداریم و ورزشهای تیمی ما موفق نیستند و ما فقط در کشتی، وزنهبرداری و امثال اینها موفق میشویم، تئوری غلطی بود که تئوریزه کردند ولی ما دیدیم تیم والیبال و بسکتبال ما چه افتخاراتی ایجاد کردند و باطلالسحر این تئوری شدند.
این نشان میدهد که توطئهها چه داخلی و چه خارجی فراوان بود، برای اینکه تحزب در کشور شکل نگیرد، در نتیجه حزب جمهوری با آن شروع بسیار بسیار خوبی که داشت بعد از 3-4 سال عملا تعطیل نشد ولی به تعبیر بعضیها فتیله آن پایین کشیده شد، همین بلا هم سر خانه احزاب آمد و با وجود شروع خیلی خوبی که داشت و کار خوبی که کرد و امیدی قراوانی که به وجود آورد خیلی زود دچار اختلافات داخلی شد و حتی امکان برگزاری مجمع عمومی هم دست نداد، در حالی که "ICAPP" یا همان خانه احزاب آسیایی با قدرت پیش میرود.
اجلاس احزاب آسیایی هنوز برگزار میشود؟
غفوریفرد: هست و بسیار هم مؤثر است.
برای اجلاسها از خانه احزاب غیرقانونی فعلی هم دعوت میکنند؟
غفوریفرد: خانه احزاب دیگر خیر...
چه احزابی برای اجلاس احزاب آسیایی دعوت میشوند؟
غفوریفرد: قانون خانه احزاب آسیایی، "ICAPP"، این است که هر حزبی که یکصدم نمایندگان مجلس را داشته باشد میتواند عضو شود. مجلس ما 290 نفرند، پس هر حزبی 3 نفر نماینده در مجلس داشته باشد از سوی احزاب آسیاسی دعوت میشود. البته میدانید که الان نمایندهها خیلی حزبی نیستند و وابستگی آنها به حزب مشخص نیست. فعلا از ایران فقط من شرکت میکنم که عضو کمیته دائمی و هیئت اجرایی آنجا هستم. ماه آینده، شهریور کنگره آن در سریلانکا است و ما از الان از شما دعوت میکنیم که بیایید آنجا را ببینید که بسیار هم مؤثر بوده و به عنوان نمونه بگویم که الان در آسیا به عنوان یک قدرت مطرح است و در بسیاری از کشورها از این احزاب آسیایی دعوت شده که در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری به عنوان ناظر شرکت کنند. مثلا ما خودمان در انتخابات جمهوری آذربایجان برای نظارت رفتیم و برای بعضی اختلافات و درگیریهای داخلی مثلا در میانمار و کامبوج و تایلند به عنوان میانجی دعوت میشود و الان نیز اقدام کردهاند در سازمان ملل به عنوان ناظر انتخاب شوند. بانکیمون معمولا برای کنفرانسها پیام رسمی می دهد و عملا نقشی تعیین کننده در آسیا دارند و بسیار پر رنگ هستند. بسیاری از رؤسای جمهور قبلی کشورها مثلا رئیس جمهور قبلی بنگلادش عضو احزاب آسیایی هستند. قبلا خانم بوتو عضو احزاب آسیایی بود که حالا شهید شدند. الان تعداد زیادی نخستوزیر کنونی و نهادهای قبلی هستند، بنابراین فعالاند و خیلی خوب است، دو سال یکبار کنگره دارد. بین این سالها یک کنفرانس درباره مسائل مهم مثل محیط زیست دارد و در هر سال دو بار کمیته اجرایی آن تشکیل میشود.
بحث دیگری که در آن زمان مطرح بود این است که آقای مرتضوی معاون سیاسی وقت وزیر کشور بودند میگویند که دولت به خانه احزاب تذکراتی را برای تمدید مجوز و اساسنامه داده است وجلساتی هم داشتند و مدارکی هم تحویل دادند ولی بعد از آن دیگر کسی پیگیری نکرد...
غفوریفرد: عملاً من بعد از دور سوم دیگر ورود پیدا نکردم چون میدانستم درگیری میشود.به نظر من بعد از سومین دوره و 6 سال اولیه در سال 85 به بعد عملا من دخالت نکردم. البته آقای مبلغ قبلاً معاون بود و آقای مرتضوی که با ایشان صحبتهای فراوانی برای حل مشکل داشتیم.
به دلیل اینکه در دوره اصلاحات بود و آنها دستهای بالا را داشتند، به این نتیجه رسیدیم عملا حضور ما باعث درگیری و اختلاف میشود و من هم فکر نمیکردم که لازم باشد که تنش بیشتر ایجاد کنیم و شرکت نکردیم. بعد هم دولت احمدینژاد بود که ایشان عنایت زیادی به احزاب نداشت و حتی عملا مخالفت میکردند. دوره رکودی برای احزاب بود و بعد هم فتنه 88 اتفاق افتاد. خب! چون بعضی از گروههای اصلاحطلبان آن سمت بودند عملا مشارکت و مجاهدین انقلاب منحل شدند یا فعالیت آنها غیر قانونی اعلام شد. با توجه به اینکه عملاً اینها گروههای اصلی تشکیل دهنده جناح اصلاحطلب بودند آن هدف اصلی در ایجاد خانه احزاب کلاً منتفی شد و فلسفه وجودی و به اصطلاح "شأن نزول" خانه احزاب وجود خارجی نداشت.
آقای دکتر! گفتید که وزارت کشور به سمت ایجاد خانه احزاب با سازوکار جدیدی متمایل شده است. در این زمینه جلساتی را با وزیر کشور یا مسئولان وزارت کشور برای خانه احزاب داشتید؟ اخیرا در گفتوگو با تسنیم، گفتید که شما و آقای موسوی تبریزی مسئول پیگیری تشکیل خانه احزاب جدیدی هستید. پیگیریهای شما به کجا رسیده است؟
غفوریفرد: چند مسیر مختلف را تجربه کردیم، قبل از جلسهای که با آقای وزیر داشتیم، به دعوت آقای دکتر میرمحمدی که دبیرکل حزب تمدن اسلامی هستند، چند نفر از شخصیتها دعوت شدند که بیشتر هم از افراد اصولگرا و مستقل و کمتر از اصلاحطلبها، بودند و جلساتی در دفتر آقای دکتر میر محمدی تشکیل شد که ببینیم بالاخره این خانه احزاب که فکر خوبی هم بود و کارهای خوبی هم داشته قابل احیا هست یا نیست. در این جلسات بحثی کردند که یک کمیته 5 یا 7 نفره تشکیل شود و بررسی کند, در این فاصله که ما نبودیم اساسنامه را تغییر دادند و این تغییرات باید به تأیید وزارت کشور میرسید، مثلا شورای مرکزی از 15 نفر به 21 نفر برسد و اعضای علی البدل از 6 به 9 برسد و تغییراتی دادند که باید به تصویب کمیسیون ماه 10 احزاب که وزارت کشور نیز در آن نماینده دارد و در خود وزارتخانه تشکیل میشود، میرسید و آنها باید تأیید میکردند ولی ظاهرا اینطور نشده است.
اساسنامه جدید را در کمیته اجرایی احیای خانه احزاب و جلساتی که گفتید بررسی کردید؟
غفوریفرد: نه! ما قبلا اساسنامه را در سالهای 79-80 تصویب کرده بودیم که بر طبق آن شورای مرکزی 15 نفر بودند و اعضای علی البدل 6 نفر؛ یک رئیس و دو نایب رئیس داشت و دو منشی. در دوره چهارم که ما نبودیم اساسنامه را تغییر دادند و به 21 نفر عضو اصلی و 9 نفر علیالبدل تبدیل کردند که اینها باید به تایید کمیسیون ماده 10 برسد و اینها نظارت داشته باشند که این کار احتمالا انجام نشد. بعد هم بحثی شد به میان آمد که از وزارت کشور گروهی برای نظارت بیایند و برای جناحهای مختلف (مثل اصولگرایان، اصلاحطلبان و مستقلها) سهمیهای تعیین کنند تا خانه احزاب تنها در دست یک جناح یا گروههای سیاسی نباشد و همه مشارکت داشته باشند.
بحثهایی است که در کمیته اجرایی احیای خانه احزاب داشتید؟
غفوریفرد: بله! در کمیتههایی که تشکیل میشد، 7 نفر اصلاحطلب و 7 نفر مستقل یا مثلا اصولگراها میگفتند10 نفر از ما باشند و اصلاحطلبان برعکس، این بحثها بود و کمیتهای تشکیل شد که این بحثها را بررسی بکند، یک اساسنامه و تغییرات لازم را بدهند و دوم اینکه انتخاباتی بگذارند که خانه احزاب از همه افراد و اندیشهها و فکرها باشند، چه اصولگرا و چه اصلاح طلب و چه مستقل. در این کمیته بنده و آقای میر محمدی و طاهر نژاد و موسوی تبریزی بودیم.
خانم راکعی عضو کمیته نبودند؟
غفوریفرد: خانم راکعی بعدا اضافه شد ولی خانم راکعی چون عضو شورای مرکزی مشارکت بود و مشارکت هم منحل شده بود عملا نمیتوانست شرکت کند و خود کمیته زیر سوال میرفت. بعدا گفتند خانم راکعی از طرف احزاب زنان مترقی بیاید. به هر حال کسی به عنوان مشارکت نمیتوانستند شرکت کند، زیرا کل حزب از لحاظ قانونی دچار مشکل میشود؛ با این حال خانم راکعی هم شرکت کردند.
کمیته پیشنهاد کردند که ما از احزاب مختلف دعوتی بکنیم و پیگیری این کار با بنده و آقای موسوی تبریزی باشد، یعنی یک نامه نوشته شود به امضای آقای موسوی تبریزی و بنده تا افراد دعوت کینم و با آنها صحبت کنیم و زمینه و بستر مناسبی آماده کنیم که بیایند و مجمع عمومی تشکیل شود و پیشنهادات داده شود که اول خانه احزاب احیا شده و ثانیاً تغییرات داده شود که هویت اجماعی داشته باشد، یعنی همه احزاب باشند. ما این را تهیه کردیم، آقای موسوی تبریزی و بنده امضا کردیم، بعد از امضای ما 70-80 امضا هم جمع شد و طبق اساسنامه برای تشکیل مجمع بایستی یکسوم اعضا درخواست کنند. به هر حال اعضای یکسوم امضا جمع شد ولی احزاب اصولگرا به دلایلی که عرض کردم مخالف این بودند و بالاخره دو-سه تا جلسه در وزارت کشور تشکیل شد.
یعنی افرادی که امضا کردند غالباً اصلاحطلب بودند؟
غفوریفرد: اصلاح طلب و مستقل. احزاب اصلی اصولگرا مخالف بودند، بخصوص مهمترین تشکل اصولگرایان که جبهه پیروان خط امام و رهبری است که 14-15 تا تشکل سابقهدار هستند اعلام کردند که اگر خانه احزاب بخواهد با این شرایط احیا شود ما شرکت نخواهیم کرد و طبیعی بود که بدون مشارکت آنها خانه احزاب از فلسفه وجودی خویش فاصله میگرفت و بی خاصیت میشد.
*** وزیر کشور اعلام کرد باید "باشگاه" یا "کانون" احزاب باشد
دو سه جلسهای که در وزارت کشور تشکیل شد، به کجا رسید؟
غفوریفرد: دو-سه جلسه در وزراتخانه تشکیل شد که آخرش هم جلسه مفصل دو –سه ساعتهای بود که خود جناب آقای وزیر و معاون ایشان حضور داشتند، البته قبلاً با معاونین جلسه داشتیم. قبل از ماه رمضان نیز با آقای میرولد جلسه داشتیم که البته ایشان استعفا دادند. تلاش شد که فکرها به هم نزدیک شود اما عملاً کاری انجام نشد و در ماه رمضان هم افراد صحبت کردند ولی جمعبندی هم نشد، برای اینکه به وقت افطار خورد اما به نظر آمد جلسه به آن سمت رفت که آن خانه احزاب با آن شرایط قابل احیا نیست و وزیر کشور اعلام کردند که اگر این نشد باید فکر دیگری کنیم یا مثلا باشگاه و یا کانون احزاب باشد.
در جلساتی که داشتید به چه نتیجهای رسیدید؟
غفوریفرد: عرض کردم که جمعبندیای نشد ولی نتیجه این بود و نشان داد که اگر همان خانه احزاب به همان شکل تشکیل شود احزاب اصولگرا شرکت نخواهند کرد. اولین سخنران هم در آن جلسه آقای باهنر بودند که به صورت ضمنی به این مطلب اشاره کرد که آن خانه احزاب با آن شرایط قابل احیا نیست. در واقع دو حزب که مجاهدین انقلاب و مشارکت طبیعتاً نمیتوانند شرکت کنند، برای اینکه منع قانونی برای آنها وجود دارد نمیتوانند فعالیت قانونی داشته باشند، بنابراین آن خانه احزاب دیگر قابل احیا نیست و باید یک فکر دیگری کرد و طرحی نو باید درانداخت.
وزیر کشور پیشنهاد باشگاه یا کانون احزاب را دادند؟
غفوریفرد: این پیشنهاد رسما اعلام نشد. بحث این بود که خانه احزاب را احیا کنند، جلسه به این طرف رفت و به نتیجهگیری نرسید، افراد مختلف صحبت کردند، موافق و مخالف حرف زدند که به افطار و نماز جماعت خورد و امکان جمعبندی نبود ولی به این طرف رفت که اگر چیزی به نام خانه احزاب الان درست شود احزاب اصولگرا شرکت نخواهند کرد، طبیعتا آن هم ماهیت اجماعی نخواهد داشت و باید یک فکر دیگری کرد و شاید لازم باشد که مثلا با یک جمع کوچکتر 7- 8نفره با وزیر کشور جلسهای تشکیل شود.
ما هم در جبهه پیروان خط امام و رهبری که هر هفته جلسه داریم بحث کردیم که ما صددرصد موافق هستیم که کانون و مرکزی و باشگاهی باشد و احزاب بیایند و آنجا تریبون آزادی باشد و صحبت و بحث شود. موارد اختلافی جدی هست که باید بررسی شود و مثلا یک حزبی مثل موتلفه که بیش از 50سال سابقه دارد و الان در بیش از 200 شهر کشور رسما دفتر و شورای استان و شهرستان دارد با یک حزبی که دفتر نه، دفترچه هم ندارد و 3- 4 نفر کل موجودی حزب است باید یک حق یا یک رای داشته باشند؟! باید با اینها برخورد مختلفی شود.
مثلاً حزب موتلفه اسلامی با این تشکیلات است و یکی هم انجمن فارغ التحصیلان فلان شهرستان یا انجمن کارکنان بیمه فلان شهر است یا گروه سبز در گیلان؛ این 200 حزب، در واقع همه حزب نیستند. شاید بعضی از آنها 50 نفر هم نشوند ولی با تشکیلاتی با 200 دفتر و شورا دارد یکسان برخورد میشود. این بحث مخالف و موافق هم دارد؛ یکی میگوید که این دو تا با هم هم وزن نیستند و در کشتی هم هم وزنها با هم کشتی میگیرند و دیگری میگوید نه آقا یک نماینده مجلس با 15 هزار رأی میآید و یکی هم با یک میلیون رأی میآید ولی هر دو هم در مجلس شورای اسلامی شرایط و حقوق یکسان دارند. به هر حال هر دو استدلالهای خود را دارند، آیا این 5 نفر معنی حزب میدهد؟ یا اصلا 100 نفر در تهران جمع شدند با یک حزب که در 200 شهر دفتر و شورا دارد هم وزن و هم حق هستند؟ اینها باید کاملاً مشخص شود و تا نشود کار درست نمیشود.
برخی معتقدند که فعلا باید صبر کنیم تا قانون احزاب در مجلس که در دست اقدام است، تصویب شود؛ اینکه چه موقع میتوان به گروهی عنوان حزب را اطلاق کرد؟ مثلا موقعی که در یکپنجم استانها دفتر داشته باشد، مثلا اگر 30 استان داریم، در 10 یا 5 تا از آنها دفتر داشته باشد، 10 شورای استانی یا شهرستانی داشته باشد. اینها بحثهایی است که انجام میشود، بنابراین به نظر نمیآید بتوانیم در آینده نزدیکی به نتیجه برسیم. من تلاش زیادی کردم ولی متاسفانه هنوز راه به جایی نبردهام ولی مأیوس نیستم.
آقای غفوریفرد اخیراً در گفتوگو با ما گفتید که بررسی بنیان جدید برای خانه احزاب را به بعد از تصویب قانون احزاب در مجلس محول کردید، با توجه به اینکه الان هم گفتید در آینده نزدیک به نتیجه نمیرسیم، با این دیدگاه با شما مخالفت نمیشود؟
غفوریفرد: عدهای این نظر را دارند، نظر خود من این نیست چون الان مسکوت گذاشتند و ممکن است تا دو سال دیگر درست نشود، اگر الان یک مقداری تعامل باشد حداقل باشگاه احزاب درست کنیم و اگر لازم شد قانونی که در مجلس به تصویب رسید آن را تغییر دهیم. ما در آن زمانی که فعال بودیم در مورد همه این مطالب صحبت کردیم، با آیتالله هاشمی شاهرودی که آن زمان رئیس قوه قضاییه بودند درباره تعریف جرم سیاسی در دادگاه با حضور هیئت منصفه صحبت کردیم و ایشان هم کمک کردند. یعنی ما چنین موقعیتی داشتیم که ریاست محترم قوه قضاییه گفت شما میتوانید در این قضیه و تعریف جرم سیاسی به ما کمک کنید. این شیوه خوبی بود و با رؤسای سه قوه دائما تماس داشتیم، با رئیس جمهور و رئیس مجلس و رئیس قوه قضاییه جلسات متعددی برگزار کردیم و کارهای خوبی هم داشت انجام میشد ولی متاسفانه یک سری تکرویها انجام شد که الان هم جبران آنها خیلی مشکل است.
یک عده هم معتقدند که تا قانون احزاب برای اجرا کاملاً تدوین و تصویب و ابلاغ نشود امکان احیا نیست. ما الان احزاب رسمی در کشور داریم که از وزارت کشور و کمیسیون ماده 10 مجوز رسمی دارند و فعالیت میکنند و انتخاباتی هم داریم که بدون حضور احزاب بیمعنی است. هیچ کشوری نیست که انتخابات داشته باشد و احزاب در آن نقشی نداشته باشند. بنابراین میشود تا اینکه قانون احزاب تصویب شود، جایی به عنوان کانون احزاب یا باشگاه احزاب تشکیل بدهیم و من موافق این طرح هستم و انشاءلله پیگیری میکنم که حداقل این کار به نتیجه برسد.
با اجازه شما سراغ حزب مؤتلفه اسلامی و جبهه پیروان خط امام و رهبری برویم. با توجه به اینکه به انتخابات مجلس نزدیک میشویم، آیا حزب موتلفه اسلامی و یا جبهه پیروان خط امام و رهبری برنامه مشخصی را برای ورود به انتخابات تدوین کرده است؟
غفوریفرد: الان فرصت نیست اما کلی بگویم که من خیلی علاقه دارم که حجتالاسلام والسلمین ناطقنوری در انتخابات شرکت کند. ارتباط من با ایشان بیش از 50 سال است، من با آقای ناطقنوری درس طلبگی را شروع کردم، قبل از اینکه ایشان معمم شوند. از سال 1337 که شما به دنیا نیامده بودید با آقای ناطق نوری بودیم و ارتباط داشتیم و در مجلس پنجم هیئت رئیسه بودیم و در خدمت ایشان بودیم و ارتباط خوبی با ایشان دارم. آقای ناطق نوری یکی از پایههای انقلاب هستند، از مخلصین و مورد اعتماد بسیار زیاد مقام معظم رهبری هستند و میدانید که مسئول بازرسی بیت رهبر معظم انقلاب هستند و از کسانی هستند که انقلاب را خوب میشناسند و شناخت و تحلیل دارند، تجربه بسیار خوبی دارند که بسیار هم مؤثر خواهد بود ولی آقای ناطقنوری بعد از مجلس پنجم به صورت خصوصی به من گفتند که من دیگر تا آخر عمرم در هیچ انتخاباتی کاندیدا نخواهم شد؛ سال 79 بود و تا الان هم دقیقا روی حرفشان ایستادهاند و علیرغم توصیهها و فشارهای زیادی که از خارج به آقای ناطق میشود اما اصلاً فعلا تا الان تمایل ندارند. اخیرا گفته بودند که تا الان به نتیجه نرسیدهاند، من خصوصی با آقای ناطق صحبت کردم که ممکن است بعدا به نتیجه برسید که میآیید، گفتند نه من نخواهم آمد. ظاهرا ایشان در انتخابات نخواهند آمد.
جبهه پیروان خط امام و رهبری برای فعالیتهای انتخاباتی خود چه برنامهای را دارد؟
غفوریفرد: ما در جبهه پیروان خط امام و رهبری مدتها است که بحث انتخابات را شروع کردهایم، تلاش اولیه ما این است که به هر قیمت ممکن کل اصولگرایان به وحدت برسند، کل اصولگرایان که بخشی جبهه پیرواناند و بخشی پایداری و ایثارگران و .... تلاش اولیه ما این است که انشالله بتوانیم با همینها به توافق برسیم و خدا رحمت کند مرحوم عسگراولادی میگفتند ما باید با هم هماهنگ باشیم و باید با آهنگ روحانیت هماهنگی داشته باشیم، حالا اگر آنها آهنگ نداشته باشند مجبوریم که آهنگ خودمان را بزنیم، بنابراین جبهه پیروان خط امام و رهبری حتما در انتخابات حضور فعال خواهد داشت.
*** جلسات جبهه پیروان خط امام و رهبری با حداداعادل و فدایی
انشاءالله. برای این حضور فعال در عرصه انتخابات مجلس تا کنون جلسهای با سایر احزاب یا گروهها داشتید؟
غفوریفرد: بله! با گروههای مختلف صحبتهایی شده و آنها هم اظهار تمایل کردهاند.
با چه گروههایی تاکنون صحبت کردید؟
غفوریفرد: ببینید! گروه نه، با آقای حداد عادل به عنوان نمونه و با آقای حسین فدایی صحبت کردیم.
در این زمینه جلساتی را داشتید؟
غفوریفرد: جلساتی گذاشتیم و در مجلس با هم جلسه دارند. فکر من این است که در هر حال حیات اصولگرایان منوط به این اتحاد و وحدت است، تلاش هم میشود که انشالله به این وحدت برسیم اما در هر حال جبهه پیروان که بخشی از این هست کار خود را انجام خواهد داد.
در جلساتی که دارید به نتیجهای رسیدهاید که چه کسی را به عنوان محور معرفی کنید؟
غفوریفرد: بله! عرض شود ما دلمان میخواست که حجتالاسلام والمسلمین ناطقنوری بیایند و محور باشند و آقای مهدویکنی هم همیشه محور بوده و هستند متأسفانه کسالت شدید دارند و انشاءالله که ایشان با دعای خیر دوستان سلامت کامل خود را به دست آوردند و مانند همیشه محوز وحدت اصولگریان شوند ولی در شرایط کنونی وضعیت ایشان اجازه نمیدهد.
آقای عسگر اولادی هم که همیشه نقش تعیین کننده داشتند. در این چند سال لطمات زیادی به اصولگرایان وارد شده که از همه مهمتر شرایط آیتالله مهدوی کنی است که واقعا ناراحت کننده است و درگذشت آقای عسگراولادی بود که واقعا ضایعه بزرگی برای ما بود. همچنین درگذشت استاد پرورش که ایشان هم نقش تعیین کننده داشتند و هم موتلفه و هم پیروان خسارت زیادی در این دو-سه ساله خورده و سکوت آقای ناطق نوری هم به آن اضافه شده است، بنابراین فعلا محور جبهه پیروان آقای باهنر هستند که نایب رئیسه مجلس هستند.