۱۴ مرداد سالگرد شهادت ابرمردی است که مخالف سرسخت سه گروه بود؛ ملی گراهای منحرف، حامیان رئیس جمهور وقت، ابوالحسن بنی صدر که می خواستند انقلاب را به بیراهه ببرند و میرحسین موسوی وزیر خارجه ای که بسیاری او را نمی شناختند و پیش و بیش از همه این شهید، او را شناخت و فریاد زد ...
شهید دکتر حسن آیت ۱۴ مرداد ۱۳۶۰ روزی که می خواست در مجلس سخنانی بر زبان آرد تا نخست وزیر معرفی شده از سوی شهید محمد علی رجایی رئیس جمهور وقت از معرفی میرجسین موسوی به عنوان وزیر خارجه خودداری کند و نمی دانیم چه سرّی بود که در همان روز تیر کین منافقین آیت انقلاب را از سخن گفتن بازداشت و او را در اربعین شهید بهشتی و ۷۲ صحابی انقلاب به آن شهیدان عزیز ملحق کرد ...این روزها سالگرد شهادت «آیت»انقلاب است ...به مناسبت سالگرد شهادت دکتر حسن آیت مصاحبه دیده نشده ای را از این شهید بازخوانی می کنیم که در تاریخ ۶ مرداد ۱۳۵۸ در روزنامه جمهوری اسلامی منتشر شد ...در آن برهه انقلاب، انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی را در پیش داشت و گروه ها و جریان های سیاسی تلاش داشتند نظرات خود را در باره پیش نویس قانون اساسی تبیین کنند ...در این پیش نویس نامی از ولایت فقیه و بسیاری از اصول بنیادین جمهوری اسلامی برده نشده بود و شهید آیت به دنبال جا انداختن این اصول بود ...
تذکر این نکته ضروری است که چون در پیش نویس قانون اساسی رئیس جمهور اولین مقام کشور بود شهید آیت در مصاحبه مبسوط خود ویژگی های منحصر به فردی را برای این مقام قائل بود که به تعبیری می توان از آن به ویژگی های ولی فقیه و رهبر جامعه اسلامی یاد کرد ولی با تدوین قانون اساسی مطلوب و تصویب اصل مترقی قانون اساسی این اختیارات و شرایط درباب رئیس جمهور موضوعیت خود را از دست داد ...به هر حال این مصاحبه تاریخی و دیده نشده را نماینده بازخوانی می کند ...
******
جناب آقای دکتر آیت با توجه به کاندیدا شدن شما برای مجلس خبرگان از طرف حزب جمهوری اسلامی در اصفهان برای اطلاع مردم اصفهان در مورد جنابعالی خواهشمندم مقداری ما را در جریان گذشته زندگی تان قرار دهید.
البته حتما اطلاعاتی که می خواهید در مورد مبارزاتی است که در گذشته شده است مبارزاتی که من خودم شخصا انجام داده ام تاریخش به خیلی قبل بر می گردد. خیلی قبل از ۱۵ خرداد که به هر شکلی که ممکن بوده این مبارزات انجام شده یا به صورت سخنرانی بوده یا به صورت بحث های خصوصی بوده یا به صورت نوشتن بوده به هر ترتیبی که بوده در گذشته در این جهت کارهایی انجام شده است. من خودم علاقمند بودم کمی قبل از ۱۵ خرداد تا حالا را رویش بحث کنیم چون ۱۵ خرداد یک نقطه عطفی بود در مبارزات ملت ایران قبلا اکثرا برای مسائل ایران دنبال یک راه حل سیاسی می گشتند و حداکثرآرزویشان این بود که دولتی که اصطلاحا می گویند دولت ملی سر کار بیاید و یک مبارزات ضد استعماری انجام دهد و یک آزادی هایی هم در جامعه مستقر باشد ۱۵ خرداد این مسیر را عوض کرد و به انقلاب جهت اسلامی داد و بعد ملی نشان داده شده است که نمی تواند مبارزات را موفق کند در ایران ملی شدن نفت بوده تا حدودی هم بعد مذهبی داشت ولی چون تکیه بیشتر روی ملی بودن نفت و بعضی مسائل دیگر که سطحی بوده دیدیم که مبارزه نتوانست به آن توفیقی که باید برسد یا در خارج از ایران عبدالناصر مبارزات شدیدی علیه استعمار انجام داد. ولی چون جنبه ایدئولوژی نداشت باز دیدیم که در نیمه راه با موانع زیادی روبرو شد بعد ماجرای ۱۵ خرداد یا قیام ملت در ۱۵ خرداد چند موضوع برای مردم روشن شد.
۱-انقلاب باید ایدئولوژی داشته باشد.
۲-با مذاکرات سیاسی و فعالیت های سیاسی به نتیجه نمی توان رسید باید شاه برود و آن هم با زور و با انقلاب باید بیرونش کرد. نه این که با مذاکره او را وادار به عقب نشینی کرد.
پس همان موقع من هم حتی این عقیده را داشتم خیلی قبل که مبارزه جنبه دینی و مذهبی داشت و با دوستانم در این باره مذاکره می کردیم و حتی یک تشکیلات هم درست کرده بودیم که ضمن این که فعالیت های نیمه علنی بخصوص زمان دکتر امینی شرکت داشتم فعالیت های مخفی هم می کردم و معتقد بودم بدون رفتن شاه امکان یک تغییر اساسی و بنیادی نیست قیام ۱۵ خرداد دست امثال من را قوی تر کرده یعنی سایر مردم هم متوجه این مسئله شدند این بود که ما با دوستان مذاکره کردیم که یک تشکیلات بوجود بیاید که اولا نیرویی را تربیت کند برای بعد از به دست گرفتن قدرت که خیلی مهم است و آن موقع ما هم به اهمیت این مسئله واقف بودیم که مسئله تنها بردن شاه و سرنگونی آن نظام نیست آوردن نظامی است که افراد کاردان، مدیر و مومن و معتقد داشته باشد یکی از کارهایمان تربیت این گونه افراد بود که بسیار افراد تربیت شده اند که هم الان در صحنه سیاست هستند و کارهایی را انجام می دهند موضوع سوم این بود که معتقد شده بودیم که از راه مبارزات پارلمانی و انتخابات به نتیجه نمی توان رسید بلکه باید با یک ضربت قاطع و غافل گیر کننده دستگاه را سرنگون کرده و این جز با داشتم یک سازمان قوی ممکن نبود از این جهت تلاش کردیم که این سازمان قوی را تشکیل دهیم بخصوص در ارتش رسوخ کنیم و از همان موقع شروع کردیم افرادی را فرستادن به ارتش از تحصیل کرده ها و تشویق می کردیم که این ها بمانند در جاهای حساس ارتش رسوخ کنند و بعد تلاش کردیم که در داخل خود ارتش نیروهای مومن را جلب کنیم تا حدود زیادی هم موفق شدیم فرصت نیست من خدماتی که همین دوستان ارتشی کرده اند شرح بدهم چه قبل از پیروزی انقلاب و چه بعد از پیروزی انقلاب ولی تا همین حد بگویم که بسیاری از اخبار و اطلاعات را به ما می دادند و مراکزی از رهبران انقلاب به وسایل و عناوین مختلف می رساندیم و در ضمن انقلاب هم چه در به اصطلاح شکست توطئه های ضد انقلابی که زمان بختیار بود و قسمتی از ارتش بخصوص گارد جاویدان می خواست که کودتا کند و دوباره شاه را برگرداند این دوستان ارتشی ما نقش بسیار حساسی داشتند و خارج از ارتش هم ما در ادارات در بین مردم، کارگران هم شروع کرده بودیم که به آن ها تشکل بدهیم و بسازیم آن ها را و شاید این را برای اولین بار باشد که برای یک روزنامه می گویم که از خیلی سال قبل در طول یکی از اصول مرامی اعلام کرده بودیم که قانون اساسی باید به طور کلی از بین برود. اصل ۱۴ اصول مرامی ما بود و قانون اساسی جدیدی نوشته شده که بدیهی است باز در اصول مرامی اساس کار را بر اسلام قرار داده بودیم صریحا در یکی از اصول گفته بودیم که باید همه کارها بر مبنای اسلام باشد مسئله تغییر حکومت و در دست گرفتن حکومت را بر این اصول پیش بینی کرده بودیم و حتی این که باید حکومت با انقلاب و با زور سرنگون شود
البته اشاره کرده بودیم در جوامعی که تحت سلطه دیکتاتوری است زیر جامعه ای که در آن دموکراسی باشد راه قانونی هست برای تغییر آن اما در جامعه ای که هیچ مسیری برای مردم باز گذاشته نشده بدیهی است که باید از راه انقلاب و با قدرت حکومت سرنگون شود به هر ترتیب اصول متعددی نوشته بودیم که این ها بر مبنای اسلام بود و تا آن جایی که می شد که تفسیرش زیاد می شود من به طرق مختلف در مبارزات شرکت داشتم و شخص من بخصوص چون در قم درس می دادم در مدرسه عالی آن جا در عرض چند سالی که آن جا تدریس می کردم صراحتا بحثی از حکومت اسلامی مقایسه حکومت اسلامی با انواع حکومت دیگر می کردم که نوارهایش هست و دوستانی که شاگرد من بودند از این مسئله اطلاع دارند و خود این موجب مزاحمت های فراوانی شد از سوی سازمان امنیت که بارها احضار می کردند. اعتراض می کردند منتها چون مسائل به نحوی مطرح می شد که ضمن این که کوبنده بود دیکتاتوری را می کوبید نمی توانست دست روی نقطه مشخصی بگذارند این بود که مباحثات ادامه داشت چه در قم چه در اراک چه در لاهیجان و در هرجایی که من تدریس می کردم مسائل مربوط به انقلاب اسلامی و حکومت اسلامی و روشن کردن مردم مطرح بوده و فکر می کنم خیلی تاثیر کرد این مسئله خیلی موضوعات دیگر هست که من فکر می کنم بگذاریم به تاریخ که مسائل را روشن کند چون خاطرات باید در آینده نوشته شود نه از این جهت که بخواهیم بگوئیم این مبارزات را کردیم بلکه از این جهت که مردم بدانند که این مبارزه شروعش اسلامی بوده ادامه اش اسلامی بوده و پیروزیش قدرت مردم مسلمان بوده است و نه تنها تشکیلاتی که من به آن اشاره کرده ام و الان در خدمت نهضت هست کارهای فراوانی کرده بلکه سازمان های متعدد بدون نام دیگری الان کم کم روشن می شود که فعالیت می کردند و آن محبوبیت امام خمینی و رهبری او باعث شد که این نیروها متمرکز شود و ایشان و بالاخره انقلاب به پیروزی برسد.
خواهشمندیم اصول کلی نظرات خودتان را در رابطه با پیش نویس قانون اساسی بیان فرمائید.
آیت : در مورد این قانون اساسی البته من نظریاتم را در کنگره منتقدان قانون اساسی که در دانشگاه تهران تشکیل شد مقداری در آن سخنرانی گفتم که قسمت کمی از آن هم در روزنامه درج شد به طور کلی من معتقدم که این پیش نویس قانون اساسی آن چیزی که ما می خواهیم نیست همان طوری که من در آن سخنرانی ام گفتم قانون اساسی ما باید صد در صد اسلامی باشد و باز در آن سخنرانی من گفتم که انقلاب ایران پس از ظهور اسلام دومین حادثه بزرگ تاریخ بشر است و این حرف بسیار بزرگی است من معتقدم ممکن است بسیاری بگویند که این [حرف] بزرگ و اغراق است ولی من معتقدم که با توجه به عظمت این انقلاب که یک انقلاب اسلامی است و استمرار انقلاب اسلامی اولیه است باید قانون اساسی آن به نحوی باشد که سایر کشورهای اسلامی هم بتوانند به این انقلاب بپیوندند و یک کشور واحد اسلامی تشکیل شود و حتی یک حکومت جهانی اسلامی در آینده بر این اساس باید که قانون اساسی صد در صد اسلامی باشد ثانیا در قانون اساسی صریحا قید شده که منابع قانون باید قرآن و سنت باشد همان طوری که در اسلام هم هست البته می دانید چهار منبع قرآن، سنت، اجماع و عقل اما عقل کارش استنباط و استنتاج از قرآن و سنت است بنا بر این صراحتا در قانون اساسی باید پیش بینی شود راجع به وحدت مسلمین حتما باید اصلی داشته باشیم و دولت هایی که می آیند باید موظف باشند که در راه وحدت مسلمین گام بردارند و این در قانون اساسی باید باشد در مورد کمک به مردم مسلمان سایر نواحی دنیا حتما باید در قانون اساسی باشد که ما در بحث نجات فلسطین، اریتره، مردم فیلیپین و نه تنها مسلمان ها که برای تحقق عدالت مبارزه می کنیم و همین کمک کردن خودش باعث می شود که این ها به اسلام آشنا شوند چون اسلام نمی تواند در مقابل حق و باطل بی طرف باشد اسلام متعهد است البته مفهومش این نیست که ما برویم به طرف بلوک شوروی و آمریکا چون ما هیچ کدام از این ها را بر حق نمی دانیم و باید کاری کنیم که یک قطب جدیدی در دنیا به وجود آید که حتی مردم شوروی و آمریکا هم به طرف این قطب جدید توجه پیدا کنند و قانون اساسی باید تمام این مسائل در آن منعکس باشد یک قانون اساسی که در دنیا قابل عرضه باشد و جاذبه داشته باشد
چون شما می دانید اعلامیه حقوق بشر در خلال جنگ دوم جهانی و بعد از آن منتشر شد. مانیفست حزب کمونیست اعلامیه حقوق بشری که بعد از انقلاب کبیر فرانسه منتشر شد این ها هر کدام جاذبه هایی در دنیا به وجود آوردند و علتش این بود که اسلام به دنیا معرفی نشده بود در حالی که ما می دانیم حقوق انسان خیلی دقیق تر و بهتر و کامل تر از این به حساب اعلامیه هایی که اشاره کردم در اسلام پیش بینی شده است برای بشر اما خوب به دنیا عرضه نشده است می بینیم که حتی مردم خود ما هم یا آن قالب سرمایه داری غربی را می پسندند که الان می بینیم در جامعه ما خیلی دم از آن می زنند دم از دموکراسی غربی و دموکراسی سیاسی یا قالب کمونیستی را بسیاری پسندیدند و فکر می کنند مترقی است این بر این اساس است که اسلام را نمی شناسند ولی اگر ما یک قانون اساسی نوشتیم که ابعاد گوناگون در آن مورد توجه قرار گرفته باشد بعد سیاسی، بعد اقتصادی، بعد قضایی تمام ابعاد مختلف در این قانون اساسی پیش بینی شده باشد من یقین دارم که یک موج خیلی عظیم در دنیا به راه خواهد انداخت که کمونیسم و مکاتب غربی را تمام تحت الشعاع خودش قرار خواهد داد و این ها در پیش نویس قانون اساسی به آن صورت که من می خواهم نیست و باید در این پیش نویس قطعا این مسائل پیش بینی شود مبارزه با ظلم که در اعلامیه حقوق بشر پیش بینی شده است به عنوان یک حق من معتقدم در قانون اساسی ما هم به عنوان حق و هم به عنوان تکلیف اتفاقا در مرامنامه ای که ما نوشته بودیم قبل از انقلاب در آن سازمانی که داشتیم در یکی از اصولمان پیش بینی شده بود که شرکت در امور اجتماعی، اقتصادی و سیاسی هم حق و هم تکلیف مردم است تفاوت اسلام هم با این مکاتب انسانی همین است او می گوید مردم حق دارند در انتخابات شرکت کنند ما می گوئیم مردم مکلف اند که در انتخابات و در تعیین سرنوشت خودشان شرکت کنند مسئله رئیس جمهور ما می دانیم که حاکم در اسلام باید اعلم و اعدل و اتقی و اشجع باشد در این قانون اساسی فقط گفته ایرانی الاصل مسلمان و تبعه ایران که من باز در آن سخنرانی خودم این مسئله را نقد کردم
و بعضی از این جراید ضد انقلاب مثل امید ایران و تهران مصور و این ها که خوب سابقه شان روشن است این ها مستمسک حمله به من قرار دادند که فلانی گفته حتما لازم نیست ایرانی الاصل باشد بلکه باید مسلمان الاصل باشد و از این مسئله چنین استنباط کردند که من گفتم که رئیس جمهور نباید تبعه ایران باشد فرق است بین تبعه و ایرانی الاصل، ایرانی الاصل تعریف دقیقی ندارد البته ما معتقدیم یک کشور واحد اسلامی که تشکیل شد و ما دنبال آن می رویم آن دیگر رئیس جمهورش باید اعلم و اعدل واقعی و اشجع باید باشد مسئله ناسیونالیسم افراطی که فقط ایران و نژاد آریایی را اسلام قبول ندارد اسلام مرز جغرافیایی نمی شناسد ما ضمن این که در شرایط کنونی استقلال خود را حفظ می کنیم در مقابل ابرقدرت ها و قدرت های استعماری ولی معتقدیم که قبل از این که ما ایرانی باشیم ما مسلمانیم و این ها که سفسطه های مخصوصی می کنند مردم باید این را متوجه باشند مثلا یکی از روزنامه ها – بامداد – نوشته بود که بنابر این آن طور که آیت گفته است می تواند کلی رئیس جمهور ایران باشد در حالی که کلی مسلمان الاصل نیست گفتم باید مسلمان الاصل باشد تبعه ایران هم نیست و بعد اگر کلی که خوب مجتهد هم نیست اعلم واقعی هم به آن صورت نیست ولی از نظر اسلام هیچ اشکالی ندارد که اعلم واقعی و اشجع هر که باشد و در گوشه دنیا مطابق با این قانون اساسی پیامبر اگر بود نمی توانست رئیس جمهور ایران باشد چون نه تبعه ایران بود و نه ایرانی الاصل حضرت علی اگر بود نمی توانست ما بیشتر باید روی صفات تکیه کنیم نه یک چیز ظاهری خوب شاه سابق هم ایرانی الاصل بود و همه تبعه ایران و هم مسلمان شناسنامه ای ما باید شرایطی که برای حاکم در اسلام پیش بینی شده است برای رئیس جمهور و برای نمایندگان مجلس شرایط خیلی دشوار تر و سخت تر مسئله علم و تقوی و عدالت قطعا این مسائلی است که باید در قانون اساسی پیش بینی شود و خیلی نظرات دیگر که من دارم در این فرصت کوتاه امکان اشاره به همه اش نیست.
در این مدت که از پیروزی نسبی انقلاب می گذرد دستاوردها و اشتباهات چیست؟ خط مشی آینده چگونه باید باشد؟
انقلاب ایران همان طور که دوست و دشمن اعتراف دارند یکی از عظیم ترین انقلاب هایی است که در دنیا اتفاق افتاده و میلیون ها نفر همان طور که دیدیم در خیابان ها به راه افتادند ده ها هزار نفر در عرض یک سال حالا سوابق را اگر ما بخواهیم بررسی کنیم که گفتیم انقلاب استمرار انقلاب اولیه اسلامی هست خیلی هم به عقب برنمی گردیم حتی از زمان قاجاریه اگر شروع بکنیم می بینیم چقدر شهید داده است این انقلاب و چقدر تحمل زحمت شده امثال اسدآبادی ها میرزا رضای کرمانی، هزاران نفر دیگر که در مشروطیت کشته شدند هزاران نفر که در مسجد گوهر شاد به دست رضاخان قتل عام شدند در زمان خود رضا خان چقدر مردم کشته شدند و از بین رفته در زمان پسرش در ۱۵ خرداد – در ۳۰ تیر در تمام این ها این همه کشته بعد این انقلاب به قیمت کمی به دست نیامد و وقتی که در ۲۲ بهمن یک نظام ۲۵۰۰ ساله سرنگون شد خود این سرنگون شدن نظام یکی از بزرگترین دستاوردها است. بعد اعدام هایی که شد و کسانی که هیچ تصورش نمی شد این ها به پای میز محاکمه کشانده بشوند این یک دستاوردی است که حتی در خارج از ایران هم باعث شده است که آن خائنین به فکر بیفتند یک روز باید حساب پس بدهند چون امثال نصیری ها، هویداها تصور حساب پس دادن را نمی کردند اگر این تصور را کرده بودند به این شدت در جاده خیانت نمی غلطیدند مصادره اموال این ها ملی کردن بانک ها، خیلی کار به هر صورت خود به خود خود این انقلاب انجام داده است ولی خیلی بیشتر از این ها انتظار بود چون همیشه ما باید انتظارمان در حد امکانات و در حد نیرویی است که در دست داریم این نیروی عظیمی که الان هم می بینیم این جوانان، پیران، زن و مرد، می آیند و می گویند یک کاری به ما بگوئید که در خدمت این انقلاب انجام دهیم یکی از اشتباهاتی که شد عدم قاطعیت هایی به چشم می خورد مثلا در مورد مطبوعات من مثال بزنم من از طرفداران سرسخت آزادی مطبوعات من می گویم عقیده آزاد است و مطبوعات، هر نظری دارند باید بدهند اما آزاد بودن عقیده مفهومش توطئه، فحاشی، سم پاشی نیست این هم به دست کسانی که از عوامل آن دستگاه بودند ما چند بار ضربت این کار را خوردیم یکی بعد از شهریور ۲۰ که رضاخان فرار کرد و یک موقعیت جدیدی دست مردم آمد ما می بینیم که عناصری در مطبوعات در مجلس یک مرتبه تغییر قیافه می دهند مثلا آقای عباس مسعودی صاحب امتیاز اطلاعات که یکی از بنیانگذاران این روزنامه در حقیقت رضاخان بود تشکیلاتش مال او بود یک مرتبه وقتی می بیند آن رفت چون آن عاشق رضاخان نیست عاشق منابع خودش استعمار است شروع کرد به رضاخان بد و بیراه گفتن و حتی از انقلابیون واقعی هم جلوتر زد مردم هم بدون توجه به سوابق متوجه این گونه اشخاص شدند و یا علی دشتی یک فرد خائن سابقه دار که از قبل از رضاخان عامل خارجی بوده و زمان رضا خان پرورش پیدا کرد و در مجلس رضاخانی بود یک مرتبه شروع کرد به رضاخان حمله کردن و خیلی ها دیگر چهره عوض کردند و ملت را فریب دادند و دوباره جاهای حساس را گرفته و مردم نسبت به آن ها اغماض کردند و باز می بینیم که این ها بعد از ۲۸ مرداد آمدند و چه کارهایی نسبت به ملت انجام دادند حالا هم خوب همین را می بینیم من می بینم روزنامه فرمان که عباس شاهنده کثیف ترین چهره ای که ممکن بوده در مطبوعات باشد روزنامه هایش هست که چه چیزهایی نوشته چه اهانت هایی نسبت به مذهب و رهبران مذهبی کرده است و چه ستایش ها و تملق هایی نسبت به دستگاه آن زمان کرده این هنوز هست یا امید ایران آقای صفی پور این نماینده مجلس بعد از ۱۵ خرداد بوده مطالبی که در ستایش شاه نوشته است و در تحلیل از ۱۷ دی نوشته است و یک وقتی چپ نمایی می کرده و یک وقتی مجله مبتذلی بوده همه این ها هست الان هم می بینیم که این به انقلابیون فحش می دهد تهمت می زند و بیراه می گوید و مسئله این نیست که قلم آزاد است مسئله این است که این ها پشت میز محاکمه نشسته باشند این ها باید محاکمه پس بدهند آزادی عقیده تا آزادی عمل خیلی فرق می کند آزادی عقیده باید باشد ولی جلوی آزادی خیانت و جنایت باید گرفته شود.
روزنامه ای مثل اطلاعات باید دست مردم باشد نه دست همان عوامل سابق معنی آزادی این نیست اگر بخواهیم بگوئیم معنی آزادی این است پس آقای جعفریان را هم باید از خاک در بیاوریم و بگوئیم چون تو وقتی در تلویزیون صحبت می کردی و یا دست تو بوده تو باش همه کاره تلویزیون آقای قطبی را هم بیاوریم تلویزیون معنی آزادی این است که هر کسی عقایدش را بتواند بگوید اما نه این که ما شمشیرمان را بدهیم به دست دشمن با آن شمشیر خود ما را بکشد نه الان این مطبوعات به این صورت است به هر حال که دولت باید همان اول به حساب این ها در دادگاه های انقلابی رسیدگی می کرد تا این ها این قدر جسارت پیدا نکنند که حتی به رهبری انقلاب مستقیم و غیرمستقیم اهانت بکنند در مسائل مربوط به کردستان در مسائل ترکمن سایر جاها قطعا قاطعیت نشان داده نشده باید کسانی که علیه حکومت اسلامی قیام می کنند محاکمه بشوند و مجازات شوند اصلا قیام علیه حکومت اسلامی حکمش اعدام است و در این موارد ما می بینیم که قاطعیت نبوده، در به اصطلاح کوتاه کردن دست سرمایه داران بزرگ که اموال ملت را غارت کردند اصلا حتی یک لحظه نباید تامل می شد بایستی اموال این ها مصادره می شد چون مال این ها نبود این ها دزدی و غارت کرده بودند و بایستی مصادره می شد. این عدم قاطعیت از اشتباهات بزرگ است که متاسفانه هنوز هم به چشم می خورد البته در این چند روزه یک تعدادی قاطعیت بیشتری می بینیم ولی کافی نیست و من امیدوارم که نسبت به خیانت کاران ترحم نشود.
ترحم بر پلنگ تیزدندان ستمکاری بود بر گوسفندان
این ها اگر واقعا اهل توبه بودند بایستی از اول انقلاب تا حالا که یک موقعیتی بود می توانستند توبه کنند ولی می بینیم به جای توبه کردن الان شما تهران مصور را بخوانید امید ایران را بخوانید مجلات دیگر را بخوانید که چگونه بیشرمانه به انقلاب حمله می کنند من معتقدم باید حساب این ها روشن هم هست که این ها مقالاتشان هست و از انقلابیون هم خودشان را زیادتر دارند جلوه می دهند آیندگان در همین تهران مصور دوستان از یکی از شماره هایش مطلبی را استخراج کرده اند که صریحا نوشته که چاپخانه اش از اسرائیل است و نویسندگانش اکثرا در اداره اطلاعات آمریکا و موسسه فرانکلین که باز وابسته به آمریکا است کار می کردند.
داریوش همایون رفته نویسندگان که عوض نشدند نویسندگان همان نویسندگان قبلی هستند و می بینید که این ها به انقلاب می تازند تهمت می زنند در حالی که در اول انقلاب این ها راضی بودند به این که انقلاب ببخشد این ها را. این ها را مجازات نکند ولی کم کم می بینیم که طلبکار شدند و بر این اساس هست که این را بهش نمی توان گفت عفو این بخشش نیست این میدان دادن به دشمن است که به انقلاب ضربت بزند و از این نمونه ها من بسیار می توانم بگویم ما باید اگر هم خوب فلانی که باید اعدام بشود اعدامش نمی کنیم باید که از حقوق اجتماعی این ها محروم باشند در مورد اعضای مجلس این پیش بینی شده است که در همین امید ایران آقای صفی پور مقاله پشت سرمقاله که چرا ما محروم شدیم و ما نماینده واقعی مردم بودیم باید از او پرسید که چرا نسخه هایش در مجلس هم هست که تو کدام استیضاح را کردی در مورد فاجعه ۱۵ خرداد که بلافاصله تو را بعدش دستگاه به نمایندگی رساند تو کی در مجلس صحبت کردی چرا تائید دولت چرا تائید شاه که حال چون فلانی نطق ساخته ای را در مجلس کرده ای طلبکار شده ای که باید در این مجلس هم بیایی بشوی نه این ها واقعا باید حتی در مسائل مختلف دیگر ما می بینیم که الان کسانی که در آن نظام مردم را غارت کردند خیلی های آن ها با پول های غارت شده کارهای ضد اسلامی می کنند به توطئه علیه نهضت و جنبش اسلامی می پردازند باید واقعا به حساب این ها رسیدگی بشود و به اموالشان همین طور که گفتم البته این که اموال می گویم از لحاظ کلمه است چیزهایی که در دستشان اموالشان که به اموال مردم که در دست این ها هست باید از ایشان گرفته شود به تمام حساب های گذشته رسیدگی شود و این که امام در یکی از اعلامیه های قبل از پیروزی انقلابد گفته بودند که تمام افرادی که در دوره ۵۰ ساله وزیر بودند وکیل بودند بدون استثنا نه تنها نباید در نظام اسلامی جایی داشته باشند بلکه باید محاکمه شوند و این واقعیتی است و اگر فرض کنیم ده تا یا ۲۰ تا در این دوره ۵۰ ساله در یک دوره های کوتاهی آدم های خوبی بودند ولی اکثریت قریب به اتفاق آدم های ناجوری بودند و این ها باید محاکمه شوند و تکلیفشان روشن شود و نه این که الان بیایند و صریحا بعضی ها به این اسلام حمله می کنند در این کنگره حقوقدانان به اصطلاح که در دادگستری تشکیل شد نواری بود خانمی به من دادند که صریحا اسلام را عقب مانده و ارتجاعی قلمداد کرده است که سوابق این خانم روشن است که اصلا خویشاوند چه کسی بوده و در آن دستگاه چه نقشی داشته و حالا ما در این دستگاه آمدیم و این ها تریبون پیدا کرده اند که به انقلاب اسلامی حمله کنند و حال آن که باید به سوابقشان رسیدگی شود که در گذشته چه ضرباتی به این ملت زده اند و نیز این ایادی رژیم باید به اردوگاه های کار فرستاده شوند باید تمامی اموال نامشروع سابق گرفته شود در این هتل های کذایی ایادی سابق کارهای طاغوتی خود را ادامه می دهند درباره این ها حداقل باید تمام اموال نامشروع گرفته شود تا جلو آن همه کثافت کاری ها گرفته شود این کلیه اصول اعتقاداتی است که من دارم و خط مشی آینده هم همین است که کاملا و صد در صد اسلامی بدون هیچ گونه ترس و هراسی از این که در خارج هو کنند بگویند استعمار کارش کوبیدن است من این جمله را مخصوصا می خواهم قید کنم که انقلاب ما باید جنبه تهاجمی و تعرضی داشته باشد و به این جمله امام علی (ع) اشاره می کنم که در یکی از خطبه های خیلی کوبنده می گوید که : هیچ قومی در سرزمین خودشان نجنگیدند مگر این که ذلیل شدند. این سرزمین تنها سرزمین جغرافیایی نیست اگر ما درباره فرهنگ اسلامی جنبه دفاعی گرفتیم در مورد قانون جزای اسلامی هم جنبه دفاعی گرفتیم در مورد حکومت اسلامی هم جنبه دفاعی گرفتیم ما شکست خوردیم در حالی که باید جنبه تعرضی بگیریم و از این که فلان مجله ارگان صهیونیست ها و امپریالیست ها و یا فلان روزنامه به ما حمله می کند هیچ ترسی نداشته باشیم و شروع کنیم جنایت ها و خیانت ها و فرهنگ استعماری امپریالیستی آن ها را بگوئیم نه این که جنبه دفاعی بگیریم و آن ها به ما حمله بکنند و ما بخواهیم دفاع بکنیم این جنبه تعرضی و تهاجمی رمز موفقیت نهضت ما است ما دیدیم که در انقلاب امام گفت شاه باید برود و حکومت جمهوری اسلامی شود آمدند مذاکره کنند صحبت کنند خیلی از این سیاسیون عصبانی بودند از دست امام که این اصل قضیه را هم داریم از دست می دهیم. بیائید مذاکره کنیم یک وکیل داشته باشیم چند تا وزیر داشته باشیم ولی چون او به هیچ وجه حاضر به مذاکره نشد دیدیم که انقلاب پیروز شد و الان هم معتقدم که اگر جنبه تعرضی و تهاجمی خودمان را حفظ کنیم انقلاب نه تنها پیروز می شود بلکه به آن هدف هایش که وحدت مسلمین و از بین بردن همیشگی باطل هست دست خواهد یافت.
منبع : جمهوری اسلامی، ۶ مرداد ۱۳۶۰، صفحه ۹