به گزارش نماینده در خاطرات حجت الاسلام روحانی که به همت مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده آمده است :
وقتی هواپیما در فرودگاه لندن به زمین نشست ، مسافران برای گرفتن ویزا در چند صف ایستاده بودند . من هم داخل یکی از این صف ها قرار گرفتم . وقتی نوبت به من رسید ، پلیسی که گذرنامه را برای ویزا چک می کرد ، چند بار به چهره من خیره شد و سپس به من گفت : از صف خارج شوم و در کنار آن باجه بایستم . ظاهرا به سبب داشتن ریش بلند و یا به هر دلیل دیگر به من مشکوک شده بود. پس از آن که همه مسافران ویزاهای خود را گرفتند ، همان افسر به همراه افسر دیگری از همکاران خود من را به قسمت تحویل بار بردند و من چمدان خودم را تحویل گرفتم و بعد من را به اتاقی هدایت کردند . به من گفتند چمدانم را باز کنم . وقتی چمدان را باز کردم جعبه گز را دیدند و پرسیدند : این چیست؟ گفتم : نوعی شیرینی است ولی آن ها نپذیرفتند و مقداری از آرد گز را برای آزمایش فرستادند . بعد مهر نماز را دیدند و گفتند : این چیست؟ گفتم : برای عبادت است ، ولی قانع نشدند و قسمتی از مهر را شکستند و به آزمایشگاه فرستادند. یک بسته حبوبات هم آقای احدی به من داده بود تا به فرزندش بدهم ، آن بسته را هم باز کردند و سوال کردند برای چه منظوری این ها را با خودت آورده ای؟ گفتم : مربوط به یکی از دوستان من است که در این جا ساکن است ، بالاخره همه اثاثیه چمدان را زیر و رو کردند ، تا اگر چیز مشکوکی است بررسی کنند . بعد ازجست و جوی کامل داخل چمدان پرسیدند : برای چه هدفی به انگلستان آمده ای؟ پاسخ دادم : برای معاینات پزشکی و chech up . بعد از طرح این مسئله من را به قسمت پزشکی فرودگاه بردند و در آن جا بعد از معاینات بالینی من را به بخش رادیولوژی فرستادند و چند عکس گرفتند و سپس آزمایش خون و سایر آزمایش ها ، بعد از آماده شدن نتایج آنها نظر پزشکی آن بود که سالم هستم و هیچ گونه بیماری ندارم . ضمنا در چمدان مدارک تحصیلی من را هم دیده بودند . مدارک مربوط به تحصیلات من در دانشگاه تهران همراه با ترجمه بود و ترجمه مدارک هم به تائید کنسولگری رسیده بود . لذا سوال کردند که چرا این مدارک را به همراه خودم آورده ام . در پاسخ گفتم : قصد دارم در صورت امکان در اینجا ادامه تحصیل بدهم. در مجموع به دلیل آنکه پاسخ من شفاف نبود و به دو صورت حرف زده بودم ، مسئله پیچیده شد ، چون اول گفته بودم برای معاینات پزشکی آمده ام و بعد مسئله ادامه تحصیلات را مطرح کردم . بالاخره برای روشن شدن موضوع و احتمال بازگرداندن من به تهران ، پلیس فرودگاه من را بازداشت کرد و به بازداشت گاه فرودگاه که نزدیک ساختمان فرودگاه بود ، فرستاد.
ادامه دارد