به گزارش نماینده، مقام معظم رهبری: تهاجم فرهنگی، مثل خودِ کار فرهنگی، اقدامِ آرام و بی سر و صدایی است. یکی از راههای تهاجم فرهنگی، این بوده است که سعی کنند جوانان مؤمن را از پایبندیهای متعصّبانه به ایمان، که همان عواملی است که یک تمدّن را نگه میدارد، منصرف کنند. همان کاری را که در اندلس، در قرنهای گذشته کردند. یعنی جوانان را در عالم، به فساد و شهوترانی و میگساری و این چیزها مشغول کردند. این کار، حالا هم انجام می گیرد.
يکي از پليدترين توطئههاي دشمنان اسلام در تاريخ معاصر، توطئهي کشف حجاب است. رضاخان- که با طرح کودتاي سوم اسفند 1299 و با حمايت و هدايت انگليسيها بر سر کار آمد- درصدد اجراي تز اسلامزدائي و جايگزيني ارزشهاي ليبراليستي در جامعه بود.
از مهمترين جلوههاي اين طرح، پديدهي کشف حجاب بود. اقدامات رضاخان در اين جهت، واکنش و مخالفتهاي مردمي را به رهبري روحانيت باعث شد که از مهمترين آنها، ميتوان به سرکوب قيام مسجد گوهرشاد و کشتار مردم مظلوم اشاره کرد.
شوراي فرهنگ عمومي كشور، 21 تیر سالروز قيام مردم مشهد را عليه كشف حجاب، به عنوان روز عفاف و حجاب نامگذاري كرده است. قيام مردم مشهد و واقعهي مسجد گوهرشاد در مقابله با كشف حجاب، مصداق بارز مبارزه با منكري است كه هنوز متأسفانه آثار شومش در كشور ريشه كن نشده است.
قیام مسجد گوهرشاد مشهد خود موضوع و مناسبتی است که در درون آن موضوعات کمتر پژوهش شده ای وجود دارد.
یکی از این موضوع ها نقش خاندان و نیاکان آیتالله سید علی خامنهای رهبر معظم انقلاب از دو سو، هم پدری و هم مادری است، این دو خاندان، هر دو مبارز و موثر در تحولات سیاسی اجتماعی بودهاند که در ادامه اشاره ای کوتاه به آن کرده و سپس نگاهی خواهیم انداخت به بیانات مقام معظم رهبری و دیدگاه های ایشان درباره اقداماتی که رژیم پهلوی و خصوصا رضا خان قلدر برای کشف حجاب و حیا زدایی از جامعه اسلامی داشت.
خاندان پدری مقام معظم رهبری در آذربایجان در عرصه سیاسی اجتماعی حضوری موثر داشتهاند؛ از آن جمله بزرگانی چون آیتالله سید جواد خامنهای پدر مقام معظم رهبری است. جالب آنکه عقدنامه شهید شیخ محمد خیابانی (داماد خاندان خامنهای و «شوهر عمه» رهبر معظم انقلاب، حضرت آیتالله خامنهای به حساب میآید.) در کتابخانه شخصی آیتالله خامنهای موجود است. ضمن آنکه دستنوشتههای آقا سید محمد پیغمبر (عموی رهبری) از فعالان دوره مشروطیت در آذربایجان نزد ایشان است.
آیتالله سید جواد خامنهای پدر مقام معظم رهبری
تصویر شیخ محمد خیابانی و سنگ مزار وی
آیتالله خامنهای از جانب مادر نیز در خاندانی جلیلالقدر در عرصه علم و فقاهت و مجاهده قرار دارند. مادر معظمله فرزند آیتالله سید هاشم میردامادی معروف به نجفآبادی یا نجفی است. آیتالله سید هاشم نجفآبادی پدربزرگ آیتالله خامنهای علاوه بر مقام علمی، عرفانی، زهد و تقوا در تحولات سیاسی – اجتماعی مشهد حضوری فعال داشت. از آن جمله حضور در قیام مسجد گوهرشاد است اما این حضور و شرکت کمتر مورد بررسی قرار گرفته است.بر اساس اسناد، در واقعه مسجد گوهرشاد آیتالله سید هاشم نجفآبادی دستگیر و به تهران اعزام میشوند و مدتی را در زندان به سر میبرند.
آیتالله سید هاشم میردامادی معروف به نجفآبادی یا نجفی جد مادری رهبری
مرور بیانات رهبر انقلاب درباره کشف حجاب رضاخانی
ابتدا شخصیت دین ستیز رضاخان
از زمان رضاخان به این طرف، انگیزههای اساسی وارد کار شد و غرب - خصوصاً انگلیس - قصد داشت که کلّاً ایران را قبضه کند. این تصرّف یا به صورت ایجاد یک حکومت واقعاً انگلیسی بود - که البته نتوانستند این کار را بکنند - و یا این که حکومتی ایرانی تشکیل دهند ولی همهی مقدّراتش به دست آنها باشد. راه دوم انتخاب شد و حکومت پهلوی بر اساس این تصمیم شکل گرفت و رضاخان روی کار آمد.
اگر می بینید همه آدمهای حسابىِ ایران با رضاخان مخالفند، به خاطر آن است که آدم لاتِ بی سر و پایی بود که اصلاً اسم دین را نشنیده و مزه آن را هم نچشیده بود. او در یک خانواده بی سوادِ لاابالی و دور از معارف دینی تربیت شده بود و وقتی هم که بزرگ شد، در میان قهوهخانهها و میخانهها و الواط پرسه میزد. اصلاً رضاخان کسی نبود که با دین سر و کاری داشته باشد. مزاجش آماده معارضه با دین - آن هم به قصد براندازی - بود. آدمهای ضعاف النفسِ بددلِ کج سلیقهای هستند که گاهی از کارهای به اصطلاح عمرانی رضاخان تعریف می کنند و مثلاً می گویند او راه آهن کشید و امنیت را برقرار کرد! باید از اینها پرسید که آیا احداث راهآهن و ایجاد امنیت برای مردم بود یا برای قدرتهای خارجی؟! چه کسانی از این کارهای به اصطلاح عمرانی سود می بردند؟ در حقیقت رضاخان عاملی بود که انگلیسی ها او را وارد صحنه کردند تا نظام دینی را در ایران به هم بریزد. به همین خاطر در سال 1314 شمسی گذاشتن عمامه و حضور روحانیّت در جامعه را ممنوع کرد و نظام حوزه علمیّه را به هم زد و روحانیت را مجبور به خانه نشینی کرد. زمانی که او رفت و پسرش - محمدرضا - بر سرِکار آمد و بر امور مسلّط شد، همین نیّت را داشت و همین هدف و راه را - البته به شکلهای مدرنتر و پیشرفته تر - دنبال کرد و تا روزی که انقلاب پیروز شد، در این زمینه جلو رفت.
۱۳۷۴/۰۶/۱۴ بیانات در آغاز درس خارج فقه
یکی از همین فعالیتهای فاجعهآمیز، قضایای هفدهم دی بود که در زمان رضاشاه اتفاق افتاد. طبق نقشهی دشمنان اسلام و ایران، به کمک روشنفکران آن روزِ متصل به دربار پهلوی، تصمیم گرفتند که زن ایرانی را از دائرهی عفاف و حجاب خود بیرون کنند و این نیروی عظیم ایمانی را که به برکت عفاف، زن همواره در جوامع مسلمان وجود داشته است، نابود کنند و بر باد بدهند.
یکی از جنایات بزرگ رژیم طاغوت، همین مسئلهی هفده دی هست. کشف حجاب، از بین بردن آن حائل و فاصلهای که در اسلام میان دو جنس قرار داده شده است - که این برای سلامت زن و سلامت مرد است؛ برای سلامت جامعه است - تا همان بلائی که بر سر زن در جوامع غربی آمد، بر سر زن مسلمان ایرانی بیاورند. این اقدام را با چماق، رضاخان در داخل کشور انجام داد.
برداشتن حجاب، مقدمهای برای برداشتن عفت بود؛ برای برداشتن حیا در جامعهی اسلامی بود؛ برای سرگرم کردن مردم به عامل بسیار قوی و نیرومند جنسی بود؛ برای اینکه از همهی کارهای دیگر بمانند؛ و یک مدتی هم موفق شدند، اما ایمان عمیق ملت ایران نگذاشت. زنهای مسلمان ما با وجود سختگیریها در طول زمان، در مقابل این فشار سرکوبگر مقاومت کردند؛ بعد از رفتن رضاخان به نحوی، در زمان خود او به نحوی، در طول دوران بقیهی طاغوت هم به نحوی. لذا در همان دیماه 1356، روز هفدهم دیماه در مشهد، یک اجتماع عظیمی، تظاهراتی از زنان مسلمان با شعار «حفظ حجاب» راه افتاد. ما آنوقت در تبعید بودیم؛ خبر آن را شنیدیم که زنان مؤمن و مسلمان و شجاع یک چنین حرکتی را به راه انداختند. این، گوشهای از فجایع رژیم طاغوت بود؛ نابود کردن آرمانهای دینی، ارزشهای اخلاقی، پیشرفتهای اقتصادی، عزت بینالمللی و خلاصه بر باد دادن سرمایههای یک ملت جزو کارهائی بود که آن رژیم طاغوت و سیاهکار انجام داد.
۱۳۸۶/۱۰/۱۹ بیانات در دیدار مردم قم در سالروز قیام 19 دیماه
رضاخان قلدر وقتی خواست از غرب برای ما سوغات بیاورد، اولین چیزی که آورد، عبارت از لباس و رفع حجاب بود؛ آن هم با زور سر نیزه و همان قلدریِ قزّاقیِ خودش! لباسها نباید بلند باشد؛ باید کوتاه باشد؛ کلاه باید اینطوری باشد؛ بعد همان را هم عوض کردند: اصلاً باید کلاه شاپو باشد! اگر کسی جرأت میکرد غیر از کلاه پهلوی - کلاهی که آن موقع با این عنوان شناخته میشد - کلاه دیگری سرش بگذارد، یا غیر از لباس کوتاه چیزی بپوشد، باید کتک میخورد و طرد میشد. این چیزها را از غرب گرفتند! زنها حق نداشتند حجابشان را حفظ کنند؛ نه فقط چادر - چادر که برداشته شده بود - اگر روسری هم سرشان میکردند و مقداری جلوی چانهشان را میگرفتند، کتک میخوردند! چرا؟ برای اینکه در غرب، زنها سربرهنه میآیند! اینها را از غرب آوردند. چیزی را که برای این ملت لازم بود، نیاوردند. علم که نیامد، تجربه که نیامد، جِدّ و جهد و کوشش که نیامد، خطرپذیری که نیامد - هر ملتی بالاخره خصوصیات خوبی دارد - اینها را که نیاوردند. آنچه را هم که آوردند، بیدریغ قبول کردند. فکر و اندیشه را آوردند، اما بدون تحلیل قبول کردند؛ گفتند چون غربی است، باید قبول کرد. فرم لباس و غذا و حرف زدن و راه رفتن، چون غربی است، بایستی پذیرفت؛ جای برو برگرد ندارد! برای یک کشور، این حالت بزرگترین سمّ مهلک است؛ این درست نیست.
۱۳۸۰/۰۲/۱۲ بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت
شما خیال کردهاید که اگر ما چادر را کنار گذاشتیم، فرضاً آن مقنعهی کذایی و آن لباسهای «و لیضربن بخمرهنّ علی جیوبهنّ»(6) و همانهایی را که در قرآن هست، درست کردیم، دست از سر ما بر می دارند؟ نه، آنها به این چیزها قانع نیستند؛ آنها می خواهند همان فرهنگ منحوس خودشان عیناً اینجا عمل بشود؛ مثل زمان شاه که عمل می شد. در آن زمان، زن اصلاً پوشش و حجابی نداشت؛ حتّی در اینجاها وقتی نوبت به این کارها می رسد، بی بندوباری خیلی بیشتر هم می شود؛ کما اینکه در زمان شاه، بی بندوباری ای که در همین شهر تهران و بعضی دیگر از شهرهای کشور ما بود، از معمول شهرهای اروپا بیشتر بود! زن معمولی در اروپا، لباس و پوشش خودش را داشت؛ اما در اینجا آنطوری نبود.
۱۳۷۰/۱۰/۰۴ بیانات در دیدار اعضای شورای فرهنگی، اجتماعی زنان
منبع:جام