به گزارش نماینده مرتضی طلایی، عضو شورای شهر تهران در گفتوگو با فارس، به واکاوی ریشههای وقایع ۱۸ تیر با فتنه ۸۸ و نقش مقام معظم رهبری در خنثیکردن این جریانات پرداخت، متن این گفتوگو به شرح زیر است.
ریشه فتنه ۸۸ و وقایع ۱۸ تیر به چه موضوعی برمیگردد؟ اشتراکات این دو جریان با یکدیگر چیست؟
اگر خارج از تمام تعابیر به کار برده شده، باید گفت که ۱۸ تیر ۱۳۷۸ آزمون عملی انسجام، استحکام، بالندگی و مردمی بودن نظام مقدس جمهوری اسلامی است، شاید بهترین تعبیر را در خصوص این واقعه این نکته است.
اگر نگاهی به پیشینه هرکدام از اتفاقاتی که از سالهای بعد ۵۷ در کشور تا امروز افتاده است، بیندازید، به این نتیجه میرسید که هر واقعه، از جنگ تحمیلی و فتنه منافقان گرفته تا آشوبهای سال ۱۳۷۸ و ۱۳۸۸ همگی آزمون استحکام مبانی ارزشی، اعتقادی و سیاسی جمهوری اسلامی بوده است.
من در آن سالها در استان مازندران رئیس پلیس بودم اما با توجه به حساسیتهایی که آن زمان شکل گرفته بود به صورت دقیق جریان تحولات را رصد میکردم به خصوص اینکه آشوبگران همانطور که دانشگاه تهران را متشنج کردند، تلاش داشتند که دانشگاههای مازندران را نیز ناآرام کنند، با این همه اطمینان داشتم که این انقلاب و کشور تا زمانی که مردم مومن و انقلابی را دارد از رهنمودهای آگاهانه رهبر فرزانه خویش در شناخت دشمن اصلی خود غافل نخواهد شد.
ریشه وقایع سال ۱۳۷۸ هر چند که به بهانه توقیف یک روزنامه رقم خورد اما در اصل یک استراتژی از پیش طراحی شده با سه محور فشار از پایین و ایجاد اغتشاش، تحریک و دنبالهدار کردن اغتشاش با رسانههای زنجیرهای داخلی و خارجی، تضعیف نظام و بالا بردن قدرت چانه زنی در بالا، بود که در لوای بکارگیری اصطلاحات و اصلاحات روشنفکر پسند، مشروعیت گفتمانی را نیز برای خود تصور میکرد.
فتنه سال ۸۸ نیز با طرح ادعای موهوم تقلب در انتخابات، ادامه سناریویی سال ۷۸ را با ادبیات خصمانهای دنبال کرد که دستهای پلید پشت پرده بیشتری از جریانی رو شد که سعی میکرد کاندیدای خاصی را که در سوابق خود با ولایت فقیه نیز زاویه داشته است، را دوباره به صحنه آورد و از یک مهره سوخته، بازی سیاسی بگیرد تا مطلوب اهداف و سیاستهایش باشد. و اکنون این پرسش مطرح است که چرا آنان موفق نشدند؟
به نظرم آنان روی جریانسازی رسانهها و تحریک دانشجویان و فعالان جامعه مدنی در هر دو دوره خیلی حساب باز کرده بودند ولی چیزی را که پیشبینی نکرده و از بابت آن نیز غافلگیر شدند، انرژی خفته و پر پتانسیل مردم ولایتمدار بود که خود را پشتوانه اصلی انقلاب میدانستند، ولی تحلیلگران و سناریو نویسان فتنه قادر به درک آن نبودند. مردمی که به راحتی و با گوش ها و چشم های باز، ندای «هَل مِن ناصر یَنصُرنی» رهبر فرزانه شان را لبیک گفتند و به صحنه آمدند و بساط تفرقه، دودستگی، نفاق و تزویر را در هم پیچیدند.
ارزیابی شما از سخنان مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه فتنه ۸۸ برنامهریزی درازمدت دشمنان و در ادامه قضایای فتنه ۷۸ است چیست؟
قطعا تحلیل رهبر انقلاب درست است. از سال ۷۸ تا ۸۸ یک دهه فاصله وجود دارد. در این میان یک دولت اصلاحطلب خدمت کرده و جای خودش را به یک دولت اصولگرا داده است، و تفاوت این دو قضیه، نوع برخورد و مدیریت این مسائل در دو دولت مختلف است. ولی در هر دو دوره، تحرکات گروهی و جریانی، سناریوها از پیش تعیین شده، تحریکات خارجی و نوع نگاهشان به وقایع ، نوع بکارگیری رسانهها و استفاده ابزاری از قشر دانشجو و جوان کشور به عنوان قاعده مسلم وجود دارد.
به نظرم تنها تفاوت این دو قضیه در نوع مدیریت این دو واقعه است. در سال ۷۸ کسانی در دامن زدن به این وقایع نقش داشتند که اکثرا در مناصب دولتی بودند و ارتباط کافی با بدنه دولت داشتند که عملا مانع تراشیها، سنگاندازیها و مسائلی صورت گرفت که مردم خودشان بهتر در جریان هستند، ولی در سال ۸۸ جریان فتنه و نفاق به خاطر آن که خود را طلبکار سیاسی میدانستند، به صورت آشکاری خود را نشان داد، هرچند که ابعاد آن وسیع و آسیبهایی که به کشور زدند جدیتر بود.
بطور کلی اگر بخواهیم نگاهی جامع به این مساله داشته باشیم، خطرات پیوسته و با برنامهریزی شده وجود خواهد داشت تا زمانی که ما ادعا داریم که روی پای خود ایستادگی داریم و از توان علمی، اقتصادی، فرهنگی سیاسی و نظامی خودمان برای مدیرریت امور کشورمان استفاده می کنیم،و اینکه نیازی نداریم تا منابع نفتی خود را ارزان در اختیار بیگانگان قرار دهیم و آنها برای ما تعیین تکلیف کنند که چه کار کنیم لذا این دشمنیهای حساب شده با فریب عدهای فرصتطلب یا گروههای ناراضی وجود خواهد داشت.
نقش مقام معظم رهبری را در خنثی کردن فتنه ۸۸ و ۱۸ تیر ۷۸ چگونه میدانید؟
بیتعارف بگویم اگر مقام معظم رهبری در هر دو واقعه روشنگری نمیکردند و خوب و بد این اتفاقات را از هم جدا نمیکردند، معلوم نبود که اکنون چه سرنوشتی داشتیم.
اگر نگاهی تحلیلی به صحبتهای رهبر انقلاب بعد از واقعه کوی دانشگاه تهران در سال ۷۸ بیندازیم متوجه میشویم که جسارت، درایت و دلسوزی یک رهبر فرزانه چگونه تشخیص میدهد که هرکس چه اشتباهاتی انجام داده است. سخنان مقام معظم رهبری موجب شد که مردم نگاهشان معطوف به فتنهگران اصلی شد و متوجه مطامع آنها در پس این تحرکات شدند.در سال ۸۸ نیز فرمایشات مقام معظم رهبری بود که قوه تشخیص جامعه را به کار انداخت و جامعه فهمید که دشمن با فتنهانگیزی خود به دنبال طرح و اجرای چه سناریویی است ولی افسوس که با این همه روشنگری و اخطار، باز گروهی راه درست را گم کردند و به امنیت کشور بزرگترین ضربهها را وارد کردند.
با توجه به اینکه رهبر انقلاب اسلامی همواره بر بصیرتورزی تاکید دارند چگونه میتوان از بروز چنین اتفاقاتی جلوگیری کرد؟
وجه اشتراک این وقایع در چند عامل است ، اول آنکه وجود ناکارآمدیهای مدیریتی عاملی در ایجاد نوعی نارضایتی عمومی بوده که این بسترساز ایجاد مشکلات بعدی گردید از سویی در هر دو جریان از ظرفیت جوانی دانشجویان و جوانان کشور بدترین سوءاستفادههای سیاسی صورت گرفته است و برخی چهرههای نفاق در بین مسئولان به دامن زدن به این تحریکات وجود داشتهاند، مدیریت بحران پیشامدهای اینگونهای با آزمون و خطای بسیاری همراه بوده که این بعدا دامن جامعه را نیز گرفت ونهایتا اینکه در همه این وقایع دشمنان خارجی با حضور قدرتمند جاسوسی، رسانهای و مالی خود در صدد مدیریت آشوبها و دستیابی به اهدافش بوده است.
اینجاست که اگر تاکید بر بصیرت میشود به این دلیل است که در چنین فضایی با دلایلی که مطرح شد، خوب و بد به راحتی به همدیگر آمیخته میشود و قدرت تشخیص را از فرد میگیرد.
از ابتدای انقلاب تاکنون، بصیرت نکته اصلی و کلید واژه مهم ثبات، استقلال، امنیت و توسعه کشور است. کشوری که در قلب تپنده تحولات فزاینده جهاتی قرار گرفته و همواره سعی کرده است که آرامش درونی خود را حفظ و در برقراری نظم عادلانه بینالمللی نیز تلاش کند.
نگاهی به صحبتهای اخیر مقام معظم رهبری در جریان مذاکرات اخیر هستهای نیز نشان میدهد که بصیرت و راهنمایی رهبر انقلاب، باید مورد دقت و توجه قرار بگیرد که خدای ناکرده سیاستهای دیکته شده و ناخواستهای که مد نظر نیست، عامل به خطر انداختن منافع ملی کشور نشود.