به گزارش نماینده به نقل از فارس در پی اظهارات اخیر موسوی بجنوردی پیرامون شهید لاجوردی، برخی از یاران آن شهید با صدور بیانیهایی اعتراض خود را نسبت به ادعاهای مذکور اعلام کردند.
متن این بیانیه به شرح زیر است:
امروز به سنگینی داغ تو گام برداشتم و هزار حُسن در آسمان لاجوردی دلم شکفت، امروز رد پای گامهای صمیمیات را گرفتم و تا مرز جنون پیش رفتم، حقارت خیابانها در طرح جغرافیای سادگیات چه تماشایی بود و چه واژههایی که در وصف شکوه تو، درمانده بودند. تو اهل ماندن نبودی و هرگز به نام و نان نیندیشیدی، تو کوچههای ساده و بی پیرایه را با خیابانهای آفتزا و عافیتزده معامله نکردی. خاکیتر از خاک بودی و سادهتر از آب، و تا ظهر شهادت جز در هوای عاشقانه و دریغناک بهمن ۵۷ تنفس نکردی و بالاخره: «رجاییوار، با هنرخویش، بهشتی شدی» از نسل خرداد ۴۲ بودی و هر روز انقلاب را مرور میکردی. طراوت نگاهت هنوز در یاد پنجرهها باقی است و عطر کلامت با بهار عجین بوده و هست.
به راستی کدام قلم و بیان است که اندیشه ناب تو را شرح کند؟ اندیشهای که روز به روز کیمیاتر میشود.
***
مصاحبه موسوی بجنوردی را در مورخه ۱۲/۱۲/۹۲ در پایگاه اطلاعرسانی و خبری جماران خواندیم. در قسمتهایی از مصاحبه در خصوص مرحوم شهید لاجوردی اظهاراتی شده بود که به حکم وظیفه و تکلیف شرعی و ایفا ادای شهادت، نکات مختصری به شرح ذیل تقدیم مینماییم. امیدوارم خداوند سبحان توفیقمان دهد تا گفتارمان جز به صدق و رضای حضرت حق نباشد و تصویر مریدان حقیقی خمینی کبیر که امنیت امروز جامعه و بسیاری از صاحب منصبان مدیون مجاهدتها و فداکاریهای آنان است را به بغض گرایشها و تفکرات سیاسیمان آلوده نسازیم.
قبل از پاسخ و در مقدمه به بخشهایی از فرمایشات مقام معظم رهبری در مورد شهید لاجوردی(ره) اشاره میکنیم:
* «ایشان از اول انقلاب تا همین شهادتشان همیشه در صراط مستقیم حرکت کرد و ذرهای از طریق مستقیم و خط صحیح انحراف پیدا نکرد. ایشان کار را برای خدا میکرد، اهل تظاهر و اهل نشان دادن نبود، کارها را برای خدا قبول میکرد و برای خدا انجام میداد. برای همین هم بود که هیچ ملاحظهای نمیکرد، بعضیها ممکن است در کار ملاحظه وجهه را بکنند، ملاحظه شأن و آبرو را بکنند، بعضیها هم هستند که این ملاحظه را نمیکنند و شهید عزیزمان شهید لاجوردی از این قبل بود»
از فرمایشات معظم له در جمع خانواده آن شهید
* «همانطور که در اطلاعیه شهادت ایشان هم نوشتم، شهید لاجوردی واقعاً آدمی بود که در میدانهای سخت همیشه حاضر بود و هیچ ابایی از ورود به کارهای دشوار نداشت، خداوند انشاءالله جایگاه ایشان را عالی کند. البته سرنوشت او مورد غبطه ماست، خوشا به حالش، وقتی خبر شهادت لاجوردی را به من دادند، گفتم حیف بود که ایشان با آن سوابق بمیرد، باید شهید میشد، خوشا به حالش. »
از فرمایشات معظم له در جمع دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس۱۲/۶/۱۳۷۷
و بسیاری فرمایشات دیگر در توصیف این شهید والاقدر که مجال بازگویی همه آنها نیست.
***
بخشی از مصاحبه آقای موسوی بجنوردی:
آقای لاجوردی اصلاً حرف گوش نمیکرد. فردای آن روز نزد امام رفتیم. خدمت ایشان «امام خمینی(ره)» گفتم: آقا من یک چیزهایی دیدم که دیگر مجوز شرعی برای ماندن در این پست نمیبینم یا ایشان برود یا اگر ایشان میماند، بنده بروم. شرح ماجرا را به امام گفتم. امام هم خطاب به حاج احمد آقا گفتند، احمد اگر اینها خواستند لاجوردی را بردارند، شما هیچگونه مداخلهای نکنید و امام فرمودند: چه افرادی بهتر از شماها. فردای آن روز هم خطاب به آقای لاجوردی گفتم بیا خودت استعفا بده، ایشان هم همان موقع استعفا دادند، آقای رازینی جایگزین ایشان و دادستان انقلاب شد.
لکن اسناد و مطالب ذیل گواه بر آن است که اظهارات فوق مورد خدشه و تردید است:
۱- هاشمی رفسنجانی: پیش از ظهر احمدآقا آمد، در باره مسایل روز مذاکره شد، از جمله اظهار ناراحتی آیت الله منتظری از سخنان امام، هر چند همه سخنان ایشان پخش نشده و گفتند امام از «عزل» آقای اسدالله لاجوردی دادستان انقلاب تهران بی اطلاع بوده و راضی نیستند. «خاطرات هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۶۳»
۲- امام بزرگوار رحمت الله علیه در مقطعی و به مناسبتی حمایت از شهید لاجوردی را ملاک برائت فرزند دلبندش حاج سید احمد آقا قرار داده و فرموده است: در امور سیاسی مدتی تهمت زده شد که احمد طرفدار منافقین است و من در طول مدت انقلاب مخالفتهایی از او میدیدم که دیگران به آن شدت و قاطعیت نبودند و در این اواخر که قضیه زندان اوین پیش آمد و شکایاتی از آقای لاجوردی میشد و مخالفتهایی میشد، «غیر از احمد» کسی را ندیدم که بیشتر از آقای لاجوردی طرفداری کند و دفاع نماید و وجود او را برای زندان اوین لازم و برکناری او را «تقریباً فاجعه» میدانست. «صحیفه امام (ره)، جلد۱۷، صفحه۹۲»
برخی از بیانات شهید در جلسه برکناریاش:
۳- با تمام فشارهایی که به من آوردهاند، تا آخرین نفس در برابر جریان نفاق ایستادگی کردم تا عزلم کنند، اگر در پروندهای عفوی صورت گرفته که ناحق بوده و من در کنار آن نوشتهام که موافق با نظر این دادستانی نبوده اما به آن عمل کرده است، به آن جهت است که امام به من فرمودند: باش «دادستان باش» حرف شورا را هم گوش کن، به امام عرض کردم شما به من بگویید «برو» چون من به این «فشار آورندگان» گفتهام که استعفا بده نیستم. «جلسه عزل شهید لاجوردی ۲۹/۱۰/۱۳۶۳»
۴- به من پیشنهاد ارتقاء پست سازمانی در قبال کنار گذاشتن از دادستانی انقلاب دادند، به آنها گفتم شما مرا در اینجا تحمل نمیکنید، چگونه میخواهید در آنجا تحمل کنید؟ چون فرمان امام بر ماندن بوده است، گفتم تا عزلم نکنید، اهل استعفا دادن نیستم، این را هم بارها گفتهام اگر امام به من بگوید برو درون آتش، بدون هیچ پروائی میروم در آتش، دلم میخواهد امام یکبار این را امتحان کند و... «جلسه عزل شهید لاجوردی ۲۹/۱۰/۱۳۴۳»
۵- حجتالاسلام موسوی تبریزی دادستانی وقت کل کشور: ساعت ۲ بعد از ظهر بود که مرحوم احمد آقا به منزل ما که دیوار به دیوار خانه ایشان بود آمد و گفت: نظر امام این است که آقای لاجوردی ابقا شود. «ماهنامه یاران، شماره ۲۸، صفحه۱۵» بهمن ۶۳»
۶- سخنرانی امام راحل یک هفته بعد از عزل آقای لاجوردی: منتها آقایان بعضی خیال میکنند که همان رحمت این است که به آنها ملت دهند تا بکشند آدمها را، این رحمت است؟ از حبسها بیرونشان کنید تا بریزند مردم را بکشند، این رحمت است؟ شما روی قرآن عمل کنید، قرآن با اشخاصی که مسلمند و ایمان به خدا دارند، به برادری رفتار میکند، با اشخاصی که بر خلاف اینها هستند، آنها را میگوید بکشید، بزنید، حبس کنید،اشداء علی الکفار، شما همان طرفش را گرفتهاید و زمین میخورید. ما اگر بنا باشد اسلام را یک طرفش را قبول داشته باشیم، همان جنبه اصطلاح شما رحمت، من همه جنبههایش را رحمت میدانم. اما آنکه شما خیال میکنید آن جنبشهاش رحمت است که دزدها را بیرون کنیم، مفسدها را بیرون کنیم، آدمکشها را بیرون کنیم، دست بردارید.
از این طور رحمتهایی که شما تو هم میکنید، اینها رحمت نیست، اینها مخالفت با خداست.
سخن را کوتاه کنیم، واقعاً چه سری است که برخی پس از گذشت بیش از ۱۵ سال از شهادت اسطوره مقاومت و بصیرت، چهره منور انقلاب و پیشرو جهاد فیسبیل الله، شهید سید اسدالله لاجوردی، هر از گاهی برآنند تا با تحریف و قلب حقایق، حقد و عقدههای خود را فرو بشنانند و از آن مبارز نستوه و مرد پولادین و نیز افکار نورانی و هدایتگرش، چهرهای دیگر به تصویر کشیده و به نسل حاضر معرفی کنند. جا دارد همواره این کلام امیر نیکیها را در خطبه ۷۸ نهج البلاغه زمزمه کنیم که: « اللهم اغفر لی رمزات الألحاظ وسقطات الألفاظ وشهوات الجنان وهفوات اللسان» و یا آن کلام گهربار که در وصیت به فرزند بزرگوارش امام مجتبی (علیه السالم) فرمود: «ولا تقل مالا تعلم ولاتقل ما لا تحب ان یقال لک و اعلم ان امامک عقبه کوودا، المخف فیها أحسن حالًا من المثقل، و المبطىء علیها أقبح حالا من المسرع»
چند جمله هم با نسل جوان، چه کسانی مشرب مدیریتی شهید لاجوردی را برنمیتابیدند:
خوب است نسل جوان کشور ما بداند، علت عزل و برکناری شهید مظلوم لاجوردی رحمهاله علیه در هر دو دوره مدیریتاش. روحیه عدالت محور، قاطع، توصیهناپذیر و علویاش بود که برخی آن را برنمیتابیدند.
مشی و مشرب شهید عزیزمان این بود که در برابر قانون هیچ فرقی بین آقازادههای مجرم و دیگر مردم عادی خطاکار وجود ندارد و این موجب رنجش خاطر عدهای از خواص نظام شده بود. از جمله اینکه ایشان به شدت ناراحت بود از اینکه چرا عنصری از کادر مرکزیت گروهک تروریستی «پیکار در راه آزادی طبقه کارگر!» صرفا به دلیل آنکه پدرش پزشک مخصوص آیتالله منتظری بوده، علیرغم اینکه از سوی دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شده، باید با فشار بیت آقای منتظری آزاد شود، او بر این اعتقاد بود که همه باید در برابر قانون یکسان باشند و هرگز زیر بار این گونه تبعیضها نمیرفت.
از این رو است که اگر شهید لاجوردی را که خار چشم دشمنان قسم خورده انقلاب بود شهید عدالت ورزی و شهید بصیرت بنامیم، سخن گزافی نگفتهایم.
و پایان کلام آنکه: هر چه میخواهید بر آن دوره درخشان تاریخ انقلاب اسلامی بتازید زیرا وعده حق تعالی است، آنجا که فرمود:« یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ».
الهم اجعل عواقب امورنا خیرا
محمد علی امانی، سید محمد علی مرویان حسینی، حسین همدانی، مرتضی صبحی و سیداحمد حسینی