شناسهٔ خبر: 41577 - سرویس سایر حوزه‌ها

بازخوانی فرمانده نیروی انتظامی از حادثه کهریزک

احمدی مقدم 4 صبح روز جمعه جلسه‌ای برگزار شد و مرتضوی اصرار داشت افراد دستگیر شده به کهریزک منتقل شوند، من مخالفتم را به صراحت اعلام کردم و گفتم آنجا نه تنها جا نداریم، بلکه آن مکان جای خطرناکی است.

اسماعیل احمدی مقدمبه گزارش «نماینده»، سردار اسماعیل احمدی‌مقدم در گفت‌وگوی تفصیلی با ایسنا، به سوالاتی گوناگون در حوزه امنیت داخلی کشور پاسخ داد. در ذیل بخشی از این گفتگو ارائه می شود:

 

ایسنا: شما صحبت از رعایت حقوق شهروندی پس از حادثه کهریزک می‌کنید، اما یکی از مسائلی که وجود دارد، این است که واقعا در کهریزک چه اتفاقی افتاد، چرا که قرار بود کهریزک محلی برای نگهداری اراذل و اوباش سطح یک دستگیر شده باشد، اما چه اتفاقی افتاد که افراد دستگیر شده در حوادث آن زمان سر از کهریزک درآوردند؟

 

احمدی‌مقدم: کهریزک اساسا بازداشتگاه نبود، بلکه سوله‌ای بود که هنگامی که محله خاک سفید معروف به «جزیره» پاکسازی شد، اولین بار از کهریزک در آنجا استفاده شد. چرا که هر خانه‌ای را که در خاک سفید جمع می‌کردند، اسباب و اثاثیه‌شان را جمع‌آوری و اسم خانواده‌شان را رویشان می‌زدند و در کهریزک این اسباب را نگهداری می‌کردند تا این خانواده‌ها تعیین تکلیف شوند.

 

قرار نبود بازداشتگاه کهریزک جای خیلی راحتی برای اراذل و اوباش باشد، چرا که آدم‌های شرور و خطرناک آنجا می‌فرستادیم؛ اما فضا و ظرفیت کافی نداشت و یکسال قبل از حادثه کهریزک در صدد آن برآمدیم تا بازداشتگاه مدرن و مجهزی با ظرفیت ۱۰۰۰ نفر ایجاد کنیم. در اردیبهشت‌ماه سال ۸۸ پیش از اینکه حادثه کهریزک اتفاق بیفتد، سردار رادان و جمعی از مهندسان برای بازدید از روند ساخت این بازداشتگاه جدید، با بالگرد به این منطقه سفر کردند تا از نزدیک در جریان پیشرفت کار قرار بگیرند و این سفر زمینه‌ای شد تا شایعاتی مطرح شود که سردار رادان با بالگرد به کهریزک رفته و دستور داده که «همه را بزنید و بکشید» و از آنجایی که سردار رادان قبل‌تر نیز این بازداشتگاه را درست کرده بود و چون نماد اقتدرگرایی ناجا محسوب می‌شود، به راحتی نقش ایشان در افکار عمومی ثبت شد تا حتی این سخنان به درجه‌ای زیاد شد که مقام معظم رهبری عنوان کردند که من این‌طور شنیده‌ام و اگر سردار رادان هم‌ قصور و تقصیری در این ماجرا دارد، مبری از رسیدگی قضایی نیست و باید اگر اتهامی دارد، پاسخگو باشد. من به ایشان توضیح دادم که چگونه بوده، اما ایشان فرمودند که من قاضی نیستم، پرونده‌ای مطرح شده و باید رسیدگی شود.

 

در مورد سردار رجب‌زاده نیز که آن زمان فرمانده تهران بزرگ بود و مسئولیت داشت و بازداشتگاه‌ها در حوزه فرماندهی تهران‌بزرگ بود نیز احضار شد و پرونده اتهامی برای هر دو تشکیل شد و در مرحله دادسرا نیز تمامی شواهد ارائه شد و سردار رادان هم آنجا رفت و مورد تحقیق قرار گرفت و ادله مورد بررسی قرار گرفت و بررسی‌ها نشان داد که سخنان مطرح شده در مورد سفر اردیبهشت ماه ایشان درست بوده و وی خبری در این زمینه نداشت و من نیز به عنوان شهودش آنجا رفتم.

 

سردار رادان عصر پنجشنبه ۱۸ تیرماه با من تماس گرفت که بچه‌ها نتوانستند شما را که در ورزشگاه در حال ورزش کردن بودید، پیدا کنند، اما می‌گویند که تعدادی را به کهریزک برده‌اند و اتفاقاتی افتاده و اصلا رادان در جریان رفتن به کهریزک نبود و در همان مرحله دادسرا نیز منع تعقیب صادر شد که نشان می‌دهد نقش ایشان در این پرونده قابل طرح نبوده است. اما در مورد سردار رجب‌زاده که به مرحله محاکمه نیز رفت، اما تبرئه شد، حداکثر قصور مطرح بود، چرا که این اتفاق در حوزه مسئولیت وی رخ داده‌ و طبق نظر کمیته انضباطی، فرمانده، مسئول کل یگان خود است و هر اتفاقی که بیفتد باید پاسخگو باشد و می‌خواست در جریان باشد و از این حیث پرونده سردار رجب‌زاده مورد بررسی قرار گرفت و اشکال به وی برمی‌گشت، اما وی هیچ دستوری بابت سوء رفتار نداده بود.

 

من تاکنون در هیچ محفلی عنوان نکرده‌ام که صبح روز جمعه جلسه‌ای پیرامون اتفاقات آن زمان برگزار شد و آقای مرتضوی اصرار داشت که افراد دستگیر شده به کهریزک منتقل شوند. من مخالفتم را به صراحت اعلام کردم و گفتم آنجا نه تنها جا نداریم، بلکه آن مکان جای خطرناکی است. اما مرتضوی اصرار داشت که این افراد دستگیر شده چاقو، قمه و زنجیر داشته‌اند و از همین حیث اراذل و اوباش محسوب می‌شوند که من در آن جلسه عنوان کردم که ضبط کنید و بنویسید که من مخالف هستم و مخالفت ناجا نیز ثبت شد. اما من در آن جلسه به یک نفر عنوان کردم که به بچه‌های کهریزک بسپارید اولا حواسشان باشد که این افراد در بند جداگانه و میان اراذل و اوباش فرستاده نشوند و در ثانی بدرفتاری با آنها نکنید، اما همین دهان به دهان گشتن و این به آن بگو، باعث شد که این تاکیدات من به مرحله اجرا نرسد و آمده بودند در هر بند که ظرفیت ۵۰ تن را داشت، ۱۷۰ تن را جا دادند و قبول کنید در گرمای تابستان کهریزک آن هم در یک مکانی که استاندارد نیست، اگر کاری هم صورت نگیرد، این تراکم آدم در این محل کم امکانات دارای مسئله است.

 

با مسئول کهریزک برخورد هم شد، چرا که اگر اطلاع می‌داد و حتی عقل داشت کمی پایین‌تر مقر یگان ویژه بود و می‌توانست افراد دستگیر شده را در مسجد این یگان جای دهد یا حتی می‌توانست این افراد را در بازداشتگاه جدید که هر چند آب و برق نداشت، جای دهد تا این مشکلات به وجود نیاید. ماموران بند که سوء رفتار از آنها ناشی می‌شد، محکوم هم شدند و به مسئولان بازداشتگان متذکر شدیم، چطور چهار روز اینجا بودند اما یک روز نرفتید سرکشی کنید؟ و حتی منتقد بودم که اگر آن زمان به من می‌گفتید با مسئولیت خودم همه را رها می‌کردم. چرا که اینها جانی و قاتل نبودند.

 

اصل مسئله کهریزک این بود و اتفاق خیلی بدی نیز رخ داد و باید کاری کنیم که از این حوادث پیشگیری شود. اما اینکه بگوییم این اتفاقات صفر می‌شود، هیچ کس نمی‌تواند چنین تضمینی بدهد. اما بالاخره باید کاری کرد که احتمال وقوع چنین حوادثی به حداقل برسد. اما در مورد سردار رادان باید تاکید کنم که کلا از مسئله اطلاعی نداشت اما در مورد سردار رجب‌زاده از آنجایی که حوزه مسئولیتش بود، پرونده اتهامی تشکیل شد و در دادگاه نیز حضور یافت، اما تبرئه شد و مجازاتی برای وی تعیین نشد و مجازات‌ها بیشتر برای مباشران و افراد مسئول بازداشتگاه و افرادی که دارای سوءرفتار بودند برمی‌گشت. البته با خانواده‌ها نیز صحبت شد و آنها هم متوجه شدند خط مشی ناجا این نیست و یک حادثه بود که اساسش نیز به یک تصمیم غلط بازمی‌گشت.

 

ایسنا: در مورد حادثه کهریزک شما به عنوان فرمانده ناجا سخنانی داشتید، اما در روز عاشورای سال ۸۸ اتفاقاتی افتاد که‌ فیلم‌های آن پخش شد؛ نیروی انتظامی پس از اتفاقات ۸۸ برای دلجویی از خانواده‌های آسیب‌دیده چه کرد؟

 

احمدی مقدم: در مورد حوادث عاشورا دو مسئله وجود داشت که با یکدیگر خلط شد که حتی در آن زمان یک خبرنگار در این مورد سوال کرد و عنوان داشت که ماشین نیروی انتظامی از روی یک نفر عبور کرده که من گفتم باید اثبات کنید و بعدا نیز بنده خدا اسناد و مدارک را آورد و متوجه شدم که فیلمش در شبکه‌های مجازی پخش شده و این مسئله کاملا مشخص بود که آن را درست نکرده‌اند، ‌منتهی هر چه گشتیم نتوانستیم خانواده وی را پیدا کنیم و در این حادثه نیز این بنده‌ خدا صورت سالم نداشت و در بیمارستان هم نمی‌دانستند از کجا آمده و چه بلایی به سرش آمده و به عنوان جسد مجهول‌الهویه با وی برخورد کردند و ما نیز ماه‌ها دنبال خانواده وی بودیم تا بتوانیم ردی از هویت این فرد پیدا کنیم، اما موفق نشدیم تا اینکه چند ماه پیش ماموران پلیس امنیت عنوان داشتند که یک نفر مراجعه کرده و مدعی است که از اعضای خانواده این فرد است که تحقیقات صورت گرفت و متوجه شدیم که این خانواده همان فردی است که جان خود را از دست داده است و ما نیز نسبت به دلجویی و حل مشکلات اقتصادی و ارائه دیه اقدام کردیم.

 

اما مسئله دیگر در عاشورا نشان می‌داد که یک پاترول به سمت مردم آمده و چند نفری را زیر گرفته و فرار می‌کند. البته در این حادثه کشته‌ای نداشتیم و آقای علی موسوی بر اثر گلوله‌ای که به کتفش خورد، جان باخت و در اثر دیررسیدن به بیمارستان، جان خود را از دست داد چرا که گلوله به ناحیه حساس نخورده بود و به علت خونریزی جان خود را از دست داد و در آن حادثه – زیر گرفتن خودروی پاترول – هیچ‌کس کشته نشده و چند روز بعد نیز خودرو را به صورت بلاصاحب در خیابان پیدا کردیم. اما از روی مشخصات خودرو، صاحب ماشین را پیدا کرده و متوجه شدیم که این مالک خود در تظاهرات شرکت کرده و در حالی که چراغ می‌زده و برف پاکن را روشن کرده بود، آدم‌های تندرو این فرد را کتک‌ زده و از ماشین پیاده می‌کنند و پس از آن برای فرار به داخل جمعیت رفته و چند نفری را زیر می‌گیرند و پس از آن خودرو را به صورت بلاصاحب رها می‌کنند. با اینکه پلیس آن افراد را پیدا نکرد، اما قطعا آن افراد که حدود یک تا دو تن بودند، ماموران ناجا نبوده و به صورت خودسر درگیر شدند و ما تا الان این افراد را پیدا نکردیم. اما در مورد حادثه میدان ولیعصر (عج) باید بگویم که آن خودرو متعلق به یگان امداد تهران‌بزرگ بود.

 

ایسنا: شما در این سخنانتان به نقش افرادی که به صورت خودسر وارد درگیری‌ها می‌شوند، اشاره کردید. اما مسئله مهم این است که گاهی این افراد که به «لباس شخصی» معروف هستند با حضور در برخی صحنه‌های اعتراضات و درگیری‌ها، موجبات ناامنی را فراهم کرده که دست آخر نیز مشکلاتی را فراهم می‌کنند. آیا زمان آن نرسیده است که نسبت به ساماندهی این افراد اقدام شود؟

 

احمدی‌مقدم: بخش‌هایی از جامعه هنگامی که مشکلی پیش بیاید، منتظر اقدامات حکومت باقی نمی‌مانند و خودشان راسا در میدان حاضر شده و درگیر می‌شوند. در کشور ما نیز افرادی وجود دارند که احساس تکلیف کرده و از سر تکلیف و در حالی که احساس می‌کنند که حکومت در حال مسامحه است، با این تصور که حکومت نیاز به کمک دارد، به صحنه آمده و البته کار را خراب می‌کنند.

 

حضور مردمی در این میادین در نظام ما تعریف دارد یا این افراد همکاری اطلاعاتی با ناجا دارند یا در قالب گروه‌های رسمی همچون بسیج به صحنه آمده و مسئولیت این افراد و اعمالشان را هم یک سازمانی قبول می‌کند، اما آن دسته از افرادی که خودشان سازمان یافته یا نیافته به صحنه می‌آیند، از آنجایی که در جریان جزئیات اتفاقات میدان نیستند و نقطه‌ای عمل می‌کنند، دردسر آفرین می‌شود و گاهی نیز دعوایی را به وجود می‌آورند و حتی ناجا میان وسط این افراد برود و از دو طرف سنگ بخورد.

 

به نظر من کلا نباید اجازه تشکیل و سازمان‌دهی این گروه‌ها داده شود، چرا که گاهی حضور این افراد در صحنه‌های خشن است و پس از آن شاهد اتفاقاتی همچون ۲۲بهمن در قم خواهیم بود که اتفاق خوبی نیست که یک گروه در سایه تصمیم می‌گیرند و خودجوش عمل می‌کنند و این رفتارهای در سایه که مورد قبول ما نیز نیست، امنیت در کشور را به هم می‌ریزد و اگر قرار باشد یک اجتماع قانونی ولو حتی غیرقانونی که در کنترل پلیس است، توسط افرادی منجر به دعوا بشود، این مورد قبول ما نیست و برای پلیس که متولی امنیت در کشور است، مشکل آفرین خواهد بود.

 

ایسنا: در سخنانتان صحبت از ابلاغ آیین‌نامه رعایت حقوق شهروندی پس از حوادث کهریزک داشتید، اما یک سال پیش بود که با وجود تمام سخت‌گیری‌هایی که عنوان داشته‌اید، شاهد مرگ یک وبلاگ‌نویس در بازداشتگاه پلیس فتا بوده‌ایم؛ با وجود تمامی کنترل‌ها، چرا این اتفاق افتاد.

 

احمدی‌مقدم: روزانه ۵۰۰۰ تن در بازداشتگاه‌های ناجا در رفت ‌و آمدند و اگر تمام هم و غم ما، مراقبت از این افراد باشد، ببینید که چه حجم نیرویی باید از ناجا صرف مراقبت شود و در این میان تعداد ماموران ما که در کف خیابان با مردم سر و کار دارند، حدود ۱۰ هزار تن است و باید بپذیریم که این ماموران ربات نیستند که همه به مانند هم رفتار و عمل کنند. هر چند که سعی شده با آموزش‌های تخصصی، رفتار این ماموران را شبیه‌سازی کنیم. اما ماموران نیروی انتظامی نیز انسان هستند و خصوصیات اخلاقی متفاوتی دارند و نمی‌شود فرمولی نوشت که آقا؛ اگر این را گفتند، تو این را بگو؛ باید بپذیریم که انسان‌ها متفاوت هستند و همه این افراد نیز در کنترل من نیستند. چرا که ماموران نیروی انتظامی صلاحیت قضایی‌شان از من که فرمانده هستم، بیشتر است و ماموران نیروی انتظامی ضابط هستند و این در حالی است که من ضابط نیستم.

 

من به عنوان فرمانده نیروی انتظامی در برخی امور قدرت تحکم ندارم و نمی‌توانم به مامورانم بگویم که حتی کروکی را این‌گونه بکشند و ناجا صحنه پیچیده‌ای است که در تمام پلیس‌های عالم نیز این اتفاقات رخ می‌دهد، اما در برخی کشورها جریان رسانه‌ای کنترل می‌شود.

 

اینکه بگویند در ناجا احتمال وقوع هیچ تخلفی وجود ندارد، درست نیست و نه تنها من، بلکه هیچ فردی نیز نمی‌تواند چنین ادعایی کند. چرا که نیروی انتظامی صحنه وسیعی با ماموریت‌های زیاد است که میزان خطا هیچ‌گاه به صفر نمی‌رسد. در مورد حادثه پلیس فتا نیز باید بگویم سئوالات بسیاری مطرح است، به گونه‌ای که چه دلیلی وجود داشت که در چهارشنبه‌ که سه روز تعطیل در پیش‌رو است – به دلیل تعطیلی روز عیدغدیر– متهم در حالی که قرار هم نیست تحقیق خاصی صورت بگیرد، از زندان تحویل گرفته شد یا سوال دیگری که مطرح است، اینکه چرا در این سه روز تعطیل، متهم را تحویل بازداشتگاه ندادید و وی را در یک اتاق اداری نگه‌داری کنید که دوربین و مراقب نیز ندارد. بنابراین نحوه برخورد ما در این مورد و همچنین تعویض رییس پلیس فتای تهران به این دلایل بود.

 

فردی که اقدام به نگهداری این فرد (ستار بهشتی) می‌کرد، مسئول متدینی بود که حتی در تحقیقات مشخص شد که غذا را برای این فرد آورده و به بیرون رفته و به قرآن خواندن مشغول بوده، اما انسانی نبوده است که سوءرفتار داشته باشد و بنابراین حادثه خوبی نبود، اما قسمت بد این داستان، برخورد غیرمحترمی بود که با این فرد داشتند؛‌ به گونه‌ای که صحنه دستگیری این فرد خشن و تند بود و در حضور مادرش این پسر را که با مادرش تنها زندگی می‌کرد و منزوی بود و جرم چندان با اهمیتی نیز انجام نداده بود، دستبند زده و روی زمین کشانده بودند که علائم کبودی‌ای نیز که بعدا مشخص شد به دلیل دستبند و رفتار خشن بود و جای سوال است که اصلا چه لزومی داشت که برخورد خشن با این فرد شود؟ البته عنوان شد که ممکن بود این فرد فرار کند، اما از نظر من اهمیتی نداشت که این فرد فرار کند چرا که نه قاتل بالفطره بود و نه جانی خطرناک و حالا در وبلاگش توهین، فحاشی و فراخوانی زده بود که شش تن هم آن مطلب را نخوانده بودند. نکته‌ای که باید در این پرونده رعایت شود، نگه داشتن «حد» است.

 

در مسئله رعایت حقوق شهروندی، هنگامی که در صدد اجرای این مسئله برآمدیم، در اولین بازدیدهای خود، نمره‌ای که ناجا توانست کسب کند، ۳۵ از ۱۰۰ بود اما حالا با ایجاد نظام تشویق و تنبیه، نظام کنترل و نظارت و ... توانستیم امتیاز ۸۰ را کسب کنیم و البته تلاش می‌کنیم تا این مهم ارتقا یابد. البته سال آینده طرح «تعالی فردی و سازمانی» را در دستور کار خود قرار داده‌ایم؛ به گونه‌ای که از این پس علاوه بر کنترل کیفیت «ظواهر ناجا»، مولفه‌هایی همچون «تکریم ارباب و رجوع»، «رعایت حقوق شهروندی»، «کاهش عملیات‌های زائد»، «ارتقای تحصیلی» و ... را با جدیت مورد توجه قرار خواهیم داد و در این طرح سعی شده ابعاد نرم همچون شایستگی و کفایت پرسنل مورد آزمون قرار ‌گیرد.

 

ایسنا: نظر شما در مورد سردار رادان چیست؟

 

احمدی مقدم: رادان، برادری زحمت‌کش است که از ابتدای انقلاب و از زمان نوجوانی وارد خدمت شد و تقریبا هیچ زمانی برای آسایش استفاده نکرده است؛از حادثه سوختگیش در سیستان و بلوچستان که در یک عملیات جانباز شد تا اثابت گلوله و ترکش در دفاع مقدس و حتی خدمت کردنش در شهرها و جغرافیای سخت نشان از فداکاری وی دارد.

 

انصافا در حوزه امنیتی و پلیسی برادری صاحب نظری است؛ اما مقداری در لحن و اظهارنظر قاطع هستند و به همین دلیل مورد علاقه رسانه‌های داخلی و خارجی قرار گرفته است؛ بگونه‌ای که به نماد اقتدارگرایی ناجا بدل شده است و اشکالی هم نمی بینیم چراکه کاربرد دارد اما تمام هم و غم و حتی شب و روزش را برای کار گذاشته و یادم نیست که به ایشان ماموریتی واگذار کرده باشیم و بگوید که «مشکلی دارم یا مریض هستم»؛و هیچ گاه از قبول کار و تلاش اجتناب نمی‌کند.