شناسهٔ خبر: 39421 - سرویس فرهنگ

منبر/ آیت الله ابو الحسن اصفهانی

ابوالحسن اصفهانی شخصی به ایشان اعتراض میكند كه چرا از سهم امام (ع) برای یک اهل سنت مجلس برگذار میكنید؟ ایشان به شخص معترض ورقة سبزی را نشان داده بود كه بنابر نقل، به خطّ و امضای حضرت غایب (عج) بود.

ابوالحسن اصفهانینماینده؛ آيت الله اصفهاني زندگي بسيار ساده اي داشت و به دور از هر گونه مظاهر فريبنده مادي مي زيست. در اوايل طلبگي مجبور بود خود را با شرايط سخت و نامناسب مالي که بر حوزه هاي علميه حاکم بود (که هم اکنون نيز هست) تطبيق دهد. فشار مالي و شرايط سخت معاش به حدي بود که او مجبور شد به مدت پانزده شبانه روز با خانواده خويش در يک خرابه زندگي کند.

 

يکي از علما در اين باره مي گويد در خدمت آقا سيد ابوالحسن اصفهاني بودم، وقتي از کوچه اي که در آن خرابه اي وجود داشت، گذر کرديم، فرمود: من با خانواده ام پانزده روز در اين خرابه ساکن بوديم. چون صاحبخانه ما به من گفته بود که ديگر راضي نيست در خانه اش باشيم. به ناچار آنجا را تخليه کرديم و به اين خرابه منتقل شديم. تا اينکه بالاخره موفق شدم خانه اي ديگر اجاره کنم.

 

وي پس از اينکه به مقام مرجعيت تقليد رسيد و هر روز از اطراف و اکناف عالم، پول و وجوهات شرعي بسياري به دستشان مي رسيد، با اينکه خود سخت محتاج بود، نه خانه ملکي و نه خدمتکاري داشت که در تهيه و خريد مايحتاج زندگي به وي ياري رساند. با اين حال کمتر روزي اتفاق مي افتاد که نيازمندي به آيت الله اصفهاني مراجعه کند و با دست خالي باز گردد.

 

نوشته اند: هنگامي که رهبر عراق آيت الله ميرزا محمد تقي شيرازي از تنگدستي سيد ابوالحسن اصفهاني با اطلاع شد، ۵۰۰ ليره طلا براي او فرستاد تا با آن مبلغ، براي خود منزلي بخرد، ولي آيت الله اصفهاني آن ۵۰۰ ليره را در کمال تنگدستي خود به تعدادي از نانوايان شهر داد، تا با آن مبلغ نان مصرفي طلاب علوم ديني و تهيدستان تهيه شود.

 

آيت الله امين جبل عاملي درباره آيت الله سيد ابوالحسن اصفهاني مي گويد:

 

در سال ۱۳۵۲ که به عراق سفر کردم او را مورد ارزيابي قرار دادم. ديدم مردي است داراي فکري بزرگ که ميدان انديشه اش وسيع است. در علم و فقه بسيار وسعت نظر دارد. دورنگر است و ژرف انديش، داراي رأيي صائب است و تدبيري نيکو و بسيار موقعيت شناس است بر همه مردم، شفيق و مهربان و داراي نفس سخاوتمند و سياستي بزرگ است. و همين ويژگي ها باعث شده که رياست و زعامت عامه شيعيان را به دست گيرد، چون شايستگي چنين منصب و مقامي را دارد.

 

 

از آیت الله بهجت (حفظه الله) - از شاگردان آیت الله اصفهانی - نیز نقل است که فرمودند: «آقا سید ابوالحسن اصفهانی(ره) برای یكی از علماء سنّی مجلس فاتحه اقامه كرد. شخصی به ایشان اعتراض میكند كه چرا از سهم امام (ع) اینگونه مجالس را برگذار می كنید؟ ایشان به شخص معترض ورقة سبزی را نشان داده بود كه بنابر نقل، به خطّ و امضای حضرت غایب (عج) بود و ایشان هم یقین كرده بود كه ورقه از جانب حضرت است كه به مرحوم سید اجازه داده بود كه سهم امام را در آنچه موجب اعتلای مذهب حق است صرف نماید».

 

آيت الله اصفهاني در بیان احکام الهي و آنچه به نظرش صحيح مي رسيد، بسيار با شهامت بود و از کسي باکي نداشت - گرچه در ظاهر به زيان وي تمام مي شد. او مصداق بارز آية شريفه «... يجاهدون في سبيل الله و لا يخافون لومة لائم ...» بود. در راه خدا مجاهده مي کرد و از سرزنش ملامتگران هراسي به خود راه نمي داد.

 

از جمله فتواهاي آيت الله اصفهاني که جنجال زيادي بر پا نمود، نظريه وي در مورد پاره اي از مراسم ماه محرم و عاشورا بود. وي بر اين باور بود که قمه زني و زنجير زني و کوبيدن طبل ها و برخي ديگر که در ايام محرم و روز عاشورا مرسوم بود، از نظر شرع اسلام حرام است. چون اين فتوا به سنت مردم در ماه محرم پشت پا مي زد و از طرفي با عقايد بسياري از روحانيون و علماي آن زمان نجف هماهنگي نداشت، باعث اختلافات و سر و صداي شديد شد و برخي از وعاظ در سخنراني هاي خود آيت الله اصفهاني را به سختي مورد انتقاد و حتي اهانت قرار دادند. ولي وي هرگز حاضر نشد از فتوا و عقيده خود دست بردارد و خوشايند جاهلان و بي خردان سخن بگويد و فتوا صادر کند.

 

ايشان همچنين در مقابل استعمارگران وحشي و مزدوران داخلي شان ايستادگي مي کرد و با فتاواي خود مردم را به ايستادگي در مقابل آنان ترغيب مي ساخت و در اين راه مقدس نيز مرارتها و سختيها بسياري را به جان خريد.

 

آيت الله سيد ابوالحسن اصفهاني تا واپسين سال حيات خويش در نجف اشرف ماندگار بود. او در اواخر عمر خويش دچار ضعف مزاج گرديد و به بيماري هاي گوناگوني مبتلا شد. ايشان در آن سال ها در فصل تابستان براي در امان ماندن از گرماي زياد شهر نجف به کاظمين و سامرا مي رفت، در آنجا گرچه در ظاهر در استراحت به سر مي برد، ولي در عمل اين چنين نبود. او به تنهايي در آنجا به نامه هاي زيادي که از سوي مسلمانان و دوستدارانش به منظور کسب نظرات فقهي و رهنمودهاي علمي وي برايش ارسال مي شد، پاسخ مي داد و با تني خسته و کوفته سر بر بالين مي گذارد. چند صباحي پيش از اينکه دار فاني را وداع گويد وضعيت مزاجي وي رو به وخامت گذاشت. به او پيشنهاد کردند که محلي ديگر را که داراي هوايي مناسب است، برگزيند. او ايران را انتخاب کرد اما خيلي زود از سفر به ايران منصرف شد و سفر به بعلبک لبنان را برگزيد پس از مدت زمان کوتاهي که ايشان در بعلبک بود بسياري از بزرگان و دانشمندان جبل عامل، بعلبک، بيروت، دمشق و ديگر نقاط لبنان و سوريه با وي ديدار کردند. پس از اينکه وضعيت مزاجي وي تا اندازه اي بهبود يافت، روزي در اثر سانحه اي به زمين خورد و پس از بازگشت به کاظمين در شب نهم ذيحجه ۱۳۶۵ ق . در ۸۱ سالگي دارفاني را وداع گفت.

 

پيکر شريف آيت الله اصفهاني پس از حمل از کاظمين به نجف و تشييعي کم سابقه در صحن مطهر اميرالمؤمنين عليه السلام کنار قبر فرزند شهيدش سيد محمد حسن و آرامگاه آيت الله خراساني به خاک سپرده شد.