«نماینده»/ علیرضا رحمانی: تضعیف و ناتوان کردن کشورهای جهان سیاست مشخص آمریکا در طول سالهای گذشته بهخصوص بعد از جنگ جهانی دوم بوده است تا از این طریق بتواند خود را بهعنوان قدرت برتر در نظام جهانی حفظ کند. تبدیل کشورها به واحدهای کوچکتر و تهی کردن ظرفیتهای بازیگری آنها همواره دو راهحل آمریکا برای مقابله با قدرتهای منطقهای و بینالمللی بوده است.
باوجودآنکه عمدتاً آمریکا و اروپا بهعنوان دو متحد شناخته میشوند اما واقعیت آن است که ایالاتمتحده در سالهای گذشته تلاش زیادی برای به ضعف و استیصال کشاندن اتحادیه اروپا و ممانعت از کنشگری فعال این کشورها در عرصه تحولات بینالمللی کرده است. به همین دلیل نیز اتحادیه اروپا در ذیل نفوذ و قدرت آمریکا نتوانسته به جایگاهی مناسب در خصوص مسائل مهم بینالمللی دست پیدا کند.
در ابتدا لازم به توضیح است که چسبندگی منافع آمریکا و اتحادیه اروپا در عرصه روابط بینالملل بشدت در تأثیرپذیری و تبعیت اروپا از آمریکا نقش اساسی دارد. با توجه به آموزههای لیبرال دموکراسی در غرب روابط آمریکا و اروپا در بسیاری از پدیدههای جهانی قابلتفکیک نیست اما با بررسی موشکافانه در برخی از موضوعات، میزان وابستگی و تأثیرگذاری اتحادیه اروپا از سیاستهای توسعهطلبانه آمریکا بهوضوح قابل مشاهده است. پرونده هستهای جمهوری اسلامی ایران و روند مذاکرات با کشورهای غربی نمونه آشکار برای نشان دادن استیصال اروپا در برابر آمریکا است.
درحالیکه با شکلگیری مکانیسمی برای حل پرونده پر مناقشه هستهای ایران با کشورهای ۵۰۱ انتظار میرفت توافق به شکلی پایدار ادامه یابد اما به یکباره خروج آمریکا از برجام سرنوشت آن را به شکست کشاند. دراینبین با وجود حضور چند کشور قدرتمند اروپایی در طول مذاکرات بهعنوان بازیگران اصلی اما هیچگاه نتوانستند اراده خود را در مقابل سیاستهای توسعهطلبانه و یکجانبه آمریکا به کرسی بنشانند.
این ناتوانی ذاتی اتحادیه اروپا برای اجرای یک ابتکار عمل مستقل با خروج آمریکا از برجام کاملاً نمایان شد و نشان داد که وقتی از استقلال در استراتژی صحبت به میان میآید اتحادیه اروپا جایگاه چندان معتبری ندارد. همانطور که دونالد تاسک رئیس شورای اروپا در سال ۲۰۱۸ میگوید نظم بینالمللی مبتنی بر قوانین توسط معمار و ضامن اصلی آن ایالاتمتحده به چالش کشیده شده است. به همین ترتیب، جوزپ بورل، نماینده عالی اتحادیه اروپا در امور خارجی و سیاست امنیتی در جلسه خود در پارلمان اروپا گفته است موضعگیری آمریکا در دوره ترامپ هسته مرکزی نظم بینالمللی مبتنی بر قوانین چندجانبه را نابود کرد و حالا اتحادیه اروپا باید استقلال استراتژیک و فرهنگ استراتژیک خود را توسعه دهد.» بورل با استناد به دستور کار استراتژیک اتحادیه اروپا برای سالهای ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۴ که در ژوئن ۲۰۱۹ توسط شورای اروپا تصویبشده، تأکید کرده است. اتحادیه اروپا باید یک اقدام استراتژیک صورت دهند و ظرفیت خود را برای اقدام مستقل در حفاظت از منافع و لرزشهای خود بالا ببرد و به شکلگیری آینده جهان کمک کند.
بنابراین بهطور خلاصه از مجموعه مشاهدات عینی و نتایج بهدستآمده از موضوع پرونده هستهای جمهوری اسلامی ایران میتوان نتیجه گرفت که آمریکا با اتخاذ تصمیمات و استراتژیهای منفعتطلبانه، مسیر صلح و ثبات و حل مسائل چالشی بینالمللی را مسدود کرده است. این در حالی است که اتحادیه اروپا بهعنوان مجموعهای از کشورهای قدرتمند هیچگونه ارادهای در برابر سیاستهای خصمانه آمریکا در قبال حل پرونده هستهای جمهوری اسلامی ایران ندارد.
موضوع دوم که ناکامی اروپا در مقابل امریکا را بهصورت آشکار نشان میدهد جنگ اوکراین است. مقامات روسیه بارها در اظهارات خود تأکید کردهاند که علت شروع جنگ با اوکراین سیاستهای توسعهطلبانه غرب و در رأس آن آمریکا بوده است. گسترش ناتو به مرزهای روسیه خط قرمزی بود که غربیها آن را رعایت نکردند و سرانجام جنگ اوکراین شکل گرفت. در این فرایند اتحادیه اروپا نیز بهواسطه نزدیکی جغرافیایی به خطوط جنگ بهصورت غیرمستقیم به درگیری ورود پیدا کرد.
کمکهای مالی و نظامی بسیار به اوکراین که تحت سیاستهای آمریکا طراحی شده اقتصاد اروپا را تحت تأثیر قرار داده است. با نگاهی به آمارهای رسمی دولت آمریکا از زمان شروع جنگ طبق اعلام پنتاگون ۴۳۰۹ میلیارد دلار کمک امنیتی به اوکراین ارائه کرده است.
در همین راستا اتحادیه اروپا نیز بهتازگی کمکهای نظامی مالی خود به اوکراین را ۸۹ میلیارد دلار برآورد کرد. علاوه بر کمکهای مالی که اقتصاد اروپا را تحت تأثیر قرار داده تحریمهای گسترده روسیه نیز چالش بزرگتری برای تأمین انرژی در کشورهای اروپایی است. درنتیجه افزایش قیمت انرژی رشد هزینههای تولید و افزایش تورم نسبت به سالهای قبل اتحادیه اروپا را در وضعیت دشواری قرار داده است؛ بنابراین در موضوع جنگ اوکراین کشورهای اروپایی با توجه به سیاستهای آمریکا در تقابل با روسیه دچار بیعملی و عدم اراده کافی جهت ارائه راهحلهای مناسب شدند.
موضوع دیگری که نشاندهنده بیارادگی و رخوت تصمیمگیری کشورهای اروپایی در برابر چالشهای مهم بینالمللی است مربوط به جنایتهای رژیم صهیونیستی در غزه میشود کشورهای اروپایی بهعنوان متحدان دیرینه آمریکا از بزرگترین حامیان رژیم صهیونیستی محسوب میشوند بهطوریکه رهبران ارشد این قاره با سفر به تلآویو همبستگی خود را با رژیم اشغالگر اسرائیل اعلام داشته و از حق کشتار مردم بیدفاع فلسطین از سوی رژیم صهیونیستی حمایت کردند سفر ریشی سوناک نخستوزیر انگلیس اولاو شولتز صدراعظم آلمان و جوزپ بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به سرزمینهای اشغالی از آن جمله است که با هدف حمایت از رژیم صهیونیستی صورت گرفتند.
دولت آمریکا سالانه ۳۰۸ میلیارد دلار به رژیم صهیونیستی کمک میکند و اینک نیز بسته حمایتی ۱۴.۳ میلیارد دلاری برای پشتیبانی از رژیم در جنگ غزه اختصاص داده است که خود با کسری بودجه ۱۰۷ تریلیون دلاری دستوپنجه نرم میکند. کشورهای اروپایی هم به تأسی از آمریکا کمکهای مالی و نظامی قابلتوجهی را به حمایت از رژیم صهیونیستی اختصاص دادهاند. ارسال انواع پهپادها موشکها و بمبهای فسفری از طرف انگلیس، آلمان و برخی دیگر از کشورهای اروپایی تأییدکننده دنبالهروی اروپا از آمریکا در کشتار مردم غزه است. افزایش بودجههای دفاعی کشورهای اروپایی باعث شده که میزان کسری بودجه و در نتیجه رشد قیمتها صدای معترضان را بلندتر کند کشورهای اروپایی که از طرف دیگر درگیر حمایت از اوکراین هستند و در جنگ با روسیه مشارکت دارند نگرانتر از قبل دچار بیعملی مفرط در قبال سیاستهای آمریکا شدهاند. با توجه به اینکه در آمریکا بر سر تصویب کمکهای مالی جدید به اوکراین تنشهایی وجود دارد.
عملاً فشار بار مالی مضاعفی به کشورهای اروپایی تحمیل خواهد شد که باید با عواقب خطرناک آن مواجه شوند. جنگ غزه و حمایت اروپاییها به فرماندهی آمریکا از رژیم صهیونیستی چالش مهمی برای غرب است. توجه رسانههای جهانی از جبهه اوکراین به غزه معطوف شده است. همین تغییر توجهات از اوکراین به غزه باعث شده روسیه فشارهای بیشتری به اوکراین وارد کند. حجم گسترده حملات روسیه به اوکراین زمزمههای مذاکره طرفین برای برونرفت از وضعیت کنونی را بلندتر کرده است. در اینجا با اطمینان باید اذعان کرد که در مقوله حمایت از جنایتهای اسرائیل در جنگ با فلسطین کشورهای اروپایی تابع تصمیمات آمریکا هستند. هرگونه طرح و ایده در قبال جنگ غزه باید به تأیید امریکا برسد. همین نکته باعث میشود کشورهای اروپایی علاوه بر عدم اعتمادبهنفس در برابر حل موضوعات دچار ضعف و ناتوانی در تصمیمگیری بر خلاف سیاستهای آمریکا شوند.
ملاحظه و نظریه
کشورهای اروپایی با توجه به چسبندگی منافع و تبعیت از سیستم تفکری لیبرال دموکراسی غرب به رهبری آمریکا دچار انفعال و عدم قدرت تصمیمگیری در مناسبات بینالمللی شدهاند. به تعبیر دیگر منافع کشورهای اروپایی از طرف آمریکا به گروگان گرفته شده است. این امر باعث شده کشورهای اروپایی علاوه بر عدم اعتمادبهنفس در برابر حل موضوعات دچار ضعف و ناتوانی در تصمیمگیری شوند و صرفاً از سیاستهای آمریکا پیروی نمایند.
سیاستهای توسعهطلبانه و منفعتطلبانه آمریکا چالشهای جدی را در سالهای آینده برای کشورهای اروپایی به وجود خواهد آورد. با توجه به افزایش اعتراضات مردمی در داخل کشورهای اروپایی که در نتیجه سیاستهای غلط حاصل شده حاکمان اروپا برای آرام کردن فضا چارهای جز فاصله گرفتن از سیاستهای یکجانبه آمریکا ندارند. بااینحال انباشت تهدیدات بینالمللی و عدم تصمیمگیری مناسب در قبال آنها باعث شده که کشورهای اروپایی از درون دچار آسیبهای جدی شوند و نتوانند بهدرستی اوضاع را مدیریت کنند.