به گزارش «نماینده»، حضرت امام خمینی(ره) در پاسخ به استفتایی با این مضمون که: «امروزه در دنیا مسأله مرگ مغزی پذیرفته شده است و در صورتی که در فردی با کمک معاینات و آزمایشات مخصوص مرگ مغزی مسلم شود، زندگی او خاتمه یافته تلقی میگردد. ادامه موقت زندگی چنین فردی به کمک دستگاه تنفس مصنوعی و داروها میسر است و از اعـضایی نظیر قلــــب و کبد این افراد بـــرای پیوند به بیماران و نجات جان آنان اســتفاده میشود. لطفاً نظر مبارک را در مورد انجام چنین اعمال جراحی و برداشتن اعضای افراد با مرگ مسلم مغزی بیان فرمایید.» فرمودهاند: بر فرض مذکور چنانچه حیات انسان دیگری متوقف بر این باشد با اجازه صاحب اعضا جایز است. حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب نیز در پاسخ به این سه پرسش الف. آیا فروش یا اهدای اعضای بدن برای جراحی و پیوند به دیگران جایز است؟ (مثل فروش کلیه). ب. آیا این کار برای استفاده از این اعضا بعد از مرگ خود شخص جایز است؟ (مانند فروش قلب وچشم). ج. آیا شخصی که قرار است اعدام شود میتواند به نحو «الف » یا «ب » اقدام کند؟ د. در این مسأله بین حد یا قصاص تفاوتی وجود دارد؟ فرمودهاند: «الف. اهدا و مصالحه بعضی اعضا و پیوند آن به بیمار اگر برای صاحب عضو ضرر لازم المراعات نداشته باشد منع شرعی ندارد. ب. اگر مصالحه باشد مانع ندارد. ج، د. فرقی بین اعدامی و قصاص و غیره نیست.» یا آیت الله مکارم شیرازی اعلام نمودهاند: پیوند قلب یا کلیه یا اعضای دیگر جایز است خواه آن عضو از انسان زندهای گرفته شده باشد یا از میت و خواه آن میت، میت مسلمان باشد یا غیر مسلمان. ولی در صورتی میتوان آن عضو را از بدن میت مسلمان قطع کرد و به بدن دیگری پیوند زد که حفظ جان آن مسلمان موقوف بر این پیوند باشد. هر گاه عضوی از مرده یا زنده جدا کنند و به دیگری پیوند زنند به طوری که جزء بدن انسان دوم شود در این صورت نجس و قیه نیست و برای نماز هم اشکال ندارد. یا آیتالله العظمی محمد فاضل لنکرانی در پاسخ به همین استفتا اعلام کرده بودند: «اگر حفظ جان مسلمانی بر پیوند عضوی از اعضای میت مسلمان متوقف باشد و از غیر مسلمان جایگزین نداشته باشد، قطع و پیوند جایز است و وصیت صحیح میباشد و بنابر احتیاط دیه آن را طبق مسأله 1946جامع المسائل بدهند تا برای خود میت مصرف شود ولی فروش صحیح نیست. اما قبل از مرگ دلیلی بر عدم جواز فروش فی نفسه به نظر نرسیده مگر این که خطر جانی یا عوارض غیر قابل تحمل در پی داشته باشد که دراین صورت جایز نیست.» بدین ترتیب قانونگذاران سرانجام در سال 1379 و پس از طرح مباحث مختلف حقوقی و شرعی و اعلام نظر صریح مراجع عظام تقلید، موفق به تصویب قوانین اهدای عضو شده و در نهایت شورای نگهبان نیز آن را تایید و لازمالاجرا دانست. اهدای عضو طبق قانون در دو صورت امکانپذیر است؛ 1- رضایت خانواده فرد فوت شده 2- رضایت و وصیتنامه خود فرد. اما موضوعی که پایه و اساس تهیه این گزارش شده است، بحث بر سر اهدای عضو از کسانی است که به واسطه محکومیت به قصاص یا سایر جرایم محکوم به اعدام و مرگ شدهاند اما بهرغم این که تعداد قابل توجهی از آنها برای اهدای اعضای بدنشان اعلام آمادگی میکنند، متاسفانه به دلایل مختلف موفق به اهدای اعضای بدن نمیشوند. یکی از مهمترین مشکلات نیز نوع اعدام محکومان است که محل اختلاف است. این موضوع، مخالفان و موافقان زیادی دارد که هر یک استدلالها و نظرات قانونی، منطقی و شرعی خود را دارند. طبق ماده 14 آییننامه نحوه اجرای احکام قصاص، رجم، قتل، صلب، اعدام و شلاق موضوع ماده 293 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری راههای مختلفی برای اعدام پیشبینی شده که به تشخیص قاضی صادرکننده حکم گذاشته شده است. فواید بخشش اعضای بدن اعدامیها محمدرضا گیوکی- قاضی سابق دادگستری- که یکی از موافقان چنین پیشنهادی است، میگوید: ما دو گروه محکوم به مرگ داریم؛ یک دسته کسانی هستند که به واسطه جرایمی از جمله قاچاق یا جرایم مشابه محکوم به مرگ شدهاند و گروه دوم، محکومان به قصاص هستند. در مورد گروه اخیر نمیتوان چندان در انتخاب نوع مرگشان اظهارنظر کرد چرا که قصاص، حقالناس است و اولیای دم حق دارند در این باره اظهارنظر کنند اما در مورد دسته نخست و در مواردی که قانون شیوه سلب حیات یا به عبارتی نوع مرگ را مشخص نکرده، میتوان از محکوم با روشی غیر از موارد حلقآویز، تیرباران و... سلب حیات کرد یعنی او را به بیمارستان یا هر مکان دیگری که امکان انجام عمل جراحی باشد، منتقل کرد و پس از بیهوشی، اعضای بدن فرد را خارج کرد و برای پیوند در اختیار مراکز موجود در کشور قرار داد. البته این کار باید با رضایت خود فرد اعدامی انجام شود نه با زور و اجبار. به گفته این حقوقدان، چنین اقدامی سه فایده اساسی دارد؛ نخست این که فرد هنگام مرگ زجر نمیکشد و دوم این که با اهدای عضو، باعث نجات جان چند بیمار نیازمند میشود و بخشی از گناهانش نیز پاک میشود. سوم نیز خانواده وی میتوانند حتی در مقابل اهدای عضو او مبالغی را دریافت کنند که کمک زیادی به زندگیشان است. حقوقدانان مخالف در مقابل نظر این قاضی سابق دادگستری، دکتر محسن خدمتگزار- حقوقدان و استاد دانشگاه- میگوید: برداشتن اعضای بدن یک فرد به عنوان جایگزین اعدام به هیچ عنوان معنا ندارد. در قانون نوع اعدام مصرح است یعنی چوبه دار، سنگسار یا تیرباران! و اگر قانونگذار بخواهد چنین قانونی وضع کند، شورای نگهبان با آن مخالفت خواهد کرد. به گفته وی، مجرم یا محکوم به اعدام دارای حق و حقوقی است و از نظر قانون و شرع باید حیثیت و شرافت فرد رعایت شود و جسم نیز نباید دستخوش تعرض قرار گیرد. در قانون مجازات اسلامی، جنایت بر میت مجازات دارد ضمن این که همه افراد این حق را دارند که بعد از مرگ بدنشان دست نخورده به خاک سپرده شود. از سوی دیگر، باید توجه داشت فرد محکوم به مرگ نمیتواند و اختیار ندارد نوع مرگش را خودش انتخاب کند اما میتواند پس از مرگ در صورت رضایت و نوشتن وصیت اجازه دهد اعضای بدنش را در صورت امکان برای اهدا به بیماران بردارند. دکتر محمدطاهر کنعانی - حقوقدان و استاد دانشگاه - نیز میگوید: «چنین کاری خلاف نظم عمومی و اخلاق حسنه است. به گفته وی، با اینکه قانون اهدای عضو در کشور ما تصویب شده و اجرا میشود، اما برخی علما هنوز در مورد آن نظرات مختلفی دارند. برخی میگویند مرگ مغزی حالتی بین مرگ و زندگی و برزخ است و خارج کردن اعضای بدن در چنین حالتی قتل عمد تلقی میشود. برخی مراجع بر اینکه آیا اصولاً انسان بر نفس خود حق دارد نیز نظراتی دارند. از سوی دیگر در قرآن آمده است «انی لا املک الا نفسی» یعنی انسان مالک هیچ چیز نیست جز نفس خودش یعنی مالکیت انسان بر اعضا و جوارح محرز است و این مالکیت مجازی است. در قرآن همچنین آمده است: «خودتان را به هلاکت نیندازید، البته این موضوع هنگام جهاد و دفاع در مقابل حمله متناسب فرق میکند.» با توجه به اظهارنظرهای مختلف کارشناسان مربوطه باید توجه داشت موضوع اهدای عضو از محکومان به اعدام در حال حاضر منع قانونی ندارد و چنانچه رضایت و وصیت زندانی محکوم به اعدام یا خانوادهاش پس از مرگ وجود داشته باشد به راحتی امکانپذیر است، اما اینکه بتوان این کار پسندیده را به امری همهگیر و قانونی لازمالاجرا تبدیل کرد، همانند بسیاری دیگر از رفتارهای اخلاقی و اجتماعی نیازمند فرهنگسازی و آموزش است. حمایت پزشکی قانونی دکتر احمد شجاعی رئیس پزشکی قانونی کشور ضمن اینکه تصویب و اجرای چنین قانونی را به نفع بیماران نیازمند و عاملی برای نجات جان انسانها میداند، به خبرنگار ما میگوید: اگر چنین قانونی تصویب شود و قاضی هنگام صدور حکم چنین مرگی را پیشنهاد کند و با رضایت محکوم به مرگ نیز همراه باشد، عملی مفید و اقدامی پسندیده خواهد بود، چرا که در اعدامهای امروزی وقتی فرد حلقآویز میشود، حداقل 30 تا 45 دقیقهای باید بالای چوبه دار بماند تا سلب حیات یا به عبارتی مرگ وی تأیید شود. پس از آن نیز مراحل پایین آوردن جسد و انتقال به پزشکی قانونی زمان طولانی را هدر میدهد که اگر قرار باشد عمل اهدای عضو از فرد اعدامی انجام شود، ممکن است برخی اعضای بدنش دیگر قابلیت اهدا و پیوند نداشته باشد، هرچند برخی اعضای بدن همانند قرنیه چشم تا ساعتها پس از مرگ هم قابل استفاده خواهند بود، اما برخی دیگر از اعضا زمان طلایی برای اهدا و پیوند دارند که اگر قرار باشد فرد بیهوش و اعضای بدنش برداشته شود، از نظر پزشکی بسیار قابل استفادهتر خواهد بود. اهدای اعضای بدن اعدامیها قانونی و خداپسندانه اللهیار ملکشاهی رئیس کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس شورای اسلامی به خبرنگار ما میگوید: اعدامیها نیز همانند سایر افراد جامعه ممنوعیتی برای اهدای عضو ندارند. در واقع قانون محکومان به اعدام را از این قاعده مستثنی نکرده است و همانند سایر افراد رضایت فرد و خانوادهاش شرط این کار است، اما درباره اجباری کردن اهدای عضو افراد اعدامی قانونی نداریم. البته از آنجا که این افراد از زمان مرگشان اطلاع دارند و مطمئن هستند که این حکم اجرا خواهد شد، اگر بتوانند وصیت کنند که پس از مرگ اعضای بدنشان اهدا شود، بسیار پسندیده خواهد بود. وی تصریح میکند: قانونی شدن این موضوع نیز البته نیاز به فکر و بررسی دارد و شاید روزی به این نتیجه برسیم که موضوع اهدای عضو اعدامیان را به شکل یک قانون لازمالاجرا تصویب کنیم.» نگاهی به قوانین سایر کشورها در موضوع اهدای عضو نشان میدهد این پدیده نجاتبخش زندگی بیماران نیازمند در بسیاری از کشورها به قانونی لازمالاجرا یا به عبارتی اجباری تبدیل شده است. مثلاً در کشور اکوادور لایحهای به تصویب رسیده که اهدای عضو برای پیوند را به صورت خودکار در زمان مرگ درآورده است. در کشور مصر نیز برای جلوگیری و مبارزه با قاچاق غیرقانونی اعضا و خرید و فروش و تجارت اعضا لایحه قانونمند کردن اهدای عضو در این کشور تصویب شده است. در چین نیز اعضای بدن اعدامیها به طور اجباری برداشته و به بیماران نیازمند پیوند میشود. در اینکه اهدای عضو امری خداپسندانه و اقدامی خیرخواهانه برای نجات جان انسانی دیگر است، هیچکس تردیدی به خود راه نمیدهد و موضوع مهمتر اینکه وقتی دهها زندانی محکوم به مرگ برای مرگی از قبل تعیین شده لحظهشماری میکنند و بسیاری از آنها نگران هستند که پس از مرگ نیز در دنیای باقی مستوجب عذابی الیم به واسطه گناهانی که در دنیای فانی مرتکب شدهاند باشند، پس چه بهتر که با ترویج سنت پسندیده اهدای عضو در میان آنها و ترغیب به انجام چنین کاری هم آرامش روح را برای این زندانیان و هم جانی دوباره را برای بیماری ناامید هدیه کنیم.