به گزارش ماهنامه «نماینده»، سالهاست که دولتها تدوین نظام جامع رسانة همگانی را، یکی از اقدامات مهم در حوزة رسانه و مطبوعات بهحساب میآورند، اما در عمل همچنان قانون مطبوعات بعد از 33 سال برخلاف گسترش فناوری امروز بر فضای رسانهای کشور حکمفرماست. براساس گفتة مسئولان، پیشنویس لایحة «نظام جامع رسانههای همگانی» با توجه به پیگیریهای انجام شده، تا مهرماه سال جاری قرار بود توسط دولت به مجلس شورای اسلامی ارائه شود. اما طبق آخرین اخبار تنها بخشی از این لایحه در اوایل آبان ماه به تصویب هیئت دولت رسیده تا همچنان فضای رسانهای کشور با قانون قدیمی مطبوعات اداره شود. برای توضیح بیشتر دربارة نظام جامع رسانة همگانی و علل معطل ماندن آن در دولت و مجلس با «جمشید جعفرپور» رییس کمیسیون فرهنگی مجلس به گفتوگو نشستیم تا موانع موجود بر سر راه این قانون را بهطور دقیقتر بررسی کنیم.
*بهعنوان سؤال اول، بفرمایید لایحة نظام جامع رسانه چیست؟
با توجه به گستردگی انواع رسانه که با پیشرفت فناوریها در حوزة اجتماع نقشآفرینی میکنند، این نیاز در کشور احساس شد که باید بهوسیلة قانونی، فعالیتهای این مجموعة وسیع از رسانهها سازماندهی و ساماندهی شود، همچنین نکتة قابل توجه این بود که باید بهوسیلة این قانون وجوه مختلف آنها، اعم از نحوة شکلگیری، برنامههای نظارتی، تخلفات، نحوة رسیدگی به تخلفات احتمالی، جرائم، مجازاتها و... را روشن کنیم تا بدین وسیله مجموعة رسانهها از چارچوب مشخصی پیروی کنند. بنابراین نظام جامع رسانه بر این مبنا شکل گرفته است.
*تدوین این قانون چه زمانی به دولت تکلیف شد؟
به لحاظ تاریخی اولین بار در قانون چهارم برنامة توسعه، در بند «ب» مادة 116 لزوم قانونگذاری برای رسانهها و نظام جامع رسانه، بهعنوان تکلیف برای دولت یاد شد، اما از آنجا که در طول برنامة چهارم این اقدام عملی نشد، مجدداً این درخواست در برنامة پنجم تکرار شده است که البته این بار در بند «الف» مادة 10 قانون پنجم برنامه ذکر شده است.
*آن زمان نگاه دولت برای اجرای این قانون چه بود و درنهایت چه تصمیمی اتخاذ شد؟
بهلحاظ سابقهای باید بگویم، از آنجا که مجدد مجلس هشتم احساس کرد که دولت چندان تمایلی (یا توانی) برای ارسال این لایحه به مجلس ندارد، کمیسیون فرهنگی دست به کار شد و طرحی را بهنام طرح نظام جامع رسانه تدوین و در طول مجلس هشتم بررسی شد و به تصویب کمیسیون نیز رسید و آن را برای طرح در صحن ارسال کرد. منتها عمر مجلس هشتم دیگر کفاف نداد و عملاً به صورت طبیعی به مجلس نهم موکول شد. در مجلس نهم که خود بنده در کمیسیون فرهنگی حضور داشتم، ما ابتدا در پی بازنگری طرح مصوب کمیسیون فرهنگی مجلس هشتم بودیم که آن را برای صحن بفرستیم. اما هر بار تقاضا میکردیم و نظر دولت را در این خصوص جویا میشدیم، به ما این وعده داده میشد که عنقریب است لایحة آن به مجلس ارسال شود.
*این وعده از سوی کدام دولت بود؟
بخشی دولت دهم و بخشی دولت یازدهم بود یعنی در فاصلة سال 91 تا 95، که متأسفانه هر بار با استمهالهایی که انجام میدادند، عملاً چیزی ملاحظه نکردیم.
*آیا دولت عملاً با این قانون مخالفت میکرد؟
مخالفت به شکل علنی و مستقیم خیر.
*عدهای معتقدند که در مجلس نهم بهدلیل وجود یکسری محدودیتها، این قانون به تصویب نرسیده است، آیا محدودیتها، همین فرمایشات شماست یا موارد دیگری نیز وجود دارد؟
ما مشتاق بودیم دولت این لایحه را بفرستد لذا محدودیتی در نظر نداشتیم، طبیعی است که وقتی لایحهای به مجلس بفرستند باید بررسی کنیم. پس ما محدودیتی در اینکه چیزی از دولت بیاید و ما اعلام وصول کنیم، نداشتیم. حال عملاً و تقریباً این قانون در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تمام شد و به دولت و کمیتههای دولت رسید. این باعث شد که عمر مجلس نهم به پایان برسد اما هنوز آن حکایت باقی باشد. در مجلس دهم که ما حضور داریم و بیشتر از یک سال (حدود یک سال و پنج ماه) از آن میگذرد، مجدد به وزارت ارشاد فرصت دادیم، زیرا آنها باید تهیه و کمیسیونهای فرهنگی دولت، در صحن مصوب کنند و لایحه به مجلس فعلی ارسال شود. طبق آخرین پیگیری که انجام دادیم، معاون محترم مطبوعاتی وزارت ارشاد اعلام کرد، بالاخره آنچه که مربوط به وزارت ارشاد بود و کارهایی که باید میشد، تمام شده است و ما لایحة نظام جامع رسانه را به اتمام رساندهایم و به دولت فرستادهایم و در کمیسیونهای دولت است و باز گفتند نزدیک است دولت به ما جواب بدهد و آن را به مجلس ارسال کنیم.
*بنابراین نظام جامع رسانه اکنون در دولت معطل است؟
اکنون با آخرین اطلاع، بله.
*با فرمایشات شما متوجه شدم که دولتها خیلی نگران این موضوع نیستند. به این معنا که هر اندازه مجلس و کمیسیون فرهنگی اصرار بر روشن شدن تکلیف آن دارند، دولت همکاری نمیکند. شما علت این امر را در چه میبینید؟
دوستان اینگونه توضیح میدهند که این کار بسیار پیچیده، زمانبر و جامع التعاریف است. لذا تا زمانی که متنی بتواند به درد مدیریت شرایط پیچیدة کنونی بخورد، فراهم شود، زمان زیادی میبرد. بعد از اینکه این کار بهعنوان یک پیشنویس اولیه در وزارت ارشاد آماده شد، آن زمان است که باید به کمیتهها یا کمیسیونهای داخلی دولت برود. آنجا نیز باید افرادی مرکب از تعدادی وزرا یا معاونین وزرا، آن را بررسی و تأیید کنند و دوباره به صحن برود. میگویند این تأخیرها، ناشی و معلول پیچیدگی این فرآیند است.
*آیا قرار است نظام جامع رسانه جایگزین قانون مطبوعات شود؟
قانون مطبوعات در سال 1364 مصوب شد و بعد بهدنبال آن الحاقات و اصلاحاتی وجود داشت. همانطور که از نام آن مشخص است، آن را برای مطبوعات تنظیم کرده بودند، نه برای رسانههایی که بعدها تکثیر شدند. از سال 64 تا کنون 33 سال گذشته است که در این فاصله تغییرات زیادی به لحاظ گسترش فناوری بهوجود آمد و هم ایجاد و تنوع رسانههای جدید الخلقه را مشاهده کردهایم. فضای مجازی خود یک عرصة عریضی شد که در آن وبسایتها و کانالها آمدهاند که خود بخشی از رسانههای غیر مکتوب بهشمار میروند. تنها کاری که در نظام جامع رسانه انجام شد، افزودن یک بند است که باید با فضای مجازی نیز مانند مطبوعات برخورد شود. که این یک بند اصلاً کفایت این عرصة عریض، با تنوع و ویژگیهایی که داشتند را نمیداد و نیاز بود که قانونی متناسب با شرایط جدید روز و روزآمد نوشته شود و آن چیزی است که ما به آن نظام جامع رسانه میگوییم. بنابراین اگر این نظام جامع رسانه همگانی مصوب شود، جای قانون مطبوعات را خواهد گرفت.
*برخی از دوستان اهل مطبوعات معتقد هستند نظام جامع رسانه، مطبوعات را دولتی میکند. آیا شما با این نظر موافق هستید؟
از آنجا که هنوز نیامده، اگر چیزی بگویم پیشگویی است، یعنی باید آن متن در اختیار قرار بگیرد تا امکان داوری فراهم شود و بعد چنین موضوعی را بررسی کنیم.
*رویکرد مجلس دهم نسبت به قانون جامع رسانه چیست؟ و اگر دولت نخواهد اقدامی در اجرایی شدن آن انجام دهد، مجلس در نهایت چه تصمیمی خواهید گرفت؟
همانطور که قبلاً اعلام کردم، جزو اولویتهای ما است، اگر لایحهای در این زمینه از سوی دولت به مجلس نیاید، ما قطعاً وارد این بحث خواهیم شد و طبیعتاً آن پیشنویسی را که داریم بهعنوان متن اولیه، روی میز قرار میدهیم و آن را بهروز میرسانیم و خودمان به صحن میبریم.
*اگر نظام جامع رسانه تصویب شود، شاهد چه تغییراتی در نظام رسانهای خواهیم بود و عملاً این قانون در چه زمینههایی پاسخگوی رسانههای کشور است؟
ما باید یکسری مسائل را در این نظام جامع تعیین تکلیف کنیم. اول نحوة تأسیس یک رسانه است، به این معنا، رسانهای که میخواهد تأسیس شود باید مشمول این قانون قرار بگیرد. برای مثال با اخذ مجوز یا ثبت در جایی یا بهصورت نامهای اعلام شود... اینها روشهای معمول موجود است. باید در ابتدا مشخص کنیم، برای شناسنامهدار شدن یک رسانه و اینکه تحت پوشش این طرح یا لایحه قرار بگیرد، نحوة شکلگیری آن را بگوییم. بخش بعدی که باید حتماً در آن پیشبینی کنیم مرجع نظارتی بر این رسانهها است و روشن کنیم که آیا ارشاد یا هیئت عالی نظارتی که تشکل میشود میخواهد بر آنها نظارت کند یا خیر.
بعد باید مشخص کنیم که تخلفات به چه اقداماتی گفته میشود و در این راستا باید یک سیاهه و فهرستی از تخلفات را تعیین کنیم ضمن اینکه متقابلاً برای هر تخلف هم باید نوع مجازات در نظر گرفته شود. خواه مجازاتها مالی و خواه غیر مالی باشند باید کاملاً مشخص شود. با توجه به اینکه عنوان «نظام جامع رسانه» است، باید بهگونهای فراگیر باشد که مطبوعات، رادیو و تلویزیون، کتاب، سینما و مراکزی که تکثیر و توضیح لوحهای فشرده را انجام میدهند... را شامل شود و نیز جامعیتی در مراکز مشمول این قانون وجود داشته باشد. براین اساس باید حتماً موضع خود را در مورد مکانیزمهای نظارتی مشخص کنیم. آیا میخواهیم هیئت منصفه مانند مطبوعات داشته باشد یا خیر! اینها سؤالات اساسی است که باید در این طرح یا لایحه به آنها پاسخ دهیم.
*آیا نظام جامع رسانه به برنامة ششم توسعه رسید؟
خیر؛ ما آن را بهعنوان اولویت و جزو مسائل مهم کمیسیون خودمان اعلام کردیم. اما اگر ملاحظه کردیم که دولت به موقع آن را به مجلس نمیرساند (به هر دلیل) خودمان دست به کار خواهیم شد و از طریق طرح اقدام میکنیم.
*پس دوباره همان اتفاق دولت قبل در حال تکرار شدن است.
متأسفانه بله؛ ما باید کاری انجام دهیم که آن اتفاق تلخ دوباره تکرار نشود. به این معنا که این نظام جامع رسانه را به صحن برسانیم و بتوانیم آن را مصوب کنیم.
*بهعنوان آخرین سؤال اگر نکتة دیگری وجود دارد که من نپرسیده باشم، بفرمایید.
در این لایحه مباحثی مانند تقویت جایگاه رسانهها در ارکان نظام، توجه به محتوای منتشر شده و دفاع از حقوق خبرنگاران، مدلهای برخورد با تخلفات رسانهها، رسیدگی به جرایم، الزام بیشتر مطبوعات جهت توجه به حقوق مطبوعات و غیره مورد تأکید قرار گرفته است. به همین دلیل باید دوباره بر اهمیت اول رسانهها و وجه تأثیرگذار عمیقی که در افکار عمومی دارند، تأکید کنم و از این نظر توجه به آنها و اصحاب رسانه مهم است، همچنین نظارت بر رسانهها که در چارچوبهای قانونی و شرعی عمل کنند، حائز اهمیت است. متأسفانه شاهد بداخلاقیهای رسانهای، بهویژه در فضای مجازی هستیم، هر چند که میتوانند منشأ آگاهی بخشی و خدمات بسیاری نیز باشند. لذا باید این نکته در حفظ حقوق افراد و جامعه، در قانون نظام جامع رسانه به شکل مؤکدی مورد توجه