ماهنامه «نماینده»؛ در رابطه با انحلال و احیای سازمان مدیریت و اینکه این سازمان تاکنون تا چه اندازه توانسته پاسخگوی رشد اقتصادی در کشور باشد به سراغ «موسیالرضا ثروتی» عضو سابق کمیسیون برنامهوبودجه مجلس شورای اسلامی است رفتیم که مشروح این گفتوگو در ادامه میآید:
* سازمان مدیریت و برنامهریزی در دولت نهم منحل شد و باز بعد از روی کار آمدن حسن روحانی در دولت یازدهم با تصویب مجلس دوباره احیا شده است. آیا به اهدافی که در نظر گرفته شده بود و میگفتند که قطب اقتصادی کشور خواهد بود، رسیده! و اینکه به نظر میرسد در اقتصاد کشور نقش زیادی ندارد. در این رابطه توضیح بفرمایید.
وقتی سازمان مدیریت و برنامهریزی منحل شد یک سری برنامهریزیها را تنظیم کرد و آنجا بهعنوان معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی رئیسجمهور به شمار میرفت، کسانی که در این دولت حضور دارند از جمله خود آقای رئیسجمهور حسن روحانی و نوبخت مخالف انحلال سازمان مدیریت بودند. اما بعد از اینکه خودشان سر کار آمدند، ما در مجلس که سازمان مدیریت را دنبال میکردیم و طرح داده بودیم دوباره دولت یازدهم مخالف راهاندازی سازمان مدیریت شد. ما تعجب کردیم و پرسیدیم شما که قبلاً مخالف انحلال بودید، چرا الآن مخالف تشکیل سازمان مدیریت هستید؟ گفتند به شکل همان معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی بهتر است؛ اما درعینحال مجلس سازمان مدیریت را مصوب کرد.
و بعدازآن آقای رئیسجمهور طی ابلاغی که انجام داد، در حقیقت قانون سازمان مدیریت باز هم اجرا نشد. این دولت سازمان مدیریت را قبول ندارد و اعلام هم نکرده و همینطور کج دار و مریز بهعنوان همان معاونت رئیسجمهور کارها را پیش میبرد لذا به همین دلیل در سازمان مدیریت، شاهد هیچگونه تغییر و تحولی نیستیم.
برنامه ششم را دولت ارائه نداد، بعد مجلس نامه به رهبری نوشت و رهبری گفتند خود مجلس برنامه بدهد ، مجلس برنامه داد، مصوب کرد و یک سال روی این قضیه کار کرد، اما این بار دولت یازدهم و الآن دوازدهم برنامه ششم را قبول ندارد و اجرا نمیکند. به همین دلیل گاهی بهظاهر میگویند که ما در چارچوب برنامه حرکت میکنیم ولی اساساً نه آییننامههای آن را نوشته و نه اعتقادی به این برنامه دارد.
آقای رئیسجمهور سازمان مدیریت را قبول ندارد بلکه همان معاونت برنامهریزی را قبول دارد و به همان شکل و سیاق هم دنبال میکنند. الآن سازمان مدیریت یک سازمان مستقل نیست بلکه سازمانی زیر نظر آقای رئیسجمهور است که هر چه رئیس جمهور میگوید را انجام میدهد؛ آنچه سازمان مدیریت بنا بود باشد بهموجب فکر اقتصادی، فکر برنامهریزی، زیرساختها، آمایش کشور و دیگر مطالعات انجام دهد، اینگونه نیست.
قانون رفع موانع تولید اجرا نشد آن بخشهایی که دولت دوست داشت اجرا کرد و بقیه را که دوست ندارد اجرا نمیکند. آنچه دولت علاقهمند است انجام میدهد و بقیه را انجام نمیدهد. این دولت به دولت قبل میگوید، همه را به خصولتی دادند اما میبینید این دولت برای ما حتی خصولتی هم نداده، نه به خصوصی داده و نه به خصولتی...وزیر اقتصاد هم گفت هنگامی که میخواهیم شرکتی را واگذار کنیم، عوامل در درون آن شرکتها که حقوقهای نجومی میگیرند، اجازه نمیدهند که شرکت خصوصی شود و حساب پس بدهند. به همین دلیل خصوصیسازی هم در این دولت ضعیفترین عملکرد را داشته است. الآن چهار سال از دولت یازدهم گذشته، اگر میزان موفقیت در خصوصیسازی را بررسی کنید، چهار شرکت هم واگذار نکرد. همانهایی بوده که قبلاً واگذار شده بود.
این دولت نیز راه همان دولت قبل را رفته یعنی دولت یازدهم و دوازدهم برای اجرای قوانین مانند دولت نهم و دهم است؛ یعنی ساختارها همان است و خیلی تغییر نکرده. مگر یک سلیقههایی عوض شده مثلاً آن یکی مسکن مهر را دوست داشت، این یکی دوست ندارد و اجرا نمیکند، یکی خرید هواپیمای خارجی را دوست دارد یکی نه، یکی به برجام علاقهمند است و دیگری به گونه دیگر. بههرحال سازمان مدیریت که الآن بهاصطلاح اسما تشکیل شده نه در چهارچوب مطالعات آمایش و نه در چهارچوب برنامه پنجساله حرکت میکند، بلکه در یک راه معمولی روتین با سلیقههای رئیسجمهور حرکت میکند. به همین دلیل شاهد هیچ تحول، تحرک، تغییر و دگرگونی نیستیم.
همه روسای جمهور چه قبل و چه حال حاضر در مجلس میگویند که وابستگی بودجه به نفت کم شده از جمله خود آقای روحانی در بحثهای انتخاباتی گفت ما وابستگی بودجه به نفت کم را کردیم درحالیکه بیشتر شده نه کمتر. بر اساس سیاستهای ابلاغی رهبری باید بیستوپنج درصد از نفت وارد بودجه شود اما الآن سیوهفت درصد نفت در بودجه است ضمن اینکه، بقیه هم که مالیات است بیشتر نفتی است (مالیات بر پتروشیمی و کالاهای پتروشیمی). درعینحال این نتیجه را میگیریم که سازمان مدیریت همان معاونت برنامهریزی راهبردی قبل است و هیچ تغییری پیدا نکرده. نه کمیسیونها و نه جلسات آن فقط یک سری آدمها تغییر کردند که نه آنها برنامهای کار میکردند و نه اینها هر دو تابع سلایق خودشان هستند. به همین دلیل نه در اقتصاد و نه در تصمیمگیریها تحول آنچنانی مشاهده نمیکنیم.
هر موقع اینها میآیند کلی شعار میدهند. هر دو دولت معتقد بودند که بودجه عملیاتی است، اما هنوز هم بودجه عملیاتی نیست. هر دولت که میآید میگوید ما نیروی انسانی را کاهش میدهیم و اشتغال را بالا میبریم. باز دولت بعدی میآید و حرفهای دیگر میزند. هر چه هست بر گردن دولت قدیم میاندازند. دولت نهم و دهم هرگاه به مقام رهبری آمار میداد، میگفت ما اندازه پنجاه سال کار کردیم و این دولت نیز همین حرفها را میزند. میگویند از تورم چهل درصد آوردیم به زیر ده درصد، رشد اقتصادی را از منفی شش به مثبت هفت آوردیم. اما هیچکدام واقعیت ملموس ندارد.
* به نظر میرسد در سازمان مدیریت خیلی نگاه جناحی و سیاسی پررنگ شده است! نظر شما در این زمینه چیست؟
بله در همه مسائل این نگاه وجود دارد. دیدید که آقای رئیسجمهور گفت مردم در انتخابات رأی دادند باید مدیرانی در فرمانداریها و دستگاهها منصوب شوند که این سیاستهای مردم را پیاده کنند. درحالیکه همین حرف آقای رئیسجمهور خلاف قانون است. در قانون مدیریت خدمات کشوری آمده رئیسجمهور فقط میتواند در سطح وزیر و استاندار عوض کند، حق ندارد به سمت فرماندار و مدیرکل دفتر برود؛ اما این خلاف را انجام میدهند. از صدر تا ذیل همه را بلااستثناء عوض کردند. دولتها حرفهای قشنگی میزند اما در عمل اینگونه نیست. یعنی دقیقاً حرکت سیاسی است نه حرکت علمی، برنامهای و قانونی.