به گزارش «نماینده» به نقل از پایگاه خبری العهد، «ایده تسلط بر جهان تقریباً بخشی از دی ان ای سیاست خارجی آمریکا است.» این عبارت اخیراً از زبان هنری کسینجر مطرح شده که مناصب عالی را در دولتهای مختلف آمریکایی از جمله وزارت خارجه این کشور بین سالهای ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۷ را برعهده گرفته است. وی یکی از بزرگترین تحلیلگران بینالمللی است که همچنان دیدگاهها و رویکردهایش یکی از عناصر مهم و تأثیرگذاری در تحولات جهان امروز به شمار میرود.
از دیدگاه کسینجر تسلط بر جهان از طریق ابزارهای مختلف صورت میگیرد، یکی از این ابزارها کشتار اکثریت جامعه بشری است. این موضوع را هنری کسینجر بیش از ۴۰ سال پیش و در آوریل سال ۱۹۷۴ مطرح کرده که در آن زمان مشاور امنیت ملی آمریکا بود. کسینجر در آن زمان گفت کاستن از تعداد جمعیت بشر محور اولویت دار سیاست خارجی آمریکا در قبال کشورهای جهان سوم است.
کسینجر با وقاحت به شمارش ابزارهای این رفتار و کاستن از جمعیت بشر پرداخته و گرسنگی و عقیم سازی زنان و مردان و جنگ را از مهمترین این ابزارها برشمرد.
قطعا این استراتژی حتی قبل از تولد هنری کسینجر از سوی دستگاه سلطه جهانی دنبال میشود؛ اما مشخص است که این اقدام بر اساس مشورت مشاور امنیت ملی آمریکا امروز بعد از چندین دهه به شکلی روشمند و سرنوشتساز دنبال میشود. طی جنگهای مختلف که آمریکا از پایان جنگ جهانی دوم تاکنون آن ها را پایه گذاری کرد است، ده ها و شاید میلیون ها انسان از پای در آمده اند. در این مدت نزدیک به ۲۵۰ جنگ و کودتای نظامی در بیشتر دولتهای جهان به وقوع پیوسته است. شاید بتوان گفت نمود واقعی دیدگاه سهم بالای جنگها در خدمت پروژه آمریکایی- صهیونیستی کشتار ملت ها طی جنگ های سالهای اخیر در فلسطین و لبنان و افغانستان و عراق و سومالی و سودان یا تحولات و ناآرامی های اخیر کشورهای عربی از جمله در سوریه یا یمن و لیبی قابل ملاحظه است.
گرسنگی یکی دیگر از این مؤلفهها است که فضای مناسبی را برای دنبال کردن مستمر این سیاست ایجاد میکند. این موضوع یک صنعت کاملاً آمریکایی است. واشنگتن از طریق توانمندیهایی که در مسموم سازی فضای تبلیغاتی و دانش افزایی داشته است، موفق شده انسان ها را از طریق عادیسازی روند فرار از انجام اقدامات تولیدی در صنایع غذا در آستانه گرسنگی قرار دهد. تبلیغات آمریکایی آنها را از کشاورزی و دامداری و پرورش پرندگان منع کرده و جاذبههای زندگی در شهرها را برای آنها به نمایش گذاشته و باعث شده زندگی در روستاها و کسب روزی از طریق تولید را غیر ممکن قلمداد کنند. به همین علت است که در حال حاضر بیش از ۹۰ درصد از ساکنان کره زمین در مناطق شهری زندگی می کنند.
کمکهای دولتی و بانک جهانی و دیگر مؤسسات مالی نیز نقش اساسی در تخریب اقتصاد کشورها و غرق کردن آنها در بدهیهای بسیار بالا داشته است. البته در آن زمان که کسینجر از اهمیت گرسنگی در میان دولتهای جهان سوم و فقرای روی زمین بر اساس رویکردهای اربابان دنیا صحبت میکرد، از نقش سیری و چاقی در از بین بردن نسل بشر اطلاعی نداشت. امروز بر کسی پوشیده نیست که چاقی که آن هم یکی از تولیدات سبک زندگی آمریکایی است، به پدیدهای گسترده و وباگونه تبدیل شده که همه ساله به همراه گرسنگی باعث کشته شدن ده ها میلیون انسان می شود.
یکی دیگر از روشهای کاهش نسل انسان ها بر روی زمین عقیم سازی آنها است که با روشهای متعددی نظیر کورتاژ و افزایش موارد جلوگیری از بارداری به بهانه تنظیم خانواده و دیگر موارد صورت می گیرد. تبلیغات در مورد گسترش فرهنگ تغییر جنسیت و تغییر مناسبات واقعی بین زن و مرد و رویکردهای همجنس گرایی از دیگر روشهای به کارگرفته شده در این محور است. بر کسی پوشیده نیست که تمامی این روشها در از بین بردن یا جلوگیری از تولد نسل بشر در جهان سوم و دیگر نقاط دنیا تأثیر بسزایی دارد.
حدود ۴۰ یا ۵۰ سال قبل ملتهای مختلف دنیا شعار سقوط امپریالیست آمریکا را سر میدادند. مردم در آن زمان با رویکردهای امپریالیستی آمریکا مبارزه میکردند. اما امروز آمریکا و متحدان صهیونیستی و صهیونیست نماهای عرب و غیر عزب نقش بسزایی در نشان دادن خود در خارج از عرصه رقابت جهانی دوم داشته و در این سناریوی مسخره خود را در جایگاه مبارزه با تروریسم نشان میدهند. این در حالی است که مبارزه با تروریسم در باب شکل جدید از جنگی است که آنها بر ضد ملت ها به راه انداخته اند. مبارزه با تروریسم شکل جدیدی از همان ابزاری است که ۴۰ سال پیش کیسینجر از آن به عنوان یکی از ابزارهای ضروری برای کشتار ساکنان جهان سوم نام برده است.
ملتها برای دفاع از حق زندگی خود باید با نحوه ورود به این جنگ و پیروزی در آن آشنا باشند. آنها در حال حاضر تنها به این اندازه میدانند که بزرگترین دشمنانشان ائتلاف صهیونیستی آمریکایی است و به هر مقدار که بر اردوگاه شرارت آمریکایی در دو جنگ اخیر پیروز شوند، این پروژه را با شکست مواجه کرده اند. جنگ هایی که ضد تولید واقعی و ضد ساختار خانواده به راه افتاده است.