«نماینده» / «قدرت از لوله تفنگ بیرون میآید». این جمله که به مائو رهبر انقلاب کمونیستی چین منسوب است، شاید بدیهیترین واقعیت در دنیای پر آشوب کنونی باشد، بهخصوص زمانی که قرار است نقش رهبری خود را در دنیا به سایرین بقبولانید. در این بین آمریکایی پس از جنگ جهانی دوم به خوبی مفهوم این جمله را درک کردهاند.
قدرت نظامی آمریکا همیشه از نظر توانایی نظامی و بودجه دریافتی همیشه اول بوده است. حتی در دوران جنگ سرد که رقیبی همچون اتحاد جماهیر شوروی در مقابل این کشور صفآرایی کرده بود، اندازه مطلق بودجه نظامی آمریکا بیش از رقیب روس بود.
حالا مدتها از پایان جنگ سرد میگذرد. حادثه یازدهم سپتامبر میدان بزرگی را در مقابل نیروهای مسلح آمریکا باز کرد که بلافاصله به دخالت دراز مدت نیروهای نظامی این کشور در خاورمیانه انجامید. نبردی که بر طبق خوشبینانهترین برآوردها نزدیک به ۳ هزار میلیارد دلار خرج بر روی دست مالیاتدهندگان آمریکایی گذشت.
اوباما با تمام توان کوشید تا درِ این چاهِ ویل را گِل بگیرد. نیروهای نظامی آمریکا را از عراق خارج کرد. در مقابل وسوسه حمله نظامی مستقیم به سوریه مقاومت کرد و نبرد نظامی در لیبی را به هم پیمانان اروپایی خود سپرد و خود از صندلی عقب به هدایت دخالت نظامی غرب در لیبی پرداخت.
با این حال اوباما تلاش کرد تا با استفاده از همکاریهای چندجانبه بینالمللی و استفاده از توان اقتصادی آمریکا و دلار به عنوان یک ابزار مبادلاتی در معاملات بینالمللی ابزارهای جدیدی در مسیر ادامه هژمونی آمریکا در سطح جهانی بیابد، اما آمدن ترامپ همه چیز را عوض کرد.
صرفه نظر از دلایل روی کار آمدن کاندیدایی به نام ترامپ که متاثر از ناتوانی اوباما در بازگرداندن امید به طبقه کارگر و متوسط آمریکایی بود اما کمتر کسی شک دارد که شعارهای ترامپ در بازگرداندن ابهت نظامی به نیروهای ارتش آمریکا در بین نظامیان آمریکایی بیطرفدار باشد.
اما سئوال اساسی اینجاست که ترامپ توانسته است، همه چیز را به نفع در صدر بودن نظامیان عوض کند.
ترامپ و نفشه ای برای بزرگترین ارتش جهان
انتصاب جیمز ماتیس به عنوان یک نظامی حرفهای در راس وزارت آمریکا، امیدهای بزرگی را در بین نظامیان این کشور برای شماره یک شدن در سطح جهانی برانگیخت. ضرورت انتصاب یک غیر نظامی به عنوان وزیر دفاع آمریکا همواره مهمترین نشانه تسلط دولت مدنی بر نهادهای نظامی در مهمترین کشور دنیا در حوزه غرب به شمار میرود. گرچه در مورد ماتیس نیز این مسئله صدق میکند اما چند سالی که از بازنشستگی ماتیس در سال ۲۰۱۳ به فرمان مستقیم باراک اوباما میگذرد، برای ارزیابی قانونی که اجازه حضور نظامیان بازنشسته در این منصب را میدهد، کافی نیست.
در این میان محبوبیت فراوان ماتیس در بین نظامیان سبب شد تا کنگره عملا از اجرای این قانون چشم پوشی کند تا متهم به تضعیف توان نظامی آمریکا نشود.
گذشته از این انتصاب فرمان اجرایی ترامپ که چند روز بعد از به قدرت رسیدن وی در بازدید از پنتاگون منتشر شد، چشم اندازی از تقویت توان نظامی آمریکا را به نمایش گذاشت. در فرامین اجرایی که ترامپ در بازدید از پنتاگون به امضا رسانده است، علاوه بر موظف شدن وزارت دفاع آمریکا برای ارائه طرحی جهت ریشهکن کردن داعش و بررسی امکان انهدام هسته سیاسی چین و روسیه در یک جنگ هستهای تمام عیار، یک فرمان جدید برای یک برنامه تجهیزاتی جدید جهت مسلح کردن ارتش آمریکا صادر کرده است.
این برنامه شامل اضافهکردن ناوهای جدید هواپیمابر، هواپیماهای چند منظوره و افزایش توان نظامی نیروهای زمینی آمریکا در تمام سطوح است.
بر اساس این فرمان بود که در ۹ اسفندماه سال جاری به صورت غیر منتظره اخباری از افزایش ۵۰ میلیارد دلاری بودجه نظامی آمریکا منتشر شد. این افزایش به معنای افزوده شدن ۱۰ درصد به بودجه نظامی ایالات متحده آمریکا بود. تصمیم ترامپ در کنگره تصویب شود، بودجه سال مالی ۲۰۱۷ پنتاگون ۶۰۳ میلیارد دلار خواهد شد. همچنین، کاخ سفید اعلام کرد که ترامپ قصد دارد شمار نیروهای زمینی ارتش آمریکا را از ۴۸۰ هزار نفر به ۵۴۰ هزار نفر برساند. این همان نقشهای است که برخی از آن به عنوان نشانههای آمادگی آمریکا برای یک جنگ جهانی خبر دادهاند. جالب اینجاست که چنین افزایشی به دلیل تعهد ترامپ برای عدم افزایش مالیاتها باید از کاهش بودجه دستگاه دیگری فراهم شود و در این میان چه وزارتخانهای بهتر از وزارت امورخارجه آمریکا که از مدت ها پیش مشخص شده بود در درجه دوم اهمیت قرار دارد.
بخشی از این کاهش شامل ۳۶ میلیارد دلار از بودجه سال ۲۰۱۷ وزارت خارجه است که باید بعنوان «کمک» در خارج از آمریکا صرف شود. دقیقا همان بخشی که باید انتظار داشت تبدیل به مهمترین ابزار نفوذ نرم آمریکا در بین کشورهای جهان سوم شود.
این دستور تنها یک معنی برای دیپلماتها دارد. شما در رتبه دوم قرار دارید و باید جای خود را به نظامیان بدهید. هرج و مرج موجود در وزارت خارجه آمریکا که حتی نشریه آتلانتیک هم به آن اذعان میکند، بخشی ازپشت صحنه ماجرا است. راهروی ماهونی که تا چندی پیش به عنوان محل قرارگیری دفتر وزیر خارجه آمریکا فرماندهی دیپلماسی آمریکا بود، دیگر اهمیت سابق را ندارد.
نظامیان و پیمانکاران نظامی آمریکا باید از این تغییر خشنود باشند چرا که قراردادهای جدیدی در راه خواهند بود، اما در سایه این خوشحالی نگرانی عمیقی بر فرماندهان نظامی سایه افکنده است. مرکز فرماندهی نظامی آمریکا تا چه اندازه با ثبات خواهد بود.
ارتش بی فرمانده یعنی هیچ
فرماندهی قلب اصلی یک ارتش بزرگ است. با بهترین تجهیزات شما بدون یک فرماندهی صحیح شکست خواهید خورد. این همان نقطه ضعفی است که در پس پرده نگرانی فرماندهان نظامی آمریکایی در خصوص عملکرد ترامپ وجود دارد. گرچه فرمانده ستاد مشترک ارتش آمریکا و وزیر دفاع به عنوان یک عامل قوی در خصوص هرگونه واکنش نظامی آمریکا عمل کنند، اما قانون اساسی آمریکا، ترامپ را به عنوان فرمانده کل قوا به رسمیت میشناسد.
ترامپ میتواند بدون نیاز به مشاوره رئیس ستاد کل ارتش آمریکا دستورات خود مستقیما به یکی از فرماندهیهای ۹ گانه آمریکا در سطح جهانی ابلاغ کند. در این میان سئوال اینجاست که اگر ترامپ تصمیم بگیرد به صورت خودسرانه یک نبرد نظامی را علیه چین آغاز کند، چه چیزی میتواند جلوی وی را بگیرد. از نظر تئوری پاسخ در این باره «هیچ چیز» است.
هرگونه تمرد از دستور ترامپ به نوعی گردنکشی محسوب شده و خاطی بلافصله به دادگاههای نظامی ایالات متحده معرفی میشود. حالا سئوال اینجاست که در صورت صدور چنین دستوری یک نظامی ارشد آمریکایی چه وظیفهای در مقابل خود احساس میکند. باتوجه به خلقوخوی ترامپ میتوان عمق نگرانی را به روشنی دریافت.
مردان اصلی کنار میروند
واقعیت این است که تنها امید نظامیان آمریکایی برای تاثیرگذاری منطقی و مبتنی بر اصول نظامی به جیمز ماتیس است. ژنرال مایکل فلین که حکم مغز متفکر ترامپ در حوزه امنیتی و دفاعی را بازی میکرد، به دلیل طوفان ناشی از مکالمات وی با سفیر روسیه در آمریکا و شنود مکالمات وی از سوی سازمانهای اطلاعاتی داخلی آمریکا برکنار شده است.
از سوی دیگر تنها نماینده نظامیان در شورای امنیت ملی آمریکا جیمز ماتیس وزیر دفاع است و جوزف دانفورد رئیس ستاد مشترک آمریکا دیگر در این شورا حضوری ندارد. در عوص استیو بنون مرد پشت پرده ترامپ عملا به تاثیرگذارترین عضو این شورا تبدیل شده است.
حالا سئوال اینجاست که اگر موج استعفاها همچنان ادامه داشته باشد و اختلافات سبب برکناری یا استعفای ماتیس شود، همانگونه که برخی از اعضای دموکرات کنگره نیز به آن اشاراتی داشتهاند، پشتوانه اصلی تصمیمگیری ترامپ در مسائل نظامی چه خواهد بود.
آیا نظامیان آمریکایی میتوانند به صحت و سلامت این تصمیمات اطمینان کنند. در شرایطی که صحبت از آغاز یک جنگ تمام عیار باشد، اوضاع چه خواهد شد. تمام اینها سئوالاتی است که به طور حتم ذهن برخی از صاحبنظران آمریکایی را به خود مشغول کرده است.
بحران فرماندهی در رأس ارتش آمریکا
همانگونه که یکی از نظامیان آمریکایی با اشاره به همین نگرانی میگوید که اثرات نابسامانیهای موجود در دولت مرکزی این کشور در سرتاسر بخشهای ارتش احساس میشود.
ژنرال تونی توماس، فرمانده نیروهای ویژه آمریکا میگوید: دولت ما کماکان درگیر نوعی آشفتگی غیرقابل باور است. امیدوارم که آنها زودتر مسئله را حل کنند چون ما ملتی درگیر جنگ هستیم. نیروهای عملیات ویژه آمریکا به رغم مجادلات موجود در واشنگتن تمرکز خود را حفظ کردهاند. به عنوان فرمانده نگران هستم که دولت ما تا آنجا که ممکن است با ثبات باشد.
این ابراز نگرانی شاید پرده از حجم شک و تردید به فرماندهی نظامی ترامپ بر میدارد. بدون شک در طول ماههای آینده ممکن است اعترضات به دولت ترامپ در داخل خاک آمریکا به شدت افزایش یابد و در این صورت نیروهای آمریکایی در سرتاسر جهان با این سئوال روبهرو میشوند که در دولت آمریکا چه خبر است؟
ضعیفترین نقطه زنجیره فرماندهی نظامی آمریکا درست در رأس آن متمرکز شده است. به مردی که مشاوران خود را یک به یک از دست میدهد و در این بین اعتماد سربازان به او کاهش مییابد.