به گزارش «نماینده» ، «غلامعلی حدادعادل» از دورۀ ششم وارد نهاد قانونگذاری شد و ریاست فراکسیون اقلیت را بر عهده گرفت. از دورۀ هفتم تا نهم بهعنوان منتخب اول مردم انتخاب و در دورۀ هفتم هم با رأی اکثریت نمایندگان بر کرسی ریاست قوۀ مقننه تکیه زد. مدیرعاملی بنیاد دائرهالمعارف اسلامی، ریاست فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی و مدیر گروه واژهگزینی آن فرهنگستان، ریاست مرکز مطالعات و ارتباطات دانشگاه امام صادق (علیهالسلام)، عضویت شورای عالی انقلاب فرهنگی و عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام از دیگر مسئولیتهای وی بوده است. حدادعادل هماکنون مشاور عالی مقام معظم رهبری، رئیس شورای تحول و ارتقای علوم انسانی (به انتخاب شورای عالی انقلاب فرهنگی) است. گفتوگو با دکتر حدادعادل پس از پایان جلسات ثابت درس مثنوی ایشان در محل کتابخانۀ شخصی ایشان انجام شد.
گفتوگو با ایشان دربرگیرندۀ نحوۀ آشنایی با مرحوم آیتالله واعظ طبسی آغاز و خدمات تولیت فقید آستان قدس رضوی در حوزۀ علمیه مشهد است. مشاور عالی مقام معظم رهبری در این گفتوگو خاطرات جالبی هم از مرحوم آیتالله واعظ طبسی بیان کرد. آنچه میخوانید گفتوگو با دکتر غلامعلی حدادعادل است.
آقای دکتر با تشکر از وقتی که در اختیار روزنامۀ قدس قرار دادید، همانطور که در جریان هستید در اولین سالگرد ارتحال آیتالله واعظ طبسی قرار داریم؛ بهعنوان اولین سؤال بفرمایید سابقۀ آشنایی شما با آیتالله طبسی به چه سالی برمیگردد؟
بنده چون مشهدی نبودم و قبل از انقلاب هم خراسان (مشهد) مثل بعد از انقلاب زیاد نمیرفتم. با مرحوم آیتالله واعظ طبسی قبل از انقلاب آشنایی نداشتم، اما در جریان انقلاب ما ایشان را شناختیم و آن موقع متوجه شدیم که رهبری انقلاب در مشهد به دست ۳ نفر است: آیتالله خامنهای، شهید هاشمینژاد و مرحوم آیتالله واعظ طبسی. در گرماگرم انقلاب که ما اخبار انقلاب در تهران و استانها را تعقیب میکردیم با ایشان آشنا شدیم. بعد از انقلاب مرحوم آیتالله واعظ طبسی به تولیت آستان قدس منصوب شدند و ارتباط ما با ایشان روزبهروز بیشتر شد. یک جهت هم به علاقۀ من به مقام معظم رهبری و ارتباط رهبری با آقای طبسی برمیگشت.
خاطرهای از آن سالها دارید؟
یکی از خاطرهها مربوط به اوایل انقلاب است، به سال ۵۹ برمیگردد. هنوز ۲ سال از عمر انقلاب نگذشته بود که آقای طبسی از ۱۰ نفر در تهران و مشهد دعوت کردند تا دو روزی با هم بنشینند پیرامون آیندۀ فعالیتهای فرهنگی آستان قدس بحث و مشورت کنند و به آقای طبسی پیشنهاد دهند که بنده هم جزو آن عده بودم. آن موقع حدود ۳۵ سال سن داشتم. ما از تهران به مشهد رفتیم. به یاد دارم دکتر شهیدی، دکتر سروش و تعدادی دیگر هم از تهران حضور داشتند. ما دو روز تمام در مشهد در یکی از حجرههای صحن عتیق جلسه گذاشتیم، خود مرحوم آیتالله طبسی هم در بخشی از جلسات شرکت داشت که قالب آن پیشنهادها در سالهای بعد عملی شد.
ارتباط ما با ایشان بیشتر ارتباط فرهنگی بود. مدتی هم بنده بهعنوان عضو شورای فرهنگی آستان قدس انتخاب شده بودم که البته توفیق حضور در جلسات متعدد را پیدا نکردم؛ چند جلسهای در مشهد شرکت کردم. هروقت به مشهد میرفتم علاقه داشتم با آیتالله واعظ طبسی دیدار داشته باشم، خصوصاً بعد از آنکه به مجلس رفتم مذاکره در باب مسائل سیاسی کشور و بعضی مسائل مربوط به خراسان ایجاب میکرد که من با ایشان دیدار کنم.
علاوه بر این گاهی هم راجع به کارهایی که میشود در آستان قدس کرد پیشنهادهایی میدادیم در همین راستا؛ در باب امور هنری، کتاب و کتابخانه و کارهای آموزشی که آستان قدس انجام میداد من پیشنهادهایی به ایشان میدادم، ازجمله در دهۀ ۶۰ که معاون پژوهشی وزارت آموزش و پرورش و همچنین عضو شورای عالی آموزش و پرورش بودم پیشنهاد دادم «آستان قدس هنرستان هنرهای اسلامی تأسیس کند» و از استادکارانی که در هنرهای اسلامی در آستان فعال بودند دعوت به تدریس و آنها شاگرد تربیت کنند؛ مثلاً در گچبری، سنگتراشی آینهکاری، فرشبافی، خطاطی، کاشیسازی و ... برای اینکه این هنرها از بین نرود چنین پیشنهادی کردم و ایشان (آیتالله واعظ) هم موافقت کرد و من در برنامهریزیاش فعال بودم و همکاری کردم. خودم به شورای آموزش و پرورش بردم و مصوبهای آن را گرفتم و به مشهد دادم و این هنرستان تأسیس شد. این یکی از خاطرات من بود گرچه متأسفانه بعد از مدتی ادامه پیدا نکرد.
آقای دکتر در جلساتی که با مرحوم آیتالله واعظ طبسی داشتید بیشتر چه نکاتی را مطرح میکردید؟
در سالهای اخیر من بعضی از مسائل حاد و حساس کشور را با آقای طبسی در میان میگذاشتم؛ گاهی به انتخابات مربوط میشد، گاهی به مسائل مجلس و گاهی هم به رفتار بعضی از آقایان معروف و مشهور دیگر. بنده برخی اوقات از آقای طبسی خواهش میکردم که با نفوذ و حرمتی که نزد همگان دارند اقدام کنند و بعضی تذکرها را به افرادی برسانند. و نتیجۀ این کارها هم من از ایشان میپرسیدیم.
دربارۀ ویژگیهای مدیریتی مرحوم آیتالله واعظ طبسی توضیح میدهید؟ مهمترین ویژگی بارز ایشان چه بود؟
آقای طبسی به لحاظ شخصی چند خصوصیت داشت که باید این خصوصیتها مورد توجه قرار گیرد. نخست مدیریت ایشان؛ آیتالله واعظ طبسی در مدیریت بین روحانیون ممتاز بود. از یک جهات با شهید بهشتی شباهت داشت. در شهید بهشتی سرشت مدیریتی آشکار بود و در آقای طبسی هم سرشت مدیریتی آشکار بود. همه میدانستند که با آقای طبسی نمیشود در کارهای مملکت و آستان قدس شوخی کرد، ایشان در کار جدی بود.
دوم به همت بلند ایشان برمیگشت؛ آیتالله واعظ طبسی از کارهای بزرگ هراس نداشت. فقط کافی است اقدامات صورتگرفته در آستان قدس را (همان اطراف حرم مطهر) در سال ۵۷ با سال ۹۴ که ایشان از دنیا رفت مقایسه کرد. بدون اغراق میتوانم بگویم که مجموعههای اطراف حرم به ۱۰ برابر آن چیزی که ایشان تحویل گرفت بالغ شد؛ مثلاً مهمترین آنها صحن جامع رضوی، زیرزمین دارالحجه، پارکینگها و ... است؛ همه نتیجۀ بینش و همت بلند این مرد در مدیریت بود.
خصوصیت دیگر ایشان استمرار مدیریت بود. ما همیشه مینالیم و انتقاد میکنیم که مدیریتهای کوتاهمدت آفت کار کشور است؛ برای نمونه شما آموزش و پرورش را ببینید، از اول انقلاب تا به امروز ۱۴ وزیر آمده و رفتهاند که من اگر بخواهم نام ببرم عبارتند از دکتر شکوهی، شهید رجایی، شهید باهنر، مرحوم پرورش، اکرمی، نجفی، مظفر، حاجی، فرشیدی، علی احمدی، حاجی بابایی، فانی و هماکنون دانش آشتیانی وزیر است. در وزارت آموزش و پرورش در ۳۷ سال، ۱۴ وزیر داشتیم، اما در آستان قدس رضوی در ۳۷ سال یک مدیر دیدیم؛ این سبب شد آستان قدس در یک مسیر جلو برود، ممکن است آن مسیر عیب و اشکالاتی هم داشته باشد، اما بالاخره مثل بقیۀ دستگاهها نشد که هرکسی میآید قلم عفو بر جرایم اعمال قبلیها بکشد و همهچیز را پاک کند و همۀ کارها از نوع شروع شود و ما دور خودمان بچرخیم.
آقای دکتر حداد، بااینحال ما شاهد بودیم در زمان حیات ایشان برخی مرحوم آیتالله واعظ طبسی را به اشرافیگری متهم میکردند. از آنجا که جنابعالی بعد از انقلاب شناخت خوبی از آیتالله واعظ پیدا کردید، نظرتان را دربارۀ سادهزیستی ایشان و اتهاماتی که به تولیت فقید مطرح میکردند، میفرمایید؟
نکتۀ دیگری که در شخصیت آقای واعظ طبسی قابل توجه بود سادهزیستی ایشان بود، برخلاف تصوری که بعضی از آیتالله واعظ طبسی ایجاد کرده بودند. آقای طبسی به دریایی از پول و امکانات دسترسی داشت و آن امکانات آستان قدس بود، ولی ایشان تا آخر عمر در همان خانهای زندگی کرد که قبل از انقلاب در آنجا زندگی میکرد. من که چند بار در منزلشان ملاقاتشان کردم اتاق پذیرایی آیتالله واعظ طبسی به اندازۀ فرش ۳ در ۴ بیشتر جا نداشت؛ و رهبری هم اگر به منزل ایشان میرفت در همان اتاق بود و مقامات کشور هم در همان اتاق بودند (اتاق سادهای بود) و خیلیها هم این موضوع را میدانستند که زندگی ایشان همینطور است.
هیچوقت شنیده نشد که آیتالله طبسی از امکانات آستان قدس بهصورت شخصی استفاده کرده باشد، خیلی محتاط بودند. برای عدهای که به ایشان منصوب بودند حرفهایی در آمد، بنده وارد صحت و سقم این مسائل نمیشوم، اما نسبت به شخص آیتالله واعظ طبسی این مطلب گفتنی است: «واقعاً امانتدار خوبی برای انقلاب و حکومت در آستان قدس رضوی بودند.» خیلی از اموال از بین رفتۀ آستان قدس را هم ایشان احیا کرد و برگرداند.
ولایتپذیری مرحوم آیتالله واعظ طبسی در زمان حضرت امام و رهبری مقام معظم رهبری چگونه بود؟
مرحوم آیتالله واعظ طبسی در دوران امام پیرو خالص و مخلص امام بود، بعد از امام (ره) هم ایشان بااینکه از نظر سنی بزرگتر از مقام معظم رهبری بودند، اما ارادتی به آقا داشتند که برای همه درسآموز بود؛ و تمام همّ و غمشان این بود که رهنمودهای رهبری محقق شود؛ ازاینرو آن مقداری که میتوانستند در آستان قدس عمل میکردند و از تأثیر خود در خراسان و مشهد هم استفاده میکردند.
ایشان به من میگفتند: من (مرحوم واعظ طبسی) اگر با بعضی که با رهبری زاویهای دارند مدارا میکنم و دوستی خود را ادامه میدهم فقط و فقط برای این است که بتوانم در آنها از طریق این دوستی اثر بگذارم و مانع شوم از فاصله گرفتن آنها. ایشان میفرمودند: مطمئن باش اگر روزی امر دایر شود که من بین فلانی و آقا یک کسی را انتخاب کنم یک لحظهای هم در اطاعت و ترجیح آقا تردید نمیکنم. این نشان میدهد آیتالله واعظ یک زندگی مؤمنانه و مجاهدانهای را پشت سر گذاشت و توانست آستان قدس را بهصورت مدرسهای در مقیاس ملی برای همۀ مردم متدین ایران دربیاورد که میلیونها نفر در سال به مشهد بروند و از مدیریت و امکانات این مکان برای رشد ایمانی، معنوی و اخلاقی بهره ببرند.
آقای دکتر، جنابعالی به مدیریت مرحوم آیتالله واعظ طبسی در آستان قدس اشاره کردید، آیا از زمانی که وارد مجلس شدید (به خصوص در دورۀ ریاست مجلس) به یاد دارید آستان قدس از امکاناتی برای حل مشکلات کشور استفاده کرده باشد؟ پیش از این اعلام شده بود در مقطع جنگ تحمیلی آستان قدس امکاناتی ارسال میکرد، بعد از آن چطور؟
بله حتماً ایشان کمک میکردند؛ البته کمک ایشان به اقتصاد کشور از طریق فعال کردن ظرفیتهای اقتصادی آستان قدس بود. آستان قدس به دلیل امکاناتی که داشت در ۱۰۰ حوزه فعالیت اقتصادی میکرد؛ در تمامی این حوزهها، کارآفرینی و اشتغال میشد.
آستان قدس در دوران مرحوم آیتالله واعظ طبسی رشد همهجانبه کرد، فقط رشد اقتصادی نبود، فقط توسعۀ اماکن نبود، بلکه مشهد از یک شهر زیارتی به معنی محدود کلمه قبل از انقلاب مبدل شد به شهر مذهبی-فرهنگی امروز. امروز اگر بروید سراغ بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی و انتشارات بهنشر، میبینید چند جلد کتاب این بنیاد چاپ کرده و چند دانشگاه در دوران آقای طبسی ایجاد شده و چند روزنامه و مجله ایجاد شده است. مؤسساتی که با مدیریت و ابتکار ایشان در این ۳۸ سال تأسیس شد، هم نیروها تربیت شدند و هم اینکه کار کردند؛ الآن هم این مؤسسات فعال است.
مدیریت حوزۀ مشهد مستقل بود، آیتالله واعظ طبسی هم تأکید داشتند مدیریت حوزۀ مستقل و زیرمجموعه قم و شورای عالی حوزه نباشد. نقش حوزه و خدماتی که مرحوم آیتالله واعظ طبسی در این سنگر برای نظام و انقلاب انجام دادند را چگونه ارزیابی میکنید؟
حوزهها مسائل مربوط به روحانیت بود، ما هم در آن کسوت نیستیم؛ ازاینرو ورود به جزئیات نداشتم؛ ولی بههرحال حوزۀ مشهد حوزۀ مرجعپرور بوده و هست. مشهد به اعتبار حرم امام رضا (علیهالسلام) شهر معمولی نیست؛ و آقایان قم هم استدلالهای آقای واعظ طبسی را پذیرفتند و به مشهد استقلالی دادند که شایستۀ آن استقلال هم بود؛ ضمن اینکه کسی هم پشیمان نیست از این نقشی که به حوزه داده شد و هیچ مشکلی هم به وجود نیامد و تعارضی بین قم و مشهد به وجود نیامد و همه کار خود را انجام میدهند