هفته نامه «نماینده» / ابوالحسن بنیصدر رئیسجمهور وقت در دومین سالگرد پیروزی انقلاب طی سخنانی که در میدان آزادی تهران ایراد شد بر دامنه اختلافات افزود.
بنیصدر در شرایطی که کشور درگیر جنگ شدید بینالمللی با عراق و متحدانش بود، با بر شمردن مشکلات اقتصادی ناشی از جنگ اظهار داشت: «بدترین چیزها آن است که مردم از واقعیات امور کشور خویش اطلاع نداشته باشند. امروز کسری بودجه ما ۸۰ میلیارد تومان است و با اضافه شدن بعضی اقلام دیگر به صد میلیارد تومان میرسد. پنبه کشور ۵۴% کاهش داشته، چغندر قند ۱۹% و میزان سفارش گندم به خارج ۲ میلیون تن و صنعت نیز ۳۰ تا ۴۰% کاهش تولید داشته است.»
وی ادامه داد: «میزان تورم در کلی فروشی ۳۰ و در جزئی فروشی ۳۵ درصد است. فقدان امنیت قضائی، وجود مراکز تصمیمگیری، اقدامات خودکامه و علاوه بر آن رواج روش ترور و بعضی روشهای نادرست دیگر عاملیت و حاکمیت دولت را در بسیاری نقاط به خطر انداخته است.»
* سال استقامت در برابر...!
رئیسجمهور وقت سال جاری را سال استقامت نامید و گفت: «خطری که استقلال ما را تهدید میکند استقلال اقتصادی نیز هست و استقلال فرهنگی نیز در نتیجۀ استقلال سیاسی است. من در روش خود تغییر نخواهم داد استقامت خواهم کرد تا آزادی باز گردد.»
وی گفت: «مردان مسلمان من ایمان میدهم امسال، سال استقامت است. از استقلال و آزادی با تمام وجود دفاع میکنم و در این راه آماده مرگم. این ملت با حفظ آزادیها با حفظ استقلال کشور با استقرار و اجرای اسلام راه را بر استبداد سد میکنند.»
بنیصدر همچنین گفت: «آن شعارهایی که شما برای آن قیام کردید حق شماست نباید اجازه بدهید هیچ گروه چماقدار و بیچماق این حقوق را از شما سلب کند.»
سخنان بنی صدر را میتوان از منظرهای متعددی به بررسی نشست اما مهمترین بعد سخنان بنیصدر را میتواند مبهم نشان دادن وضعیت کشور در دومین سالگرد پیروزی انقلاب دانست؛
در حالی که ایران اسلامی درگیر جنگی بینالمللی با عراق و همپیمانان جهانی او از آمریکا و شوروی گرفته تا فرانسه و انگلیس و کشورهای مرتجع منطقه از جمله عربستان و اردن بود بنیصدر وضعیت اقتصادی کشور را بسیار بحرانی نشان میدهد. طبیعی است که یک نظام سیاسی که درگیر چنین جنگی میباشد نمیتواند جمیع ابعاد اقتصادی را پوشش داده و به تمام نیازهای جامعه رسیدگی کند؛ ولی بنیصدر با برشمردن مشکلات تلاش میکند همه نابسامانیها را بر عهده نخستوزیر وقت یعنی «محمدعلی رجایی» بگذارد بی آنکه بگوید با کارشکنیهای او هنوز وزرای اقتصاد و امور خارجه و...انتخاب نشده بودند و طبیعی است که با وجود جنگ و چنین کار شکنیهایی آن هم از سوی رئیسجمهور مشکلات مضاعف خواهد شد.
نکتۀ دیگری که باید بدان توجه کرد نامی است که بنیصدر به سال ۱۳۵۹ و پس از آن میدهد یعنی سال استقامت، او در خفا و عیان میگوید که در برابر نظام اسلامی و نهادهای برآمده از انقلاب مقاومت خواهد کرد تا به پیروزی کامل برسد.
استقامت رئیسجمهور در برابر کلیت ساختار چه معنایی میتوانست داشته باشد جز آن که بنیصدر اعتقادی به قانون و التزامی به آن نداشت!؟
از سوی دیگر بنیصدر که از روز نخست پیروزی دچار عجب و غرور شده بود این بار کلیه نهادهای نظام اسلامی غیر از خود را به چماقداری متهم کرد و این در حالی بود که دیگر مسئولان کشور از جمله شهید مظلوم آیتالله بهشتی برای نیل به وحدت سکوت پیشه کرده بودند و سخنی له و یا علیه رئیسجمهور بر زبان نمیراندند؛ بنیصدر از این موقعیت بهرهها برد و بر شدت اتهامات خود به مقامات مسئول که درگیر اداره کشور مبتلی به جنگ نیز بودند افزود... این اتهامزنیها در روز ۱۴ اسفند ۱۳۵۹ به نقطۀ اوج خود رسید. نقطهای که در نهایت به سقوط بنیصدر منتهی شد.
* پشت و روی یک سکه!
در دومین سالگرد پیروزی انقلاب روزنامهها به سراغ برخی شخصیتهای سیاسی و فرهنگی رفته و از آنان دربارۀ مسائل روز پرسوجو کردند. مرور اظهارات این شخصیتها که اتفاقاً این روزها نیز محل رجوع برخی گروهها و احزاب سیاسی ضد انقلاب هستند عبرتآموز است.
در ادامه بدون هیچگونه توضیحی به بازخوانی اظهارات دو شخصیتی میپردازیم که دهۀ فجر ۱۳۵۹ با مطبوعات مصاحبه و سخنانی را علیه این روزهای خود بیان کرده بودند!
«هادی غفاری» یکی از این شخصیتها بود که در مصاحبهای گفت: «اولین مسئلهای که پیشاپیش ما به عنوان مانع در برابر به قدرت رسیدن نیروهای انقلاب قرار میگیرد آمریکا است و طبیعی است که آمریکا به دنبال جریانی میگردد که هم ظاهر انقلابی و مومن داشته باشند و هم انقلابی عمل نکنند.»
غفاری دومین مانع را متکاثرین داخلی نامید و گفت: «اینها عبارتند از سرمایهداران و زمینداران بزرگ و کسانی که منافعشان در ایران به خطر افتاده است و بعد از این انقلاب نمیتوانند منافع کلان را به جیب بزنند و برای خودشان کاخها و سرمایههای بزرگی فراهم کنند و طبیعی است که با نیروهای انقلابی دشمن هستند.»
وی سومین گروه را «لشها» نامید و گفت: «این عده به دنبال رفاه هستند اگر علی برایشان رفاه به وجود آورد با علی هستند و اگر معاویه با معاویهاند؛ طبیعی است انقلابی که عیش و عشرتها را ممنوع کرده اینها با آن مخالف باشند چون اینها در این مراسم و مجالس هویت مییافتهاند و با ممنوع شدن این مجالس انگار خود اینها را از آنها گرفتهاند.»
غفاری انقلابیون غیرمسلمان را چهارمین مانع نامید و در تشریح گروه پنجم به نام پیمانشکنان گفت: «اینها ناکثین هستند کسانی که نقض بیعت میکنند و آن را میشکنند... اینهایی که تا دیروز خود را مدافع انقلاب و اسلام میدانستند ناگهان به دلایل خاص که مهمترین آنها حسد و عدم تحمل عدل رهبری است رو در روی انقلاب ایستادند.»
غفاری گفت: «این جریان شامل مبارزینی میشود که اکنون تحمل عدل انقلاب را ندارند و از انقلاب ارث میخواهند انقلاب را مثل میتی فرض میکنند که اکنون موقع ارث است.»
* هدف آمریکا روی کار آوردن یک دولت وابسته و سازشکار
«حبیبالله پیمان» نیز در مصاحبهای گفت: «به هر حال قیام ۲۲ بهمن نشاندهندۀ خواست مردم به ادامه انقلاب تا پیروزی نهایی و دگرگونی همه بنیادهای سیستم بود این تمایل که در ایستادگی و سازشناپذیری امام منعکس و متجلی بود به آسانی اجازۀ ابقای رژیم گذشته را به هر شکل تازهای نمیداد چنانکه همین خواست و تمایل بود که به عمر دولت موقت هم پایان داد و هنوز هم به هر گرایش سازشکارانه چه در جناح لیبرالها و چه در ناحیه قشریون نه میگوید و ادامه انقلاب تا پیروزی را طالب است.»
پیمان در ادامه گفت: «هدف امپریالیزم به سرکردگی آمریکا پس از پیروزی انقلاب زیر فشار قرار دادن انقلاب و نیروهای آن اعم از ملت و امام به منظور تحمیل یک حکومت وابسته یا سازشکار و به اصطلاح خودشان میانهرو که سرانجام کشور را در وابستگی کامل به اردوگاه سرمایهداری غربی نگاه دارد و در دراز مدت جای خود را به یک حکومت کاملاً وابسته و مطیع بدهد میباشد.»