شناسهٔ خبر: 132745 - سرویس فرهنگ
منبع: تسنیم

انتقاد از خریدهای دستوری هیئت خرید کتاب ارشاد

کتاب مدیر انتشارات هزاره ققنوس می‌گوید: اگر به سابقه نشر نگاه کنیم، خواهیم دید که تمام وزیران در تمام این سال‌ها و در همه دولت‌ها توان مقابله با مشکلات نشر و همچنین توان حمایت از ناشران را نداشتند.

به گزارش «نماینده» شاید گزافه نباشد که بگوییم انتشار کتاب در ایران مسیری را می‌رود که انتهای آن چندان مشخص نیست، ‌ اگر روزی شرایط به گونه‌ای بود که خارج از صنف تیشه به ریشه نشر می‌زد، امروز گویی خود ناشران حلقه را بر حلقوم نشر می‌فشارند و سعی می‌کنند از هر فرصتی برای ضربه زدن به نشر بهره ببرند. چرا که هر روز ابعاد تازه‌ای از فساد در نشر نمود پیدا می‌کند، ‌ گویی همه حلقه‌های این زنجیره به هم پیوسته از مولف گرفته تا توزیع کننده و حتی نهاد متولی درگیر فساد شده‌اند.

رضا حاجی‌آبادی مدیرانتشارات هزاره ققنوس معتقد است که مسائل و مشکلاتی که نشر در طول سال‌های گذشته داشته موجب شده تا امروز بزرگترین این مشکلات یعنی قاچاق کتاب رقم بخورد. او برای رفع این مشکل مسیر طی شده در بحث مبارزه با قاچاق فیلم را پیشنهاد می‌دهد. همچنین می‌گوید بخشنامه و ابلاغ و دستور سازمانی در این زمینه کفایت نمی‌کند بلکه باید به رفع این مشکلات که عامل ایجاد قاچاق کتاب است، ‌ پرداخت. متن گفت‌وگو با حاجی‌آبادی به شرح ذیل است:

 طی چند سال اخیر صنعت نشر با مشکلات متعددی روبرو بوده که گاه و بیگاه مسیر را دشوارتر از گذشته برای فعالان این عرصه کرده است، ‌ اما یکی دو سال اخیر این مشکلات بغرنج‌تر شده و شاهد برخی اقدامات که می‌توان از آن‌ها تعبیر به فساد کرد، ‌ از سوی خود صنف هستیم، ‌ بارزترین این اقدامات امروز با عنوان قاچاق کتاب مطرح شده است، ‌ انتشار غیرقانونی کتاب‌های ناشران که سرمایه‌های زیادی را بر باد داده است، ‌ به نظر شما این پدیده جدید است یا در گذشته نیز بوده است؟ اساساً‌ علل دچار شدن نشر به قاچاق کتاب چیست؟

قاچاق کتاب در گذشته نیز بوده و تنها اختصاص به ایران ندارد، ‌ بلکه در همه کشورها وجود دارد، ‌ البته به نسبت کم و زیاد است، ‌ قاچاق کتاب امروزه در ایران گسترده‌تر شده به دلایل مختلف ایجاد می‌شود، مثلاً کتابی توسط ارشاد ممیزی می‌شود، ‌ کتاب‌ بدون سانسور و بدون مجوز بصورت غیرقانونی منتشر می‌شود، این خود نوعی قاچاق است یا از طرف دیگر مشکلات اقتصادی سبب شده است، ‌عده‌ای منفعت طلب به سراغ کتاب‌های پرفروش ناشران رفته و عیناً‌ آن را منتشر کنند. یکی از دلایل شیوع این اتفاق رواج استفاده از چاپ دیجیتال است. متأسفانه در این زمینه شکایت مولفان و ناشران نیز به جایی نمی‌رسد.

عوامل متعدد دیگری نیز در این زمینه دخیل هستند، از آن جمله می‌توان به کاهش شمارگان کتاب، افزایش قیمت، عدم حمایت ارشاد از ناشران و نبود شفافیت‌های قانونی در این زمینه، ورود افراد غیرحرفه‌ای به حوزه نشر و... اشاره کرد.

متولیان توان حمایت از نشر را نداشته و ندارند

اشاره کردید به اینکه شکایت ناشران و مؤلفان در این زمینه راه به جایی نمی‌برد، ‌ چرا اینگونه است؟

قدیمی‌ترین قانونی که برای حوزه نشر وجود دارد، قانون حمایت از مصنفین مصوب سال ۱۳۴۲ است و بروزترین قانون هم قانون چاپ و نشر ضوابط اجرایی مصوب سال ۱۳۸۲ است  یعنی ما در حوزه نشر قانون چندانی نداریم، معمولا هم اینگونه است که اولویت فرهنگی برای دوستان در مجلس و نهادهای قانون‌گذار و نهادهای دیگر مثل شهرداری و... اولویت آخر است، ‌ برای نمونه اولین جایی که با آلودگی هوا تعطیل می‌شود، ‌ مدارس است، ‌ اولین جایی که با کمبود بودجه تعطیل می‌شود، ‌ فرهنگ است. چرا؟ چون فرهنگ متولی ندارد، ‌ فرهنگیان مظلوم‌ترین قشر جامعه هستند. اگر به سابقه نشر نگاه کنیم خواهیم دید در تمام این سال‌ها و در همه دولت‌ها تمام وزیران توان مقابله با مشکلات نشر را نداشتند، هم‌چنین توان حمایت از ناشران را نداشتند. متولیان فرهنگ دراین کشور توان حمایت از فرهنگ را ندارند این یکی از دلایلی است که موجب شده وضعیت فرهنگ در کشور ما خوب نباشد.

کاهش شمارگان کتاب افزایش قاچاق را رقم زده است

به علل مختلفی برای شیوع قاچاق کتاب در نشر اشاره کردید، ‌ یکی از این علل کاهش شمارگان نشر بود، ‌ چه رابطه‌ای بین کاهش شمارگان با افزایش قاچاق کتاب وجود دارد؟

ببینید، ‌ وقتی ناشر کتابی را با شمارگان ۵ هزار نسخه به شکل افست چاپ می‌کند، چون شمارگان بالاست، قیمت تمام شده پایین می‌آید، به عبارت دیگر در چاپ افست یک کتاب  ۱۰۰ صفحه‌ای با ۲ هزار تومان منتشر و با احتساب سایر موارد به قیمت ۵ هزار تومان فروش می‌رسد، اگر کسی بخواهد این کتاب را به صورت قاچاقی منتشر کند، ‌ باید از چاپ دیجیتال استفاده کند و برایش نمی‌صرفد که آن را همان ۵ هزار تومان بفروشد، بلکه باید حداقل ۱۰ هزار تومان قیمت‌گذاری کند. در نتیجه احتمال قاچاق کتاب پایین می‌آید.

حال اگر شمارگان کتاب کاهش یابد، ‌ ناشر ناچار است از چاپ دیجیتال به جای افست استفاده کند، ‌ با احتساب حق‌التالیف و طراحی جلد و ... قیمت تمام شده ۸ هزار تومان می‌شود، ‌ در حالیکه قاچاقی کتاب آن را با ۵ هزار تومان عرضه خواهد کرد، ‌ در نتیجه بازار قاچاق فراهم می‌شود.

وزارت ارشاد در ابتدای دولت آقای روحانی لایجه‌ای را آماده کرد به اسم حمایت از مالکیت فکری، اما گویا هنوز تصویب و اجرایی نشده است.

بله، ‌ این قانون هنوز به جایی نرسیده است، وقتی با قانون مصوب نمی‌توانند حمایت کنند، چه انتظاری از یک لایجه داریم. مشکل ما این است که معمولاً در حوزه فرهنگ سعی می‌کنیم دو گونه عمل کنیم یا کاملاً‌ فرهنگی که دولت سوبسید می‌دهد و حمایت می‌کند، یا کاملاً اقتصادی که دولت خود را کنار کشیده و عده‌ای با اهداف اقتصادی سوء استفاده ابزاری می‌کنند. برای نمونه دولت از چاپ کتاب‌های دینی حمایت می‌کند، ‌ خرید می کند، ‌ حتی حمایت پیش از چاپ می‌کند، ‌ عده‌ای اینجا سود می‌برند، در کتاب‌های دانشگاهی نیز عده‌ای حل المسائل و تست منتشر می‌کنند، که اتفاقا رشد هم یافته چرا که آموزش و پرورش در کار خود کم کاری کرده است،  چون اگر دانش‌آموزی درس درستی فراگرفته باشد دیگر نیازمند حل‌المسائل‌ها نیست.

به نظر شما با وجود مشکلات فعلی، ‌ راه‌حل قاچاق کتاب چیست؟

لیست بلند و بالایی از مشکلات وجود دارد، ‌ برای حل مسئله قاچاق کتاب باید فهرستی از تک تک این مشکلات آماده کرد و برای رفع هر کدام چاره‌ای اندیشید، با بخشنامه و ابلاغ و اساسنامه نمی‌شود قاچاق کتاب را از میان برداشت، فرهنگ آن باید در مردم نفوذ پیدا کند، همان طور که قاچاق فیلم با فرهنگ‌سازی برطرف شد، ‌ می‌توان قاچاق کتاب را نیز با فرهنگ‌سازی از میان برد.

 یکی دیگر از مصداق‌های فساد نشر، بازار داغ ترجمه‌های کپی شده از یکدیگر است، ‌ که به نظر می‌رسد از نبود قانون مشخصی در زمینه انتشار ترجمه کتاب‌ها نشأت گرفته است، ‌ آیا داغی این بازار از سودآوری آن است؟ یا چنین کتاب‌سازی‌هایی برای صاحبانش امتیاز به ارمغان می‌آورد؟

بخشی از این مسئله به رعایت نکردن قانون کپی رایت در کشور ما مربوط می‌شود، همه دوستان من در حوزه نشر به خصوص حوزه کودک سال‌ها کارشان این بود که در نمایشگاه‌های مختلف دنیا حضور یافته و  یک جلد از کتاب را می‌خریدند و می‌آوردند، ترجمه می‌کردند، می‌فروختند و از این مسیر به ناشران بزرگ و اسم و رسم‌داری تبدیل شدند، این هم به نوعی ضربه زد به صنعت نشر داخلی چرا که بازار پر شده بود از کتاب‌های ترجمه بدون اینکه هیچ ارزیابی فرهنگی برای ورود آن‌ها به ایران انجام شود و هم اینکه عده‌ای از طریق همین قاچاق کتاب و عدم رعایت کپی‌رایت سود سرشاری به جیب زدند.

ما ناشران نشان‌داده‌ایم به خودمان هم رحم نمی‌کنیم

روی دیگر این سکه، ‌ کپی‌کردن از روی ترجمه یک کتاب است، این موجب شده ما امروز ترجمه‌های شبیه به هم زیاد داشته باشیم، ‌ برای نمونه چند روز پس از دریافت جایزه نوبل توسط یک نویسنده شاهد ترجمه‌های متعدد از کتاب در بازار ایران هستیم که همه از روی یک نسخه کپی شده است، ‌ مورد دیگری هم چند سال پیش رخ داد و موجب تعطیلی کتابفروشی طهوری در تهران شد، ‌ ماجرا این بود که ناشران متعددی منتظر بودند، حق انتشار مجموعه آثار سهراب سپهری  به اتمام رسد، تا بتوانند کتاب‌های سهراب را منتشر کرده و روانه بازار کنند. انتشارات طهوری در این زمینه بسیار متضرر شد و ما نشان دادیم خودمان هم به خودمان رحم نمی‌کنیم.

کتاب‌سازی‌ها در حومزه کودک بی‌داد می‌کند

در حوزه کتاب های کودک نیز کتاب‌سازی‌ها بسیار است، ‌ در حوزه زندگینامه ائمه(ع) ما بسیار شاهد این موضوع هستیم، ‌ کل قصه یکی است، ‌ از روی هم کپی شده با نقاشی‌های ضعیف که مخاطب‌گریز است. این نیز مصداق قاچاق کتاب است.

 اینکه می‌فرمایید به خودمان هم رحم نمی‌کنیم نکته جالبی است، ‌ چرا که در موضوع قاچاق کتاب هم خود ناشران و کتابفروشان دخیل هستند، ‌ به نوعی از ماست که برماست.

نه اینکه همه، ولی متاسفانه از زمانی که حق تبدیل به امتیاز می‌شود، رانت به وجود می‌آید، زمانی که ما ممیزی پیش از چاپ می‌کنیم، ‌ ناشران و نویسندگان همه مسئولیت را به گردن ارشاد می‌اندازند و خود مسئولیتی قبول نمی‌کنند، در این میان همه ناشران و نویسندگان ما به دنبال گرفتن حمایت از ارشاد هستند، از دادن کاغذ تا خرید کتاب، یکی از تبعات وجود سوبسیدها در حوزه فرهنگ به وجود آمدن رانت‌ها  و مباحثی مثل قاچاق است در تمامی مباحثی که مربوط به خرید کتاب توسط ارشاد است یا خرید پیش از چاپ و خرید بعد از چاپ است، ‌ سوءاستفاده شاهد هستیم، ‌ برای نمونه زمانی که ارشاد کاغذ به ناشران ‌می‌داد، عده‌ای مجوز نشر گرفته بودند که کار اقتصادی کنند، بنابراین از این ۱۳ هزار ناشر عدد بزرگی به واسطه رانت‌ها و سوبسیدها ناشر شدند و اساسا دغدغه فرهنگ نداشتند، کسی هم که دغدغه فرهنگ نداشته باشد، ‌دنبال سود مادی خود است.

هیئت خرید کتاب، خرید کتاب‌های دستوری دارند

  به خرید کتاب اشاره کردید، ‌  برخی از دوستان ناشر انتقادات بسیاری به فعالیت هیئت خرید کتاب ارشاد داشتند، ‌ حتی در مواردی آن را مصداق فساد در نشر برشمردند به واسطه رابطه‌هایی که گفته می‌شود، بین ناشران و اعضای هیئت در مواردی وجود داشته و دارد.

هیئت خرید کتاب، خرید کتاب‌های دستوری دارند، ‌ حمایت‌های پیش از چاپ دارند که خیلی زیاد است، حتی بیشتر از هیئت. چرا که هیئت نهایت ۱۰۰ تا ۲۰۰ نسخه از یک کتاب را خریداری می‌کند، ‌ اما در بحث حمایت پیش از چاپ کل نسخه‌ها را خریداری می‌کنند، ‌ عده‌ای در نشر هستند که می‌دانند چگونه نامه‌نگاری کنند و از چه مسیری وارد شوند، ‌ کافی است، مقام و مسئولی نامه بزند که این کتاب برای فلان نویسنده و فلان ناشر است، ‌ از آن حمایت کنید. در نهاد کتابخانه‌های عمومی هم شاهد این وضع بوده و هستیم.

شیوه خرید کتاب ارشاد قیمت‌ها را بالا برده است

هم‌چنین در حوزه شهرداری، نمایشگاه یاد یار مهربان را بررسی کنید، ‌ ببنید، ‌ شهرداری چند کتاب از ناشران مختلف خریداری می‌کند، چند ناشر از خود نشر شهر خریداری می‌کند، انتشارات تربیت از وزارت ارشاد حمایت می‌گیرد، ‌ اما چند تا کتاب از ناشران خرید می‌کند،  چند کتاب از انتشارات تربیت، ‌ به اضافه اینکه این اقدامات به افزایش قیمت کتاب نیز دامن می‌زند، ‌ اساسا چرا باید ارشاد و نهاد کتابخانه‌ها کتاب را با ۳۰ تا ۴۰ درصد تخفیف خریداری کند، ‌ من ناشر وقتی ببینم ارشاد با تخفیف از من خریداری می‌کند، ‌ ۴۰ درصد روی قیمت کتاب می‌کشم.

چرا باید در هیئت خرید کتاب نمایندگانی از کانون عالی مساجد وجود داشته باشند که کتاب مذهبی خریداری کنند، ‌ آن هم کانونی که خودش بودجه دولتی دارد، ‌ اکنون شاهد این هستیم که بخشی از بودجه هیئت صرف خرید کتاب از کانون می‌شود. خوشبختانه سال‌های سال است که کارمندان ارشاد از کارهای انتشاراتی ممنوع شدند.

 اعلام نکردن شمارگان واقعی کتاب‌ها امروز در میان ناشران به امری بدیهی تبدیل شده است، ‌ در حالیکه برخی آن را فساد نشر عنوان کرده‌اند، ‌ مسیری که ناشر از آن سوء استفاده کرد تا تبلیغات کاذب برای کتاب داشته باشد، شما چقدر با این نظر موافق هستید؟

من یک مثال می‌زنم، یک ناشر بزرگ دولتی که وابسته به سازمان تبلیغات است، بین چاپ پانزدهم تا هجدم یک کتاب، اساسا هیچ نسخه‌ای منتشر نکرده بود. بلکه کلا جوسازی شده بود.

گاهی عدم اعلام شمارگان کتاب برای خوردن حق مولف است

ناشران مختلفی هستند که شمارگان را اعلام می‌کنند ۵ هزار نسخه، اما ۵۰۰ نسخه منتشر می‌کنند، ‌ به خاطر اینکه مولفی که با خون دل کتاب را نوشته است و اتفاقا از آن استقبال نیز شده است، ‌ ناشر می‌گوید هنوز فروش نرفته است، در گذشته بخش صحافی که کتاب‌ها را می‌شمارد، ‌ در وزارت ارشاد وجود داشت که موجب می‌شد شمارگان واقعی اعلام شود. هیچ نظارتی در هیچ بخشی از کتاب وجود نداردف  حتی در قیمت‌گذاری نظاتی وجود ندارد.

به حق مولف اشاره کردید برخی از ناشران دریافت پول از مولف برای انتشار کتاب توسط ناشر را نیز نوعی فساد در نشر می‌دانند.

نه به نظر من چنین نیست، من خودم پول می گیرم و افتخار می‌کنم، ‌ ما در انتشارات هزاره ققنوس ۳ نوع کتاب منتشر می‌کنیم، ‌ یک نوع که فروش خیلی خوبی خواهند داشت و مولف هم مشهور است، بین ۵ تا ۱۲ درصد پشت جلد را به مولف می‌دهیم، ‌ یکسری کتاب‌ها هستند که بینابین است، امکان دارد فروش رود، امکان دارد نرود، ما ۵۰ درصد هزینه را از مولف می‌گیریم و ۵۰ درصد را خودمان می‌دهیم، یکسری کتاب هست که ما می دانیم که ارزش چاپ شدن را دارد، اما به هیج عنوان روی فروشش نمی‌توانیم سرمایه‌گذاری کنیم، ‌ از طرفی مولف نیز علاقه به انتشار کتاب دارد، ما حق چاپ را دریافت و کتاب را منتشر می‌کنیم.