به گزارش «نماینده» کانون جهانگردی و اتومبیلرانی ایران در سال ۹۳ تعدادی حکم «نمایندگی اطلاعرسانی گردشگری ایران» در کشورهای مختلف را به فعالان حوزه گردشگری که در کشورهای دیگر اقامت داشتند، اعطا کرد تا از تمام توان خود برای تبلیغ گردشگری ایران، جذب سرمایهگذار و گردشگر از آن کشورها به مقصد ایران استفاده کنند و در زمینه تسهیل در صدور ویزاها و... پیگیر امور باشند.
یکی از این افراد که در سال ۹۳ حکم نمایندگی ایران را گرفت، حسین اربابی است که ۳۱ سال پیش در ایتالیا زندگی میکند و در شهر لچه ایتالیا وی را به عنوان تاجر فرش و مبتکر پیتزای قرمه میشناسند. او انتقادهایی را به عملکرد کانون در حمایت از نمایندگیهای اطلاع رسانی گردشگری مطرح میکند.
اربابی با اداره کل میراث فرهنگی استان سیستان و بلوچستان همکاری کرده است و در سفری به این استان قرار شده طی تفاهمنامهای، در زمینه ورود توریسم از ایتالیا به این استان کمک کند. او سفرهای زیادی در ایران انجام داده و معتقد است که عشق به ایران موجب شده تا در فعالیتهای مربوط به ایران شرکت کند.
نماینده اطلاعرسانی گردشگری ایران در ایتالیا میگوید: در ایتالیا شب ایرانی و نمایشگاههای فرش و صنایع دستی برگزار کردم. با وزیر فرهنگ دولت قبلی ایتالیا نیز درباره سیستان و جاذبههایش صحبت کرده بودم و او مشتاق به سفر شد و بالاخره شهر سوخته را دید.
وی ادامه میدهد: در نمایشگاه غذای میلان برای معرفی غذاهای ایرانی شرکت کردم. در همایشهای بینالمللی نیز اگر دعوت شوم، از هر فرصتی برای معرفی جاذبههای ایران استفاده میکنم. در نمایشگاه شهرداری نیز بعد از یک سال غرفه دائمی به من دادند تا جاذبههای ایران را تبلیغ کنم. همچنین در نمایشگاهی شرکت کردم که افراد شرکت کننده در آن بیزینس گردشگری داشتند. روز آخر نمایشگاه کنفرانسی نیز درباره ایران برگزار کردیم و تمام استانداران، شهرداران، تجار ایتالیایی و... حضور پیدا کردند. از ایران چند مقام دولتی آمده بودند. اما وقتی مقامات ایرانی از غرفه ایران دیدن کردند به جای اینکه من را تشویق کنند اعتراض کردند که چرا غرفهات کوچک است و هیچ صنایعدستی، پوستر و دکوری نصب نکرده ای!
دریغ از یک تماس!
اربابی ادامه می دهد: متأسفانه کانون اتومبیلرانی و سازمان میراث فرهنگی بعد از اینکه حکم نمایندگی اطلاعرسانی گردشگری را به افراد می دهند، هیچ کاری و کمکی برای انجام بهتر کارها نمی کنند. من به آنها گفتم حقوق نمیخواهیم ولی حداقل میتوانید کمک کنید که در نمایشگاهها شرکت کنیم. برخی از هنرمندان از جمله هنرمندان صنایع دستی به ایتالیا می آیند تا در نمایشگاهی شرکت کنند اما تا بخواهند در این کشور جا بیفتند زمان نمایشگاه تمام می شود ولی من میتوانم در این کشور به آنها کمک کنم چه اشکالی دارد که افراد در این مواقع به نمایندگی های اطلاع رسانی آن کشور مراجعه کنند؟ چرا از این ظرفیت استفاده نمیشود؟ متاسفانه چند وقت پیش مسئولان کانون اتومبیلرانی به ایتالیا آمدند اما به من خبر ندادند در حالی که زیر مجموعه آنها هستم و خودشان حکم نمایندگی به من دادند حتی دریغ از یک تلفن.
وی درباره اطلاع رسانی درباره کنوانسیون راهنمایان گردشگری ۲۰۱۷ نیز می گوید: در یک همایش طوری تبلیغ کردم که شرکتکنندگان به وجد آمدند و همه چند صد نفری که آنجا بودند شعار کنوانسیون را در آخر سخنرانی فریاد میزدند، من فیلم گرفتم و آن را برای دبیرخانه کنوانسیون فرستادم. اما دبیرخانه کنوانسیون گفت باید ثبتنام کنی با این احوال باز هم در همان نمایشگاهی که اجازه نمیدادند پوستر نصب کنم، پوستر کنوانسیون را روی میز کنار کتابها گذاشتم تا اگر کسی سؤالی درباره آن کرد، جواب بدهم.
اربابی که کار اصلی اش تجارت فرش است می گوید: زمانی که نمایندگی ایران را گرفتم می دانستم که قرار نیست حقوقی بگیرم اما فکر نمی کردم که تا این حد بی اعتنایی از سوی سازمان میراث فرهنگی وجود داشته باشد که حتی برای ما کتاب، پوستر و عکس از جاذبهها هم نفرستند. این درحالی است که در انبارهایشان عکس و پوستر و اقلام تبلیغاتی زیادی خاک می خورد.
نماینده اطلاع رسانی گردشگری ایران در ایتالیا ادامه می دهد: کسانی که همراه من حکم نمایندگی گرفتند یا آژانس مسافرتی داخل ایران دارند و یا نمایندگی شرکت های هوایی را. بنابراین نمایندگی کانون برای آنها تبلیغ محسوب میشود. من هر کاری می کنم برای این است که ایتالیاییها به ایران بروند اما برای برخی افراد دیگر مهم این است که خارجی ها با آژانس آنها به ایران بروند.
ایتالیایی عاشق فرهنگ ایران هستند
اربابی طراح غذا نیز هست و توانسته مبتکر پیتزای قرمهسبزی باشد و در مسابقات جهانی شرکت و به عنوان یک ایرانی غذای ایرانیها را معرفی کند. او به چهار زبان تسلط دارد و مترجم رسمی پلیس و دادگاه ایتالیاست او معتقد است که ایتالیایی ها با وجود اینکه کشورشان جاذبه های گردشگری و تاریخی کمی ندارد اما عاشق فرهنگ ایران هستند و در هر برخوردی از او درباره ایران سوال می کنند. هر جایی، هر نقطه و کشوری زیباییهای خود را دارد.
اربابی درباره برخی از رایزنیهایش صحبت می کند که نتیجه نداشته است. او در این باره می گوید: در ایتالیا به افرادی برخورد کردهام که مشتاق هستند با ایرانیها کار کنند مثلاً ورکشاپ بگذارند یا در حوزه تحقیقاتی فعالیت کنند اما متأسفانه وقتی همه چیز برای همکاری دو طرف آماده میشود، طرف ایرانی پا پیش نمیگذارد اما ایتالیاییها پیگیر هستند ولی ایرانیها نه.
وی ادامه داد: به عنوان مثال یک بار استاد دانشگاهی در چابهار گفت که در حوزه لاکپشتها کار تحقیقاتی میکند. من او را به مدیر موزه طبیعی در نزدیکی شهر خودمان وصل کردم. آنها گفتند که سفر برای او فراهم میکنند تا به اینجا بیاید اما از آن زمان دیگر خبری از آن فرد نشد در حالی که در مرحله اول از این کار استقبال کرده بود. از این عدم همکاریها زیاد اتفاق میافتد. در یک مورد دیگر شهردار یکی از شهرهای ایتالیا به واسطه ارتباطی که داشتم، نامه رسمی داد که با شهری در استان سیستان و بلوچستان تفاهم خواهرخواندگی بسته شود. دو سال است که مسئولان مربوطه در ایران حتی یک دستخط ننوشتند که نامه شما را دریافت کردیم و از این بابت خوشحالیم.