«نماینده» - بنای استکبار ستیزی انقلاب اسلامی از خیلی وقت قبل از پیروزی انقلاب و همزمان با اعتراض امام به لایحه کاپیتولاسیون و مصونیت قضائی آمریکاییها در آبان ۴۳ گذاشته شده بود و ۱۳ آبان سال ۵۸ فقط آجر دیگری بر بنای حضرت روحالله گذاشته شد و دانشجویان خط امام این فرزندان خلف روحالله به درستی به سمت اشغال سفارت آمریکا رفتند.
تنها یک روز بعد از این اتفاق یعنی روز ۱۴ آبان سال ۱۳۵۸ دولت موقت به نخستوزیری بازرگان استعفا کرد و این رخداد اولین و مهمترین پس لرزه تسخیر لانه جاسوسی بود؛ اتفاقی که تفکر بازرگان را به صورت رسمی در مقابل تفکر امام قرار داد و خط بندیهای سیاسی اوایل انقلاب از همان زمان به صورت جدی شروع شد.
استعفای شتابزدۀ رئیس دولت موقت به این امید مطرح شد که امام خمینی واکنش نشان داده و دانشجویان را برای تخلیۀ محل اشغال شده تحت فشار بگذارد؛ اما امام بلافاصله استعفا را پذیرفته و با عنوان «انقلاب دوم» از حرکت انقلابی دانشجویان حمایت کردند.
بنابراین قطعا تسخیر لانه جاسوسی یکی از نقاط عطف و اوج انقلاب اسلامی در کمتر از یکسال بعد از پیروزی انقلاب است؛ هرچند که برخی انقلابیهای سابق، به خاطر خستگی از این راه پر فراز و نشیب از ملت ایران عذرخواهی کنند.
در این گفتوگو استمرار تفکر بازرگان نسبت به آمریکا در دولتهای مختلف، مواجه با آمریکا در دوران جدید و مساله نفوذ در پس تسخیر سفارت آمریکا و سیاستهای استکبار ستیزانه جمهوری اسلامی در دوران پسابرجام مرور شده است.
سید مرتضی نبوی، مدیرمسئول روزنامه رسالت، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و عضو شورای مرکزی جامعه اسلامی مهندسین بوده است، او وزیر پست، تلگراف و تلفن در دولت اول میرحسین موسوی بود. نبوی در زمان شاه فعالیتهای سیاسی داشته و مدتی نیز در زندانهای حکومت پهلوی حبس بوده است.
آنچه در ادامه میآید مشروح گفتوگو با سید مرتضی نبوی است:
یکی از مهمترین مسائلی که پیش از انقلاب اتفاق افتاد و به عنوان آلترناتیو انقلاب ظاهر شد، بحث کاپیتولاسیون بود که حضرت امام نیز به خاطر این موضوع تبعید شدند و در واقع یکی از مبناهای اصلی پیروزی انقلاب در آن مقطع گذاشته شد، چرا در بین علمای آن زمان حضرت امام پیش قراول مبارزه با کاپیتولاسیون شدند؟
نبوی: ویژگیهای حضرت امام خاص خود ایشان است، ایشان یک فقیه مجتهد و زمانشناس در مقام امر به معروف و نهی از منکر بودند. یکی از خاطرات مهم حضرت امام این است که ایشان بعد از اینکه امر به معروف و نهی از منکر در رسالههای عملیه متروک شده بود و به این مسائل پرداخته نمیشود ایشان بیش از ۲۰۰ فتوا درباره امر به معروف و نهی از منکر را نوشتند و همین باعث شد که رسالههای ایشان به عنوان کتب ممنوعه در رژیم پهلوی قلمداد شود و از این رو این رسانهها به صورت مخفیانه توزیع میشد.
*اولین بنای استکبارستیزی حضرت امام اعتراض به لایحه کاپیتولاسیون بود
امر به معروف و نهی از منکر جزء واجبات در دین ماست و ما باید ارزشها و ضدارزشهای آن را بشناسیم و نسبت به آنها انجام وظیفه کنیم و نهضت حسینی هم متکی به امر به معروف و نهی از منکر بوده است؛ امام تاکید داشتند که در رژیم پهلوی با دین مبارزه میشد و شاه در خاطراتش اقرار کرده بود که از طرف آمریکا مامور است که با اسلام در ایران مبارزه کنند بنابراین ایشان هم به موقع هشدار دادند، به ویژه در شرایطی که بعد از رحلت آیتالله بروجردی رژیم پهلوی احساس میکرد خلأ مرجعیت وجود دارد و میتواند ماموریتهایی که آمریکا به او داده انجام دهد و یکی از خواستههای آمریکا نیز همین کاپیتولاسیون و مصونیت مستشاران آمریکا در ایران بود که اگر خلافی انجام دهند در اینجا محاکمه نشوند و در اختیار آمریکا قرار بگیرند و این مغایر با استقلال کشور بود.
حضرت امام این خلأ مرجعیت را بلافاصله با عکسالعملهای خود پرکردند و بعد با حمایت جامعه مدرسین در تأیید مرجعیت ایشان ما شاهد تثبیت مرجعیت حضرت امام بودیم و شاه با شکست مواجه شد و دولت وقت نتوانست این طرح را به تصویب برساند و این امر داغی بر دل رژیم شد.
یکی از نقاط عطف انقلاب اسلامی تسخیر سفارت آمریکا در سال ۵۸ بود، چطور چنین ذهنیتی برای تسخیر لانه جاسوسی بین دانشجویان شکل گرفت و نقش این اقدام انقلابی دانشجویان در شروع کار انقلاب به چه صورت بود؟
نبوی: با توجه به صحبتهای قبلی باید گفت که حضرت امام یک شناخت ملموسی از وضعیت جهانی داشتند و عمده مشکلات جهان را زیر سر آمریکا میدانستند، با اینکه آمریکا و شوروی آن زمان دو قطب اصلی در جهان بودند اما امام با این وجود، این مشکلات را ناشی از اقدامات آمریکا میدانستند و نگاه عمیق حضرت امام بر این بود که ریشه مشکلات در داخل کشور ناشی از رژیم پهلوی، ریشه مشکلات منطقه، رژیم صهیونیستی و مشکلات دنیا را نیز زیر سر آمریکا میدانستند و مقابله با کاپیتولاسیون نیز مقابله با آمریکاییها بود، چراکه یکی از شعارهای اصلی انقلاب اسلامی استقلال و نفی سلطه کشورهای دیگر بود.
*آمریکا را از در بیرون کردند تا از پنجره بتواند بازگردد
بعد از پیروزی انقلاب آنها به ظاهر چارهای نداشتند بپذیرند، چون آمریکا تا آخرین لحظات تلاش کرد این انقلاب را بازگرداند و متوقف کند و فکر میکرد شبیه کاری که در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ انجام داد و شاه را برگرداند اینجا هم میتواند همین کار را کند در حالی که این بار یک انقلاب فراگیر مردمی بود که حضرت امام مرجع تقلید و رهبر مردم بود و دوستان اروپایی آمریکا به او حالی کردند که کار از کار گذشته است، ظاهرش این بود که آمریکا با انقلاب کنار آمد تا بعدا بتواند نفوذ کند و اگر او را از در بیرون کردند از پنجره بتواند بازگردد.
* دانشجویان به درستی سفارت آمریکا را مرکزی برای براندازی تشخیص دادند
بلافاصله بعد از آمریکا فعالیتهای جاسوسی و براندازانه نسبت به انقلاب اسلامی آغاز شد. چه کودتاها و ناآرامیهایی که در برخی مناطق انجام گرفت و از این رو دانشجویان به این نتیجه رسیدند که سفارت آمریکا مرکزی برای براندازی و مقابله با آمریکا است.
یعنی خصومت و دشمنی آمریکا با ملت ایران در قبل و بعد از پیروزی انقلاب هیچ تغییری نکرد.
نبوی: در خوی تجاوزگری و دشمنی آمریکا هیچ تفاوتی ایجاد نشده است و اگر به ظاهر جمهوری اسلامی را به رسمیت شناختند اما در باطن به دنبال فرصتی برای براندازی بودند تا جمهوری اسلامی را به یک دولتی که آمریکا را بپذیرد تغییر دهند.
مردم ایران از قدیم با دشمنیهای دیرینه آمریکا آشنا بودند و بعد از انقلاب هم آمریکا این حرکت را شروع کرد و حتی در جنگ تحمیلی هم نقشآفرینی کردند، بنابراین این موضوع تشخیص هوشمندانه درستی توسط دانشجویان پیرو خط امام بود که متوجه شدند سفارت آمریکا یک مرکز برای مقابله با استقلال جمهوری اسلامی است.
زمانی که سفارت به تسخیر دانشجویان درآمد این تحلیل که با این اقدام دولت موقت استعفا میدهد و قطع رابطه میشود و حمله آمریکا به اتفاق میافتد، تصور میشد، در واقع چقدر دانشجویان به وزن سیاسی اقدامی که میخواستند انجام دهند واقف بودند؟
نبوی: قبل از حادثه ۱۳ آبان ۵۸ عدهای از دانشجویان چپ که دل در گرو امام و انقلاب نداشتند وارد سفارت آمریکا شدند این اقدام محکوم شد و بلافاصله آنها را بیرون کردند چون آنها رویکرد مارکسیستی داشتند اما تسخیر لانه جاسوسی در سال ۵۸ مورد تأیید حضرت امام قرار گرفت و این براساس یک برنامهریزی بود، چراکه بالاخره مسئله حیات و ممات انقلاب مطرح بود و آمریکا با موجودیت نظام جدید ما مقابله میکرد.
لذا حرکت انقلابی دانشجویان که به تعبیر حضرت امام انقلابی بزرگتر از انقلاب ۵۷ بود مورد تأیید ایشان قرار گرفت و این تشخیص داده شد که عوارضی هم دارد و با توجه به اینکه آمریکا در مقام نابودی اصل انقلاب و اصل نظام جمهوری اسلامی مرکز توطئه و براندازی تسخیر شود ولو اینکه عواقبی داشته باشد، اما اگر این اتفاق نمیافتد ما باید منتظر میماندیم که توطئههای آمریکا یکی پس از دیگری به نتیجه برسد و همانطور که بیسابقه هم نبود در جاهای دیگر انقلاب شده بود و آمریکاییها با طراحیهای سادهتر آن انقلابها را برگردانده بودند.
*عواقب تسخیر سفارت آمریکا پیشبینی شده بود
یعنی عواقب چنین کاری پیشبینی هم میشد؟
نبوی: بله، در زمان ما جاهای دیگر انقلاب شده بود و آمریکا قابل پیشبینی بود، حتی جالب است بدانید برخی از شخصیتهای تراز اول انقلاب مانند آیتالله مهدوی کنی در آن مقطع موافقت نداشتند و برخی مسئولانی دیگر اما وقتی این اتفاق مورد تأیید حضرت امام(ره) قرار گرفت از جمله آیتالله بهشتی در خبرگان اعلام حمایت کردند.
*مذاکرات هستهای آخرین مرحله مواجهه ما با آمریکا نیست
یکی از مسائلی که در بازخوانی تاریخی مرور میکنیم، مسئله استعفای دولت موقت و اعتراض به تسخیر لانه جاسوسی در آن مقطع زمانی است، الان در یک تطبیق تاریخی ما شاهد این هستیم که برخی افراد دولتی میخواهند مراسم ۱۳ آبان به صورت حداقلی و بدون آتش زدن پرچم آمریکا برگزار شود. چرا برخی به دنبال این هستند که مراسم ۱۳ آبان را از سکه بیندازند و همچنان به آمریکا خوشبین هستند و اعتماد میکنند.
نبوی: خیر، اتفاقاً این آخرین تجربه هم برای ملت ما ثابت کرد که آمریکا قابل اعتماد نیست و آمریکا از فرصت مذاکرات هم در حقیقت به دنبال سوءاستفاده است و هدف آمریکا در قبال جمهوری اسلامی تغییر نکرده است. یعنی آنها در طول پیروزی انقلاب در مقاطع مختلف اعلام کردند به دنبال براندازی جمهوری اسلامی هستند و از طریق برخوردهای سخت و جنگ تحمیلی و محاصره اقتصادی و نفوذ فرهنگی در صدد تضعیف انقلاب اسلامی بودند، این آخرین مرحله نیست که رئیسجمهور در دوران تبلیغاتی وعده داده بود که هم چرخ سانتریفیوژها بچرخد و هم چرخ اقتصاد، در حال حاضر خیلی از مسئولان دولتی، وزرا و رئیس بانک مرکزی اعلام کردند مشکلاتی که ما داریم و بانکهای بزرگ با ما معامله نمیکنند و حتی سوئیفت باز شده اما معاملههای بانکی صورت نمیگیرد، اینها از ترس جریمههایی است که آمریکا نسبت به آنها اعمال میکند. اخیراً وزیر امور خارجه آمریکا نیز گفته بود که تا ایران دست از حمایت خود از سوریه و حزبالله برندارد تحریمها بر سر جای خود خواهد بود.
مسئله همین است که با وجود بیّن بودن این بدعهدی آمریکا و حتی وقتی که جان کری وزیر امور خارجه آمریکا، چکیده تفکر آمریکا را درباره جمهوری اسلامی ارائه میدهد و میگوید مشکل ما حمایت ایران از سوریه و حزبالله است، چرا با این وجود ما شاهد استمرار تفکر بازرگان در قبال آمریکا هستیم؟
نبوی: بالاخره ما در مقاطع مختلف یک ایده را امتحان کردیم و غلط بودن آن روشن شده، این تجربه چندباره برای ملت ما خواهد بود چون یک شرطی را حضرت امام(ره) گذاشته بودند که ما با آمریکا رابطه نخواهیم داشت مگر اینکه آدم شود. شاید توجه برخی مسئولان به این بوده آمریکا تجربههایی کسب کرده و با شکست آمریکا در منطقه بعد از پیروزی انقلاب و اهدافی که در منطقه تعیین کرده هیچکدام به نتیجه نرسیده است، جرج بوش به دنبال تشکیل خاورمیانه بزرگ بود و میخواست اسرائیل را بر کشورهای منطقه مسلط کند. روسای جمهور بعدی آمریکا نیز اهداف دیگری داشتند، حتی اعراب را پای میز مذاکره با اسرائیل نشاندند و وعدههایی را هم که به آنها دادند عمل نکردند و همه اینها تجربه شد.
* برای چندمین بار آمریکاییها ثابت کردند که قابل اعتماد نیستند
البته این مذاکرات اخیر که ایران با ۱+۵ داشت این تفاوت را داشت که ایران از موضع قدرت به آن ورود کرد، اگرچه آنها میگفتند که تحریمهای اقتصادی باعث شده ایران پای میز مذاکره بیاید، اما واقعیت این بود که این مقدار از پذیرش حق غنیسازی برای ما به دنبال اقتدار هستهای جمهوری اسلامی بود و اوباما و جان کری در اظهارات خود برای قانع کردن مخالفان مذاکره و توافق هستهای میگفتند که شما چند سال پیش با ایران توافق نکردید، در حالی که آن زمان چند صد سانتریفیوژ داشت، در حالی که الان چند هزار سانتریفیوژ دارد. لذا فاصله زیادی با دستیابی به آن مقدار مواد غنیشده که بتواند بمب اتم بسازد، ندارد و دستاورد خود را این میدانستند که اگر ما حق غنیسازی را برای ایران به رسمیت شناختیم به خاطر این بوده که قبلاً آن را انکار میکردند و میگفتند ایران نباید از حق غنیسازی برخوردار باشد. این هم نه بر اساس کوتاه آمدن ایران، بلکه بر اساس اقتدار ایران و پیشرفتهای هستهای کشورمان بود، منتها همان موقع هم یادمان نمیرود مقام معظم رهبری به دولت گفتند که شما بروید و مذاکره کنید، اما من به آمریکا خوشبین نیستم، لذا بالاخره برای چندمین بار آمریکاییها ثابت کردند که قابل اعتماد نیستند و این باید عبرت خوبی برای مسئولان فعلی دولت باشد.
شما اشارهای به موضوع برجام داشتید، خیلی از تحلیلگران معتقدند که برجام هزینه سنگین و مهمی برای کشور بود. آیا میتوان گفت بزرگترین تجربهای که ما از این موضوع داشتیم، تجربه ملموس بدعهدی آمریکا بود که برای ملت ثابت شد؟ چون رهبری نیز فرمودند؛ بخش مهمی از تعهدات آمریکا انجام نشد، اما ما از بحث غنیسازی ۲۰ درصد تا فردو و اراک را متوقف کردیم.
نبوی: حتماً همینطور است. البته ما نباید منکر واقعیات شویم، اینکه آنها حاضر نبودند حق غنیسازی را برای ما به رسمیت بشناسند، در این مرحله پذیرفتیم و آن هم به دلیل اقتدار ایران بود، این یک دستاورد است و دیگر نمیگویند ایران چرا غنیسازی دارد و حتی در باشگاههای هستهای جهانی حاضر هستند برای باز طراحی رآکتور سنگین اراک همکاری کنند و در این مقطع اولین نیروگاه هستهای ما در بوشهر براه افتاد و ما قرارداد برای فازهای بعدی آن میبندیم.
*به نظر ما ریشه شر آمریکاست
یعنی این راه پیشرفت هستهای ما در برجام هموار شد و ظاهرش این است که توافق جهانی که علیه ما بود، دیگر کشورهای دیگر نمیگویند که ما مصمم هستیم ایران را تهدید کنیم، اما معلوم شد که ریشه شر آمریکاست که مشکل آنها با ما نیز فقط هستهای نیست و همانطور که دیدید تحریمهای خود را نیز تشدید کردند و به جای هستهای اینبار موضوع حقوق بشر و موشکهای دوربرد و پروندههایی که از اول انقلاب برای ایران باز کردند را در دستور کار قرار دادند و سعی داشتند ایران را تحت فشار قرار دهند.
*محوریت ایران در منطقه باعث شده آمریکا به اهداف خود نرسد
آمریکا در هرحال فکر میکند که همچنان فرمانده نظم جهانی است و همه باید از او حمایت کنند و متأسفانه برخی کشورهای اروپایی نیز چنین تبعیتی را دارند، اما به هر حال شکافها و مرزبندیهایی نیز بین روسیه و آمریکا ایجاد شده و امروز روسیه نیز مشمول تحریمهای آمریکا شده است. بعد از فروپاشی دوقطبی یک دوران گذاری را طی میکنیم که باید هوشیار باشیم و رهبری نیز در اوج هوشیاری هستند تا در دوران گذار جایگاه خود را براساس ظرفیتهایی که داریم تثبیت کنیم، نه اینکه چون هیچ جایگاهی برای ایران تعریف نمیشود، وا بدهیم، یعنی جایگاه منطقهای و نفوذ منطقهای ایران بسیار بالاست و ما محور مقاومت هستیم و همین باعث شده آمریکا در منطقه به اهداف خود نرسد.
چرا با وجود این بدعهدیهای آمریکا برخی دولتیها هنوز چشم امید دارند؟
نبوی: وقتی که رهبری پذیرفتند دولت برود و مذاکره کند و گفتند که من خوشبین نیستم، نتیجهاش همراه شدن با جان و دل مردم برای پذیرش این واقعیت و مسیری بود که رهبری ترسیم کرده است.
یک نکتهای که وجود دارد تکلیف استکبارستیزی پس از مذاکرات است که رهبر انقلاب در دیدار با دانشجویان تأکید کردند مبارزه با استکبار که آمریکا مصداق اتمّ آن است، تعطیلبردار نیست و خودتان را برای مبارزه با آمریکا آماده کنید، امروز خط امام(ره) در مبارزه با آمریکا چه مختصاتی دارد؟
نبوی: امروز ترسیمکننده عینی خط امام(ره)، رهبر معظم انقلاب هستند که به هیچعنوان از خط امام(ره) کوتاه نیامدند و پاسدار خط امام(ره) هستند، البته با اجتهاد و توجه به شرایط روز این خط را دنبال میکنند، امروز خط امام(ره) و مقابله با سلطه شرایط جدیدی پیدا کرده است و حتی بهتر از گذشته است که البته نمیخواهم بگویم خطر تهدیدات نظامی از بین رفته، اما نسبت به آن زمان که جنگ را تحمیل کردند، این خطرات کاهش پیدا کرده و امروز شرایطی نیست که آمریکا بتواند مستقیم وارد جنگ شود، بلکه سعی دارد به صورت نیابتی از طریق عربستان و کشورهای مفلوک منطقه استفاده کند تا در منطقه ایجاد درگیری و ناامنی کند. همانطور که رهبری تأکید کردند امروز خطرات نفوذ بسیار بیشتر است.
یعنی یکی از عرصههای اصلی مبارزه با آمریکا را مسئله نفوذ پسابرجام میدانید؟
نبوی: بله، نفوذ فرهنگی، ما امروز شاهد این هستیم که شبکههای اجتماعی چه نقشی دارد و تهاجم فرهنگی متوجه نسل جوان میشود. مسئولیت نسل جوان ما بسیار سنگینتر از نسل ماست. امروز جوان ما احتیاج به عمق بیشتری از تدین و آگاهی دینی دارد و باید روی سبک زندگی جوان ایرانی کار کرد؛ چراکه دشمن تلاش دارد سبک زندگی غربی را به نسل جدید ما تحمیل کند و سبب استحاله یک نسل شود، لذا امروز مأموریت جوانان مجهز شدن به معرفت مکتبی است. سال گذشته ما برای اینکه بمانیم و خط امام(ره) را ادامه دهیم، اقتدار ملی ما تحکیم شود و رهبری نیز دو پایه بسیار مهم را درباره این مسئله مطرح کردند و گفتند پایه اقتصاد که درواقع پاشنه آشیل ماست و باید دچار تحولات ساختاری شود و ریشه مشکلات اقتصادی هم با برجام حل نمیشود، بلکه به دست خود ماست.
مسئولان در دولت، مجلس و قوه قضائیه باید مقررات دستوپاگیر اقتصادی را بردارند و زمینه را برای فعالیت مردم آماده کنند. پایه دیگر اقتدار کشور علم است که نباید پیشرفت علمی ایران کاهش پیدا کند. البته یکی از پایههای اصلی اقتدار کشور که موردتوجه قرار گرفته، مسئله فرهنگ است که البته سایر کشورها نیز تهاجم فرهنگی را احساس و با آن مقابله میکنند. نسل جوان باید در جبهه علم و فناوری، فرهنگ و اقتصاد مبارزه کند و در عین حال هوشیار باشد که سبک زندگیاش تغییر نکند.
این مبارزه با آمریکای مبتنی بر خط امام(ره) که تبیین میکنید بین مسئولان باید چه بروز و ظهوری داشته باشد؟
نبوی: در مقاطع مختلف مسئولانی با شدت ضعف روی کار میآیند، اما هیچکدام در مقام ادعای مقابله با خط امام(ره) نیستند، اما ممکن است برخی از آنها محافظهکار و برخی انقلابی باشند، اما آنچه مقام معظم رهبری به عنوان راهبرد تأکید دارند این است که میگویند حوزههای علمیه باید انقلابی باشند و وقتی مجمع تشخیص سند چشمانداز ۲۰ ساله را تهیه و خدمت مقام معظم رهبری دادند که در آن جایگاه علمی و اقتصادی ایران مشخص شده است و ایران را کشوری مؤثر در روابط بینالملل و الگویی در جنبههای فرهنگی معرفی کرده است، رهبر انقلاب این نکته را اضافه کردند که این مسئله باید با حفظ روحیه انقلابی باشد. یعنی ایشان ضرورت انقلابی بودن و انقلابی ماندن را تأکید کردند و برای ادامه مسیر امام(ره) باید همه مسئولان انقلابی باقی بمانند.
ما در دفاع مقدس با الگوی خودمان و نه با الگوی بنیصدر رئیسجمهور فراری که میخواست به صورت کلاسیک با صدام مبارزه کند، موفق شدیم که با الگوی بومی خود دفاع مقدس را مدیریت کنیم و با الگوی خودمان به پیشرفتهای هستهای رسیدیم. در زمینه اقتصاد هم ما باید الگوی خودمان را داشته باشیم و به همین دلیل رهبر انقلاب الگوی پیشرفت اسلامی ـ ایرانی را مطرح کردند. برای انقلابی ماندن باید مشکلات اقتصادی با سیاست اقتصاد مقاومتی حل شود و انتخابات باید با توجه به سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری و مردمسالاری دینی برگزار شود.
*ادعای حذف شعار مرگ بر آمریکا از بدسلیقگی السابقون انقلاب است
یکی از شبهاتی که برخی مسئولان وارد میکنند درباره ماهیت استکبارستیزی انقلاب اسلامی است؛ بعد از روی کار آمدن دولت یازدهم، آقای هاشمی رفسنجانی ادعا کردند که امام(ره) موافق حذف شعار «مرگ بر آمریکا» بود. چرا در مقطع مذاکرات این شبهات به حضرت امام(ره) منسوب میشود.
نبوی: این مسئله ناشی از بدسلیقگی برخی از السابقون انقلاب است که اظهاراتی به نقل از آنها مطرح و سپس تکذیب میشود.
*حذف شعار مرگ بر آمریکا از حرفهای شاذ است
اما این مسئله برای مردم جای سوال دارد که چگونه فردی که خود را نزدیک به حضرت امام(ره) میداند چنین چیزی را به ایشان نسبت میدهد.
نبوی: تاریخ از این نوع مسائل بسیار به خود دیده است. ما یک الگوهای بسیار روشنی داریم، یعنی مواضع و عملکرد امام(ره) و رهبری برای ما ملاک است و مردم ما پیشبینیهای آنها را نیز دیدهاند. به همین دلیل کسانی که قلب خودشان مریض نباشد، سراغ حرفهای شاذ و نادر نمیروند.
برخی فکر میکنند با محافظهکاری و به کمک مذاکرات خارجی میتوانیم مشکلات خود را حل کنیم. واقعیت هم این نیست و هیچ کشوری مشکلات اقتصادی خود را با فروش بیشتر نفت حل نمیکند و در واقع پنبه اقتصاد رانتی زده شده است. بنابراین نباید به این گونه اظهارنظرها وقعی نهاد. بلکه باید با چراغ روشن و مسیر روشن حضرت امام(ره) پیش برویم. خوشبختانه نسل جوان و متعهد انقلابی ما راه خود را میشناسد و امروز از این همه الگوهای پیشرفت و دستاوردهای دفاعی برخوردار هستیم.
اما کسی که این ادعا را به حضرت امام(ره) منسوب کرد خود را یکی از اشخاص مؤثر در اوایل انقلاب میداند.
نبوی: دنیا که دنیای اجبار نیست، مگر در زمان خود پیامبر(ص) صحابی بزرگ مسیرشان منحرف نشد، مگر بعد از رحلت پیامبر(ص) و شهادت حضرت علی(ع) مگر افرادی راهشان را جدا نکردند، بنابراین همواره چنین افرادی هستند و اگر غیر از این باشد باید تعجب کرد.
*کسانی که از انقلابی بودن فاصله گرفتهاند به آمریکا خوشبین هستند
پس میشود این نوع دیدگاه را یک خوشبینی به آمریکا تلقی کرد؟
نبوی: بله، ما اگر از انقلابی بودن و انقلابی ماندن فاصله بگیریم، راه را اشتباه میرویم و دچار تحلیلهای اشتباه میشویم، آنهم تحلیلهایی که جامعه را با شکست مواجه میکند. بنابراین اگر احتیاطها و مراقبتهای رهبری نبود و میخواستیم به صورت دربست به آمریکا و ۱+۵ اطمینان کنیم، مشخص بود که امروز چه وضعی داشتیم و به سرنوشت عربستان و اعراب دچار میشدیم که فکر کردند اگر به آمریکا اعتماد کنند میتوانند حق خود را از اسرائیل بگیرند، درحالی که آمریکا به هر قیمت اسرائیل را حفظ میکند تا منطقه روی ثبات و آرامش را نبیند.
برخی معتقدند استکبارستیزی موجب انزوای ایران میشود و قدم زدن وزیر امور خارجه کشورمان با جان کری و مکالمه تلفنی با رئیسجمهور آمریکا را برای شکستن این انزوا مطرح میکنند، نظر شما چیست؟
نبوی: تجربیات ۴ دهه گذشته ما نشان میدهد که ما از موضع اقتدار مذاکره کردیم و چیزی که مهم است این است که در برخی جاها برای اینکه منافع ما اقتضا میکند در محدودهای رهبری اجازه میدهند، ورود کنیم، مثلاً رهبری فرمودند اشکالی ندارد ایران درباره منافعی که مربوط به عراق است گفتوگو داشته باشد یا در مذاکرات اخیر با ۱+۵ نیز ما شاهد همین موضوع بودیم، لذا باید خودمان را باور داشته باشیم و از موضع اقتدار خود کوتاه نیاییم. وقتی یک دولت روباهصفت و مکار با شما اظهار دوستی میکند اما در همان زمان میخواهد جیب شما را بزند، نمیتوان اعتماد کرد. بنابراین امروز هیچ کس ایران را منزوی نمیداند. الان اوج تبلیغات ریاست جمهوری آمریکاست و محاسبه کرده بودند بیشترین حجم مذاکرات آنها مربوط به ایران است، در حالی که اگر ایران منزوی بود چنین اتفاقی نمیافتاد و در هر مذاکرهای که مربوط به منطقه است، ایران باید باشد. این همه هیأتهای اروپایی به ایران آمدند و امروز منتظرند محدودیتها و فشار و تهدیدات آمریکا برطرف شود تا ارتباط خود با ایران را بازسازی کنند.
با توجه به اینکه بعد از تسخیر لانه جاسوسی ما شاهد تفاهم الجزایر بودیم که در آن نیز آمریکا مانند برجام بدعهدی کرد، به نظر شما این خوشبینی به آمریکا تا کجا قرار است ادامه داشته باشد؟
نبوی: این بستگی به این دارد که مردم و مسئولان چقدر این عبرتها را به خاطر بسپارند و نخواهند نکات تجربهشده را دوباره تجربه کنند، آمریکا ماهیت خود را قبل و بعد از انقلاب ثابت کرده و فرد غیرنرمالی مانند ترامپ پیدا میشود که واقعیتهای داخلی آمریکا را هم بیان میکند. اندیشمندانی که در آمریکا هستند پیشبینی میکنند که با این روند آمریکا سلطه آنها قابل دوام نیست؛ اما در داخل اینکه تا کی قرار است اعتماد به آمریکا ادامه داشته باشد، برای مسئولان ما هم یک میدان آزمایش است؛ چراکه آمریکا مظهر شیطان بزرگ است و شیطان هم همیشه وسوسه میکند و ما امیدواریم از شر شیطان و وسوسههای آن در امان باشیم.
از زمان دولت بازرگان تا دولت روحانی شاهد یک تلاش برای برقراری ارتباط با آمریکا هستیم، آیا شما معتقدید این ارتباط شکل میگیرد؟
نبوی: ما باید تمام هم و غممان این باشد که اقتدارمان را بالا ببریم و قدرت ملی خود را افزایش دهیم و در دنیای امروز این قدرتها جز در مقابل زبان قدرت کوتاه نمیآید و برخلاف آن چیزی که میگویند نه به عدالت و نه به دموکراسی معتقد نیستند. انتخابات مظهر دموکراسی است، اما اگر نتیجه دلخواه آنها نباشد، آن را بههم میزنند. ما برای اینکه به یک جایی برسیم که دیگر این مزاحمتها نباشد، باید قدرت ملی خود را افزایش دهیم تا طمع استکبار که در رأس آن آمریکاست قطع شود و مطمئن شویم که نمیتواند نفوذ کند و ضربه بزند.
*باید نسبت به مدیران دو تابعیتی حساس بود
یکی از مسائل بسیار مهم به ویژه بعد از برجام موضوع نفوذ است و برخی از تحلیلگران یکی از زمینههای نفوذ دشمن را حضور مسئولان دو تابعیتی میدانند، اما اینکه اخیراً نیز ما شاهد بازگشت خانم لیلی صرافان از اعضای نایاک به همراه چند مسئول دوتابعیتی کشور هستیم. این مسئله چقدر در بحث نفوذ مؤثر است؟
نبوی: این بحث روشن است، کسی که تابعیت یک کشور را میپذیرد، مفهومش این است که از تابعیت کشور مبدأ در حال خارج شدن است و در عمل کسی نمیتواند هم تابع حکومت آمریکا و کانادا باشد و هم تابع حکومت ایران، بنابراین اگر در این زمینه ابهام قانونی وجود دارد، باید برطرف شود و در هیچ سطحی از نظام کارگزاران نباید شاهد حضور مسئولان دوتابعیتی باشیم و حضور آنها به هیچ وجه قابل جمع نیست، باید بسیار در این زمینه حساس بود و در هر سطحی که هستند باید حذف شوند؛ چراکه آنها به نظام جمهوری اسلامی پایبند نیستند.
شما مصداقهای نفوذ در دوران پسابرجام را چه مسائلی میدانید؟
نبوی: مسئولان باید به تبعات منفی اقدامات خود توجه داشته باشند و مراقب باشیم که از همین پدیده حق نفوذ سوءاستفاده نشود و به ابزاری برای تسویه حساب تبدیل نشود، نفوذ یک سری ملاکهای مشخصی دارد که باید آنها را شناسایی و با این افراد برخورد کرد.