«نماینده» مهدی اقراریان*/این روزها اسامی گوناگونی در فضای سیاسی کشور بهعنوان کاندیدای احتمالی جریان اصولگرایان در انتخابات اردیبهشت ۱۳۹۶ مطرح میشود که بهنظر میرسد برای یک تصمیم درست بهمنظور معرفی کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم، بهجای پرداختن به اسمها، باید در گام نخست شاخصهایی در این مورد تدوین و سپس افراد براساس شاخصها سنجش و برمبنای استدلال درون جبههای هر گزینهای که بیشترین امتیاز را از شاخصها دارا بود، در اجماعی کامل به مردم بهعنوان کاندیدای این جبهه، معرفی گردد.
شاخصهای کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم
*اعتقاد کامل به دکترین ولایتمداری بهعنوان نقشه راه کشور؛
*شناخت منظومه فکری رهبر حکیم، عزیز و فرزانه انقلاب اسلامی؛
*بهرهمندی کامل از شاخصههای انقلابی، شامل: پایبندی به مبانی و ارزشهای اساسی اسلام و انقلاب، هدفگیری آرمانهای انقلاب و همت بلند برای رسیدن به آنها، پایبندی به استقلال کشور، حساسیت در برابر دشمن و نقشه دشمن و عدم تبعیت از آن، تقوای دینی و سیاسی؛
*سابقه اعتماد حضرت آقا- داشتن حکم مستقیم از ایشان- در ادوار مسئولیتی گذشته و عملکرد ولایی ایشان در سنگرهای قبلی. (با هدف عدم تکرار تجربههای قبلی در انقلابی نمایی به دلیل نبود رزومه مشخص و سپس عدم تمکین کامل از ولایت مطلقه فقیه در شرایط خاص و موضوعات محل اختلافنظر.)
*شاخت کامل از مسائل (مشکلات) کشور در سطوح داخلی، منطقهای و بینالمللی خاصه در دو حوزه دغدغه اصلی حضرت آقا یعنی اقتصاد مقاومتی و تهاجم و نفوذ همهجانبه (فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ...) دشمن و داشتن تیم اجرایی به همراه برنامه مشخص برای حل مسائل نظام؛
*اقبال مراجع، خبرگان ملت، روحانیت و حوزههای علمیه انقلابی به ایشان براساس دغدغههای فرهنگی-اجتماعی این قشر در موضوع باورهای دینی جامعه و مردم. (ترجیحاً فرزند حوزه و دانشگاه)؛
*اعتماد و اطمینان حداکثری دیگر قوا (مقننه و قضائیه)، نهادها و سازمانهای خارج از دولت مثل صداوسیما، مجموعه نیروهای مسلح، بنیاد مستضعفان، ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره) و ... با هدف تحقق همدلی هرچه بیشتر در کشور به منظور تجمیع توانها برای رفع مشکلات اساسی مردم. (متأسفانه تجربه غمانگیز مردم از نزاعها و سنگاندازیهای گوناگون در بین مجموعههای درون نظام از گذشته تا به امروز همچون یکشنبه سیاه مجلس، گروگان گرفتن بودجه صداوسیما و متروی تهران و تنش بر سر موضوع فرعی کنسرتها و دهها مورد دیگر باعث یأس مردم از کل نظام میگردد.)؛
*برخاسته از نسل دوم انقلاب اسلامی (با رویکرد تغییر نسلی در سطوح اجرایی کشور)؛
*امکان ارتباط سازنده با بدنه نخبگان سیاسی در جبهه درون نظام بهدلیل برخورداری از شیوه رفتاری معقول و منطقی در حوادث گوناگون؛
*ظرفیت کار با جبهه سیاسی جریان اصولگرا براساس تجربه وحدت در انتخابات مجلس (از جبهه پایداری تا حزب مؤتلفه) بهعنوان رمز پیروزی براساس تحلیلی واقعگرایانه با توجه به نقش افراد شاخص و تصمیمگیر در این جبهه؛
*بهرهمندی از اقبال عمومی همراه با داشتن ظرفیت تجمیع حدود ۱۶.۵ میلیون رأی ۴کاندیدای قبلی اصولگرا (آقایان محمدباقر قالیباف، سعید جلیلی، محسن رضایی، علیاکبر ولایتی) در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم و شخصیتهایی چون آقای حدادعادل و سایر کاندیداهای محتمل در این جبهه. (یادآوری اینکه در انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۹۲ آقای حسن روحانی تنها با کمتر از ۵۱ درصد آرا بهدلیل عدم اجماع در جریان مقابل به پیروزی رسید.)؛
*آمادگی برای استفاده مناسب از کاندیداهای دوره قبل و گزینههای فعلی در صورت عدم حضور در سنگری کلیدیتر و مهمتر، در مجموعه دولت؛
*امکان ارتباط سازنده با بخش خصوصی (بازار-صنعت) در حوزه اقتصاد، خاصه جریانات ارزشی بازار که نقش سازندهای در پیروزی انقلاب اسلامی داشتهاند با توجه به مسئله اقتصاد مقاومتی؛
*استفاده حداکثری از بدنه کارشناسی درون دستگاههای اجرایی در مقابل رفتار اتوبوسی دولتها در امر جابجاییها که عملاً کارشناسان دستگاهها را با دلسردی و بیانگیزگی بهدلیل تغییر الگوی انتصابها از شایستهسالاری به وابستهسالاری (اقوام و دوستان و آقازادهها و .... ) روبرو کرده است.
*داشتن باور به جوانان مؤمن و انقلابی براساس تجربه عملی در کارنامه گذشته بهطوریکه بخشی از تیم فکری و اجرایی ایشان برای اداره دولت از میان نسل سوم و چهارم انقلاب اسلامی باشد؛
*برخورداری از روحیه سادهزیستی و مردمی بودن بهعنوان شاخص مهم برای یک مسئول انقلابی؛
*فن بیان لازم جهت سخنرانیهای انتخاباتی و سفرهای استانی و مناظره انتخاباتی؛
*برخورداری از ملاکهای لازم جهت تأیید صلاحیت توسط شورای محترم نگهبان؛
*شهرت به پاکدستی و روحیه ضدتجملگرایی همراه با نداشتن نقاط منفی برجسته بهمنظور جلوگیری از عملیات روانی و تخریب رسانهای رقیب در این حوزه؛
*عدم امکان پیوند منفی کاندیدا با موضوع برجام و ایجاد ذهنیت تخریبی در مردم توسط رقیب مبنی بر اینکه آمدن وی بهصلاح منافع عمومی کشور نیست. (هدف از بیان این شاخص توجه دادن به این موضوع است که فرد مورد نظر نباید ظرفیت ساخت دوقطبی کاذب- برجام/ ضدبرجام- برای رقیب را داشته باشد زیرا با توجه به عدم حضور آقای احمدینژاد، آقای روحانی با کارنامه ناموفق خود در موضوعات گوناگون اقتصادی، سیاسی و فرهنگی حتی در میان قشر اصلاحطلب تنها باقیمانده است.)؛
*برخورداری از یک شبکه منسجم در سطح کشور به منظور حضور در عرصه رقابتهای انتخاباتی؛
*مقبولیت در میان نخبگان انقلابی جامعه خاصه اهالی فرهنگ و هنر بهمنظور همراهی بیش از پیش این مجموعهها در طراحی پاسخ مناسب به دغدغههای حضرت آقا در عرصه فرهنگ و هنر. (موضوعی که تا به امروز مورد غفلت جدی یا حتی سنگاندازی دولتها قرار گرفته است.)
این یادداشت با هدف تکمیل یا تعدیل شاخصهای مطرح شده توسط دیگر عزیزان فکور و فرهیخته در جبهه نیروهای مؤمن انقلابی با هدف انتخاب بهترین گزینه، منتشر میگردد.
امید است این برادر کوچک خود را از راهنمایی های ارزشمندتان بهره مند فرمایید.
* فعال سیاسی