همواره در تاریخ دو گروه در مقابل هم قرار گرفتهاند، حق و باطل؛ این تفسیری سیاه و سفید از آنچه روی داده است نیست چرا که حق و باطل در تحلیل نهایی واحد هستند و هر کدام پیروانی دارند، هر چند که یکی نداند و زیر یک پرچم باطل سینه بزند این جهل نافی بطلان آن عقیده نخواهد بود. از این مقدمه اگر بگذریم به عملکرد برخی گروهکها در سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی میرسیم. ماهیت این گروهکها پیش از پیروزی نهضت اسلامی و در حالی که تلاش داشتند چهرهای انقلابی به خود بگیرند بر روشن بینانی چون حضرت امام خمینی(ره) مشخص بود و از اینرو است که هرگز تلاشهای برخی اشخاص برای تأییدیه گرفتن از آن حضرت برای «منافقین» به ثمر نرسید.
در هفتههای گذشته که فایل صوتی آیتالله «منتظری» در حمایت از منافقین و انتقاد از اعدام اعضای جنایتکار این گروهک منتشر شد، تحلیلهای فراوانی در رسانهها منتشر گردید. از روحیات منتظری گرفته تا جنایتهای بیشمار منافقین. مرور تاریخ بهخصوص در دو سال ابتدایی انقلاب بهخوبی نشان میدهد که منافقین از همان ابتدا مورد امید بیگانگان از جمله رژیم صهیونیستی بودند و در واقع زیر پرچم این رژیم نامشروع سینه میزدند! حال باید پرسید دلیل حمایت برخی افراد از چنین جنایتکاران وابستهای چیست؟ اشتراک در هدف یا ساده لوحی؟ هر چند که ساده اندیشی یا ساده لوحی نیز نمیتواند نتایج تأسفبار ناشی از این حمایتها را توجیه کند و بپوشاند ولی حداقل این امید را ایجاد میکند که ساده لوحان با اندکی تأمل از خواب غفلت بیدار شده و مسیر را بیابند که تاریخ متأسفانه نشان داده است که شخصیتهای شکل گرفته به سختی قابل تغییر هستند چنانچه منتظری تا آخر زندگی دنیایی بر همان مسیری بود که از اواسط دهة ۶۰ بر آن در حمایت از جنایتکارانی چون سیدمهدی هاشمی و گروهکهایی چون منافقین تأکید کرده بود.
حمایت اسرائیل از منافقین و روزنامة انگلیسی از چریکهای فدایی!
۲۵ مرداد ۱۳۵۹ روزنامة «تایمز» لندن در تحلیلی با حمایت از چریکهای فدایی خلق که به دنبال تجزیة کردستان بودند، نوشت: «این چریکها در حال حاضر به اندازة کافی اسلحه و مهمات در اختیار دارند و احتیاجی نیست که کشورهای دیگر به آنها کمک نظامی بدهند!»
عصر ۲۴ مرداد همین سال نیز در چندین نقطة شهر تبریز درگیریهایی بین هواداران گروهک منافقین و مردم این شهر روی داد. در این درگیریها که به نظر میرسید مطابق یک برنامهریزی قبلی ترتیب داده شده بود عدهای از اعضای سایر گروههای مارکسیستی نیز شرکت داشتند. هواداران گروهک نفاق در این درگیریها شعارهایی علیه امام خمینی و سپاه پاسداران سر میدادند و گروهی از آنان نیز به سلاح گرم مجهز بودند. رادیو فارسی اسرائیل اخبار این درگیریها را به صورت ویژهای بازتاب داده و از این گروهک حمایت کرد. این رادیو پیام مفصل بختیار در رابطه با درگیریهای تبریز را نیز به صورت مبسوط منتشر ساخت.
رئیسجمهوری که قدر زندگی مجدد خود را ندانست!
۲۵ مرداد ۱۳۵۹ درپی سانحهای که برای بنیصدر رئیسجمهور وقت روی داد، امام خمینی(ره) طی پیامی تأکید کردند: «شما به شکرانة این نعمت بزرگ زندگی ثانوی خود را بیش از پیش وقف خدمت به اسلام و کشور اسلامی نمائید.»
بنیصدر نیز در پاسخ نوشت: «حضور مبارک حضرت آیتاللهالعظمی امام خمینی پدر و رهبر عزیزم ... اینجانب عنایت و حمایت امام امت را همواره نشانة عنایت الهی میدانستم و میدانم.»
گفتنی است ساعت ۱۱، ۲۴ مرداد این سال بالگرد حامل بنیصدر هنگام بازگشت از نوار مرزی در نزدیکی اسلام آباد بر اثر نقص فنی سقوط کرد. رئیسجمهور وقت و همراهان از این سانحه جان سالم به در بردند.
بنیصدر این بار نیز چون دفعات گذشته به نصایح پدرانة امام امت گوش نداد و کار را به جایی رساند که در روزهای پایانی خرداد ماه ۱۳۶۰ ابتدا از فرماندهی کل قوا و سپس توسط نمایندگان مجلس شورای اسلامی از ریاست جمهوری برکنار گردید. او هر چند در نامههای ریاکارانه و مزورانة خود امام را پدر و رهبر عزیز خطاب میکرد ولی در باطن به دنبال نیات و اهداف دیگری بود که گذشت زمان این نیات را برملا ساخت و او را در رسیدن به این اهداف ناکام!