«نماینده»؛ الهام صادقی - شاید این پرسش برای بسیاری از افراد مطرح شده باشد که چرا اکوتوریسم در ایران دیده نمیشود؟ آن هم در شرایطی که بومگردی میتواند اولویت اول گردشگری به شمار آید و به نوعی کلید رونق صنعت مذکور نیز باشد. ضمن اینکه به گفته کارشناسان درحال حاضر شرایطی ایجاد شده است که بستر لازم را برای ورود موج جدیدی از گردشگران فراهم آمده است، همچنین ایران سال آینده میزبان کنوانسیون جهانی راهنمایان گردشگری خواهد بود که میتواند نقش مهمی در افزایش آمار ورود گردشگرهای خارجی به کشور داشته باشد.
ایران در قلب مجموعه ۲۳کشور با بازارهای متنوع
توجه به این نکته نیز اهمیت دارد؛ همانطور که «محمدعلی فیاضی»، مدیرکل دفتر همکاری و توافقهای ملی گردشگری در گفتوگو با «نماینده» عنوان میکند؛ ایران در قلب مجموعه ۲۳کشور با بازارهای همجوار و بخشهای متنوع قرار دارد که در کنار موقعیت ویژه از جمله ترانزیت کالا، مسافر و گردشگران بینالمللی، تنوع آبوهوایی و زیستی از اهمیت زیادی برخوردار است. بنابراین بهرهمندی از موقعیت ژئوپلتیکی برای دسترسی به آسیا و اروپا همچنین ورود به آبهای بینالمللی شرایط بهخصوصی را برای ایران رقم زده است که میتواند انگیزهای برای سفر به ایران باشد. با این وجود توریستی که به کشور ما میآید به دنبال سفر راحت و گرانقیمت نیست؛ بلکه به دلیل تفاوت نرخ ارز و ریال به دنبال سفری ارزان است. دوم اینکه برای حضور در هتلی لوکس یا خرید به ایران نمیآید، بلکه هدف دیدن طبیعت بکر یا جاذبههای تاریخی و فرهنگی ایران است.
همه اینها برای ما مزیتهای صنعت گردشگری بوده و در میان حوزههای مختلف نیز بیشتر اکوتوریسم و بومگردی دارای اهمیت است. به عبارتی همانطور که «مسعود بُربُر»، فعال حوزه گردشگری به «نماینده» میگوید؛ هتلهای ایران در مقایسه با مراکز مشابهشان در سایر کشورها گرانتر نیز هستند، حتی با این نگاه که ایران، کشور ارزانی است؛ هزینه اقامت در آنها بسیار بالا است. همچنین هتلهای لوکس چندان اطلاعاتی درباره جاذبههای موجود برای گردشگران ندارند. حتی شاهد هستیم هتلهایی که ساخته میشوند، در حفظ اقلیم و محیط زیست نیز به خوبی عمل نمیکنند. مثال این امر هتلی است که چندی پیش در حریم رودخانه در فشم ساخته شد.
چند درصد توریستهای خارجی در قالب اکوتور وارد ایران میشوند؟
درحالی که اقامتگاههای بومگردی در مقایسه با هتلها بسیار ارزان هستند و اغلب در بافت طبیعی قرار دارند. ضمن اینکه ۹۰درصد آنها فعالیتهای محیط زیستی میکنند. دلایلی که شاید موجب شده تا فیاضی در کسوت دبیر کمیته ملی طبیعتگردی نیز اعلام کند که ۴۷ درصد گردشگران داخلی طبیعتگرد بوده که رقم قابل توجهی است، همچنین ۱۳درصد گردشگران خارجی طبیعتگرد هستند و با این علقه وارد کشور میشوند. هرچند شاید بهنظر برسد این رقم چندان قابل توجه نیست، اما به عنوان مثال اگر کامنتهای گردشگران خارجی را در وبسایتهای گردشگری مشاهده کنید، متوجه خواهیم شد آنها به بومگردی در ایران بسیار علاقهمند هستند و بنابراین فراهم شدن شرایط بهینه در این زمینه میتواند آلترناتیوی برای رشد صعودی آمار گردشگران و به طبع آن کسب درآمد بیشتر برای کشور باشد.
آن هم در سرزمیني که موقعیت جغرافیایی و تنوع زیستی بسیاری داشته و توانمندیهای گوناگون سرشار از جاذبهها و منابع خدادادی طبیعی دارد. به عنوان نمونه از ۵ ناحیه رویشی گیاهی با بیشترین تنوع زیستی و همراه با تنوع آبوهوایی؛ نواحی رویشی خزری، خلیجی زاگرسی، ارسبارانی، عمانی، ایرانی تورانی و حدود صدها پارک طبیعی در کاشت برخوردار است. از سوی دیگر وجود چشماندازهای طبیعی از جمله؛ سلسله کوههای البرز، زاگرس، سهند، تفتان، بینالود، اشتروان کوه، قلههای زیبایی مانند: «دماوند، دنا و ...» از دیگر مزیتهایی به شمار میرود که بستر لازم را برای رونق اکوتور در کشور فراهم میآورد.
داشتن ۱۸۸۰ کیلومتر نوار ساحلی خلیجفارس، ۶۳۰ کیلومتر نوار ساحلی دریای خزر، حوزههای آبخیز ۵۰دریاچه، کویرها، یخچالها و ۱۹۱ منطقه چهارگانه محیطزیست، همه و همه بخش کوچکی از آنچه است که این سرزمین پهناور در خود دارد، با این وجود تنها ۱۳ درصد گردشگرانی که قدم به ایران میگذارند با این هدف کشور ما را برای سفر برمیگزینند. واقعیت این است که ما در پاسداشت این میراث طبیعی بسیار ضعیف عمل کردهایم، بحثی که نوک پیکان اتهام آن شاید به سوی مردم کشور به خاطر نبود، آموزش در این حیطه و مسئولان حوزههای مرتبط به دلیل ضعف مدیریتی نشانه رفته است.
نبود مدیریت بهرهوری یا سودجویی و منفعتطلبی افراد؟
علاوه براین همانطور که فیاض اشاره میکند، منابع طبیعی ما هنوز آنقدرها که باید معرفی نشده است. تنها تعداد کمی از این محدودهها از جمله پارکهای ملی، حیاطوحش و جنگلی دارای مدیریت بهرهوری و گردشگری بوده، اما اغلب آنها نیازمند توجه ویژه در زمینه احیا و ظرفیت خود هستند.
علاوه براین به دلیل بیتوجهی مدیریت اکوتوریسم و حضور بیبرنامه گردشگران در برخی مناطق طبیعی موجبات تهدید و تخریب محیط در نتیجه افزایش وسعت مناطق آلوده در کشور فراهم شده است. به مجمع این موارد باید مشکلاتی مانند سودجویی و منفعتطلبی برخی از افراد را اضافه کرد که شاید ضعف در نظارت این روند را ایجاد کرده است تا به آنجا که فیاضی معتقد است؛ امروز تخریب طبیعت از سوی زمینخواران به عنوان ملعبه جدّی مطرح شده، البته تأکید مقام معظم رهبری کمک زیادی به موضوع حفاظت از منابع طبیعی کرده و دست سوداگران در بسیاری از مكانها کوتاه شده است.
وقتی ظرفیت تحملپذیری منطقه فراموش میشود
در این میان اما تخریبهایی که دلیل آن نبود برنامه دقیق و علمی در این حیطه است، آن هم بدون توجه به ظرفیت تحملپذیری منطقه، نقطه ضعف دیگری است که گویا سازمانهای دخیل در این بخش مانند میراث فرهنگی و حفاظت محیط زیست همچنان نتوانستهاند در این حوزه موفق عمل کنند؛ هرچند که همواره دم از برنامه و تدابیر جدید برای حل مشکلات مورد نظر میزند. مانند آنچه که ممکن بود در آشوراده شاهدآن باشیم. طبیعتی بکر و دستنخورده که شاید اگر سازمان بازرسی کشور واگذاری آن را متوقف نمیکرد، امروز دیگر منطقهای بکر با طبیعتی زیبا و تحسین برانگیز نبود. تخریب محیط زیست به بهانه رونق گردشگری لوکس در این محدوده از کشور، شاید به همان دلیلی است که بُربُر عنوان میکند. اینکه سازمان میراث فرهنگی نه تنها از بومگردی حمایت نمیکند، بلکه به دنبال گردشگری لوکس است.
واقعیت این است که آشوراده یا جزیره هندورابی به شکل کنونی برای گردشگر حرفهای خارجی جذابیت دارد و اگر اتفاقی که برای جزیره کیش افتاد، در این مناطق نیز به دلیل برخی منافع اقتصادی کم بازده تکرار شود، به مرور شاهد نابودی طبیعت در آنها و از دست دادن این سرمایههای طبیعی در صنعت گردشگری خواهیم بود.
بومگردی سکوی پرش صنعت گردشگری
نباید از یاد برد که ما در آستانه جهش بزرگ صنعت گردشگری هستیم، بومگردی میتواند سکوی پرش برای صنعت موردنظر باشد، موضوعی که به نظر میرسد سازمان میراث فرهنگی آن را در آخرین اولویت خود قرار داده است. بسیاری از فعالان محیط زیست براین باورند، مدیریت کنونی سازمان میراث فرهنگی نه تنها به شفافسازی به عنوان اصل مهمی که رئیسجمهور در دولت یازدهم بر آن تأکید دارد، عمل نکرده، حتی کمیته امنیت اطلاعات راهاندازی تا بخش کمتری از اطلاعات و طرحهای در دست اقدام این سازمان به اطلاع آحاد جامعه بهویژه فعالان عرصه میراث فرهنگی و گردشگری برسد. روندی که سودمند نخواهد بود تنها شاید از نقد تصمیمات اشتباه این سازمان در بازه زمانی کوتاه بکاهد در حالی که ممکن است ضرر آن به حوزه گردشگری و میراث فرهنگی را افزایش دهد. نکته مهمی که اگر هرچه زودتر به آن پرداخته نشود، به طور قطع قطار تخریب منابع زیست محیطی و قابلیتهای بومگردی در ایران سرعت بیشتری به خود خواهد گرفت.