هفته نامه «نماینده»/اصلاحطلبان پس از ادعای کسب اکثریت در مجلس دهم اقدام به تشکیل فراکسیون امید کردند. آمارهای اعلام شده تعداد اعضای فراکسیون قبل از شروع رسمی مجلس، با تصاویری که از جلسات منتشر میشد، همخوانی نداشت. در عین حال «محمدرضا عارف» به پشتوانه تبلیغات سیاسی رسانهای صورت گرفته، کاندیدای ریاست مجلس شد و در این رقابت حذف گردید. چه زیبا «تقی آزادارمکی» جامعهشناس نزدیک جریان اصلاحات به «آرمان» گفته بود: «نیروهای سیاسی معمولاً در اتفاقات مهم مثل انتخاباتها بلوف میزنند. بنابراین با همین بلوف وارد عرصه سیاسی میشوند که میتواند موجب بازنده شدن شود.»
حدود ۱۰۰ رأی عارف در انتخاب ریاست مجلس نشاندهنده واقعیت تعداد اعضای فراکسیون امید در مجلس دهم است. کمتجربگی اصلاحطلبان عضو این فراکسیون در نهایت منجر به این شد که هشدارهای یک عضو باسابقۀ این فراکسیون نادیده گرفته شده و برای دومین شکست سهم ناچیزی از ریاست شعب پانزده گانه، در اختیارشان قرار بگیرد.
«حسین امیریخامکانی» نماینده اصلاحطلب مجالس ششم تا دهم، ساعاتی پس از انتخابات هیئترئیسه مجلس سفرۀ دلش را پیش چند خبرنگار اصلاحطلب باز کرده و گفت پس از انجام قرعهکشی و تعیین اعضای شعب پانزدهگانه به چند عضو شاخص فراکسیون تذکر داده است که برای ایجاد هماهنگی قبل از انتخابات رؤسای شعب جلسهای برگزار کنند، اما موکول کردن این هماهنگی به جلساتی داخل اتوبوسهای اعزامی به مرقد امام خمینی(ره) منجر به عدم ایجاد هماهنگی شده و اصلاحطلبان توانستند حداکثر ۴ کرسی از ۱۵ رئیس شعبه را به دست آورند. اهمیت جایگاه رؤسای شعب برای اعضای فراکسیون امید در مقطع انتخاب اعضای کمیسیونها و نهایتاً انتخابات رؤسای کمیسیونها، بیش از پیش مشخص شد.
نمایان شدن بیتدبیری و ناپختگی سیاسی اعضای شاخص فراکسیون امید در روزهای اولیه تشکیل مجلس آنقدر غیر قابل انکار بود که «غلامحسین کرباسچی» سومین روز آغاز بکار مجلس به «اعتماد» گفت: «باید کسی به عنوان کاندیدای ریاست مطرح میشد که با شخصیت کاریزماتیک خود بتواند نیروهای مختلف را به دور خود جمع کند.»
ناکامی در انتخابات رؤسای شعب منجر به پیدایش شکستهای بعدی شده و اختیارات این جریان سیاسی را در چینش اعضای کمیسیونها با محدودیت شدید مواجه کرد. همانطور که هفتۀ گذشته در گزارشی پیشبینی کردیم، اصولگرایان اغلب کرسیهای ریاست کمیسیونها را در اختیار گرفتند، اتفاقی که شکستی سنگین برای اصلاحطلبان به شمار میرود. پس از ناکامی در کسب ریاست کمیسیونها، آب پاکی بر دستانشان ریخته شده که وقت آن است از تکیه کردن بر توهم کسب اکثریت مجلس دهم دست بردارند.
هر چند این ۱۰۰ نفر نمیتوانستند در تمامی کمیسیونهای تخصصی مجلس اکثریت باشند، اما همانطور که در کمیسیون بهداشت به اکثریت رسیدند، میتوانستند برخی کمیسیونها که برایشان اهمیت دارد را هدف قرار داده و در حداقل ۵ کمیسیون برتری را کسب کنند تا کاندیدای مورد نظرشان بر کرسی ریاست آن تکیه بزند. اما این ناهماهنگی منجر به این شد که تنها رئیس ۲ کمیسیون منتخب لیست امید باشد. «غلامرضا تاجگردون» رئیس کمیسیون برنامه و بودجه است که این کرسی را در مجلس اصولگرای نهم نیز به دست آورد. دیگر منتخب فراکسیون امید نیز «علی نوبخت» است که بیش از اصلاحطلبی به سهمیه دولت بودنش معروف است. عدم اقبال نمایندگان به عارف نیز منجر به عدم کاندیداتوری وی برای ریاست کمیسیون آموزش شد تا تلاشها و اقدامات غیرقانونی برای مهندسی سیاسی این کمیسیون بینتیجه بماند و تنها جایگاه باقیمانده برای منتخب اول مردم تهران احتمال ریاست مرکز پژوهشها باشد.
این احتمال اولین بار ۱۶ خرداد توسط «سهیلا جلودارزاده» مطرح شد. نماینده اصلاحطلب مردم تهران درباره احتمال انتخاب عارف به عنوان رئیس مرکز پژوهشهای مجلس، گفته بود: «پیشنهاد رئیس مرکز پژوهشهای مجلس به آقای عارف هم داده شده ولی فعلاً او نظر خود را در این زمینه اعلام نکرده است.» ۱۹ خرداد نیز «مصطفی کواکبیان» اعلام کرد فراکسیون امید با ریاست عارف در مرکز پژوهشها موافق است اما خود عارف تا این لحظه رغبتی به ریاست مرکز نشان نداده است. پس از این ادعا سوژه گمانهزنی برخی چهرههای سیاسی، زیبندگی نام عارف برای ریاست این مرکز بود تا اینکه هفته گذشته خبر حکم دوباره لاریجانی برای کاظم جلالی اعلام شد. نکته جالب توجه، مصاحبه اخیر کواکبیان است که گفت: «اعضای هیئترئیسه مجلس هیچ تعارفی برای ریاست این مرکز به عارف نداشتهاند، برخی سناریوها از قبل برای ریاست مرکز پژوهشهای مجلس چیده شده بود.»
لازم به یادآوری است اصلاحطلبان پس از شکست در انتخابات ریاست مجلس از لاریجانی بهعنوان چهرۀ منتخب لیست امید در قم یاد کرده و او را از خودشان میدانستند، البته بعید به نظر میرسد کاظم جلالی را از خودشان بدانند و به ریاست وی نیز مباهات کنند. یقیناً پس از ۴ شکست پیاپی اصلاحطلبان در ۴ هفته گذشته، به این حقیقت رسیدهاند که باید برای رفع نارضایتی بدنۀ جریان اصلاحطلب تلاش کرده و «امید» را به فراکسیون بازگردانند.
با نگاهی به مجلس نهم و تجربه فراکسیون حدوداً ۱۰۰ نفره اصولگرایان نزدیک به حدادعادل بهخوبی میشود به عدم توان مدیریتی چهرههای شاخص اصلاحطلب مجلس دهم گواهی داد. اصولگرایانی که در مقاطع مختلف مجلس نهم منسجم عمل کرده و توانستند از ابزارهای نظارتی و تقنینی مجلس برای پیشبرد اهدافشان بهخوبی بهره ببرند. انسجامی که اصلاحطلبان تا اینجای کار به نظر میرسد از آن بیبهرهاند.