به گزارش «نماینده» روزهای پایانی خرداد ماه سال ۱۳۶۰، «ابوالحسن بنیصدر» اولین رئیسجمهور کشورمان ابتدا توسط حضرت امام خمینی(ره) از فرماندهی کل قوا برکنار و پس از رأی نمایندگان به عدم کفایت سیاسی وی امام(ره)، بنیصدر را از ریاست جمهوری نیز عزل کردند. در این نوشتار در پی بازخوانی روزهای پایانی خرداد ۶۰ نیستیم و تنها از این رویداد به یک سال قبل یعنی خرداد ۱۳۵۹ باز میگردیم، روزهایی که بنیصدر ریاکارانه کاری میکرد و حرفی دیگر میزد... بازخوانی این روزها عبرت انگیز است و درسهای آموزندهای برای پژوهشگران و کسانی که در پی بصیرت هستند، دارد.
مشکلات با برخورد حل نمیشود
ابوالحسن بنیصدر رئیسجمهور وقت، ۲۴ خرداد ۱۳۵۹ در اجتماع مردم رشت طی سخنانی اظهار داشت: «کشور ما کشوری نیست که بتوانیم مسائل و مشکلات را از راه برخورد گروهی حل کنیم و آنها که زور دارند به آنها که زور ندارند، زور بگویند. باید دید مشکلات را چگونه حل کنیم که اصل مشکل از بین برود، اگر عدهای خواستند تحریک بکنند و بنشینند و ببینند مشکل کجاست، مشکل حل نخواهد شد.»
بنیصدر همچنین در مصاحبهای با روزنامة اطلاعات گفت: «اقتصاد ما وابسته است، صنعت ما وابسته است، کشاورزی ما وابسته است، دستگاه اداری ما وابسته است حتی پول نفت ما در حسابهای آنهاست. مبارزة واقعی با آمریکا بریدن این وابستگیهاست.»
خلاف قانون نمیخواهم عمل کنم / پیروزی تنها با تکیه بر روحانیت اصیل
بنیصدر گفت: «قاطعیت یعنی جلوی زورگویی را گرفتن از هر ناحیهای که باشد، بنابراین من چون خلاف قانون نمیخواهم عمل کنم، هیچ نگرانی ندارم که از من در خلاف قانون کسی پیروی نکند و بهتر که نکند، لذا در اجرای قانون که باید پیروی کنند.»
بنیصدر در مورد آیندة انقلاب نیز گفت: «اگر خط ما بخواهد پیروز بشود، این خط باید تکیهاش بر روحانیت باشد، من روحانیت اصیل را همان روحانیت خط امام خمینی میدانم که از نظر دینی خلوص کامل است و از نظر سیاسی استقلال کامل است و تلاش میکند جز ملت ایران هیچ قدرت خارجی و خاصی در این کشور حاکمیت نداشته باشد و من تردید ندارم که این روحانیت هیچ وقت از حمایت من دریغ نخواهد کرد.»
سخنان بنیصدر از جهات گوناگونی میتواند مورد بررسی قرار گیرد. وی در اظهارات خود بر قانون تکیه میکند و میخواهد که مردم از او در خلاف قانون پیروی نکنند. بنیصدر حل مشکلات را نه از طریق برخوردهای خیابانی و گروهی که از طریق قانون میداند و در نهایت روحانیت اصیل را روحانیت در خط امام دانسته و با توهم چنین پیشبینی میکند که این روحانیت همیشه از من حمایت خواهد کرد!
یک سال از این روزها یعنی خرداد ماه ۱۳۵۹ میگذرد، تخطی بنیصدر از قانون اساسی و طغیان وی علیه قانون کشور به جایی میرسد که وی در نامهای به شهید «رجایی» نخستوزیر وقت به صراحت میگوید: «قانون مصوب مجلس و مورد تأيید شورای نگهبان را قبول ندارم و اجرا نمیکنم» و حضرت امام(ره) در یک سخنرانی علنی به صراحت به وی میگویند: «نميشود از شما پذيرفت كه ما قانون را قبول نداريم. غلط ميكني قانون را قبول نداري! قانون تو را قبول ندارد.»
از سوی دیگر وی که در سال ۱۳۵۹ به ظاهر معتقد بود، مشکلات با برخوردهای خیابانی حل نمیشود. حامیان مسلح خود را از گروهک منافقین و دیگر گروهها به خیابانها کشاند و درگیریهای مسلحانه و ترور مسئولین و مردم را آغاز کرد و در نهایت روحانیت اصیل در خط امام(ره) همان روحانیتی که بنیصدر میگفت انقلاب اگر بخواهد پیروز شود، باید بر این روحانیت تکیه کند. در صدر لیست ترورها قرار گرفت و حضرت آیتالله «خامنهای» در ۶ تیر ۱۳۶۰ ترور شدند و در ادامه با انفجار در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی آیتالله «بهشتی» به شهادت رسید تا مشخص شود این روحانیت اصیل نه در خط رئیسجمهور که در خط امام و اسلام است.
این یک سال تاریخی بود؛ چرا که از خرداد ۵۹ تا خرداد ۶۰ نفاق و دو رویی بنیصدر نخستین رئیس جمهور عیان شد و انقلاب از گروهکها و خطوط لیبرال و چپنما پالایش گردید.