«نماینده»؛ احد آزادیخواه*/ یکی از مسائل مهمی که در کشور ایران اسلامی باید به جدّ و جهد بازمهندسی شود، بحث مباحث فرهنگی است که یکی از دو دغدغه و مطالبه اصلی مقام معظم رهبری از مجلس دهم است. در این خصوص لازم به ذکر است که انقلاب ما اصولاً یک انقلاب سیاسی-فرهنگی بود یعنی هدف امام(ره) از انقلاب، تبدیل فرهنگها بوده است. در واقع رهبر کبیر انقلاب در پی آشناسازی جوامع مختلف با فرهنگ اصیل اسلامی بود، ازاينرو، هیچکس نباید آن استوانه فرهنگی را در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، فراموش نماید. مسئله مهم این است که باید راهبردها در حوزه فرهنگ مشخص باشد.
با توجه به حساسیت مقوله فرهنگ و از طرفی با عنایت به حملات همه جانبه علیه فرهنگ ما که از طریق رسانهها، ماهوارهها، هالیوود، بالیوود و... انجام میگیرد و به نحوی است که هر فردی درخواهد یافت که شرق و غرب عالم دست به دست هم دادهاند تا به فرهنگ و مخصوصاً فرهنگ دینی، نهاد خانواده و عنصر جوانی حمله کنند و آنها را به قهقرا بکشند، متولیان امر فرهنگ باید منبعث از این حساسیت با یک جدیت مضاعف در رابطه با نگهداشت فرهنگ اسلامی و معرفی آموزههای فرهنگ ناب به جوامع و جوانان تلاش کنند. در این رابطه چند نکته مهم و ضروری است:
۱. داشتن مهندسی دقیق از مقوله فرهنگ. اولین بار مقوله مهندسی فرهنگی در کشور توسط رهبری معظم مطرح شد. امروزه در کشور ایران اسلامی در مقام عمل به مقوله مهندسی فرهنگی هنوز دست نیافتهایم و این یک آسیب بسیار جدّی محسوب میشود. فرهنگ را باید با بازمهندسی پیش ببریم. فرهنگ غیرمهندسی، ضدفرهنگ میشود. فرهنگی که مهندسی نشده باشد، عمر طولانی نخواهد داشت. چنین فرهنگی طبیعتاً نمیتواند نجات بخش جوانان یک کشور باشد. فرهنگ غیرمهندسی بازدارندگی بسیار کمی دارد. اما در مقابل اگر فرهنگی مهندسی شود یعنی اولویتها احصا شود، ضرورتها و توانمندیها، قابلیتها و نقاط ضعف و قوت، آسیبها و تهدیدها را در مقوله فرهنگ بازشناسی کنیم، توانستهایم مهندسی فرهنگی را مورد اهتمام قرار دهیم. باید مسیر فرهنگ در برنامهریزیها و اقدامات مشخص شده باشد، یعنی ضرورتها و اولویتهای مسئله فرهنگ به طور شفاف تعیین شده باشد. متولیان امور فرهنگی باید به این حساسیتها دقت داشته باشند.
۲. یکی از مواردی که از اهمیت ویژهای برخوردار است، تقسیم کار در مقوله فرهنگ و در میان متولیان فرهنگی میباشد. این موضوع یکی از شاخهها در مقوله مهندسی فرهنگی به شمار میآید. باید وزارتخانههای مرتبط با فرهنگ مانند: «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت ورزش و جوانان، وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم تحقیقات و فناوری» و بعضاً وزارتخانههای دیگر و سازمانهای متولی فرهنگ در حوزه فرهنگ وظایف تعریف شدهای داشته باشند. همسو بودن نهادها، وزارتخانهها و سازمانهای فرهنگی در اجرای برنامهها و برنامهریزیهای فرهنگی نباید موجب تداخل موضوعات شود.
۳. تعیین اولویتهای فرهنگی مقوله دیگری از مهندسی فرهنگی است که باید در کشور مشخص شده باشد. آیا امروزه رصد آسیبهای اجتماعی مهم است؟ نگهداشت نهاد خانواده دارای اهمیت است؟ حوزه هنر چه نقشی میتواند در پاسداری از فرهنگ اسلامی داشته باشد؟ و بسیاری پرسش دیگر. اینها مسائلی است که باید در جامعه احصا و تبیین شود. پاسخ به چنین پرسشهایی میتواند کمک نماید تا مردم بدانند اولویتهای کشورشان در حوزه فرهنگ کدام است. البته توجه به این مسئله ضروری است که باید چرایی اولویتها نیز برای مردم روشن باشد.
۴. نکته قابل توجه دیگر اصالت فرهنگ است. امروز برداشت آزاد از فرهنگ قابل رؤیت میباشد. هر فردی در جامعه با برداشت شخصی خود فرهنگ را تعریف میکند، این اتفاق، اشتباه بزرگ و استراتژیک است. ما باید به عنوان یک کشور اسلامی فرهنگ را با قید اسلامیت برای مردم معرفی کنیم. فرهنگ اسلامیای که قدرت جاذبه آن به شدت بیشتر از سایر خرده فرهنگهای کشورهای توسعه یافته دنیاست. مردم تشنه چنین فرهنگی هستند که البته قابلیت دفاع بالایی هم دارد و میتواند انسانیت را در جامعه تثبیت کند.
۵. افق فرهنگ با موضوع اقتصاد باید گره خورده باشد یعنی لازم است تا در حوزه فرهنگ اقتصادی و اقتصاد فرهنگی اقداماتی مؤثر انجام بگیرد. آنچه گفته شد بدین معناست که باید اقتصاد ما فرهنگی باشد و فرهنگ ما نیز اقتصادی باشد. به عنوان مثال میتوان به انتشار کتاب «دا» اشاره کرد. این کتاب دهها مرتبه تجدید چاپ شد، کتاب دا را مردم از سوپرمارکتها میخریدند. نگاه اقتصادی به این پدیده فرهنگی موجب کسب آن موفقیت شد.
اگر چنین مقولههایی مورد توجه قرار گیرد، قطعاً رشد خوبی را در حوزه فرهنگی خواهیم داشت.
* نماینده ملایر در مجلس دهم