به گزارش «نماینده» - «صدیقترین مفسری» که نسل ما برای تبیین خط حضرت روحالله میشناسد، شخص آیتالله خامنهای است، مفسری که در میانهی میدان هجمهها و بدعتها علیه حضرت خمینی بعد از ۲۷ سال شاخص میدهد و راه میگشاید تا مسیر اشتباه نشود و امام غیرانقلابی را بهجای «امام انقلابی» به نسلِ امام و انقلاب ندیده، معرفی نکنند.
امسال در حرم حضرت روحالله برایمان از «مؤمنِ متعبدِ انقلابی» سخن گفت و دوباره تأکید کردند که "امام، «امامِ انقلابی» بود و همین صفت علت اصلی عصبانیت قدرتهای مادی از ایشان است. "
گرچه معرفی «امام بدون تحریف» و «امام واقعی» دغدغه همهکسانی است که خود روزگاری در کنار امام به مبارزه و نظام سازی پرداختهاند اما، پیچیده شدن تحریفها علیه بنیانگذار جمهوری اسلامی نشان میدهد که هنوز هم به تعبیر رهبرمان، قدرتها از کلمهی انقلاب و انقلابیگری ملت ایران بهشدت هراس دارند.
در این پرونده برای بازخوانی «اصول امام» به سراغ برخی چهرههای سیاسی رفتهایم که یا خود در مبارزه بودهاند و همپای حضرت امام یا روایتگر تاریخ سیاسی زمان انقلاب هستند.
ریشهیابی قرائتهایی مجعول از اسلام همچون «اسلام رحمانی»، «اسلام آمریکایی» و «مذمت اسلام انقلابی» و تعمیم دادن این نگاه بهکل حرکت انقلاب اسلامی و امام یکی از مهمترین نقاط ثقل این پرونده است.
امام (ره) طی نامهای به این تاریخپژوه در دی ماه سال ۶۷ تدوین تاریخ انقلاب اسلامی را به او واگذار کرد، از آثار علمی سید حمید روحانی کتاب ۴ جلدی نهضت امام خمینی است که بالغ بر ۶۰۰۰ صفحه دارد.
وی مؤسس و رئیس سابق مرکز اسناد انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۹ بود که در سال ۱۳۷۶ از مرکز اسناد انقلاب اسلامی استعفا و در سال ۱۳۸۱ بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی را پایهگذاری کرد.
حجتالاسلام حمید روحانی علاوه بر ریاست بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی، صاحب امتیازی و مدیر مسئولی فصلنامه ۱۵ خرداد را نیز بر عهده دارد.
اخیراً بیبیسی ادعایی را مبنی بر ارتباط حضرت امام با آمریکاییها مطرح کرده است و مدعی شده امام به آمریکا اطمینان خاطر داده و گفتهاند که آنها میتوانند بازگردند، چقدر این موضوع با اندیشههای بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران همسویی دارد و مطابق واقعیت است؟
روحانی: قبل از اینکه به این سؤال پاسخ دهم چند نکته را لازم میدانم که بازگو کنم؛ اول اینکه یکی از شگردهای دیرینه استکبار جهانی و استعمارگران این است که چهره و شخصیتهای برجسته را زیر سؤال ببرند و خدشهدار کنند و صورت آنها را در بین مردم زیر سوال ببرند.
لطفا با مثال این رویکرد استعماری را تشریح کنید.
روحانی: نمونه این مسئله زیاد است، مثلاً وقتی سید جمالالدین اسدآبادی در مصر آن حرکت را آغاز کرد سفیر انگلستان در نامهای به کشور خود گفت که اگر این درویش ایرانی یک سال دیگر اینجا بماند، نهتنها منافع استعماری انگلیس در مصر از دست میرود، بلکه در سراسر کشورهای اسلامی، منافع انگلستان به خطر میافتد، لذا علیه او شروع به دروغپردازی و جوسازی کردند؛ طوری که در حدود ۷۰ نوع اتهام به او وارد کردند، از جمله ناصبی، بینماز و مسلمان نبودن و اتهامات دیگری که نمیتوان به زبان آورد.
نمونه دیگر شیخ فضلالله نوری است، وقتی شیخ فضلالله آن توطئه را کشف کرد و فهمید میخواهند آن حرکت عدالتطلبانه را به انحراف بکشانند، بلافاصله با تهمت طرفدارانی از استبداد مواجه شد و او را زیر سؤال بردند یا درباره شخصیت آیتالله کاشانی هم همین کار را کردند، آن شخصیت ضد انگلیسی را آنقدر با اتهام انگلیسی بودن کوبیدند و در میان مردم ضایع کردند، که آنطور شد لذا این شیوه استعمار است.
هدف استعمارگران از پیاده سازی این سیاست...
روحانی: یکی از اهداف استعمار مأیوس کردن ملتهاست، طوری که به مردم بباوراند که از شما کاری برنمیآید. مثلاً درباره جنبش تنباکو میگفتند این جریان زیر سر روسها بود و یا آن را از نقشه خود ناصرالدینشاه میدانستند، حتی در نهضت ملی شدن صنعت نفت نیز آن را به بیگانگان نسبت میدهند، لذا در این شیوه سعی دارند بگویند که مردم کارهای نیستید و هر کاری کنید آلت دست هستید تا مردم را مأیوس شوند.
*ترفند استعمار برای بیاعتبار کردن چهرههای شاخص ملی
یا مثل ماجرای اعدام انقلابی رزمآرا
روحانی: بله؛ وقتی رزمآرا نخستوزیر ایران به دست خلیل طهماسبی اعدام انقلابی میشود، میگویند خود شاه او را ترور کرد و اگر نه گلوله خلیل طهماسبی از پالتوی او رد نمیشد یا درباره حسنعلی منصور نیز این اتفاق تکرار میشود. من در زمان رزمآرا نبودم، اما در زمان حسنعلی منصور که حضور داشتم موجی در سراسر کشور ایجاد کردند که میگفتند انگلیسیها او را کشتند.
وحالا درباره نهضت امامروحالله
روحانی: دقیقاً درحال حاضر شاهد اجرای همین ترفند درباره نهضت حضرت امام هستیم، و مدعی شدند این انقلاب، انقلابی است که آمریکا پشت آن بوده است، اما دیدند این توطئه راه به جایی نبرده است و کسی آن را باور نکرده است، حتی جالب است درباره تسخیر لانه جاسوسی که به دست فرزندان انقلاب اسلامی و دانشجویان پیرو خط امام فتح شد، آمدند و جوسازی کردند که آمریکا میخواست به ایران حمله کند و زمینه را فراهم کرد که دانشجویان به سفارتش هجوم ببرند و آن را اشغال کنند تا زمینه تجاوز آمریکا به ایران فراهم شود.
شما مأیوس کردن ملتها را یکی از دلایل پیاده سازی چنین ترفندهایی از سوی استعمار ببیان کردید؛ درخصوص ماجرای ادعای اخیر بیبیسی چه دلیل دیگری وجود دارد.
روحانی: احساس خطر آمریکا و انگلیس از خط امام و انقلاب اسلامی که رو به پیشرفت و گسترش است، آنها را مستأصل کرده است و بنابراین به یک سلسله ترفندی مذبوحانه دست زدند از جمله به اصطلاح «سند استعمار انگلیس» که روی آن معرکه گرفتهاند.
*دوران فریب و سیاهنمایی گذشته است
لطفاً در خصوص این سندسازی توضیح دهید که ...
قبل از اینکه بخواهم درباره این به اصطلاح سند توضیح دهم باید این نکته را به بنگاه تبلیغاتی و دروغپراکنی کفتار پیر انگلیس و هم دیگر سیاستمداران وابسته به غرب و شرق و هم به عوامل استکبار جهانی و جهانخواران بگویم که دیگر دوران فریب و سیاستبازی و سیاهنمایی گذشته است؛ امروز با این گونه شگردهای شیطانی نمیتوان رهبران اسلامی و مردمی را در میان ملتها ضایع کرد.
*رشد و آگاهی سیاسی مردم مرهون مکتب امام است
امروز به برکت انقلاب اسلامی، ملت ایران در مقامی از آگاهی و رشد سیاسی است که این نوع ترفندها دیگر راه به جایی نمیبرد. بزرگترین رسالت حضرت امام در آغاز نهضت همین بود که این حربه را از دست شاه گرفت و با تجربهای که از تاریخ داشتند، میدانستند که شاه در هر مقطعی با یک سری جوسازی و دروغپردازیها، شخصیتها را زیر سؤال میبرد و این در نتیجه ناآگاهی مردم است، امام از آغاز نهضت سعی کرد که مردم را رشد و آگاهی بدهد و دیدیم که مردم ایران در سایه روشنگریهای امام رشد شایانی یافتند، وقتی شاه در ۱۷ خرداد سال ۴۲ آن تهمت کذایی را به امام وارد کرد که از عبدالناصر پول گرفته است، مردم آن را باور نکردند. بنابراین امروز دیگر نه دوران قاجار است، نه دوران طاغوتی محمدرضا پهلوی که بخواهند با این حربهها شخصیتها را زیر سؤال ببرند یا مردم را مأیوس کنند.
*تناقض اول/ بیبیسی برای ادعای خود یک برگ سند هم ارائه نداده است
اگر اجازه بدهید به بررسی سندی که بیبیسی با استناد به آن مدعی ارتباط پنهان حضرت امام با آمریکا شده است، بپردازیم، شما ابعاد این مسئله را چطور ارزیابی میکنید؟
روحانی: آنها ادعایی کردند، اما حتی سندی ارائه ندادهاند، ولی در همان ادعایی که به نام سند بازگو کردهاند تناقضات بسیاری وجود دارد؛ در آنجا آمده است، امام در خطبهای شدیداللحن که به دستگیری ایشان منجر شد، دین و ایمان شاه را زیر سؤال برد، ولی علیه حامی اصلی او آمریکا حرفی نزد و در ادامه میگوید در نیمه آبان سال ۱۳۴۲ امام بیسروصدا به دولت جاناف کندی پیام میدهد تا حملات لفظیاش سوء تعبیر نشود زیرا او از منافع آمریکا در ایران حمایت میکند؛ حالا سؤال این است که امام از کدام حملات لفظی عذرخواهی میکند و درخواست دارد که سوءتعبیر نشود؟ آنها که ادعا کردند امام علیه حامی اصلی شاه یعنی آمریکا حرفی نزده است.
*تناقض دوم
تناقض دوم در مورد این ادعا این است که میگوید خمینی توضیح داد که با منافع آمریکا در ایران مخالفتی ندارد، بلکه اعتقاد دارد حضور آمریکا در ایران برای ایجاد توازن در مقابل شوروی و احتمالاً نفوذ بریتانیا ضرورت دارد، اینکه بهصورت احتمالی بحث بریتانیا را مطرح میکند درواقع خواسته که امام را وابسته به آمریکا نشان دهد و بگوید اینگونه نبوده که ایشان کلا با جهان غرب در ارتباط باشد، بلکه فقط با آمریکا بوده است.
امام در سخنرانی خود میگوید «رئیسجمهور آمریکا بداند که منفورترین مردم دنیا نزد ملت ایران است، بنابراین اگر وجود آمریکا را در مقابل شوروی لازم میداند، این فریاد که آمریکا را منفورترین افراد در نزد ملت ایران معرفی میکند، تناقض دارد.
*تناقض سوم
سومین تناقض این است که آنها ادعا میکنند که امام دستکم دو بار با رؤسای جمهور آمریکا ارتباط برقرار کرده است. معنای تماس مستقیم روشن است، اما در ادامه میگوید این ارتباط اولین بار توسط میرزا خلیل کمرهای صورت گرفته و بار دوم نیز توسط ابراهیم یزدی بوده است؛ بنابراین مستقیم نبوده است و بالاخره نتوانستهاند، این دروغ را درست بپرورانند که آیا امام مستقیم با مقامات آمریکایی ارتباط گرفته یا با واسطه بوده است.
*سندساز بیبیسی یادش نبوده میرزا خلیل کمرهای رابط دربار بوده
بعد جملهای میآورد که به قول ما حوزویها دفع دخل مقدر و جواب از سؤال مقدر است. آنها میگویند خمینی دور از چشم ساواک با سفارت آمریکا در ارتباط بوده است تا اگر سؤالی پیش آمد که اگر امام با آمریکا ارتباط داشته، پس چرا در گزارش ساواک چنین چیزی ذکر نشده است، اما سندساز بیبیسی در اینجا یادش نبوده که میرزا خلیل کمرهای خودش با حکومت و دربار شاه ارتباط داشته است.
زمانی که امام نهضت را آغاز کرد، میرزا خلیل کمرهای با امام مخالفت کرد و حتی در بهمنماه ۴۱ در پی اجرای تقسیم ارضی وبه قول شاه اصلاحات ارضی در نامهای به شاه این مسئله را به او تبریک گفت و در روزنامههای آن زمان نیز منعکس شد؛ در بیوگرافی میرزا خلیل کمرهای نیز این نکته ذکر شده است که این فرد با دربار ارتباط داشته است و از این نظر نمیتواند این شگرد را بهکار ببرد که این مسئله به دور از چشم ساواک بوده است. ثانیاً میرزا خلیل کمرهای در مقابل امام قرار داشت و امام با او مخالف بود، پس چطور در میان اینهمه فرد، امام او را برای ارتباط با سفارت آمریکا انتخاب کرده است!؟
یکی از متناقضترین ادعاهای این سند همین است که «رابط دربار» را بهعنوان رابط امام برای ارتباط با آمریکا معرفی کرده است.
روحانی: بله، همینطور است. ما میبینیم بنابر ادعای بنگاه تبلیغاتی انگلیس رابط دربار، مَحرم راز امام میشود! بیتردید اگر میرزا خلیل کمرهای از طرف امام با سفارت آمریکا گفتوگویی کرده بود، برای شاه و ساواک آن را برملا میکرد و در پرونده ساواک میآمد، ولی کوچکترین اشارهای به این مسئله در اسناد ساواک نشده است.
*تناقض چهارم
چهارمین تناقض در این ادعا این است که اگر در سال ۴۲ به قول جاعل این سند، امام کسی را به سفارت آمریکا فرستاده و خواستار این شده که از سخنرانی ایشان سوءتعبیر نشود، پس چرا در سال ۴۳ که آن حمله حماسی علیه آمریکا از سوی امام صورت میگیرد واسطهای به سفارت آمریکا نمیفرستد؟
*تناقض پنجم
پنجمین مسئله متناقض این است که آیا این ارتباط امام با آمریکا به ادعای بیبیسی فقط در سال ۴۲ بوده و دیگر تا سال ۵۷ مورد استفاده قرار نگرفته است؟
باید پرسید چرا درحالیکه وقتی کسی چنین روشی دارد و با مقامات خارجی از طریق سفارتخانهها ارتباط میگیرد، باید دائماً این ارتباط ادامه یابد و برای مقامات آمریکایی موضع خود را توضیح بدهد تا مواضع او باعث سوءتعبیر و سوءتفاهم نشود. بنابراین اگر امام با آمریکا ارتباط داشت در سالهای غیر از ۴۲ نیز باید، این اتفاق افتاده باشد جاعلین سند سازمان سیا و بیبیسی برای سالهای دیگر نیز باید چارهای بیندیشند و سند جعل کنند.
*اگر امام اهل معاملهگری با آمریکا بودند، بعد از سخنرانی علیه کاپیتالاسیون این کار را میکردند
در اینجا بین سالهای ۴۲ تا ۵۷ بحث تبعید حضرت امام مطرح است، مواضع ضدآمریکایی امام در این ۱۵ سال چگونه بود؟
روحانی: فاصله بین سخنرانی امام علیه کاپیتالاسیون با تبعید امام تقریباً ۱۰ روز است، امام در روز ۴ آبان ۱۳۴۳ علیه آمریکا سخنرانی کرد و اعلامیه میدهد و در آنجا تأکید میکند؛ این آمریکاست که اسرائیل را حمایت میکند و آمریکاست که همه جنایتها را مرتکب میشود، بنابراین این ۱۰ روز فرصت خوبی بود که اگر امام اهل معاملهگری با آمریکا بودند، بلافاصله بعد از سخنرانی ۴ آبان خود نمایندهای به سفارت آمریکا بفرستد تا سخنان ایشان سوءتعبیر نشود، اما نهتنها اینطور نبود، بلکه بعد از تبعید حضرت امام به نجف بدترین حملات و تندترین حملات را به آمریکا میکنند و در دورانی که در نوفللوشاتو بودند نیز اگر کسی آمار بگیرد آن مقدار که امام به کارتر رئیسجمهور آمریکا حمله کرد، به شاه حمله نکرده است.
درباره این ادعا که امام در نوفللوشاتو نیز ارتباطی با کارتر داشته از همین نوع دروغ بوده و هیچ سندی برای آن ارائه نشده و صرفاً یک ادعا است؛ امام از نظر روحی و شخصیتی، مردی بود که از گزارشات پشت پرده و از روابط پنهانی بهشدت ابا داشت و شخصیت آزادمنشانه و روحیه انقلابی امام اجازه نمیداد ایشان اینگونه رفتار کنند.
*کارتر ماجرای نامه نگاری خود با امام را اول تکذیب و بعد تائید کرد
حتی جالب است وقتیکه کارتر در مقطعی به امام نامه مینویسد، امام این مسئله را افشا میکند و در دهم فروردین سال ۱۳۵۹ آمریکا این مسئله را تکذیب کرد و برخی روزنامهها تیتر زدند آمریکا تمام نیروی خود را برای تکذیب نامه کارتر به خمینی بسیج کرد؛ بعد میگوید دفتر امام پیام کارتر را تأیید کرد، بنیصدر میگوید کاردار سوئیس این پیام را به من داد، اما امام این مسئله را علنی کرد و اینطور نبود که ایشان چیزی را از مردم پنهان کند.
*امام دستور داد نامه کارتر به ایشان برملا شود
نامه کارتر به امام و پاسخ ایشان به وی همان موضوعی است که ابراهیم یزدی نیز مطرح کرد؟
روحانی: این نامه غیر از آن است؛ کارتر نامهای را به امام نوشت و امام دستور داد که این نامه را برملا کنند، لذا در تاریخ ۱۰ فروردین سال ۱۳۵۹ این بحث درگرفت، یعنی قبل از آن امام این نامه را به مجلس داده بودند و کارتر آن را تکذیب کرده بود که درنهایت خود کارتر اعتراف کرد که این نامه را داده است و به خاطر همین روزنامهها در تاریخ ۱۰ فروردین سال ۵۹ تیتر زدند «اعترافات کارتر جهان را تکان داد»؛ بنابراین پیداست که کارتر حرف خود را پس گرفته است. بنابراین با این مسائل تناقض سندسازی بیبیسی کاملاً مشخص است و آنها اگر سندی داشتند، قطعاً آن را منتشر میکردند.
نظر شما درباره دفاعیات آقای مهاجرانی و رد سند بیبیسی از سوی ایشان درباره سندسازی علیه امام چیست؟
روحانی: اگرچه ایشان در تکذیب دروغپردازی بیبیسی مطالب خوبی را بیان کرده، اما یک اشتباهی کرده که نمیتوان از آن گذشت، ایشان میگوید آیتالله خمینی(ره) در رهبری انقلاب به نکته مهمی همواره توجه داشت و آن هم جدا کردن آمریکا از شاه بود.
این حرف مهاجرانی در حالی است که امام، شاه را زاییده اندیشه امپریالیستی آمریکا میدانست و معتقد بود خود وجود آمریکا، شاه، دیکتاتوری، فزونخواهی و جنایتکاری میآفریند، لذا این مسئله که آقای مهاجرانی گفته امام آمریکا را از شاه جدا میکرد، یک مقدار مشکوک است.
البته امام از روزی که نهضت را آغاز کرد با دید روانشناسی و جامعهشناسی که داشت، تلاش کرد ارتش را علیه رژیم به حرکت دربیاورد.
*هوشیاری امام ارتش را از مقابله با مردم بازداشت
وقتی امام در نوفللوشاتو بودند و به ایشان خبر رسید که مردم شعار دادند «ارتش به آن بیغیرتی، هرگز ندیده ملتی»، امام دستور دادند که به ارتش اهانت نشود و امام با این شیوه اعصاب ارتش را ناراحت کرد و ارتش را تا حد زیادی از مقابله با مردم بازداشت و مردم بهخاطر این تدبیر امام به ارتش گل میدادند و زمانی که قضیه ۱۷ شهریور اتفاق افتاد، امام در پیام خود خطاب به ارتش فرمودند آیا جواب گل، گلوله بود؟
بنابراین امام در پیوستن ارتش به انقلاب کاملاً مؤثر بودند. من عکسی دیدم که در حاشیه یکی از تظاهراتهای مردم، افسری ارتشی پشت یک کامیون متعلق به ارتش رفته بود و گریه میکرد، لذا این نشان میدهد امام در تسلیم ارتش از نظر روانشناسی چقدر دقیق عمل کردند.
*امام فرمود من با نیش قلم خود استخوان ارتش را به لرزه در میآورم
در سال ۴۲ چند نفر از آخوندهای درباری خدمت امام رسیدند و گفتند که شما علیه شاه نباشید زیرا با قدرت نظامی شاه توان مقابله ندارید، امام فرمود فکر نکنید ما قدرت نداریم، من با این نیش قلم خود استخوان ارتش را به لرزه در میآورم و این را در کتاب نهضت امام خمینی تحت عنوان نیش قلم و استخوان ارتش عنوان شده است. حضرت امام یک روانشناسی عجیبی داشتند؛ چراکه وقتی امام فرمود ارتش با ماست همه دیدید که این مسئله صورت گرفت.
در صحبتهای خود به ادعای آقای مهاجرانی مبنی بر تلاش امام برای جدایی آمریکا از شاه، اشاره کردید، در حال حاضر نیز برخی میخواهند چهرهای را از امام ارائه دهند که در آن مبارزه و انقلابیگری را از ایشان جدا کنند و بگویند که ایشان توانایی سازندگی نداشتند و علاوه بر آن یک فرد رئوف در راستای همان اسلام رحمانی بودند، چرا میخواهند روحیه مبارزاتی امام را از تاریخ جدا کنند؛ بالاخره چراغ سبز این ماجرا را چه کسی در داخل به بیبیسی داد؟
روحانی: ابتدا بخش دوم سؤال را جواب میدهم، دشمنان امام و انقلاب و عناصر وابسته به بیگانه ساکت نمیمانند و شبانهروز دستوپا میزنند تا بهنحوی انقلاب ایران را به انزوا بکشند و راه امام را بیرهرو سازند، هر روز به یک ترفند تازهای دست میزنند.
*برخی سعی دارند امام را «صلح کل» معرفی کنند
گاهی میگویند، امام رئوف و گاهی مینویسند خشن بود؛ گاهی امام را با هیتلر مقایسه میکنند و گاهی ایشان را صلح کامل وانمود میکنند، یک روز دیگر میگویند امام انقلابی بود و روحیه سازندگی نداشت و مخرب بود.
*یک جریان در کشور به بهانه اصلاحات معتقدند باید از انقلابیگری دست کشید
همینجا باید توضیح بدهم یکی از شبهاتی که در جهت ایجاد ذهنیت نسبت به امام مطرح میکنند این است که میگویند امام انقلابی بود و انقلابی بودن با سازندگی و اصلاحات مغایرت دارد و ازاینرو نتیجهگیری میکنند که امام فقط تخریب کرده است؛ اصولاً یک جریانی به بهانه اینکه باید در کشور اصلاحات صورت بگیرد معتقد است که باید از انقلابی گری دست بکشیم و حتی انقلابی گری را مقابل اصلاحگری نشان میدهند.
این در حالی است که کسانی میتوانند در کشور اصلاحات انجام دهند که انقلابی باشند و کسانی که دارای اندیشه انقلابی و تحولی نباشند، نمیتوانند اصلاحات را پیش ببرند، ازاینرو کسانی که ادعایی غیر از این دارند، انقلابی گری را خوب درک نکردند و انقلابی بودن را بهعنوان عمل فاشیستی، سرکوبگری، کشورگشایی و حرکتهای هیتلری و استالینی تصور میکنند، درحالیکه انقلابی گری به معنای حرکت به سمت سعادت و پیشرفت کشور و اهداف مقدس مردم است، بنابراین در این حالت میبینیم که امام بهترین سازندگی را داشتند و زمانی که حضرت امام انقلاب اسلامی را به پیروزی رساندند، در اولین قدم دست به سازندگی زدند و جهاد سازندگی تشکیل شد.
*بازخوانی جهاد امام برای سازندگی کشور
جهاد سازندگی با حضور طلبهها، دانشجویان، حوزویان، اساتید و بازاریان تشکیل شد و آنها در دورترین مناطق کشور برای مردم جاده، آب و برق را تأمین کردند، بنابراین جهاد سازندگی در سراسر کشور ازنظر کشاورزی و زراعت تحول عظیمی ایجاد کرد.
همچنین امام در جهاد مبارزه با بیسوادی در شرایطی که فقط ۴۷ درصد کشور سواد داشتند، جهاد مبارزه با بیسوادی را ایجاد کردند و از این طریق بیسوادی از کشور ریشهکن شد. همچنین امام با افتتاح حساب ۱۰۰ از مردم دعوت کردند تا کسانی که تمکن مالی دارند برای مستضعفان خانه بسازند همچنین تأسیس بنیاد مسکن، بنیاد مستضعفین و بنیاد جانبازان از اقدامات سازنده حضرت امام بود.
یکی از مهمترین اقدامات سازندگی حضرت امام تشکیل بسیج بود و امام این تفکر را از سال ۱۳۲۲ داشته و در کتاب کشف اسرار از آن یادکرده است، بنابراین تشکیل بسیج و سپاه از کارهای سرنوشتساز امام بود؛ چراکه اگر این نهادها نبودند با توطئه منافقان که درصدد انحلال ارتش بودند، ما در جنگ تحمیلی خلع سلاح میشدیم و یقیناً خوزستان تجزیه میشد، اما حضرت امام با این سه اهرم، یعنی ایجاد بسیج، سپاه و مخالفت با انحلال ارتش تمامیت ارضی کشور را پاس داشتند.
*این حرف که «انقلابی گری با اصلاحات مغایرت دارد» شعار ضدانقلاب است
این شعار مرموزانه که انقلابی گری با اصلاحات مغایرت دارد، شعار ضدانقلاب است که میخواهند راه انقلاب را سد کنند و ازاینرو اصلاحات زمانی صورت میگیرد که افراد انقلابی در رأس کار باشد و غیراینصورت ما شاهد ذلت، بدبختی و عقبگرد کشور خواهیم بود.
اما اصولاً جریانهایی که در خارج اتفاق میافتد ریشه در داخل دارد و ازاینجا خط میگیرد، شما اگر خود این گزارش را که بهعنوان سند از سوی بیبیسی ارائهشده، مشاهده کنید، کاملاً نحوه قلمزدن نشان میدهد این فرد یک ایرانی است. اینها مسلماً با یکدیگر در ارتباط بوده و مکمل یکدیگر هستند. وقتیکه در ایران بیبیسی، آمریکا و انگلیس از فتنهای حمایت میکنند، هر جا که کم بیاورند در داخل به آنها خط داده میشود که چهحرفهایی بزنند، بنابراین اینها با یکدیگر مرتبط هستند، اما نهتنها نمیتوانند کاری انجام دهند، بلکه فقط عِرض خود میبرند و زحمت ما میدارند.
* میخواهند چهره واقعی امام، مخدوش شود
درخصوص بخش اول سوال...
روحانی: عرض میکنم، اما درباره بخش اول سؤال درباره اینکه چرا برخی سعی دارند چهره مخدوشی از امام ارائه دهند، باید بگویم که امام یک شخصیت جامع و کامل بود و چون برخی نتوانستند شخصیت ایشان را با تهمت و افترا زیر سؤال ببرند، درصددند ماهیت واقعی امام را پوشیده دارند و میخواهند کاری کنند که چهره واقعی امام، مخدوش شود. بلایی که سر اسلام هم آوردهاند و دشمنان بااینکه نتوانستهاند در طول زمان اسلام ناب را ریشهکن کنند، اما چهره مجعول از اسلام ارائه میدهند.
در همین زمینه گروهی به نام سوسیالیستهای خداپرست پیدا شدند که میگفتند در قرن بیستم صحبت از طهارت و عبادت غلط است و اسلام فقط دین انقلاب است و باید توفنده و کوبنده عمل کرد، در مقابل گروهی به نام انجمن تبلیغات اسلامی به راه افتادند که گفتند برای یک مسلمان و روحانی ورود به عرصه سیاست کار غلطی است. حالا نوبت امام رسیده است که چهره ایشان را مخدوش کنند.
*امام فرمودند بهترین دعا شعار مرگ بر آمریکاست
پیشتر از این ادعای بیبیسی هم عدهای در داخل به مقابله با استراتژیکترین شعار امام پرداختند و مدعی شدند، بینانگذار جمهوری اسلامی ایران مخالف شعار مرگ بر آمریکا بود نظر شما دراینباره چیست؟
روحانی: بهترین جواب، پیام خود حضرت امام (ره) است که فرمودند بهترین دعا شعار مرگ بر آمریکاست، دوم اینکه امام بهگونهای بودند که اگر تصمیمی میگرفتند بلافاصله آن را اعلام میکردند، سوم اینکه وصیتنامه امام که از ارزندهترین آثار امام است، میگوید نهتنها یزید زمان امام حسین (ع) را نفرین کنید، بلکه یزید زمان خود را نیز نفرین کنید، بنابراین امام خودش تا روز آخر زندگیشان بر این مسائل تأکید داشتند و حتی آن را در وصیتنامه خود هم آوردهاند.
*ادعای حذف شعار مرگ بر آمریکا با تفکر امام و رهبر انقلاب نمیسازد
بنابراین امام خلاف قرآن سخن نمیگفتند و برخی که ادعا میکنند نباید علیه آمریکا حرف زد در واقع خلاف قرآن است؛ چراکه خداوند میفرماید خدادوست ندارد کسی صدا به ناسزاگویی بلند کند، مگر کسی که مورد ظلم قرارگرفته است. آمریکا اینهمه به ملت ایران ظلم کرده است، لذا ادعای حذف شعار مرگ بر آمریکا با موازین قرآنی و تفکر امام و رهبر انقلاب نمیسازد.
* ریشه اندیشه آقای هاشمی لیبرالیستی است
پس چرا آقای هاشمی این صحبت را مطرح کردند، آیا این بیانگر تغییر تفکرات ایشان نسبت به انقلاب است؟
روحانی: ریشه اندیشه آقای هاشمی لیبرالیستی است و خودشان هم اذعان دارند که وقتی در سال ۱۳۲۷ وارد قم شدند، اوج نهضت ملی شدن صنعت نفت بود و او از آن جریان تأثیر گرفت، بنابراین ایشان قبل از اینکه با امام و سیاستهای امام آشنا شود، با مصدقیها آشنا شده بود و از آنها اندیشه گرفته بود.
این روشی که ایشان به کار گرفته، همان روشی است که بنیصدر، نهضت آزادیها و جبهه ملی دنبال کردهاند و آقای هاشمی رفسنجانی هیچگاه نه خط امام را شناخت و نه امام را. تا روزی که نهضت امام آغاز شد، آقای هاشمی به سربازی رفته بود و با امام ارتباطی نداشت، زمانی که امام آزاد شد دیری نپایید که تبعید شد، در دوران تبعید امام، آقای هاشمی فقط در طول این ۱۵ سال تنها یکبار خدمت امام رسید و شاید یک ساعت هم نزد امام نبود، بنابراین ایشان نه با خط امام آشنایی دارد و نه راه امام و رهبری امام را قبول دارد. آقای هاشمی میگوید من از سربازخانه برای امام پیام فرستادم که مبادا شما به خاطر ما کوتاه بیایید! درواقع او میخواهد با این حرف عظمت جایگاه خود را نشان دهد و هم میخواهد بگوید که این من بودم که پیام دادم و باعث شدم حضرت امام کوتاه نیاید! آقای هاشمی آنقدر خود را در برج عاج میبیند که میگوید وقتی به پادگان رسیدم، روزنامه کیهان دو ساعت دیر رسید و من فکر کردم به خاطر اوضاع کشور بههمریخته است.
*کروبی بعد فتنه ۸۸ بازهم میگفت من همان مهدی خمینی هستم!
البته آقای هاشمی میگوید که من تغییری نکردهام، آیا ایشان همین مشی لیبرالیستی خود را منظورشان است که میگوید تغییر نکرده است؟
روحانی: اصولاً افراد منحرف پی به انحراف خود نمیبرند، مهدی کروبی بعد از آنهمه ضربهای که بهنظام زد و آلت دست فتنهگران شد، میگفت من همان مهدی خمینی هستم! لذا کمتر کسی متوجه انحراف خود میشود.
*اسلام انقلابی به همان اسلام ناب محمدی بازمیگردد
یکی از نکاتی که امسال هم مقام معظم رهبری خیلی بر روی آن تأکید داشتند بحث امام انقلابی و انقلابی گری بود که فرمودند دشمن از این مسئله میترسد، با توجه به اینکه خیلیها هم سعی دارند اسلام انقلابی را در حد گروهک فرقان تقلیل بدهند، مهمترین ویژگی و شاخصهایی که شما برای این اسلام انقلابی میدانید، چیست؟
روحانی: این اسلام انقلابی به همان اسلام ناب محمدی بازمیگردد. ویژگی اسلام ناب و اسلام راستین، اسلام پابرهنهها و اسلام مردم مستضعف است، یعنی در حمایت از پابرهنگان و مستضعفان و تودههای محروم است. اسلام برای حمایت از محرومان آمده، اما اسلام آمریکایی، اسلام سرمایهداری است. اسلام اشرافها است، اسلام قدرتمندان است که در جهت منافع آنها دست به توجیه میزند و کار آنها را به نحوی درست جلوه میدهد، درحالیکه اسلام راستین، اسلام عزت و کرامت انسانی است، اسلام آمریکایی سعی میکند که ملتها را به ذلت، تباهی و روسیاهی بکشاند.
* امام فرمود هرگز اماننامه ظلم و کفر را امضا نخواهیم کرد
زمانی بر ما گذشت که ملت ایران خود را ملتی محروم، بیعرضه و بیهویت میدانست، امام اولین کاری که کردند این بود که این هویت را به مردم بازگرداندند و این ملت خود را باور کرد و بنابراین تحولی عظیم در عرصههای مختلف پیشرفت به دست آمد. رئیسجمهور ما دنبال اسلام آمریکایی حرکت میکند، یعنی وقتیکه طرف مقابل به ما تهمت ناروا میزند، اینها فقط لبخند میزنند و سعی میکنند که ملتها را به نحوی به ذلت، سرخوردگی و ناامیدی بکشانند.
هیچکس فکر نمیکند که ما باید برای به دست آوردن نان، آب و مسکن تن به ذلت بدهیم، شعار پیروان اسلام راستین این است که میمیرند، جان و جوان میدهند، اما ذلت نمیپذیرند و تسلیم نمیشوند. امام هم دراینباره فرموده است اگر سرمان را بالای دار ببرند و اگر ما را زندهزنده در شعلههای آتش بسوزانند، اگر زن و فرزند و هستی ما را در برابر چشمان ما به اسارت و غارت ببرند، هرگز اماننامه ظلم و کفر را امضا نخواهیم کرد. این خط اسلام راستین است. دیرزمانی بود که آمریکا و عوامل یقهچاک آن بر این بودند که ملت ایران را به سازش و کرنش بکشانند.
*برخی واقعاً باور کرده بودند اگر با آمریکا رابطه برقرار کنیم، مشکلات حل میشود
تمام زحمات امام، انقلاب و شهدای ما به یک نحوی زیر سؤال میرود تا با آمریکا رابطهای ایجاد شود. سالهای زیادی تبلیغ کردند که تمام مشکلات ما به خاطر عدم رابطه با آمریکاست و مدعی شدند اگر با آمریکا رابطه داشته باشیم دیگر مشکل بیکاری و ازدواج جوانان را نخواهیم داشت، اما مقام معظم رهبری وقتی دیدند این تبلیغات اثر سوء بر روی افکار عمومی گذاشته، ناچار شدند این راه را باز کنند، چراکه برخی واقعاً باور کرده بودند اگر با آمریکا رابطه برقرار کنیم، مشکلات حل خواهد شد. بعد میبینیم که راه را باز کردند، اما ازآنجاکه انقلاب ما از امداد غیبی برخوردار است، باید آقای روحانی روی کار میآمد و روش سازشکارانه را در پیش میگرفت و در مقابل آمریکا تسلیم میشد و همه خواستههای اولیه آنها را انجام میداد تا مشخص شود آمریکا دشمن جانی ملتهاست و آمریکا هیچوقت، هیچچیز به ایران نخواهد داد. اگر آمریکا یک روزی در جهت منافع ملت ایران و اقتصاد ایران کوچکترین کمکی انجام دهد، باید گفت که آمریکا احمق شده است.
*استکبار بینالمللی به نفع هیچ ملتی قدم برنمیدارد
استکبار بینالمللی به نفع هیچ ملتی قدم برنمیدارد؛ چراکه موجودیت و جهان خواری و استکباری بودن آمریکا در تحقیر ملتهاست؛ بنابراین بعدازاین مذاکرات واقعاً مشخص شد کسانی که فکر میکردند با لبخند به آمریکا خواهند توانست مشکلات را حل کنند، اشتباه کردهاند.
یکی از مباحثی که در مورد ایستادگی حضرت امام در مقابل آمریکا مطرح است، مسئله مکفارلین است اگر حضرت امام میخواستند با آمریکاییها ارتباط بگیرند چرا با ماجرای مک فارلین مخالفت کردند و کوتاه نیامدند؟
روحانی: اصولاً لیبرالیستها و گروههای سیاسی مانند جبهه ملی و نهضت آزادی از اندیشه ضدآمریکایی و سازشناپذیری امام رنج میبردند و هنوز هم رنج میبرند، چون آنها بر این باورند که ما باید به هر نحوی با آمریکا مذاکره کنیم. یادم هست که زمانی که مهندس بازرگان و ابراهیم یزدی از سفر الجزایر بازگشتند در آنجا با برژینسکی ملاقات کرده بودند و امام نسبت به این مسئله اعتراض کردند، حرف مهندس بازرگان این بود که ما بدون آمریکا نمیتوانیم زندگی کنیم و ما باید با آنها تعامل داشته باشیم، متأسفانه این فکر هنوز هم موجود است.
*در قضیه مکفارلین سعی کردند امام را دور بزنند
در قضیه مکفارلین آنها چون اعتقاد داشتند که ما باید با آمریکا ارتباط داشته باشیم، سعی کردند که امام را دور بزنند؛ بنابراین آقای روحانی را فرستادند و آنجا ملاقات کردند و زمینهای فراهم کردند که مکفارلین به تهران بیاید، لذا فکر میکردند که امام در مقابل عمل انجامشده قرار خواهد گرفت و تسلیم میشود و کوتاه میآید.
*امام در قضیه مکفارلین دست رد بر سینه نامحرمان زد اما این جریان هنوز ناامید نشده
اما امام، آن مرد خدا همه اعمال، رفتار و گفتارش برمدار خداشناسی بود در قضیه مکفارلین نیز دست رد بر سینه نامحرمان زد، اما این جریان ناامید نشدند و بازهم به دنبال رابطه با آمریکا رفتند و موضوع حذف شعار مرگ بر آمریکا نیز در راستای همین تفکر و جریان بود و فتنه ۸۸ ریشهای از همانجا بود، یعنی همان قضیه رابطه با آمریکا و مکفارلین بود که در سال ۸۸ این مسئله اوج گرفت. الآن نیز مسئله برجام ۲ بر مبنای همین تفکر شروعشده است.
*ملاقات دختر هاشمی با عناصر بهاییت مقدمه برجام ۲ بود
آقای روحانی برخی کارشناسان ملاقات خانم فائزه هاشمی با سرکردگان فرقه ضاله بهاییت را در راستای عادیسازی رابطه با آمریکا عنوان داشتند، تحلیل شما چیست؟
روحانی: ملاقات دختر هاشمی رفسنجانی با عناصر بهاییت مقدمه برجام ۲ محسوب میشود، در برجام ۲، آمریکا چند خواسته دارد. اول اینکه ایران باید همجنسبازی را به رسمیت بشناسد، دوم اینکه بهاییت را بهعنوان یک دین و مذهب به رسمیت بشناسد. مسائل حقوق بشر و تروریست را درباره حمایت ایران از حزبالله مطرح میکنند، لذا تلاش آنها این است که این مسئله الآن آغاز شود تا ۲۰ ساله آینده به نتیجه برسد.
اگر در آینده بخواهند برجام ۲ را به کرسی بنشانند باید امروز مقدمات آن را فراهم کرده باشند. مسئله انرژی هستهای ما را به تعطیلی کشاندند و رتبه علمی ما را در ردیف پایینتری آوردند و حالا به فکر برجام ۲ و ۳ هستند که یا در این دوره و یا اگرنه ۲۰ سال آینده یک فرد سازشکار دیگری پیدا شود که این را پیش ببرد، اما زمینه این مسئله باید فراهم باشد، به همان نحوی که در سال ۶۵ زمزمه مذاکره با آمریکا و آمدن مکفارلین مطرح بود و امروز از آن نتیجه میگیرند، از امروز نیز برای برجام ۲ و ۳ چنین برنامهریزی بلندمدتی دارند.
با توجه به اشارهای که به مسئله دیدار فائزه هاشمی با عناصر بهاییت داشتید، چرا برخی از سیاسیون ما حاضر نیستند که حتی علیه بهاییت موضع بگیرند که مبادا موضعی علیه آقای هاشمی باشد، درحالیکه شیوه حضرت امام بااینکه امام منتظری را حاصل عمر خود میدانست، او از قائممقامی عزل شد.
روحانی: من معتقدم کم نیستند کسانی که انقلابی نبودهاند اما مسئولیت گرفتند، یعنی موضعشان ادعای انقلابی گری است و خود را انقلابی وانمود کردهاند.
*برخی از انقلابی گری خسته شدهاند اما از مردم میترسند
اینکه میگوییم رهبر تنهاست، به خاطر همین مسئله است. امروز کسانی دور مقام معظم رهبری را گرفتهاند، حتی بهعنوان مشاور، اما انقلابی نیستند. برخی از آنها یکبار در تظاهرات شرکت نکردند و حتی برای انقلاب یک سیلی هم نخوردند، اما بعد از انقلاب مسئولیتی گرفتند، لذا میبینیم در مقابل هجمههایی که صورت میگیرد یک سکوت مرگباری وجود دارد که نمیتوان گفت صرفاً به خاطر مراعات حال هاشمی است، هرچند که ممکن است این مسئله هم دخالت داشته باشد، اما دلیل اصلی این است که آنها انقلابی نیستند و خسته شدهاند و از ترس مردم و رهبر ناگزیرند خود را انقلابی نشان دهند.
*نامه امام به شوروی برای برای هدایت آنها بود
یکی از سوالاتی که این روزها مطرح میشود این است که امام چرا به شوروی نامه مینویسد اما به آمریکا این کار را نمیکند؟
روحانی: گاهی شما نامهای برای ایجاد روابط مینویسید، اما نامه امام به شوروی برای رابطه دوستی نیست، بلکه برای هدایت است و احساس میکند گورباچف از خط انحراف کمونیستی تا حدی دور شده است و امام همانطور که خود فرمودند میخواستند پنجرههایی از واقعیت را به روی آنها بگشایند و به او هشدار دهند که این مسیری که در پیشگرفتهاید، اشتباه است و مراقب باشید به دام آمریکا نیفتید، اما آمریکا یک دشمن خونریزِ، قدار و ضدمردمی است که جز مبارزه با او راه دیگری وجود ندارد، لذا امام هم فرمود تا ظلم هست مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستیم.
*امام آمریکا را سمبل ظلم و جنایت و غارتگری میدانند
چه ویژگیهایی در منظومه فکری حضرت امام وجود داشت که آمریکا را شیطان بزرگ میدانستند؟
روحانی: امام آمریکا را سمبل ظلم و جنایت و غارتگری میدانند، ایشان احساس میکردند تمام مشکلات مربوط به آمریکاست، تمام جنایاتی که در جهان و نهتنها ایران صورت میگیرد، حتی مشکلاتی که ملتهای مختلف در اقصا کشورهای اروپایی با آن مواجه هستند، در آنها دست آمریکا دیده میشود که تمام دنیا را به آشوب میکشاند تا بتواند ابرقدرتی خود را حفظ کند.
نگاه امام بعدازاینکه آمریکاییها وارد خلیجفارس شدند و جنگ کشتیها راه افتاد، چگونه بود و امام چه دستوری دادند؟
روحانی: آنطور که من از افرادی که در آن جلسه حضور داشتند، شنیدم، در آن دیدار سران سه قوه و برخی مسئولان بودند، آقای هاشمی از امام سؤال کرد، ناوهای جنگی آمریکا دارند میآیند چهکار کنیم، امام فرمودند اولین ناوی که وارد خلیجفارس شد را بزنید و مهلت ندهید، با شنیدن این حرف رنگ از صورت آقای هاشمی پرید و دوباره سؤال خود را تکرار کرد، بنابراین امام متوجه شد که اینها مرد جنگ نیستند، لذا فرمود اگر من بودم، میزدم، اما شما هر طور صلاح میدانید عمل کنید آنها رفتند در برابر تجاوز آمریکا کوتاه آمدند و ناوهای آمریکا را نزدند و آن مشکلات به وجود آمد.
* اگر برجام اجرا شود، اقتصاد مقاومتی بیمعنا خواهد بود
سؤال آخر درباره رویکرد مبارزه با اشرافی گری در اندیشه امام است که امام بحث مرفهین بیدرد را نیز نقد میکند، اما ما میبینیم که در روز کارگر با ماشین تویوتا به جمع کارگران میروند، نظر شما در مورد این اسلام اشرافیت چیست؟
روحانی: امام خودشان اسلام ناب را معنا کردند و اسلام آمریکایی را هم معرفی کردند، ایشان در معرفی اسلام آمریکایی فرمودند که این اسلام، اسلام مرفهین بیدرد، اسلام متحجرین، اسلام فزونخواهان و اسلام آمریکایی است؛ بنابراین اسلام رفاهطلبی و تجملگرایی، همان اسلام آمریکایی است و متأسفانه ملت ما بسیار مصرفگرا شده است، لذا اقتصاد مقاومتی اجرا نمیشود، مگر اینکه ما دست از تجملگرایی برداریم و دوم اینکه دنبال آمریکا نباشیم، اگر برجام در این کشور اجرا شود، اقتصاد مقاومتی بیمعنا خواهد بود.
دولت وقتی میتواند اقتصاد مقاومتی را اجرا کند که از برجام دست بکشد، چراکه برجام آمده تا راه را برای آمریکا باز و اقتصاد ما را فلج کند و از این طریق لاشخوران جهان بهسوی ایران سرازیر شوند و کشورمان را غارت کنند.