به گزارش «نماینده»، در روزهای اخیر و به تازگی تصویری جدید از یک عضو خانواده آقای هاشمی در فضای مجازی دست به دست در حال چرخش و خبرسازی است، خبری که یک بار دیگر خانواده پر حاشیه رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را با اما و اگر های مختلف از سوی افکار عمومی مواجه کرده است.
فائزه هاشمی، دختر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام به تازگی در اقدامی که شاید تعجبی از رخ دادن آن وجود نداشته باشد با یکی از اعضای ارشد بهائیت در ایران دیدار کرده است.
این دیدار اما بیش از آنکه افکار عمومی را به سمت علت چنین اقدامی از سوی وی که ید طولایی در هنجار شکنی های سیاسی و اجتماعی داشته و دارد سوق دهد، این نگرانی را به وجود آورده که خانواده آقای هاشمی تا به کی و تا کجا برای نشان دادن چهره واقعی خود در مقابله با جمهوری اسلامی ایران پیش روی خواهند کرد و آیا پدری مسئول و به گمان خود دغدغه مند نسبت به ارزشهای انقلاب اسلامی، رویه انقلابی بودن را از درون خانواده و فرزندان خود دنبال می کند یا سعی بر آن دارد که آنچه پیرامون نزدیکانش درحال رخ دادن است را نادیده بگیرد.
از تجمعات ضد امنیت نظام در سال ۸۸ تا سخنرانی ها و موضع گیری های عجیب و سفر ناگهانی به آمریکا در آستانه برگزاری انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی که فضای کشور از حساسایت امنیتی بالایی برخوردار بود تا جدیدترین فعالیت وی در قالب دیدار با بهائیان که خود از آنها با عنوان دوستانش یاد می کند، همگی مجموعه اقداماتی است که تنها یکی از فرزندان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با اهدافی شاید معلوم و شاید نامعلوم مرتکب شده است.
اما در چنین فضایی که هنجار شکنی چهره های منتسب به خانواده آقای هاشمی همچنان با جلوه های تازه در حال رخ دادن است و هر از چندگاهی یک جلوه تازه در فضای رسانه ای نمایان می شود، شاید لازم باشد بیش از همه چیز از تداوم این اقدامات در آینده آن هم با جلوه هایی بس نگران کننده تر واهمه داشت و به طور جدی جلوگیری و برخورد همه جانبه با آن را به عنوان یک مطالبه عمومی از جانب علما، نخبگان، رسانه ها و دلسوزان نظام دنبال کرد.
دیدار فائزه هاشمی با فریبا کمال آبادی، عضو ارشد بهائیت ایران که بعد از ۸ سال زندان به مرخصی آمده است اقدامی بس نکوهیده از سوی شخصی است که منتسب به رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام است.
اگرچه وی در بیان خاطرات زندان و دوران محکومیت خود، بهائیان را انسانهای بزرگی دانسته و گفته بود که زندان تجربه بسیار خوبی بود چرا که با زنان و مردان بزرگ ایرانی، بهائیها، اعضای مجاهدین خلق (منافقین)، اصلاحطلبان و کسانی آشنا شدم که برای باورهایشان مبارزه میکنند اما بیش از همه ذهن را به این سمت متبادر می کند که اگر امروز وی با بهائیان دیدار کرده جای تعجب ندارد که به زودی با اعضای منافقین هم دیدار کند.
اگر هر چه زودتر در برابر این قبیل تحرکات از سوی فائزه هاشمی که به جرئت می توان گفت در ضدیت با جمهوری اسلامی ایران از هیچ تلاشی مضایقه نکرده است ایستادگی نکرده و واکنش نشان داده نشود باید منتظر بود که وی هر روز تابوشکنی جدیدی را رقم بزند.
شاید به جرئت بتوان گفت که کوتاهی در برابر هنجارشکنی های فائزه هاشمی فرصتی به وی داده تا روز جمعه در گفتگو با یک رسانه ضد انقلاب در توجیه اقدام خود عنوان کند که «امیدوارم این مقدمهای باشد برای این که افکار عمومی از قدرت خودش استفاده کند و دولت را وادار به رعایت حقوق همه هموطنان از جمله هموطنان بهایی کند.»
به نظر می رسد که ضرورت یادآوری بندهای قانونی در جمهوری اسلامی ایران این روزها بیش از هر چیز برای برخی چهره های مدعی در نظام جمهور اسلامی ایران احساس می شود.
به موجب اصل سیزده قانون اساسی، بهائیان جزو اقلیتهای دینی در ایران شمرده نمیشوند و در انجام مراسمات خود آزاد نیستند و نیز طبق اصل چهاردهم قانون اساسی نیز به دلیل اینکه بهائیان بر ضد اسلام و انقلاب اسلامی در ایران فعالیت دارند و جاسوس استعمارگران هستند، لازم نیست طبق عدل و قسط اسلامی با آنها رفتار شود و حتی چون بهائیان بر طبق دستور عبدالبهاء بر خلاف قانون اساسی کشور ایران عمل میکنند، هیچ عذری از آنها مقبول نیست.
شاید این گریز کوتاه بر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با گفته بنیان گذار انقلاب اسلامی رنگ و بوی متفاوتی پیدا کند که فرمود: شکی نداریم که بهائیان جاسوس و توطئه گر هستند.
حال باید دید که جناب آیت الله این بار چگونه با عملکرد فرزند خود مواجه خواهد شد آیا در برابر این اقدامات ایستادگی کرده و در برابر افکار عمومی آن را مردود دانسته و یا همچنان از سیاست کج دار و مریز استفاده خواهد کرد.
اما از سوی دیگر باید در انتظار مسئولان و مقامات نظام جمهوری اسلامی ایران بود تا اینگونه جهت دهی به توده مردم و افکار عمومی در قالب ادعاهای دختر آیت الله مبنی براینکه «جمهوری اسلامی باعث به وجود آمدن این دوستی ها شده» در نطفه خفه شود.
نکته مهم در این میان اما لزوم موضع گیری جدی علما و روحانیت در مقابل این اقدام کاملا ضداسلامی و هنجارشکنانه است. حوزه و روحانیت در برهه هایی از تاریخ معاصر ایران به خوبی خطر فعالیت های فرقه ضاله بهائیت را که تا بلاترین مقامات دربار پهلوی نفوذ کرده بودند، درک کرده و در مقابل آن قد علم کردند. اگرچه امروز بهائیت به هیچ وجه در حد و اندازه ای نیست که خطری برای اسلام و انقلاب تلقی شود اما تابوشکنی ارتباط با پیروان ناچیز آن خصوصا وقتی که از جانب فرزند یک روحانی باشد، مسئله ای نیست که حوزه و علما به سادگی از کنار آن عبور کنند.