به گزارش «نماینده»، اندیشکده آمریکایی «صلح» در گزارشی پیرامون «دکترین نظامی نیروهای مسلح ایران» به روشهای مقابله ایران با تهدیدهای دریایی پرداخته و نوشت: دکترین دریایی ایران در مواجهه احتمالی با ناوگان دریایی آمریکا آموزش کماندوها (تکاوران دریایی) برای نبرد در عرصه دریا است و البته شالوده این دکترین در جریان نبرد نفتکشها در سال ۱۹۸۴ تا ۱۹۸۸ ایجاد شد که این کشور با کمک هواپیماها، قایقهای تندرو، مینهای دریایی و موشکهای هدایت شونده سطح به کشتی به نفتکشها در خلیج فارس حمله کرد.
*تاکتیک ضربه و گریز ایران در عرصه دریایی
در آن برهه ایران توانست یک ناوچه آمریکایی به نام «ساموئل بی رابرتس» را با مینهای دریایی به طور شدید آسیب رساند و البته بعدا نیز نیروی دریایی آمریکا در عملیاتی به نام « Praying Mantis» آنرا تلافی کرد و دو سکوی نفتی ایران را نابود و یک ناوچه سبک و چند قایق تندرو را منهدم کرد. بعد از این ماجراها بود که ایران متوجه برخی مسائل شد و سپاه و ارتش تصمیم گرفتند از راهبردهای نبرد غیرمتقارن و درگیری مستقیم بهره جویند. از آن به بعد ایران در عرصه دریا راهبرد متکی بر حملات غیر مترقبه، عملیات ضربه و گریز و کمین را به اجرا گذاشت.
*دفاع لایه لایه زمینی، هوایی و دریایی ایران
بر این اساس، دکترین دریایی ایران بر اساس دفاع لایهای و آتش انبوه از دریا، هوا و زمین به طور همزمان برای متلاشی کردن و گیج نمودن دشمنان میباشد. همزمان با افزایش مهارت ایران، این کشور موفق به کسب تجهیزات لازم چون مینهای دریایی، موشکهای مختلف هدایت شونده و قایقهای سریع برای اجرای عملیات انبوه یا انتحاری و نیز زیردریاییهای چون «کلاس کیلو» و برخی نمونههای ساخت کره شمالی و البته تولید داخلی شد که میتواند در اعماق خلیج فارس مورد استفاده قرار گیرد.
* راهبرد مهم ایران، عدم دسترسی دشمن به خلیج فارس
ایران راهبرد خود را برای عدم دسترسی دریایی دشمن به خلیج فارس توسعه داده و به شدت تمرکز بر تنگه هرمز دارد. مقامهای ایران اشاره کردهاند این تنگه را که تنها ۲۹ مایل دریایی عرض دارد، در صورت ایجاد درگیری خواهند بست. اقدامیکه موجب خسارتهای اقتصادی عظیم البته برای ایران نیز میشود. با توجه به اهمیت تنگه هرمز، اختلال در تردد دریایی یا حتی تهدید به آن ابزاری موثر برای ایران در فشار بر برخی و ارعاب دشمنان خواهد بود.
اندیشکده «صلح» همچنین پیرامون «دکترین نظامی ایران» نوشت: جنگ بین ایران و عراق خلال سالهای ۸۰ تا ۸۸ میلادی بسیاری از ابعاد دکترین نظامی ایران را پی ریزی کرد. برنامه ریزان نظامی ایران همچنین درسهایی را از تجاوز ائتلاف آمریکا به عراق و نبرد بین حزبالله لبنان و اسرائیل گرفتند تا بر اساس آن دکترین و راهبردهای خاص خود را تبیین نمایند.
در این میان برای مقابله با چالش برتری نظامی برخی رقبا چون آمریکا، دکترین ایران تاکید بر جنبههای نبرد غیرمتعارف نمود که موجب تقویت این کشور از لحاظ جغرافیایی، عمق راهبردی و اشتیاق عمو. می در پذیرش حتی تلفات آن نیز شده است. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز که موظف به حفظ کیان انقلاب اسلامی است، در پی بازسازی عمده جهت افزایش ماندگاری و برآمده و به فرماندهان منطقهای امکان انعطاف بیشتری را در واکنش نشان دادن به تهدیدهای بالقوه میدهد.
*راهبرد نیروهای مسلح ایران بازدارندگی و نبرد غیر متعارف است
بر اساس این گزارش، دکترین نظامی ایران از نمونه دو منظوره همراه با باورهای عقیدتی چون شهادت و تعصبات انقلابی بهره میبرد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی دکترین نظامی ایران منطبق بر تصورات تهدید و تغییر نظام و تحولات سیاسی منطقهای بوده است. نیروهای مسلح ایران راهبردهای جنگی خود را برای رویارویی با رقبای قویتر از لحاظ فنآوری چون آمریکا وفق داده و با توجه به اشراف به فرصت کم پیروزی در نبردهای کلاسیک، بر مدل مبتنی بر بازدارندگی و یا جنگ فرسایشی تمرکز کرده است. نبردهای غیر متعارف نقش محوری را در فرضیههای نظامی ایران ایفا میکند و به نظر میرسد دکترین نیروهای مسلح ایران متمرکز بر توسعه و بهبود در این مسیر باشد.
اندیشکده صلح نوشت: حملات ۱۱ سپتامبر، تهاجم ائتلاف آمریکا به عراق و افغانستان منتهی به بازنگری نظامی شد و البته امنیت محیطی منطقه نیز تغییرهای اساسی کرد به طوریکه ارتش بعث عراق و طالبان در افغانستان دو رقیب عمده ایران، دیگر تهدیدی محسوب نمیشدند. اما آمریکا ناگهان نیروهایش را در مرزهای شرقی و غربی ایران متمرکز کرد و هیاهوهای واشنگتن در زمینه تغییر نظام ایران منتهی به بازبینی راهبردهای امنیت ملی این کشور شد و موجب گشت نیروهای مسلح ایران راهبردهای خود را به ویژه برای مواجهه به باور تهدیدهای آمریکا بنا دارند.
*کار سخت متجاوزان خارجی در برابر ساختار جدید سپاه پاسداران
اندیشکده یاد شده در خاتمه و در زمینه دکترین نزاعهای زمینی ایران نوشت: سپاه پاسداران ایران در سال ۲۰۰۵ خبر از ادغام دفاع لایهای انعطاف پذیر که به دفاع تکه تکه اطلاق میشود، داد. البته طراح آن کسی نبود جز سردار «محمد جعفری» که بعدا به سمت فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب شد. بر اساس این راهبرد دفاعی سپاه فرماندهی خود را بازسازی کرده و ۳۱ مقر فرماندهی جداگانه را بنا کرده که یکی برای تهران و ۳۰ مورد دیگر برای هرکدام از استانهای این کشور است. هدف نیز توانمندی فرماندهان برای تقویت یگانها در سطوح داخلی و مقابله با هرگونه تهدید بالقوه داخلی و خارجی است.
این ساختار جدید کار را برای نیروهای متجاوز خارجی در کاستن از توان فرماندهی و کنترل ایرانیان دچار مشکل خواهد ساخت، با درسی که ارتش ایران از تحلیل عملیات آمریکا در افغانستان، عراق و حوزه بالکان گرفت و با توجه به شرایط جغرافیایی ایران، سپاه پاسداران یگانهایی را در نقاط مختلف کشور فراهم کرده که موجب آزار و اذیت دشمنان در انجام هرگونه عملیات میشود. ارتش نیز که ترکیبی از یگانهای زرهی، پیاده نظام و مکانیزه میباشد خط اول دفاع علیه تجاوز کاران را شکل میدهد و نیروهای سپاه پاسداران نیز از آنها حمایت میکنند. البته در این میان نیروهای مردمی نیز که «بسیج» نامیده می شوند، هستههای مقاومت را شکل میدهند. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نقشه حفظ آماده باش در زمان جنگ را برای نیروهای بسیج پی ریزی کرده که طرح «معین» نام دارد و در سناریوی یک تهاجم علیه کشور هر کدام از نیروهای بسیج به تقویت یگانهای منظم سپاه پاسداران مبادرت میکنند. نیروهای سپاه و بسیج ایران در رزمایشهای خود از مجموعه روشها و شیوههایی چون نبرد غیر عامل، عملیات استتار و عملیات اختفا و فریب بهره میبرند.