«نماینده» - مرضيه وحيد دستجردي با دو دوره سابقه نمايندگي تهران در مجالس چهارم و پنجم، نخستين وزير خانم در دولتهاي پس از انقلاب بود. وزيري که حتي به اندازه يک دوره هم تحمل نشد و اصطکاک نظرات کارشناسانهاش در دولتي که گفته ميشد گاهي با يک «صلوات» مصوباتي را ميگذراند، منجر به عزلش در دولت احمدينژاد شد. ميگويد بر اساس همان نگاهي که تصميم گرفت وارد دولتي شود که حتي به رئيسش راي نداده بود، الان هم تصميم گرفته که بار ديگر نماينده مجلس شود. و آن چيزي نيست جز پذيرش «مسئوليت» با نيت «خدمت به مردم». همان چيزي که او از آن به عنوان «چوبه دار» خود ياد ميکند که با پذيرش مسئوليت حفظ جان و سلامت ۸۰ ميليون ايراني به عنوان وزير بهداشت دولت دهم، سه سال و چهار ماه آن را بر پشت خود حمل کرده بود.
او که اين روزها دبيرکل جبهه زنان اصولگرا و کارآمد است، قائل به مرزبندي سياسي براي حل مشکلات بانوان نيست و از تجاربش در همکاري با خانمهايي از هر دو جناح در مجلس پنجم ياد ميکند که منجر به تصويب قوانيني همچون اصلاح قانون حضانت فرزندان، سهميه تخصصي زنان در دانشگاه هاي علوم پزشکي، اصلاح قانون طلاق، قانون خدمت پاره وقت زنان، احتساب مهريه به نرخ روز و عسر و حرج زن و ...شده است. اخذ چنين مصوباتي در مجلسي با اکثريت مردانه، شگردهاي «زنانهاي» هم داشته؛ از جمله آنکه بانوان عضو اين مجلس در تماس با همسران نمايندگان مرد، از آنها ميخواستند تا آنها را مجاب به راي دادن به اين طرحها و لوايح کنند!
دستجردي که در برآورد نقش خانمهاي نماينده کنوني و کارآمديشان تحفظ دارد، تنها به اين اکتفا ميکند که «از ۸ نماينده زن بايد به اندازه ۸ نفر هم انتظار داشت!». البته با اين مقدمه معتقد است که بايد حضور خانمها در ليستهاي انتخاباتي بيشتر باشد تا امکان حضورشان در مجلس بيشتر شود. حضوري که به گفته وي هم بر حفظ حرمتها در مجلس موثرتر خواهد بود و هم مصوبات موثرتري براي حل مشکلات مردم برجاي خواهد گذاشت.
مشروح گفت و گو با مرضيه وحيد دستجردي را در ادامه بخوانيد:
شما دو دوره نماينده مجلس بوده و اولين و تنها وزير زن در ايران هستيد. چرا تصميم گرفتيد بار ديگر به عرصه پارلمان برگرديد؟
من در دوره چهارم و پنجم مجلس شوراي اسلامي يعني در سالهاي ۷۱ تا ۷۹ نماينده تهران در خانه ملت بودم و پس از آن يک بار ديگر هم کانديداي مجلس در انتخابات ششم شدم، اما راي لازم را کسب نکردم. بعد از آن در سال ۸۸ تا ۹۱ به مدت سه سال و چهار ماه وزير بهداشت کابينه دهم بودم. احساس ميکنم کنارکشيدن از مسائل اجتماعي و سياسي و مديريتي کشور صلاح نيست. همانطور که گفتم من سابقه نمايندگي و کار اجراي دارم و با توجه به تجربيات گذشته بازهم ميتوانم به مردم خدمت کنم، حال اينکه در مجلس يا دولت باشد، محل خدمت مهم نيست، بلکه مهم آن است که در شرايط فعلي کشور، گامي براي حل مشکلات مردم بردارم. مجلس در راس همه امور کشور است و بسيار مهم و منشا قانون گذاري و نظارت است.
من به عنوان يک زن، به مسائل زنان آشنايي دارم و با توجه به رشته و حرفهام، در امور بهداشت و درمان هم اطلاعاتي دارم و از آنجا که مستقيما با مردم در ارتباطم، مسائل و مشکلات کشور و مسائل معيشتي مردم را مي دانم. به نظرم ما نيازمند طرحي نو هستم. اميدوارم اگر مردم به من اعتماد کرده و با راي خود زمينه حضورم در پارلمان را فراهم آورند، اين مسئوليت خطير را بپذيرم و براي حل مشکلات مردم بکوشم و با همراهي همکارانم طرحي نو براي رفع آنها ارائه دهيم.
پس از تجربه نمايندگي مجلس و وزارت، بهتر نبود شانستان را در انتخابات رياست جمهوري ميسنجيديد؟ ممکن است در آينده روزي نامزد انتخابات رياست جمهوري شويد؟
در حدي که من از قانون اساسي و ساير قوانين و روح حاکم بر کشور مطلعم، بالاترين جايگاهي که زنان مي توانند آن را اشغال کنند، جايگاه وزارت است! يک بار هم اين جايگاه توسط من اشغال شده و راه وزارت زنان در دولت باز شد. اما براي رياست جمهوري، شرط «رجل سياسي» در قانون آمده است که دو معني ميتوان براي آن متصور شد. يکي اينکه منظور از «رجل»، يک شخص باشد که علي القاعده هم مي تواند "مونث" و يا "مذکر" باشد و يا اينکه به معني خاص کلمه که بايد حتما «مرد» باشد. اين از آن موضوعات چالش برانگيز در قانون ما است و تحليل واحدي در اين قضيه ارائه نشده است.
در شرايط کنوني کشور، اينگونه مسائل چالشي، محلي از اعراب ندارد. به عبارت ديگر اينقدر مساله داريم که حضور يک زن در جايگاه رياست جمهور در ميان اين همه مساله، اصلا در اولويت نيست و يک موضوع غير مهم تلقي مي شود. صلاح نيست در شرايط فعلي وارد اين عرصه شويم. همين جايگاه وزارت که محل خدمت زنان مي تواند باشد را د يابيم که خودش محل خدمت بزرگي است. انشالله مردم هم به همين ميزان حضور راضي مي شوند و دعاگو خواهند بود.
اتفاقا موضوع همين است که آيا اين ميزان از حضور زنان در عرصه تصميم گيري سياسي کشور قانع کننده است؟ به نظر شما اين ميزان از فعاليت زنان در امور سياسي اعم از کانديداتوري و احراز صلاحيت کانديداهاي زن، قانع کننده است؟
بايد عزم جدي براي مديريت زنان و حضور آنها در جايگاه هاي سياسي و قانون گذاري وجود داشته باشد. اگر زنان خودشان عزم کنند و به عنوان نامزد و يا راي دهنده وارد عرصه شوند، حتما اين مهم محقق مي شود. مردم ما هم هوشمند هستند و سر بزنگاهها راي مي دهند و حمايت هم مي کنند. هر رد يا عدم احراز صلاحيتي را هم بايد به صورت موردي بررسي کرد. شما تصور کنيد که براي ۲۹۰ کرسي مجلس اگر بخواهيم ۱۰۰ کرسي را به زنان بدهيم، حتما ۱۰۰ کانديداي زن داريم. يعني حتما ۱۰۰ زن شايسته در ميان نامزدهاي تاييد صلاحيت شده در مجموع حوزه هاي انتخابيه داريم.
اين که ميگوييد محتمل است، اما آيا تمامي اين ۱۰۰ زن که تاييد صلاحيت شدهاند، افراد قابلي هستند؟ مثلا پس از ورود به مجلس واقعا در بررسي موضوعات مهم از ارائه راي اعتماد و يا استيضاح اعضاي کابينه و طرحها و لوايح مهم، ميتوانند نقش آفرين باشند؟ از طرف ديگر آيا زنان جامعه ما حاضرند که به نامزدهاي زن راي بدهند؟
شما و همکارانتان معمولا ميپرسيد که آيا مردم مثلا به ۱۰۰ نماينده زن تاييد صلاحيت شده راي مي دهند؟ يا مثلا نمايندگان زن کنوني در مجلس چه کردهاند که باز هم بخواهيم نماينده زن به مجلس بفرستيم؟ دقت کردهايد که اينگونه سوالات فقط درباره زنان مطرح ميشود! چرا سوال مشابهي درباره مردان مطرح نميشود؟ قطعا تنها ۸ نفر نماينده زن، نميتوانند بار خطير و سنگين نمايندگي کل زنان کشور را به دوش بکشيند. ما در مجلس پنجم ۱۴ نماينده زن در ميان ۲۷۰ نفر نماينده پارلمان داشتيم و قطعا با حضور تعداد بيشتر نمايندگان زن در مجلس، کار بيشتري هم ميشد کرد.
در آن دوره، زنان بيشتري در سراسر کشور وارد ميدان شدند و در ليست هاي تهران نيز سهم بيشتري براي زنان گذاشتند. منظورم اين است که در آن دوره جاي بيشتري به زنان در ليستهاي انتخاباتي داده شد وگرنه زنان امکانات سياسي و امکانات اقتصادي و رانت هاي حامي همانند آقايان را يا ندارند يا کمتر دارند. در مجالس پنجم و ششم که زنان بيشتري در مجلس بودند مصوبات خوبي هم براي زنان داشتيم، مثل اصلاح قانون حضانت فرزندان، سهميه تخصصي زنان در دانشگاه هاي علوم پزشکي، اصلاح قانون طلاق، قانون خدمت پاره وقت زنان، احتساب مهريه به نرخ روز و ... در ارائه راي اعتماد و استيضاح وزرا و تصويب قوانين مهم مثل قانون برنامه نيز زنان نقش بيشتري داشتند. اما از نمايندگان زن بايد به اندازه تعدادشان در مجلس انتظار داشت.
در مجموع معتقدم که بايد زمينه ساز حضور زنان باشيم و جامعه را از راي به زنان نااميد نکنيم و نگوييم که زنان در مجلس ناکارآمد بودند! اين ۸ نفر نماينده زن کنوني در مجلس به اندازه ۸ نفر، کار کردهاند. مردم را مايوس نکنيم و تشويقشان کنيم که در عرصه حضور داشته باشند. وقتي نمايندگان زن در مجلس بيشتر باشند، مردها هم وزانت مجلس را بيشتر رعايت مي کنند و تعادل در سخنان و رفتارها بيشتر ميشود و ديگر کمتر شاهد برخي بگو مگوها و به کار بردن الفاظي خواهيم بود که انتظار نميرود از راديو مجلس شنواي آن باشيم!
اين را هم بگويم که اين تصور که «خانم ها به صرف خانم بودن به مجلس بروند»، به کليت مجلس ضربه ميزند. معتقدم بايد زنان توانمندي به مجلس بروند که بتوانند «خوب حرف بزنند» و «حرف خوب بزنند» تا بدرخشند و راه را براي حضور زنان بيشتر در مجالس بعدي باز کنند. شايد بيشترين جايي که زنان بتوانند در عرصه مديريتي کشور ورود کنند، مجلس شوراي اسلامي است. زناني که دانش، تجربه و توانمندي حضور در کميسيونهاي تخصصي مختلف مجلس را داشته باشند، کم نداريم.
اينکه شما ميفرماييد زنان با فعاليتشان در مجلس زمينه حضور زنان بيشتري را فراهم کنند، نکته جالبي است. چون اگرچه تا مجلس پنجم، سير حضور زنان در مجلس صعودي بود اما پس از آن نزولي شد! يعني ناکارآمدي نمايندگان زن، باعث کاهش ميل مردم به راي دادن به زنان شده است؟
نه لزوما. ما در حال حاضر حزب سياسي به معني واقعي آن در کشور نداريم. در دورهاي تفکري در تشکل ها و احزاب سياسي موجود بود که بايد خانم ها در مجلس باشند. بر اساس همين تفکر مثلا در تهران ۶ زن را در ليستهاي انتخاباتي خود گنجاندند و مثلا در ليست اصفهان، يک خانم وجود داشت. در ليست تبريز و مشهد هم همينطور. اما اين تفکر به تدريج رنگ باخت و در دورههاي بعد، در ليست هاي تهران و مراکز استانها تعداد نامزدهاي زن کم شد.
اين نکته را در نظر داشته باشيد که در خيلي از شهرهاي بزرگ، اينطور نيست که فرد خودش راي بياورد. يعني اگر کسي در ليستهاي انتخاباتي نباشد، شانس کافي براي راي آوري ندارد. اين موضوع براي زنان، به مراتب بيشتر مطرح است. اما متاسفانه از انتخابات مجلس ششم به بعد، ديگر زنان کمتري در ليست هاي انتخاباتي حضور يافتند. حال آنکه در همين تهران اگر زني در ليست نباشد، چطور ميتواند راي بياورد؟ از ابتداي جمهوري اسلامي تا کنون جز يک نفر - آقاي غفوري فرد- هيچ کس خارج از ليست در تهران راي نياورده است.
در حال حاضر دو تفکر در مورد حضور زنان در ليستهاي انتخاباتي مطرح است. يک تفکر به دنبال آن است که دست کم يک سوم ليستها در کلانشهرهايي چون تهران را بايد زنان تشکيل دهند. تفکر ديگري بر اين باور است که نبايد حضور زنان در ليستها را با اعداد محدود کرد. صاحبان اين تفکر اگرچه زبانا ميگويند که سهم زنان در مجلس ميتواند حتي بيش از ۵۰ درصد باشد و نبايد آن را محدود کرد اما مانع از حضور ۳۰ درصدي زنان در ليستها ميشوند. نظر شما درباره اين دو تفکر چيست؟
ما مثل افغانستان نيستيم که بخواهيم به زنان در مجلس سهيمه بدهيم و بگوييم زنان اينگونه ميتوانند راي بياوند، حتي اگر توانمند نباشند و بروند "صم بکم" در مجلس بنشينند و هيچ تاثيري نداشته باشند! خانمهاي خوبي در جامعه داريم که از نظر کاري هم تربيت شده اند. شخصا معتقدم که کار انسان را مي سازد. همه انسانها يک جنم و جوهره اي دارند. انسانها مثل معادن فلزات گرانبها هستند برخي طلا هستند و برخي نقره يا... ا. ولي بايد تراش داده شده و از سنگ تبديل به جواهر شوند. اين با کار انجام ميشود. کسي که بهترين سرشت را داشته باشد، اما کار نکند و تجربه نداشته باشد، به درد کارهاي بزرگ نمي خورد.
خانم هاي بسيار توانا و توانمندي در کشور داريم. ۳۳ درصد کارمندان دولت، زن هستند و مي توانند به همين نسبت در جايگاه مديريتي قرار بگيرند. اما هم ديدگاه روساي ما مردانه است و کمتر به دنبال به کارگماري خانم هاي مدير مي روند و هم اينکه خانم ها کمتر به دنبال مسئوليت مي روند و معمولا نميخواهند خودشان را در درياي مواج حوادث بياندازند. اگر به حضور زنان در جامعه اعتقاد داريم و آنها را توانمند مي دانيم، بايد آنها را مطرح کنيم.
در مورد دو تفکري که گفتيد، درست است که خانم ها نياز به سهميه ندارند، اما کساني که صاحب تفکر دوم هستند، حاضرند در ليست هاي انتخاباتي حضور زنان را بپذيرند؟ در ليست هاي انتخاباتي تمامي استانها اعم از تهران، اصفهان، ايلام، تبريز و بندر عباس و ... اين آقاياني که معتقد به حضور زنان هستند، حاضرند زنان را در ليستهاي انتخاباتي بياورند؟ اگر زنان را در ليستهاي انتخاباتي بگذارند، قول مي دهم که راي مردان آن ليست هم افزايش يابد. مردم ما اعم از زنان و مردان نسبت به حضور زنان در ليستهاي انتخاباتي نظر مثبت دارند. از اين رو ليستهاي انتخاباتياي که سهم بيشتري را به زنان بدهند، در راي آوري از سوي مردم، موفق تر خواهند بود.
شما در انتخابات مجلس چهارم و پنجم از نامزدهاي مورد حمايت جامعه روحانيت بوديد. اين دوره هم نامزد اصولگرايان خواهيد بود؟
در اين دوره کسي به من نگفت که کانديدا بشو! من از سر احساس مسئوليت و اين باور که حضورم در مجلس را ضروي مي دانستم کانديدا شدم. به عبارت ديگر کانديداي مستقل هستم و کسي نگفته که اسم من را در ليست مي گذارد و اگر گروه و دسته اي نام بنده را در ليست خود بگذارد، از ايشان تشکر مي کنم.
از ائتلاف اصولگرايان با شما رايزني شده که در ليست آنان حضور يابيد؟
از ائتلاف اصولگرايان و برخي ليست هاي ديگر با بنده رايزني شده است. اما بايد منتظر ليست هاي نهايي باشيم.
اگر در اين ليست اصولگرايان نباشيد، در چه ليستي حضور خواهيد داشت؟
در ليست جبهه متحد زنان اصولگرا و کار آمد. اين جبهه با هيات موسس ۲۱ نفره و شوراي مرکزي ۱۵ نفره سه سال است که تشکيل شده و ابتداي امسال اعلام موجوديت کرده است. من دبيرکل اين جبهه هستم و کانديداهاي خودمان را براي انتخابات مجلس معرفي مي کنيم.
وجه مميزه تشکل شما با ديگر احزاب زنانه همچون جمعيت زنان انقلاب اسلامي يا جامعه زنان جمهوري اسلامي چيست؟
به نظر من هرچه تشکل هاي زنانه بيشتر باشد، بهتر است. چون زنان بيش از اينها نياز دارند که وارد ميدان شوند. تشکل ما يک «جبهه» است که ساير تشکل ها را در بر ميگيرد. دبيرکل اين تشکل ها، عضو جبهه متحد زنان اصولگرا و کار آمد هستند. از جمله خانم منيره نوبخت از سازمان زنان انقلاب اسلامي، خانم محمدي از نداي بشري، خانم حجازي از جمعيت زنان انقلاب اسلامي، خانم زعفراني از جمعيت زنان پيام آور و... و. جبهه متحد زنان اصولگرا و کار آمد يک تشکل اجتماعي، فرهنگي، نيکوکاري، اقتصادي و سياسي است. بيشتر دلمان مي خواهد که وجهه اين جبهه اجتماعي باشد و به مسائل زنان بپردازد ولي در کنارش به مسائل سياسي هم مي پردازيم. در اين تشکل تا کنون نشست هاي تخصصي زيادي داشته و فعاليت هايمان را به امور زنان معطوف کرده ايم. روي موضوعاتي مثل زنان خود سرپرست، اشتغال زنان و ...بررسي کارشناسي داشتهايم. سعي مي کنيم که در اين نشستها خودمان به نتيجه برسيم و سعي ميکنيم کمپيني از زنان براي حل مشکلات زنان داشته باشيم. نشست قبلي ما درباره مشارکت هاي سياسي و اجتماعي زنان بود.
گفتيد که تشکل شما به مسائل زنان در اجتماع و سياست و غيره ميپردازد اما به نظر ميرسد که براي عضو گيري و فعاليت، براي خودش يک خط کش سياسي دارد. فقط زنان اصولگرا در تشکل شما راه يافتهاند.
نام تشکل ما «جبهه متحد زنان اصولگرا و کار آمد» است يعني زنان اصولگرا و کارآمد رهبري آن را به عهده دارند ولي حضور همه زنان عزيز ما با هر تفکر و سليقه اي در آن بلامانع است.
مگر براي حل مسائل اجتماعي، ميتوان با خط کش سياسي پيش رفت؟
تعريف ما از «اصولگرايي» اعتقاد به اسلام، نظام، بنيانگذار انقلاب و ولايت فقيه است. اگر کسي در اين چارچوب باشد، ما او را اصولگرا مي دانيم. اگر کسي خودش را در اين چارچوب ببيند، ما در جبهه خودمان از او استقبال مي کنيم.
براي حوزه انتخابيه تهران، ليست ۳۰ نفره زنانه ارائه ميدهيد؟ يا ليستي با حضور جمعي از زنان و مردان معتقد به حقوق زنان و يا يک ليست زنانه با کانديداهاي محدود و کمتر از ۳۰ نفر؟
خانم هايي که براي نامزدي در تهران ثبت نام کرده و تاييد صلاحيت شدند، تعدادشان محدود نيست. اما خيلي از آنها را ما نميشناسيم و شناسنامه و سوابقشان را نميدانيم. براي گنجاندن اسامي آنها در ليست انتخاباتي جبهه متحد زنان اصولگرا و کارآمد، از بين زنان توانمند و با سابقه و شناسنامه دار بايد تصميم گيري کرد. بعيد است مردها را به ليست خودمان بياوريم. قطعا ليست انتخاباتي ما با حضور زناني توانمند و کارآمد متناسب با تخصصهاي مورد نياز در مجلس و نيازهاي جامعه زنان تهيه خواهد شد ولو اينکه تعداد اعضاي اين ليست به ۳۰ نفر نرسد.
شما عضو کابينه آقاي احمدينژاد بوده و برکنار شديد. در حال حاضر دو تفکر درمورد اعضاي آن دولت وجود دارد. يکي اينکه آنقدر آنها در خدمت مردم بودند که در انتخابات مجلس هم ميتوانند موفق باشند و حتي در پايان عمر دولت آقاي روحاني بار ديگر زمام امور اجرايي کشور را بر عهده ميگيرند. تفکر ديگر حاکي از آن است که آنقدر بد عمل کرده اند که مردم ديگر هرگز به آنها اعتماد نخواهند کرد. نظر شما در اين باره چيست؟
اگرچه وزير دولت دهم بودم، اما همان موقع هم که وزارت به من پيشنهاد شد، با همان مکانيزمي که الان براي نامزدي در انتخابات مجلس ثبت نام کردم، وارد دولت شدم. يعني بر اساس احساس مسئوليت و باور به اينکه ميتوانم به مردم خدمت کنم. وقتي ديدم که فرصتي پيش آمده که ميتوانم در جايگاه بالاتري به مردم خدمت کنم، احساس کردم که اگر اين فرصت را از دست بدهم، در خدمت کوتاهي کرده ام. من يک استاد دانشکاه و پزشک هستم. احترام و جايگاه اجتماعي خوبي داشته و دارم. زندگي راحتي هم داشتم. ميدانستم که ورود به درياي مواجي که مسئوليت و دغدغه سلامت مردم را داشته باشد، کار مشکلي است. مسئوليت حفظ جان مردم، مسئوليت سنگيني است و حمل اين بار سخت است. به قول شاعري که مي گفت ۴۰ سال است که چوبه دارم را بر پشت خودم حمل مي کنم، از وقتي که مسئوليت وزارت بهداشت را پذيرفتم حس ميکردم که من هم چوبه دارم را حمل مي کنم. مسئوليت جان ۸۰ ميليون جمعيت کشور را پذيرفتن کار سختي است، اما چون خدمت به مردم بود و احساس مي کردم که ميتوانم اين بار سنگين را بردارم، عافيت طلبي نکردم. چون فرصت خدمت به مردم، فرصت مهمي است. من وارد اين ميدان شدم اما مرا عزل کردند و خدمتم نيمه تمام ماند. من سه سال و چهار ماه وزير بودم.
در پاسخ به سوال شما، نمي توانم بگويم که آنها که عضو دو دولت آقاي احمدينژاد بودند يا رفتند، شانسشان براي ورود به مجلس يا هر جايگاه ديگري چقدر است. مردم ما هوشمند هستند و کساني که امتحانشان را پس دادهاند را مي شناسند. مردم به کسي که امتحانش را بد پس داده، ديگر راي نمي دهند. خوشبختانه و خدا را شکر در کشورمان مردم سالاري ديني داريم و مردم به کسي را که دوست نداشته باشند، را راي نمي دهند. مردم، وزراي کابينههاي نهم و دهم و حتي کابينههاي قبلي و بعدي را مي شناسند و بر اساس سوابقشان درباره آنها قضاوت ميکنند. ما هم به انتخاب مردم احترام مي گذاريم.
اگر مردم اين شايستگي و صلاحيت را در من ديدند که بار نمايندگي مجلس را بر دوش من بگذارند، تمام تلاشم را مي کنم که اين بار را به سرمنزل مقصود برسانم. اگر هم نتوانم نماينده مجلس بشوم، به منتخبين مردم کمک مي کنم.
به نظرتان عزل شما در دولت آقاي احمدينژاد و حواشياي که داشت و انتقادهايي که شما به آن دولت داشتيد، در راي مردم به نمايندگي شما موثر خواهد بود؟ آيا مردم از شما به دليل اين سابقه، استقبال خواهند کرد؟
وقتي که من نماينده مردم تهران در مجالس چهارم و پنجم شدم، سابقه وزارت نداشتم. کانديدا شدم و راي آوردم. ولي با سابقه دو دوره نمايندگي مجلس در دوره ششم راي نياوردم. الان هم تصميم براي نامزدي در انتخابات مجلس به خاطر عزلم در دولت نيست. احساسم اين است که بايد کساني وارد مجلس شوند که دغدغه حل مشکلات مردم را داشته باشند. من اين دغدغه را دارم و احساس مسئوليت مي کنم. در اينکه اين عزل، در راي مردم تاثير دارد يا نه، اصحاب رسانه بايد قضاوت کنند. چون کار من طبابت و درس دادن است و با مردم حرف سياسي نمي زنم. مردم تشخيص مي دهند که کسي قصد و نيتش خدمت است يا نه. نمي گويم که مردم خدا هستند و مو لاي درز تصيماتشان نمي رود، ولي بالاخره اين مردم هستند که تصميم مي گيرند. ممکن است کسي چهره اي ناشناخته باشد، اما چهارسال و بلکه هشت سال رئيس جمهور ميشود. چنين شخصي شايد اگر منع قانوني وجود نداشت و باز هم مي توانست نامزد رياست جمهوري شود، چه بسا براي سومين بار ديگر مورد اقبال قرار نگيرد. اما در نقطه مقابل مي بينيم که گاهي مردم به يک نماينده تا چند دوره راي مي دهند، چون از کار او در مجلس راضي هستند.
خلاصه بگويم که نمي دانم عزلم در دولت احمدي نژاد، تاثير مثبت در رايم براي نمايندگي مجلس دارد يا نه. همانطور که گفتم براي خدمت وارد گود شدهام وگرنه زندگي بي دغدغه براي همه راحت تر است و حتي سلامت جسم را هم بيشتر در پي دارد.
به نظر شما چرا اغلب وزراي آقاي احمدي نژاد وقتي براي نامزدي در انتخابات مجلس ثبت نام مي کردند، ارتباط داشتن با ايشان را تکذيب مي کردند؟
اين را بايد از خودشان سوال کنيد. چون پاسخ بايد فردي و دقيق باشد.
عضو حزب يکتا نيستيد اما آيا اعضاي آن حزب که همکاران سابق شما بودند، براي امور انتخابات و حضور احتمالي در ليست آنها با شما رايزني کرده اند؟
اعضاي حزب يکتا، وزراي دولت نهم و دهم هستند و بسياري از آنها هم آدمهاي خوبي هستند. اما اگر با تفکر آنها موافق بودم که عضو حزبشان ميشدم! من فقط دبيرکل جبهه متحد زنان اصولگرا و کارآمد هستم که بيش از ۳۰ سال است اکثريت اعضاي آن را مي شناسم. همه آنها امتحان پس داده و از زنان کارآمد و فعال کشورمان هستند.
پس از خروجتان از دولت آقاي احمدينژاد با ايشان ديدار يا جلسه اي تا کنون داشتهايد؟
نه با ايشان هيچ ارتباطي پس از عزلم نداشتم.
موضوع عزل شما از وزارت بهداشت، با ماجراهاي سياسي در دولت گره خورده بود. پس از عزل از دولت با روساي ساير قوا چه ارتباطي داشتيد؟
شايد گاهي بنا بر موضوعاتي در حوزه بهداشت و درمان به مجلس دعوت شدم اما ملاقاتي با رياست مجلس شوراي اسلامي نداشتم. اما مشاور تام آيت الله آملي لاريجاني در قوه قضاييه بودم. در آنجا، مرکز سياست گذاري سلامت قوه قضاييه را راه اندازي کرده و زمينه تاسيس يک بيمارستان تخصصي و فوق تخصصي براي قوه قضايي را فراهم کردم. اما ۲۷ خرداد ماه امسال از آن منظر که احتمال مي دادم در انتخابات مجلس وارد شوم، از مشاورت آيت الله آملي لاريجاني استعفا دادم و ايشان نيز موافقت کردند.
به نظر شما بهترين مجلس در مجالس ۹ گانه کشور کدامند و بهترين نمايندگان زن را در چه دوره اي داشتيم؟
در زمان مجلس اول من ۱۸-۱۹ سالم بود و اطلاع دقيقي از عملکرد مجالس تا دوره سوم ندارم. در مجلس ششم هم درگيري زياد بود. در مجالس هفتم تا نهم هم حضور نداشتم. به نظرم اظهار نظر درباره عملکرد مجالس بايد در مورد ادواري بايد باشد که در آن حضور داشتم. مديريت مجالس چهارم و پنجم خيلي خوب بود. حضور نمايندگان در جلسات اين مجالس خيلي جدي بود. نمايندگان آن دوره، اعم از زن و مرد عموما با نيتهاي پاک و براي خدمت به مردم آمده بودند.
رئيس مجالس چهارم و پنجم آقاي حجت الاسلام ناطق نوري بودند که مديريت ايشان در آن مجالس را «خيلي خوب» ارزيابي کرديد. نمونههايي از مديريت جلسات از سوي ايشان که در ذهنتان ماندگار شده را برايمان تعريف مي کنيد؟
ايشان به زنان بسيار بها مي دادند و منزلت و جايگاه نافذ زنان را درک مي کردند و در تمامي طرح ها و لوايحي که در جهت حمايت از حقوق حقه زنان بود، خودشان ورود مي کردند و ثمره يکي از مهمترين حمايت هاي ايشان، تشکيل کميسيون زنان جوانان و خانواده در دور پنجم مجلس شوراي اسلامي بود.
سطح تحصيلات نمايندگان در دورههاي مختلف پارلماني، ارتقا يافته اما اين موضوع لزوما به تخصصي تر شدن مجلس نيانجاميده. به نظر شما علتش چيست؟
به نظر من مدرک تحصيلي، حرف اول را در توانمندي يک نماينده نمي زند. باز هم از دوره اي که خودم نماينده مجلس بودم، برايتان مثال مي زنم. نمايندگان مجلس پنجم، عموما خبره بودند. مجلس اصولگراي پنجم، وقتي که آقاي خاتمي رئيس جمهور شد، تعامل خوبي با دولت اصلاحات داشت. نمايندگان انتقاداتشان به دولت و عملکردش را مطرح مي کردند ولي درگيري اي با دولت وجود نداشت و مجلس آرام بود. مجلس که محل خشونت و حرف هاي غيرمودبانه و تعرض زباني بين نمايندگان نيست. اگر مجلس «آرام» باشد، اين آرامش را به جامعه هم تسري مي دهد. متقابلا خشونت در مجلس نيز به جامعه تسري مي يابد. مجلس در عين کارشناسي و تخصصي بودن بايد عاقلانه و مودبانه و محلي با حفظ حرمت ها باشد.
ما بهترين کارهاي تخصصي براي زنان را در مجلس پنجم انجام داديم. تعدد نمايندگان زن تا ۱۴ نفر در ادوار قبل سابقه نداشت. ما از اين تعداد خوشحال بوديم و فکر مي کرديم اين روند رو به رشد ادامه مي يابد اما چون زنان را در ليست هاي انتخاباتي ادوار بعد قرار ندادند، اين ادامه نيافت. معتقدم که مجلس پنجم مجلس بي نظيري بود و اميدوارم که بار ديگر تکرار شود.
نظرتان درباره عملکرد نمايندگان زن مجلس نهم چيست؟ همين ۸ نفر، نماينده جامعه زنان بودند و مطالبات آنها را به خوبي دنبال کردند؟
هرچه تعداد زنان در مجلس بيشتر باشد، آنها قوت و قدرت بيشتري مي يابند. وقتي زنان در اقليت مطلق باشند، هميين جايگاه اقليت، روي عملکردشان تاثير مي گذارد. ضمن اينکه وقتي تعدادشان بسيار کم باشد، نمي توانند منعکس کننده سلايق تمامي مردم باشند. اما هرچه تعدادشان بيشتر باشد مي توانند بيشتر منعکس کننده سلايق مردم و جامعه زنان باشند. خودتان قضاوت کنيد که يک نفر بيشتر مي تواند کار کند يا ۱۰ نفر يا ۱۰۰ نفر؟
اصلا قصد انتقاد ندارم چون در اين مجلس نبودم. اما مي توانم بگويم که در مجالس چهارم وپنجم چون دغدغه مسائل زنان و بهداشت و درمان را داشتيم و مسائل زنان برايمان اولويت داشت، بهتر از نمايندگان مجلس کنوني عمل کرديم. ما کميسيون جديدي با عنوان زنان و جوانان و خانواده ايجاد کرديم که مجلس به آن در صحن علني راي داد. نمايندگان زن و مرد عضو اين کميسيون بودند و من رئيس آن بودم. کارهاي مهمي در اين کميسيون کرديم. ما در چندين جلسه به مساله اعتياد پرداختيم و گزارشي در جلسه غيرعلني در مجلس ارائه داديم. پاداش پايان بازنشستگي را ما در کميسيون طراحي کرديم که در صحن مجلس هم راي آورد. گاهي شبها با خانم هاي نمايندگان آقا تماس ميگرفتيم وبه آنها مي گفتيم که بايد همسرتان را قانع کنيد که به فلان طرح يا لايحه راي دهند! ما اينطوري براي مصوبات در مجلس پنجم راي مي گرفتيم! با همين روش قانون مهريه به نرخ روز و اجرت المثل را در مجلس مردانهاي که آقايان در آن فتواهاي شرعي ميدادند، تصويب کرديم! به خاطر دارم که يک آقاي روحاني که همسرش او را براي راي به اين موضوع قانع کرده بود، در دفاع از اين موضوع در مجلس سخن گفت و يک نماينده روحاني ديگر به سمت او حمله ور شد!
مصوبات آن دوره نتيجه کار شبانه روزي ما بود. براي همين معتقدم کساني که به مجلس مي آيند، بايد تخصص داشته باشند، بايد بيان خوبي داشته باشند و از حرف هاي موافق و مخالف نترسند. خيلي وقت ها در مجلس پنجم شکست مي خورديم ولي نااميد نمي شديم.
از شما به عنوان دستندرکاران رسانه مي خواهم در جامعه اين تفکر را ايجاد نکنيد که زنان موجود در مجلس چه کردند؟ پس چه فايده اي دارد که باز هم به مجلس بروند؟ زنان کارآمد و کارشناس به دليل قلب رئوف و دلسوز نسبت به مردم و پاکدستي اقتصادي و وقت گذاري بيشتر حضورشان در مجلس براي رفع مشکلات مردم، بيشتر مي تواند موثر باشد.