به گزارش «نماینده»، محمد عطریانفر"عضو حزب کارگزاران سازندگی" به تحلیل این روزهای عالم سیاست و انتخابات پیش رو پرداخته که در ذیل می توانید بخشی از مصاحبه وی را ملاحظه نمایید:
* پيروزي آقاي روحاني در انتخابات رياستجمهوري تا حد زيادي ياس و اضطراب را از ذهن و ضمير اصلاحطلبان بيرون برد. با پيروزي حسن روحاني، اصلاحطلبان به اين نتيجه رسيدند، در صورتي كه با واقعيتهاي سياسي، مسئولانه روبه رو شوند و از آرمانگراييهاي غيرواقعي دست بردارند، ميتوانند در سپهر سياسي ايران نقش مجدد تاريخي خود را به درستي ايفا كنند.
* اصولگرايان نيز تجربه تلخ سالهاي ۸۴ تا۹۲ حول محور دولت آقاي احمدينژاد را از سر گذراندهاند. اصولگرايي نيز به اين نتيجه رسيده كه رفتارهاي راديكال هيچ دردي از مردم دوا نميكند، بلكه مشكلات مردم را افزايش ميدهد. در شرايط كنوني آنان نيز تلاش ميكنند از تفكر راديكالها فاصله بگيرند و به همين دليل رويكرد اعتدالي در پيش گرفتهاند. تحولاتي كه در درون دو جبهه سياسي كشور رخ داده، باعث شده است، هر دو جريان اصولگرا و اصلاحطلب به سمت تعادل حركت كنند و به همين دليل اين توهم به وجود آمده كه اين دو جريان به سمت درهم تنيدگي درحال حركتاند. واقعيت قضيه اين است كه هر دو انديشه سياسي همچنان براصول و مباني خود استوار هستند، اما با توجه به مقتضيات زمان به مرزهايي ازمشتركات در اعتدال دست پيدا كردهاند.
* شما عنوان ميكنيد افرادي مانند آقايان علي لاريجاني و علي اكبر ناطق نوري چنان استعدادي از خود نشان دادهاند كه ميتوانند به عنوان سرليست اصلاحطلبان قرار بگيرند. زماني كه اصلاحطلبان از آقاي لاريجاني و ناطق نوري دعوت كردند در انتخابات حضور پيدا كنند به منزله اين نبود كه در ليست آنان حضور داشته باشند. پيام به جريان رقيب اين بود كه با دعوت از آقايان لاريجاني و ناطق نوري، سطح رقابتها از سطح نازل گذشته، ارتقا مييابد و اجازه پيدا ميكنند شخصيتهاي نامور، دلسوز وچهرههايي كه ملي فكر ميكنند در صدر ليستهاي انتخاباتي بدرخشند و اصلاحطلبان با چنين شخصيتهايي رقابت كنند.
* برخي رسانههاي مغرض با تقطيع كلام بنده و سرهمبندي واژهها به شكلي كه تمايل داشتند، به افكار عمومي چنين القا كردند كه بنده از آقاي لاريجاني خواستهام سرليست جريان اصلاحات شوند. اين مساله از اساس كذب است. بنده عنوان كردم آقاي لاريجاني و ناطق نوري در انتخابات حضور داشته باشند تا سبب ارتقاي كيفيت رقابتهاي انتخاباتي شوند.
* در نگاه اول آقاي لاريجاني به دليل اينكه تجربه موفقي در مديريت مجلس داشته و نسبت به سازوكار پارلمان و مشكلات آن آگاهتر است، نسبت به آقاي عارف كه تجربه پارلماني نداشتهاند مناسبتر به نظر ميرسد. درحالي كه آقاي عارف در مديريت اجرايي به عنوان وزير، معاون اول و حتي «رئيسجمهور در تقدير»، داراي تجارب ارزندهاي است كه روزي بهكار ميآيد.
* اصلاحطلبان چندان نگران ریزشها نيستند، اگرچه شوراي نگهبان همچنان به روشها و رويكرد گذشته خود وفادار و پايبند است و از آن عدول نميكند. لذا رويكرد سابق نهادهاي نظارتي معيار شرايط كنوني است و درآينده نيز به همان صورت گذشته عمل خواهد شد. مواضع اخيرجناب آقاي جنتي به عنوان دبيرمحترم شوراي نگهبان نشان ميدهد، اين شورا درصدد غربال گسترده اصلاحطلبان به عناوين مختلف خواهد بود. نكته ديگر اينكه برخي از چهرههاي مطرح اصلاحطلب از حوزههايي به جز تهران كانديداي مجلس شدهاند، که این مساله مدبرانهاي است كه حسن تدبير فكر اصلاحطلبي را نشان ميدهد.
* به نظر من مجلس آينده در اختيار اصولگرايان قرار خواهد داشت. اصلاحطلبان نيز يك اقليت قدرتمند را خواهند تشكيل داد. گروه احتمالي سوم نيز جماعت محدود وراديكالي خواهد بود كه هويت خود را از جبهه پايداري الهام گرفته است.