«نماینده»؛حسین شیخ الاسلام/ «آنچه که فرانسه در نتیجه ترور وحشیانه تجربه کرد مشابه رنجی است که مردم سوریه طی ۵ سال گذشته تجربه کرده اند.» این اظهارنظر رئیس جمهور سوریه را شاید بتوان دقیقترین تحلیل از حوادث اخیر فرانسه دانست. بر اساس آمارها، فرانسه در حالی هولناکترین شب خود پس از جنگ جهانی دوم را گذراند که ۱۵۳ نفر کشته و بیش از ۲۰۰ نفر در حملات تروریستی داعش کشته و زخمی شدهاند. دومینوی وقایعی که منجر به جمعه شب خونین پاریس شد را میتوان اینگونه شرح داد:
۱- محدودیتهای جدید و آزاردهنده از جمله قانون منع حجاب، فرانسه را به کشوری با شعار آزادی اما در عمل، فشار و محدودیت برای مسلمانان تبدیل کرده است. پیروان اسلام شهروندان درجه دو فرانسه به شمار میآیند و برخی از رویدادهای تألمبار جهان اسلام از جمله انتشار کاریکاتورهای موهن نشریه شارلی ابدو علیه رسول اکرم(ص) در آنجا رخ داده است. نمایش مضحک راهپیمایی صلح در پاریس پس از حمله تروریستهای داعش به دفتر این نشریه با حضور نتانیاهو که به جنایت علیه بشریت در کشتار مردم غزه افتخار کرده و آن را حق مسلم رژیم صهیونیستی میداند، نشان میدهد که فرانسه تا چه میزان از شعار صلح فاصله دارد.
۲- حضور فرانسه در سوریه ریشهای تاریخی داشته و به قرن هجدهم- زمانی که ناپلئون، مصر را به تصرف درآورد که متعاقب آن سوریه نیز به اشغال فرانسه اشغال شد- بازمیگردد. داعش و دیگر گروههای تروریستی که جنایاتی مشابه این گروه تروریستی را در کارنامه خود دارند، بر اساس اقرار مقامات پیشین آمریکایی، ساخته و پرداخته آنان بوده و حمایت کشورهای غربی در جنگ ۵ ساله علیه سوریه را به همراه داشته است. هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه اسبق ایالات متحده در خاطرات خود از گفتگوهای فشرده بر سر تجهیز بیشتر تروریستهای سوریه سخن میگوید و به صراحت بر مسلح کردن همهجانبه آنها برای یکسره کردن سرنوشت بشار اسد تاکید میکند. فرانسه از پیشروترین کشورها در مخالفت با دمشق بود که چندی پس از بالا گرفتن جنگ در این کشور خواستار برکناری رئیس جمهور قانونی سوریه گردید و در تحریم مقامات این کشور نقشی اساسی داشت. فراخوانی سفیر فرانسه از سوریه، اتخاذ تحریمها و اعمال مجازاتها علیه سوریه، دیدار با معارضین سوری، برگزاری اجلاس مخالفین سوریه در پاریس از مصادیق جنگ پشت پرده فرانسه علیه سوریه به شمار میرود. فرانسه همچنین پیشگام و مبتکر گروه مخالفین سوریه موسوم به «دوستان سوریه» بود. هدف این گروه آمادهسازی مخالفین سوری با کمکهای نظامی و مالی برای براندازی دولت اسد اعلام گردید.
۳- در سال ۲۰۱۳، فرانسه به همراه انگلیس و آمریکا، خواستار اقدام نظامی تنبیهی علیه حکومت بشار اسد شدند. فرانسه اعلام کرد آمادگی کامل دارد تا در حملات موشکی و هوایی علیه سوریه مشارکت داشته باشد و وزیر دفاع این کشور، از آمادگی ارتش فرانسه برای اقدام نظامی و استقرار یک ناو ضدهوایی در شرق مدیترانه خبر داد. فرانسه در آن سال اعلام کرد آماده است در کنار آمریکا، معارضان دیروز و تروریستهای امروز که پاریس را هدف حملات تروریستی خود قرار دادهاند، نیروهای مسلح خود را وارد عملیات نظامی در سوریه نماید!
۴- پس از حمله همهجانبه داعش به ۳ استان عراق تقریباً شکی باقی نماند که این حملات بدون پشتوانه گسترده مالی، تسلیحاتی و اطلاعاتی غیرممکن بوده است. وقتی تصاویر ذبح اتباع اروپایی و آمریکایی توسط تروریستهای غربی منتشر شد، زنگ خطر برای سران اروپا به صدا در آمد. بیش از دو سال از قتل و غارت شبانه روزی مردم عراق و سوریه، مقامات اروپا و آمریکا را متوجه اشتباهات راهبردی خود در حمایت از آنان نکرد اما قتل کمتر از ده تبعه اروپایی آنان را به تشکیل ائتلاف به اصطلاح ضدتروریسم وادار نمود. در اینجا بود که غرب، سراسیمه وارد میدان شد و سعی کرد آتشی که خود افروخته بود را خاموش کند. اما این پایان ماجرا نبود. ۵- رهبر معظم انقلاب در بهار سال گذشته در دیدار با امیر کویت، بومرنگ نابخردانه نظریهپردازان و حامیان تروریسم را اینگونه تشریح کردند: «در آینده نهچندان دور، این گروهها بلای جان همان کشورهای حامی خواهند شد و در نهایت مجبور خواهند بود که با هزینه زیاد، آنها را از بین ببرند.» پیشبینی بازگشت تروریسم به موطن اصلی خود در سخنان رهبر انقلاب علاوه بر جنبههای استراتژیک، نشانگر قطبنمای وقایع منطقه و تحلیل درست و منطقی ایران است. از مقدمات یاد شده میتوان به راحتی نتیجه گرفت طوفان این روزهای فرانسه، نتیجه اشتباهات گذشته این کشور و همپیمانان اروپا و آمریکاییاش است و در یک کلام خود کرده را تدبیر نیست. آتش امروز پاریس همان جرقهای است که ۵ سال پیش در انبار باروت دمشق انداخته شد و اکنون شعلههای آن در عمق اروپا قابل مشاهده است.
سیاست پرورش و حمایت تروریستها توسط غرب اکنون دامن طراحان آن را گرفته و سوال اینجاست که هدف غایی و نهایی از پرورش تروریسم و پشت پرده این نمایش مرموز چیست و چرا حملات اخیر در پاریس به یازده سپتامبر فرانسه تشبیه شده است؟ اگر اندکی صفحات تاریخ را به عقب برگردانیم و به یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ نگاهی بیندازیم، در مییابیم حملات مشکوک یازده سپتامبر مقدمهای برای تغییر جغرافیای سیاسی و اقلیمی منطقه غرب آسیا بود. توطئهای که به تبع آن، افغانستان به دست آمریکا و متحدانش اشغال شد و دو سال پس از آن، عراق هدف حملات گسترده قرار گرفت. در نتیجه این اشغالگریها بود که بهانهای برای خلق و پرورش جریان تروریسم تکفیری به وجود آمد.
آنچه که عملیات تروریستی در فرانسه و اروپا را موجب گردید ترس از گسترش اسلام است. وحشت لابی صهیونیستی و غرب از گسترش اسلام و جمعیت مسلمانان در اروپا، قطعاً مطمئنترین راه ایجاد اسلام هراسی در غرب به شمار میآید. هدف اسلامیهراسی که روزی با طالبان و القاعده ایجاد میشود و روز دیگر با جبههالنصره و داعش خارج از این دو حالت نیست: اول، ایجاد اختلاف و تفرقه در بین مسلمانان و دوم، تصویر چهرهای خشن، زشت و بیرحم از اسلام در جهان که به زعم طراحان آن با حقوق بشر غربی کاملاً در تضاد است. به عبارت گویاتر میتوان سرنخ حملات تروریستی فرانسه را در سیاستهای صهیونیستی – غربی آدرس داد؛ سیاستهایی که نتایج شوم آن از دمشق آغاز گردید و امروز در ایستگاه پاریس کمانه کرده است.