«نماینده»؛ مجتبی اصغری/ هفته گذشته یادداشت «وطن امروز» با عنوان «چرا این روایت تکذیب نشد؟ ادعای راکفلرها درباره ظریف» که مهرماه در پاسخ به گزارش خبرگزاری بلومبرگ تحت عنوان «چگونه دیپلماسی آزاد بانکداران تحت حمایت راکفلرها راه را برای توافق هستهای با ایران هموار کرد؟» منتشر شده بود، به حکم هیات نظارت بر مطبوعات مشمول «تذکر» واقع شد. افزایش مکرر تذکرات قانونی به «وطن امروز» بهعنوان یکی از رسانههای ایرانی مجری «روزنامهنگاری تحقیقی» در برهه تاریخی اخیر را میتوان با گمانههای سیاسی مطرح تحلیل کرد اما آنچه حقیقتا تاثربرانگیز است، شیوه برخورد یک نهاد نظارتی با «مدلسازی علمی» برآمده از دانش «دادهکاوی» در ایران است. «دادهکاوی منابع آزاد» یک علم باسابقه رسمی چند ده ساله است و به واسطه مرحله مهم «کشف فرضیه»، تحلیلگر ناچار از ارائه مدلسازی صورت گرفته در عرصه رسانه به منظور آشکارسازی زوایای دقیقتر ماجرا و ارائه هشدار و تکمیل پروژه با اطلاعات دریافتی است. اما عقل حکم میکند در مسیر اجرای یک دیپلماسی ملی، نتایج رصد دقیق دادههای منتشر شده از مراکز رسانهای و اندیشکدهها و اتاق فکر دشمن را «اعتبارسنجی» کرده و سپس به ارائه «مدل تحلیلی» بپردازیم. پس وقتی میگوییم «دادهکاوی» یک علم است یعنی مسیر بررسی و صحتسنجی اطلاعات، دارای شاخصههایی علمی است. حال از کجا بفهمیم گزارش مبسوط خبرگزاری بلومبرگ و ادعاهای مطرح شده درخصوص مدیریت و اراده ۱۰ ساله برخی مدیران عالیرتبه ایرانی و مراکز وابسته به وزارت امور خارجه، توسط بنیاد برادران راکفلر و پردهبرداری از ارقام میلیارد دلاری در این مسیر قابل اعتبار است؟
اصالت منبع منتشرکننده
۱- اخبار یادشده از رسانه همسو با دیپلماسی «سازش ایران و آمریکا» یعنی خبرگزاری مشهور بلومبرگ منتشر شده است، کما اینکه اندیشکدههایی که پس از تصویب برجام، ابراز شادمانی و موفقیت کردند و به سهم خود در این پروسه دیپلماتیک اعتراف کردند همگی از خاستگاه مشترک جریانی برخوردارند و حتی صندوق تامین بودجه سالانه آنها یکسان است.
این خبر در مجموعه بزرگی از رسانههای مشهور و معتبر غربی و شرقی بازنشر شده است و تاکنون نقیض آن حتی از جانب افراطیترین رسانههای داخلی در دفاع از ظریف و همکاران منتشر نشده است. متاسفانه اسناد قدیمی منتشر شده در صندوق برادران راکفلر، چکهای مالی و اسناد اداره اندیشکدههایی همچون نایاک، پلوشرز و پاگواش بهعنوان بازوان عملیاتی و اجرایی «ایران پروجکت» با ادعای مدیرعامل راکفلرها در گزارش بلومبرگ همخوانی کامل دارد. این در حالی است که پیش از این نیز به طور مثال «وطن امروز» فاش کرده بود نمایندگان نایاک از جمله تریتا پارسی، رضا مرعشی، هومن مجد و... بهعنوان عوامل رسمی «پروژه ایران»، در حالی در کنار میز مذاکرات ایران و آمریکا حاضر شدهاند که رسما با بودجه صندوق برادران راکفلر ارتزاق میکنند! با این وجود برخی مدیران عالیرتبه وزارت خارجه لابی مذکور را تامینکننده «منافع ملی ایران»
خوانده بودند!
اصالت مدعی عالیرتبه
۲- «استفان هاینز» مدیرعامل بنیاد برادران راکفلر، از اعتبار جهانی برخوردار است و به طور مثال در سفر به ایران مورد استقبال رسمی دیپلماتیک قرار گرفته است. وی شأنیتی بالاتر از هر دیپلمات غربی دارد و بعید به نظر میرسد با ارائه جزئیات قابل راستیآزمایی به تخریب برخی چهرههای مشهور اقدام کرده باشد. اسناد و نقطهگذاریهای تاریخی و نام افراد حاضر در دورههای مذاکراتی گزارش یادشده بنا بر اطلاعات رسمی منتشر شده در درگاههای خبری، تایید میشود و گزارش از چارچوب زمانی صحیحی برخوردار است.
بازنشر مکرر و سکوت ناظر
۳-گزارش مذکور یک هفته پس از انتشار در بلومبرگ، در ۱۱ تیر ۹۴ در ایران ترجمه و در مجموعهای از خبرگزاریها و سایتهای خبری بازنشر شد.
ایرانیها با تیترهای متنوعی همچون «ادعای شبکه آمریکایی از پشت پرده مذاکرات هستهای با ایران» و «ادعاها درخصوص رابطه ظریف و راکفلرها» به بازتاب موضوع پرداختند و در طول این مدت هیچ خبری از تذکر به رسانههای بازنشرکننده این خبر توسط هیات نظارت بر مطبوعات به گوش نرسید. یک سایت منتسب به دولت نیز ۱۳ تیر ۹۴، گزارش بلومبرگ را کاملتر از سایر خبرگزاریهای داخلی تنها با سانسور نام مراکز وابسته به وزارت امور خارجه ایران که مرتبط بنیاد راکفلرها هستند، منتشر کرد. جالب اینجاست که همزمان با بازنشر وسیع گزارش بلومبرگ، «انستیتو بینالمللی پژوهشهای صلح استکهلم» یا «سیپری» که به گفته استفان هاینز رابط پروژه ایران راکفلرها و «دفتر مطالعات سیاسی وزارت خارجه» کشورمان بوده،
محمد جواد ظریف را بهعنوان کاندیدای دریافت جایزه صلح نوبل معرفی کرد! ۴ مرداد نیز اندیشکده اشراف با تیتر «اندیشکدههای آمریکایی چگونه مسیر دستیابی به توافق هستهای ایران را هموار ساختند؟» به اهمیت این افشاگری مستند اعتراف کرد. «وطن امروز» اولین بار ۸ مرداد، در ستون یادداشت امروز در گزارشی با عنوان «جشن مؤسسات آمریکایی و اسرائیلی به خاطر توافق» اهمیت نقض رسمی پایههای ملی «دیپلماسی ایرانی» در گزارش بلومبرگ و اندیشکدههای همکار در «پروژه ایران» را یادآور شد و الزامات جلوگیری از ثبت و ضبط تاریخی چنین روایت سینمایی جهان سومی را از وزارت امور خارجه ایران یادآوری کرد. این یادداشت مهم نیز مورد تذکر هیات نظارت بر مطبوعات قرار نگرفت! ۳ ماه بعد در ۱۳ مهر ماه، این روایت تکذیب نشده را بازنشر کردیم و از عدم پیگیری و تکذیب ماجراهای ۱۰ سال اخیر پیرامون روابط ظریف و راکفلرها گله کردیم و مشمول دریافت تذکر شناخته شدیم!
لابی مشترک، روایت مشترک!
رصد بازنشردهندگان گزارش مهم بلومبرگ در فضای شبکههای اجتماعی نشان میدهد فعالان و مجریان لابی سازش، نقش مهمی در انتشار این گزارش داشتهاند. از جمله این افراد میتوان به توئیت «علی واعظ» نیروی رسمی نایاک، اشاره کرد. واعظ کسی است که پیش از این به واسطه ارتباطات بسیار نزدیک با دولت، ستون «سرمقاله» روزنامه ایران را در اختیار گرفته بود! همچنین مایکل بروکس از بیبیسی و سینا توسی از نایاک نیز در لیست توئیتکنندگان به چشم میخورند. دیگر فرد مهم بازنشرکننده گزارش اطلاعاتی بلومبرگ، «عماد کیایی»، مدیر اجرایی شورای ایرانیان آمریکایی وابسته به هوشنگ امیراحمدی و از اعضای فعلی نایاک است. کیایی، دستیار ویژه حسین موسویان است که پیش از این کتاب خاطرات هستهای وی را نیز نگارش کرده بود. همچنین کیایی و موسویان ارتباطات قابل تاملی با «موسسه لیختن اشتاین» دانشگاه پرینستون در کارنامه دارند که خود از بازوان عملیاتی طرح دیپلماسی عمومی «ایران پروجکت» به شمار میرود. عماد کیایی، شاگرد ارشد گری سیک، اخیرا سفرهای متعددی همراه با هوشنگ امیراحمدی به ایران داشته و با برخی رسانههای زنجیرهای غربگرای ایرانی نیز درباره برجام و روابط تجاری پسابرجام مصاحبه انجام داده است. گری سیک، مدیر عملیات «ایران پروجکت» وابسته به راکفلرهاست و ارتباطات ساختاری و تشکیلاتی گستردهای با رسانههای زنجیرهای غربگرای ایران و لابی رسانههای وابسته به راکفلرها همچون بلومبرگ، هافینگتونپست، بیبیسی، الجزیره انگلیسی، سیانان، واشنگتنپست، آتلانتیک گروپ و گوگل دارد.
هدف: تضعیف حاکمیت ملی
این تیم بهعنوان عناصر شناخته شده دخیل در «پروژه ایران» در غرب و از حاضران و مفسران گفتوگوهای ایران و آمریکا، نقش بسیار مهمی در جا انداختن مواضع راکفلرها در فضای جهانی ایفا کردهاند. به این ترتیب تکذیب نشدن یا حتی انکار بخشهایی از گزارش استفان هاینز، بهعنوان مدیرعامل تشکیلات راکفلرها، منجر به ترسیم ایران بهعنوان یک کشور وابسته مهندسیشده با دیپلماسی دیگرساخته، در فضای جهانی شده است. آیا این همان هدف اصلی آمریکا از تبدیل گفتوگوهای «ایران و ۶ کشور»، به مذاکره اختصاصی «ظریف و کری» نبود؟ همین دستگاه رسانهای راکفلرها در ایرانپروجکت کوشیدند در کشورهای اسلامی منطقه، روایت خبری را جا بیندازند که براساس آن ایران در برجام، «مقاومت اسلامی» را با آمریکا معامله کرده است. گسترش این تحلیل به حدی در خاورمیانه زیاد بود که سیدحسن نصرالله، در سخنرانی روز عاشورا به این گمانه غیرصحیح پرداخت و ترویج چنین شایعاتی را مستقیما به آمریکا و رژیم غاصب صهیونیستی نسبت داد. چنین پروژه اطلاعاتی- علمی را نمیتوان تنها با تذکر و دادگاهی کردن «وطن امروز» زیر سوال برد بلکه راه صحیح آن برخورد دیپلماتیک با انتشاردهندگان چنین تصویر مخدوشی از دستگاه سیاست خارجی ایران در فضای جهانی است. مهم است همگان بدانند اگر ظریف در دوره نمایندگی ایران در سازمان ملل نیز خطایی مرتکب شده و به هر دلیلی در ساختمان برادران راکفلر به گمانهزنی درباره آینده دیپلماسی ایران با غرب پرداخته، هماکنون «لابی آمریکایی» هیچ سهمی در اداره سیاست خارجی ایران ندارد. بدیهیترین انتظار این است که اگر از «وطن امروز» بابت انتشار چنین مدل دادهکاوی علمی و مدلسازی بهروزی تقدیر نمیشود، دستکم مورد سرزنش قرار نگیرد!
فراموش نکنیم دعوت رسانهها به سکوت با انتشار «تذکر رسمی دولتی» نهتنها نقشه مهم دشمن را ناکام نمیگذارد بلکه قطعا به دامن زدن عمیقتر ماجرا در بعد جهانی میانجامد.