«نماینده»؛ مهدی محمدی/ اگرچه کار مجلس شورای اسلامی با برجام هنوز تمام نشده ولی تا همین جای کار یک اتفاق بسیار مهم رخ داده است. در حالی که روشن بود نه رئیسجمهور و نه تیم مذاکرهکننده هیچ علاقهای به بررسی برجام توسط مجلس ندارند و در این زمینه تا آنجا پیش رفتند که حتی از انجام تکلیف قانونی خود مبنی بر ارائه لایحه به مجلس هم خودداری کردند، لیکن مجلس صبورانه، منطقی و با سعهصدر دیدگاههای بسیار متنوع درباره برجام را استماع کرد و در نهایت گزارشی منتشر ساخت که در نوع خود یگانه است. مجلس به مسؤولیت خود عمل کرد در حالی که ظاهرا این امر بخشی از برنامه توافقشده ۲ تیم نبود.
اگر فقط یک نکته درباره برجام مسلم باشد آن نکته این است که برجام یک متن بشدت اختلافی است که از ابعاد و زوایای گوناگون آن تفسیرهای بسیار متنوعی وجود دارد و این تفاسیر نیز اختلافهایی غیر قابل رفع و گاه بنیادین با یکدیگر دارند. کمیسیون برجام مجلس با در پیش گرفتن یک استراتژی شجاعانه به داوری درباره این متن نشسته و درباره موارد مورد اختلاف در آن مورد به مورد قضاوت کرده است. این اتفاقی است که درباره موضوع و متنی چنین مهم تاکنون کمتر رخ داده و از این پس نیز احتمالا نمونههایی شبیه به آن انگشتشمار خواهد بود.
یکبار خواندن متن گزارش کمیسیون درباره برجام کافی است که روشن کند قضاوت این کمیسیون درباره متن با آنچه دولت مایل به قبولاندن آن به افکار عمومی است تفاوتهایی مهم دارد.
در زمینه جنبههای حقوقی برجام، دولت اصرار دارد بگوید حقوق ملت ایران بویژه حق غنیسازی در این توافق استیفا شده اما گزارش کمیسیون به ما میگوید مجموعه ارزیابیها این ادعا را تایید نمیکند و با این توافق حتی ۱۵ سال بعد هم معلوم نیست برنامه غنیسازی ایران از سوی غربیها بدون مشکل پذیرفته خواهد شد یا خیر.
از حیث فنی، داوری روشن کمیسیون برجام این است که برجام بخشهای کلیدی برنامه هستهای ایران را با قابلیت بازگشتپذیری بسیار کند، تعطیل میکند.
در حوزه نظامی و امنیتی، گزارش، برجام را به مثابه یک تهدید بسیار جدی در نظر میگیرد که حین اجرا باید از آن تهدیدزدایی شود. مشخصا در زمینه دسترسی به تاسیسات نظامی، بازرسی براساس فهرست NSG و حاکم شدن سند مندرآوردی MTCR بر برنامه موشکی ایران، لحن گزارش کاملا صریح و بشدت انتقادی است.
و آخر از همه - و البته مهمتر از همه - این است که گزارش، حفرههای بسیار جدی را در بخش تحریمهای برجام شناسایی کرده و بر آن نور تابانده است. همه آنچه در برجام دادهایم، همه تنازلاتی که پذیرفته شده و همه عقبنشینیها، با این هدف بوده است که رژیم تحریمها علیه ملت ایران برچیده شود. این، همه ماموریت دولت و قلب مذاکرات هستهای از دید طرف ایرانی است. بخش مربوط به تحریمها به تفصیل نگرانیهای جدی را برشمرده که نشان میدهد هیچ اطمینانی وجود ندارد که ایران حتی پس از اجرای تمام و کمال برجام بتواند ادعا کند از تحریمها «خلاص» شده است، بلکه برعکس، به یک معنا تا سالها بعد در آینده همچنان شمشیر داموکلس تحریم بالای سر ملت ایران قرار خواهد داشت.
این قضاوتهای شجاعانه دارای ارزش و اهمیت راهبردی است. مهمترین نکته هم در این میان این است که این گزارش ثابت میکند نظام جمهوری اسلامی فقط به خاطر سبک شدن بار معیشتی که بر دوش مردم سنگینی میکند و با هدف جلوگیری از اضمحلال دولتی که همه هستی سیاسی خود را به توافق هستهای گره زده، اجازه داده است چنین توافقی امضا شده و به اجرا گذاشته شود، والا اگر نبود این ملاحظات، هرگز تن به چنین توافقی نمیداد. این مهمترین پیامی است که گزارش برجام به افکار عمومی ارسال میکند.
گذشته از این، این گزارش بهوضوح دلالت بر این دارد که محصول ۵/۲ سال نشست و برخاست با آمریکا به هیچوجه و برخلاف آنچه برخی ادعا میکنند یک سند افتخارآمیز تاریخی نیست بلکه یک متن حداقلی است که حین اجرا باید از ۶ جهت مراقب بود تا به کشور خسارت بیشتر وارد نکند. از همین جا میتوان نتیجه گرفت تلاشها برای سرایت دادن این مدل به سایر حوزههای منازعه استراتژیک ایران و غرب - که آقای رئیسجمهور روزی ۲ بار وعده آن را میدهد - فاقد هرگونه منطق قابل دفاع است. داوری نمایندگان ملت در کمیسیون برجام به ما میگوید مذاکرات هستهای و توافقی که از دل این مذاکرات بیرون آمده یک مدل نیست بلکه یک استثناست و ماموریت آینده کشور در حوزه امنیت ملی هم این است که دیگر اجازه خلق چنین استثنائاتی را ندهد.
با این حال هنوز یک گام پایانی باقیمانده است. متاسفانه طرحی که بلافاصله پس از قرائت گزارش کمیسیون در صحن مجلس قرائت شد نه تنها هیچ نسبتی با متن گزارش نداشت بلکه بیشتر شبیه یک بیانیه انشاوار بود که برجام را عملا به همان شکل که هست رها میکرد. وظیفه مجلس این نیست که صرفا یک اجازه صوری برای اجرای برجام یا پروتکل الحاقی به دولت بدهد، چرا که در این صورت دیگر نیازی به تشکیل کمیسیون و داوریهای موشکافانه درباره متن توافق نبود. وظیفه مجلس این است که در طرح خود تهدیدات کلیدی برجام را خنثی کند، زیادهرویهای آن را مشروط سازد و خلأها و کمبودهای آن بویژه در حوزه تحریمها را بپوشاند. طرح فعلی مجلس به هیچوجه از کفایت لازم برای چنین کارکردهای حیاتی برخوردار نیست. مجلس با همان شجاعتی که درباره متن برجام داوری کرده باید برای این گام آخر هم تدبیر کند. اکنون دیگر احتمالا بخشهای بزرگی از مردم در ایران تردیدی ندارند که از یک سو متن برجام آنچنان تحفهای نیست و از سوی دیگر در نهایت بنا نیست جلوی اجرای این متن گرفته شود و برجام بالاخره اجرایی خواهد شد. بنابراین نمایندگان مجلس نباید گرفتار پروژههای عملیات روانی شوند که تلاش میکند آنها را از کوشش برای تصحیح متن بترساند. کاملا برعکس، ماهیت واقعی کاری که مجلس باید انجام دهد این است که با تصحیح برخی اشتباهات فاحش رخ داده در مذاکرات، برجام را از گرفتار شدن به سرنوشت توافقاتی که در همان ماههای اول اجرا جوانمرگ میشوند نجات دهد. دولت اگر واقعا خواهان دوام آوردن این توافق است باید از انجام اصلاحات ضروری در آن استقبال کند والا این توافق، با متن فعلی، حین اجرا به مشکلات عبورناپذیری برخورد خواهد کرد که عمر آن را از آنچه دولتهای اوباما و روحانی روی آن حساب کردهاند بسیار کمتر خواهد کرد.
و در نهایت، ماموریت مجلس این است که کشور را به نحو مناسبی از فضای برجام خارج کرده و در فضای پسابرجام قرار بدهد. کاملا روشن است که دولت مایل نیست کشور از فضای برجام خارج شود، چرا که تصور میکند با توسل به دوقطبی «موافقان توافق/ مخالفان توافق» میتواند همه کاستیها، ناکامیها و کمکاریهای دیگر خود را بپوشاند. یک طرح هوشمندانه کشور را به نحو مناسبی از فضای کشدار بحث درباره برجام خارج خواهد کرد و روی تهدیدزدایی از فضای پساتوافق متمرکز خواهد کرد. همین امر مسؤولیت نمایندگان مجلس در یک هفته آینده را صدچندان میکند.