به گزارش «نماینده»، محمدرضا تاجیک فعال سیاسی اصلاحطلب در سلسله نشستهای آموزشی حزب اراده ملت ایران با موضوع "اصلاحات، بازاندیشی گفتمانی و بازنگری راهبردی" که عصر امروز در سالن اجتماعات حزب حاما برگزار شد، در پاسخ به این پرسش که با توجه به اظهارات آقای حجاریان که گفته بود دولت یازدهم باید "نرمالیزاسیون" انجام دهد و به سمت دموکراسی حرکت کند، ارزیابی شما از این موضوع چیست، اظهار داشت: با تمام احترامی که به دولت فعلی و آقای حجاریان قائل هستم، این وظیفه را فراسوی توان دولت فعلی میدانم.
وی ادامه داد: دولت فعلی در فضای گفتمانی خود بحث دموکراسی و مردمسالاری را به معنای دموکراسیزاسیون ندارد و تمرکز خود را به برخی مسائل گذاشته که بتواند برای آینده تمهید کند.
این فعال سیاسی اصلاحطلب افزود: دولت فعلی اساسا فاقد توان تئوریزه کردن و پیادهکردن چنین فضایی است و درخواست چنین تقاضایی از دولت فعلی منجر به با چالش مواجه کردن آن میشود. هنوز گفتمان اعتدال در سطح مفهومی باقی مانده است و استعداد درونی وجود ندارد که اعتدال را به گفتمان تبدیل کند بنابراین انتظار چنین موضوعی از دولت در آینده بعید است.
وی خاطر نشان کرد: اگر دولت فعلی خود را از مسائلی که درگیر کرده است فراغ پیدا کند و در عرصه اجتماعی، فرهنگی و سیاسی ورود پیدا کند جز برخی مشکلات حاد امروز نمیتواند فکری کند. لذا ایجاد چنین فضا و شرایط جدیدی را نمیتوان از دولت فعلی انتظار داشت.
وی با بیان اینکه ما باید همدیگر را مورد نقد قرار دهیم، گفت: نیازمند این هستیم که ذهن، اندیشه و عملکردمان مورد خدشه قرار نگیرد تاریخ یکصد ساله از فعالیتهای حزبی و تشکیلاتی داریم که پر از ناکامیها و کامیابیها و فراز و فرودهاست. ما به عنوان انسان و جامعه ایرانی با مدرنیته آشنا میشویم و زمانی با مدرنیته آشنا میشویم که در هنوز در دوران طفولیت سیاسی و اجتماعی به سر میبریم و به تعبیر لکان در دوره ۶ ماهگی تا ۱۸ ماهگی (دوران آیینگی) به سر میبریم.
تاجیک افزود: انسان غربی قرنها آهسته و پیوسته زیرساختهای معرفتی و فرهنگی را ایجاد کرد و چندین قرن مسیر تغییرات و تحولات منظم داشته یعنی ما با دوران رنسانس ۱۵ و ۱۶ آشنا هستیم اما کمتر از رنسانس قرن ۱۲ صحبت به میان آمده است. انسان میتواند با توسل به عقل و درایت خود تکلیف دهد که چه باید بکند یا چه نباید انجام دهد پس این انسان بستر فرهنگ سیاسی خود را آماده میکند و پس از آن بازی حزبی را آغاز کرده است.
این فعال سیاسی اصلاحطلب گفت: قرنها فرهنگ سیاسی در غرب تولید و بازتولید و نهادینه میشود و جزئی از خلقیات انسانها و فرهنگ زندگی روزمره آنها میشود و بر این اساس بازی حزبی را آغاز میکند. بنابراین بازی حزبی، بازی تفاوتها و تکثرها میشود. یعنی من به غیر و دیگران احترام میگذارم و آنها را به رسمیت میشناسم. بازی حزبی، بازی به رسمیت شناختن دیگران و بازی چندصدایی است نه تک صدایی.
تاجیک گفت: در جامعه ما چنین فرهنگی فراهم نشده و بدون داشتن چنین اراده تاریخی و ایجاد بستر فرهنگ سیاسی، جهش دیالکتیکی پیدا کردهایم و خواستیم صاف سر از بازی حزبی در آوریم. بازی سیاسی بازی است که بشر تاکنون تجربه کرده است. بازی حزبی از نظر علمای علم سیاست پیچیدهترین بازی است که بشر تجربه کرده و خواست جوامع ارگانیک است نه جوامع مکانیک. جوامعی که مدنیت در آنها شکل گرفته و در این جوامع بازی تحزب به بازی تضاد و تزاحم تبدیل نمیشود اما در جامعه ما بازی تحزب به بازی تضاد و تزاحم تبدیل شده است.
وی با طرح این پرسش که چه اتفاقی افتاده که بازی حزبی تبدیل به پاتوق و جمعیت شده است تصریح کرد: امروز نیاز به همپوشانی مرامی، منشی و فرهنگی داریم. انسان ایرانی همواره طبیعت سزارینی به دنیا آمدن و ۶ ماهگی داشته و حوصله اینکه قرنها ممارست و تجربه کند و نسل پشت نسل دیگر را تربیت کند، ندارد.
این فعال سیاسی اصلاحطلب با بیان اینکه تاریخ با انفعال رقم میخورد، افزود: تاریخ به انتظار در پستو نشستهها نمیماند. تاریخ موضوع اراده انسانهاست نه پیشبینی انسانها و آینده ترجمان و تجلی اراده تو است؛ چیزی که حادث میشود، آن چیزی است که تو خواستهای و اراده کردهای حتی اگر در انفعال باشی ما به جای اینکه بخواهیم زیربنا و زیرساختها را ساخته و نشر دهیم، خواستیم با طمع در میوههای نارس دیگران آرزوهایمان رارنگ واقعیت ببخشیم و ما منطق بازی حزبی نداشتیم.
تاجیک با اشاره به وجود ۲ حزب اجتماعیون عامیون و عامیون در مجلس زمان مشروطیت گفت: از سال ۱۳۲۰ به بعد در کشور ما حزب به صورت قارچگونه ایجاد شد و برخی یک شماره از روزنامهای را انتشار داده و تعطیل شدند و تنها حزبی که در کشور ما پایدار ماند، حزب توده بوده است و این حزب به این خاطر پایدار ماند که از بیرون تزریق میشد و بقیه فقط نام حزب را یدک میکشیدند.
وی تاکید کرد: چون دانش و تجربه مستمر حزبی نداشتیم، هیچگونه طراوت و بالندگی در عرصه حزبی نداریم. هر دوران اقتضائات و استلزامات خاص خود را دارد و جریانهای سیاسی همواره نمیتوانند با یک مرام و استراتژی حرکت کنند. ما مستعمره گفتمان دیگران هستیم و دیگران تولید گفتمان کرده و ما نیز تکرار میکنیم.
این فعال سیاسی اصلاحطلب ادامه داد: ما در ذهن خود یک تابلوی گفتمانی کشیدهایم و تلاش میکنیم جامعه به شکل آن شود و آدمها را بر اساس مقتضیات خودمان میشناسیم؛ اگر ما میخواهیم کنش جمعی سیاسی انجام دهیم و برای فردا گفتمانی داشته باشیم، باید تاریخ اکنونمان را تشخیص دهیم. کنشگر سیاسی نباید مانند کارآگاه کودنی باشد که هر وقت میرسد جنازهای جلویش پهن باشد بلکه باید جلوی قتل را بگیرد.
تاجیک اظهار داشت: قرار بود احزاب نقش آوانگارد داشته باشند نه پسگارد و حرکت در جامعه با آگاهی و اراده آنها صورت گیرد ولی میبینیم که وقتی در جامعه اتفاقی میافتد، احزاب پیدا میشوند و به گفته سوکو حوادث زمانه تجلی ایدههای مردم در صحنه است.
وی تصریح کرد: ما باید با واقعیتها آنگونه که هست برخورد کنیم نه آنگونه که دوست داریم و بر اساس گفتمانمان. ما معمولا واقعیتهای جامعه را از برآیند گفتمانها میفهمیم و واقعیتها را قلب میکنیم. ما نیاز نداریم واقعیت را ببنیم بلکه واقعبت را میسازیم و مشکل ذهنهای بسته این است که دهانهای گشاد دارند؛ ما یاد گرفتهایم نقش علامههای دهر را بازی کنیم ولی باید یاد بگیریم که اقیانوسی به اندازه بند انگشت باشیم.
این فعال سیاسی اصلاحطلب با بیان اینکه گفتمانها ضمیمهپرورده و نیازپرورده هستند، افزود: گفتمان حیثیت دارد و فراتر تاریخی نیستند بلکه تاریخی هستند. اگر تاریخ عرضه شود، گفتمان ما تغییر میکند وگرنه به صورت تئوری کار نمیکند.
تاجیک با طرح این پرسش که آیا نسل کنونی ما با نسل ۷۶ تغییر کرده یا نکرده است اظهار داشت: آیا نسل کنونی همان اقتضائات نسل ۷۶ را دارد و آیا ما میتوانیم همان درختی که سال ۷۶ ساختیم، در تاریخ فعلی بکاریم یا باید دستکاری کنیم. وقتی ما در جلسات جدی دور هم جمع میشدیم، حتی سر مفهوم اصلاحطلبی جمع نمیشدیم که اصلاحطلبی چه معنی میدهد. با بازی مفاهیم مشکلی حل نمیشود.
وی خاطر نشان کرد: ما مستعمره گفتمان دیگران هستیم و به نام دموکراسی توی سر و کله هم میزنیم. تردیدی ندارم که نسل کنونی پیامآور روزهای خوشی برای ماست و این نسل بالنده، متعهد و دلنگران آینده است و میخواهد جزئی از راهحل مشکلات جامعهاش باشد.
این فعال سیاسی اصلاحطلب در پایان خاطر نشان کرد: به قول یکی از بزرگان کسانی که نمیتوانند جزئی از راهحل مشکلات جامعه خود باشند به صورت فزاینده به جزئی از مشکل تبدیل میشوند.