به گزارش «نماینده»، غلامعلی دهقان سخنگوی حزب حزب اعتدال و توسعه معتقد است كه جريان اعتدالي كشور همپوشاني زيادي با جريان اصلاحات دارد.
وي همچنين معتقد است كه شرايط امروز فضاي سياسي كشور طيف معتدل اصولگرا و جريان اعتدالي و اصلاحطلبان را به هم نزديك كرده است و به نوعي ائتلافي نانوشته شكل گرفته است. البته او اشاره ميكند كه اين ائتلاف بسيار سخت خواهد بود چرا كه اين دو طيف زماني رقيب يكديگر بودهاند.
مكانيزم جديد اصلاحطلبان براي ائتلاف فراگير انتخاباتي را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
مجلس آتي از دو سناريو خارج نيست. در سناريو اول طيفي به نام آرمان گرايان واقعيتبين قرار دارد كه در اين طيف يك سر آن علي لاريجاني و سر ديگر آن اصلاحطلباني همچون محمدرضاعارف است. اين طيف عملا شكل گرفته است. هر چند ائتلافشان نانوشته است. مختصات مهم اين قطب سياسي شكل گرفته، آن است كه آرمانگرايي را توام با واقعيت بيني ميخواهد و در اداره كشور به كار ميبرد. در واقع اين قطب سياسي از معتدلين اصولگرا تا اصلاحطلبان معتقد به ساختار نظام را در بر ميگيرد. قطب ديگر در سناريوي اول طيفي است كه يك سر آن حداد عادل و در سوي ديگر طيف آقايان رسايي و كوچكزاده قرار دارند. جبهه پايداري و جبهه يكتا كه احمدينژاديهاي سابق هستند و اصولگراياني همانند رهپويان دراين طيف وجود دارند. اگر طيف اول بتواند قدري از خواستههاي خود كم كند و به حداقلها اكتفا كند، ما شاهد انتخاباتي دو قطبي خواهيم بود. حزب اعتدال و توسعه كه همواره خود را آرمانگراي واقعيتبين ميدانسته در طيف اول قرار ميگيرد. سناريوي ديگري هم قابل تصور است. اينكه انتخابات مجلس دهم چند قطبي باشد. اينكه اصلاحطلبان ليست مخصوص خود را خواهند داشت و اصولگرايان نيز ليست مخصوص خود را داشته باشند و اعتدال و توسعه كه هميشه خود را حد فاصل دو جناح تعريف كرده است برخي چهرههاي اختصاصي خود را خواهد داشت كه همپوشاني قابل توجهي نيز با اصلاحطلبان و اصولگرايان معتدل دارند. جبهه پايداري و احمدينژاديهاي سابق نيز با نام يكتا هر كدام با ليست جداگانه خواهند آمد. در اين صورت ما پنج ليست محوري در تهران خواهيم داشت.
در مكانيزم جديد تعريف شده توسط اصلاحطلبان براي انتخابات مجلس، طيف شما ميتواند بگنجد يا خير؟
براي تحقق ائتلاف معتدلين اصولگرا، ميانه روهاي اعتدال و توسعه و اصلاحطلبان بايد به كف خواستهها تن دهند و از سقف خواستههاي خود بكاهند. به نظر ميرسد كه توصيه رييس دولت اصلاحات نيز در همين ارتباط بوده است و انتخابات رياستجمهوري خرداد ٩٢ نشان داد كه ميتوان با ديدن واقعيتهاي اجتماعي جريانهاي فكري و سياسي به خاطر تحقق منافع ملي قدري از خواستههاي خود بكاهند. همانطور كه آقاي عارف با انصراف تاريخي خود يكي از زمينهسازان پيروزي روحاني در انتخابات گذشته شد. اين ميتواند درسي باشد براي سه جريان معتدلي كه در سناريوي اول پيش بيني كرديم و آنها ميتوانند با قدري درايت و تدبير و فداكاري در اين ائتلاف قرار بگيرند و حزب اعتدال و توسعه از آن استقبال خواهد كرد.
حزب اعتدال و توسعه چقدر حاضر به همكاري با اصلاحطلبان است؟ آيا حاضر خواهد بود كه در ليست اصلاحطلبان جاي بگيرد يا با ليستي جدا در انتخابات حضور خواهد داشت؟
نگاهي به ليستهاي انتخاباتي اعتدال و توسعه در ادوار گذشته مجلس از مجلس ششم تا مجلس دهم نشان ميدهد كه حزب اعتدال و توسعه فراجناحي عمل كرده است و محل تلاقي سه جريان فكري و سياسي درون نظام بوده است. نگاهي به ليستهاي اعتدال و توسعه نشان ميدهد هميشه يك اصلاحطلب معتدل و يك اصولگراي ميانه رو و يك ميانه رو حدفاصل دو جناح در ليست حضور داشته است. با توجه به اينكه در حزب اعتدال و توسعه اعتدال را به معناي توازن در همه عرصهها تعريف ميكنيم همچنان معتقد هستيم كه حضور تمامي شايستگان اعتدالي در قوه مقننه و قوه مجريه ضروري است. بر اساس همين ديدگاه روحاني نيز كابينه خود را فراجناحي شكل داده است. اصلاحطلباني مانند آقايان ربيعي، حجتي و خانم ابتكار از يك سو و اصولگراياني مانند آقايان رحماني فضلي، پورمحمدي، آخوندي از سوي ديگر و شخصيتهاي ميانه دو جناح مانند آقايان واعظي، جنتي، نوبخت و تركان حضور دارند. حزب اعتدال و توسعه همواره تعامل خوبي با نيروهاي اصلاحطلب معتقد به نظام داشته است و از شخصيتهاي وزين آنها در ليستهاي خود استفاده كرده است. قطعا در انتخابات آتي نيز يكي از كانديداهاي مورد حمايت ما اصلاحطلبان درون نظام است.
نقشه راه سياسي طيف آقاي لاريجاني براي انتخابات مجلس را چطور پيشبيني ميكنيد؟ آيا اين طيف در قالب وحدت اصولگرايان جاي ميگيرد؟
قرائن و شواهد نشان ميدهد راه عليلاريجاني و دوستان همفكر او از اصولگرايان تندرو جداست. حمايتهاي قابل توجه علي لاريجاني از سياستهاي دولت روحاني و ايستادگي دوستان لاريجاني در برابر تندروهاي مجلس همانند بحث و جدلهاي آقاي كاظم جلالي در برابر آقايان كوچكزاده و رسايي در ماههاي گذشته نشان ميدهد كه طيف لاريجاني به گرايش اعتدالي بيش از گذشته توجه ميكنند و ما اين را به فال نيك ميگيريم. نوعي احساس نزديكي و قرابت فكري هم اكنون ميان آقاي لاريجاني و آقاي روحاني شكل گرفته است. به نظر ميرسد كه حزب اعتدال و توسعه از آن جهت كه هميشه معرف شايستگان اعتدالي جناحها بوده است ميتواند از اين نوع اصولگرايي حمايت كرده و شاهد حضور شخصيتهاي اصولگراي معتدل در ليست انتخاباتي اعتدال و توسعه باشيم به اين شكل كه حزب اعتدال و توسعه برآيند معتدلين عرصه سياسي كشور باشد. ما هميشه نشان دادهايم كه گرايش اعتدالي را مختص هيچ جناح سياسي ندانسته و اعتدال را در يك حلقه كوچك خلاصه نميكنيم. ما معتقديم كه شايستگان معتدل در هر يك جريان اصولگرا، اصلاحطلب و طيف ميانه رو وجود دارند. به نظر ميرسد كه از مدتها پيش علي لاريجاني و دوستانش عملا از بخشي از جريان اصولگرا فاصله گرفتهاند.
اين فاصله گرفتن ميتواند به معناي ائتلاف با جريان اصلاحطلب نيز باشد؟
امروز واقعيتهاي جامعه ايراني سبب شده است تا شخصيتهايي كه از نظر سازماني و تشكيلاتي با هم اختلاف داشتهاند به خاطر مباني مشترك فكري و سياسي به هم نزديك شوند و به همين دليل عملا ائتلاف نانوشتهاي شكل گرفته است. از آنجايي كه اين مجموعه نيروها در تشكيلات مختلفي بودهاند شايد براي نزديك شدن از نظر تشكيلاتي كار آساني نداشته باشيم. بنابراين جرياني كه در ميانه جناحها است مانند حزب اعتدال و توسعه ميتواند محملي باشد تا شخصيتهاي سياسي دو جناح را به صورت مجموعه به جامعه ايراني معرفي كند. ما فكر ميكنيم از اين جهت يك وظيفه خطير تاريخي نيز داريم.
ابتداي حرفهايتان اشاره كرديد كه دو سناريوي دوقطبي و چندقطبي ميتواند اتفاق بيفتد. كداميك از اين دو سناريو از نظر شما مطلوبتر است؟
برگزاري انتخابات دوقطبي سازوكار خود را دارد و تا واپسين هفتههاي منتهي به انتخابات بايد صبر كرد. اگر احراز صلاحيتها دايره گستردهاي داشته باشد به نظر ميرسد ما انتخابات چندقطبي خواهيم داشت اما اگر احراز صلاحيتها محدود شود آنگاه در سبد انتهايي انتخابات شخصيتهاي اعتدالي زيادي نخواهند بود و بنابراين كساني كه باقي ميمانند به يك ليست خواهند رسيد. به نظر ميرسد عوامل زيادي در اينكه انتخابات دوقطبي يا چندقطبي شود تاثيرگذار است. يكي از اين عوامل كاركرد نهادهاي نظارتي است. درباره اينكه كدام سناريو مطلوب است بايد گفت كه هر سناريو ميتواند محاسن و معايب خود را داشته باشد. بر فرض دوقطبي بودن رقابت شديد خواهد بود و در حقيقت دو قطبي اعتدال و افراط شكل ميگيرد. چيزي مانند انتخابات سال ٩٢ اتفاق خواهد افتاد اما در فرض دوم آنهايي به مجلس راه مييابند كه وزن زياد و رايآوري بالايي داشته باشند. چهرههاي سياسي آشنا و مشهور رايآوري بالايي خواهند داشت. در اين صورت انتخابات ريسكي نخواهد شد و مردم بر اساس شناختي كه از شخصيتها دارند راي خواهند داد. البته نميدانيم كه كدام سناريو اتفاق خواهد افتاد، بايد صبر كنيم.
اشاره كرديد اگر رد صلاحيتها گسترده نباشد انتخابات چند قطبي خواهد بود. آيا جريان اعتدالي كشور در صورتي كه ليست جداگانهاي در انتخابات داشته باشد، ميتواند رايآوري داشته باشد؟ يا براي اينكه پيروز انتخابات باشيم بايد از تشتت آرا جلوگيري كنيم؟
اگر سناريوي دوم اجرايي شود شخصيتهايي كه نامآوري بيشتري دارند راي ميآورند.
باعث تشتت آرا نميشود؟
نامآوران راي ميآورند. ممكن است در اين حالت چهرههاي مطرح تندرو نيز راي بياورند. ممكن است ١٠ نفر از چهرههاي شاخص جبهه پايداري نيز راي بياورد. در سناريوي دوقطبي چهرههاي درجه دو و گمنام هم با ليست بالا ميآيند اما در فرض چندقطبي بودن چهرههاي مطرح راي ميآورند. در سناريو چند قطبي افراد نامآوري كه در ليستهاي بيشتري نيز جاي بگيرند راي ميآورند. در اين صورت از شانس بيشتري برخوردار خواهند بود. مثلا اگر كسي هم در ليست اصلاحطلبان باشد و هم در ليست اعتدال و توسعه و هم معتدلين اصولگرا به او اقبال داشته باشند بيشتر از افراد ديگر مورد توجه قرار خواهد گرفت.
تاكنون كه براي انتخابات مجلس دهم فعاليتهايي صورت گرفته است، فعاليتهاي حزب اعتدال و توسعه چه بوده است و چقدر با اصلاحطلبان همكاري داشتهاند؟
ما از ماهها پيش تعاملات خوبي با اصلاحطلبان و معتدلين اصولگرا داشتهايم. فكر ميكنيم اين تعاملات به خوبي پيش ميرود و به آرمان خود كه ليستي تركيبي است خواهيم رسيد.
تركيبي از چه گروههايي؟
تركيبي از معتدلين عرصه سياسي كشور و فراتر از يك جناح. البته بايد پارامترهاي ديگري را نيز در نظر بگيريم كه مهمترين آن نهادهاي نظارتي و تعداد افرادي است كه احراز صلاحيت ميشوند. همچنين ادامه موفقيتهاي دولت روحاني كه با توافق هستهاي آغاز شد و اكنون افراد زيادي به مرحله اجرايي برجام اميد بستهاند. دستگاه تبليغاتي كشور از ديگر عوامل موثر در انتخابات است. عملكرد صدا و سيما در ايجاد شور و نشاط انتخاباتي و اميد مردم عواملي است كه ميتواند آرايش سياسي كشور را دچار تحول و نوسان كند.
آيا پيوستن يا نپيوستن حزب اعتدال و توسعه به ليست انتخاباتي اصلاحطلبان بستگي به برخورد نهادهاي نظارتي و عواملي كه اشاره كرديد دارد؟
به هر جهت ما پايبند به قانون هستيم و براساس فرامين كليات نظام نظارت استصوابي پذيرفته شده است. ما هميشه مقيد به چارچوبهاي نظام بودهايم و به آن عمل خواهيم كرد. پيش از اين توصيه كرديم كه نهادهاي نظارتي با توجه به فضاي اجتماعي با سعه صدر بيشتري عمل كنند تا وفاداران به نظام و انقلاب هرچه بيشتر در انتخابات شركت كنند. در اين صورت كارآمدي نظام و كارآمدي مجلس آينده بيشتر خواهد بود. اكنون نميتوانيم نسبت به عملكرد نهادهاي نظارتي ارزيابي پيشاپيش داشته باشيم. فراموش نكنيم در ماههاي منتهي به انتخابات مجلس ششم در سال ٧٨ همين بحثها شكل گرفت اما در آن انتخابات به خاطر فضاي اجتماعي شكلگرفته، بسياري از گزينههايي كه احتمال رد صلاحيت داشتند تاييد شدند. فضاي اجتماعي سياسي شكل گرفته از انتخابات رياستجمهوري ٩٢ ميتواند در انتخابات و احراز صلاحيتها و عدم احراز صلاحيتها موثر باشد. منافع نظام و كشور بر آن است كه مجلسي كارآمد داشته باشيم. آقاي روحاني در مقطعي اشاره كردند كه مجلس اول مجلس بزرگان بود. از شخصيتهاي وزين و متفكر در آن مجلس حضور داشتند. مجلس كارآمدي بود. با قدري تساهل و تسامح ميتوان مجلسي با كارآمدي بالا شكل داد.
اشاره كرديد كه تاكنون با اصلاحطلبان تعامل داشتهايد. آيا اصولا تعامل حزب اعتدال و توسعه با اصلاحطلبان شامل شرطي خواهد بود؟
اگر بخواهيم به اين سوال پاسخ دهيم از منظر ديگري بايد به اين موضوع نگاه كنيم؛ اينكه اصلاحات و اعتدال امروز همپوشاني قابل توجهي دارند. اين تعامل يك تعامل دوسويه است. همانطور كه اصلاحطلبان از حق قانوني خود گذشتند و از آقاي روحاني حمايت كردند. به نظر ميرسد در انتخابات مجلس دهم اين تعامل بيشتر خواهد بود. در دو سال گذشته اصلاحطلبان عقبه اجتماعي دولت بودهاند و بارها و بارها از دولت حمايت كردهاند اما سياستورزي حكم ميكند در برابر رقيب قوي و پرتوان از تمامي توشه و امكانات خود بهره ببريم تا بتوانيم موفق شويم به همين خاطر بايد بخشي از اصولگرايان نيز به ائتلاف اعتدال و توسعه و اصلاحطلبان بپيوندند. مصداق معتدلين اصولگرا شامل علياكبر ولايتي، علي لاريجاني، ابوترابي كه در موضوع برجام بسيار خوب در برابر جريانهاي تندرو برخورد كرد، كاظم جلالي و جواد جهانگيرزاده است. در تعاملات اصلاحطلبان، اعتداليون و معتدلين اصولگرا شرطي وجود ندارد. اين سه مجموعه بهشدت به هم نياز دارند تا بتوانند بخش قابل توجهي از مجلس آينده را براي پيشبرد منافع ملي و همياري دولت روحاني در اختيار گيرند. مهمترين شرط فروكاهيدن خواستهها و مطالبات هر سه جريان به حداقل است تا بتواند اين ائتلاف عملا شكل گيرد. هر چند اين سخن در بيان آسان است و در عمل سخت خواهد بود چرا كه اين مجموعهها تا مدتها رقيب هم بودهاند و جدايي داشتهاند. در مجلس ششم رقابتي سنگين ميان جريان اصلاحات و جريان اعتدال وجود داشت. رقابتي هميشه ميان اصولگرايان و اصلاحطلبان بوده است. اما مصالح كشور و منافع ملي اقتضا ميكند كه اين سه جريان با هم تعامل داشته باشند و منافع شخصي را ناديده بگيرند تا در وحدتي عملي پروژه تدبير و درايت و اميد را كه در نسل جديد ايجاد شده پيش ببرند. رقيب با تمام توان ميآيد.