«نماینده»؛ سيد مسعود شهيدی/ سئوالي كه بسيار تكرار شده اين است كه صدام چرا به ايران حمله كرد و اين جنگ را به دو كشور و به دو ملت ايران وعراق تحميل نمود. بعضي از گروههاي سياسي با وجود آنكه حتي سازمان ملل هم اعلان كرده ارتش عراق متجاوز بوده ولي باز هم سعي ميكنند به نحوي ايران را مقصر جلوه دهند مثلا ميگويند ايرانيها شعارهايي ميدادند كه باعث نگراني كشورهاي همسايه ميشد يا ميگويند پاسگاههاي مرزي ايران به طرف عراق تيراندازي كرده و آنها را به عكس العمل واداشتهاند. بعضي افراد هم كه حسن نيت دارند ميگويند جاهطلبي صدام و جنون قدرت موجب شد از موقعيت نابسامان ابتداي انقلاب به طمع بيفتد. اينگونه تحليلها دانسته يا ندانسته علت اصلي حمله صدام به ايران را پنهان ميكند.
علت اصلي شروع حمله صدام به ايران فقط و فقط راهبرد كاخ سفيد آمريكا در قبال انقلاب اسلامي بود. انقلابي كه تمام منافع اقتصادي و سياسي و جايگاه نظامي و اعتبار منطقهاي و جهانياش را در معرض خطر قرار داده بود. واقعيت اين است كه انقلاب اسلامي براي آمريكا يك واقعه بسيار تلخ و ناگوار بود كه طي آن حساسترين نقاط استراتژيك جهان را و مهمترين جايگاه ژاندارمي منطقه خاورميانه را از دست داد و شاهرگ حياتي انرژي جهان را تحت كنترل ايران اسلامي درآورد. اما مهمتر از همه اينها براي آمريكا سرپيچي يك ملت جهان سومي از فرمان يك ابرقدرت بود. اين سرپيچي ميتوانست به قيام ديگر بردگان جهان منجر شود. لذا بايد خيلي زود سركوب شود تا نظم جهاني برده داري برقرار بماند و لطمهاي نبيند. آقاي نوام چامسكي روشنفكر و تحليلگر معروف آمريكايي ميگويد: علت اصلي فشار آمريكا بر ايران اين است كه ايران از دستورات پدرخوانده سرپيچي كرده و اطاعت نميكند. پدرخوانده سرپيچي از دستورات را تحمل نميكند زيرا ميترسد اين سرپيچي به ديگران هم انتقال پيدا كند. اسلام عزيز فرهنگ استکبارستيزي را به مسلمانان آموخته و امام عزيز اين آموزه ديني را در صحنه يك انقلاب بزرگ به ميدان عمل آورده است. طبيعي است تا وقتي اين فرهنگ در اعتقادات ما، در قلبهاي ما و در گفتار و رفتار ما باشد، آمريكا ما را به حال خود نخواهد گذاشت و كينه و خصومتش فرو نخواهد نشست. او دائماً در حال طراحي و اجراي راهبرد مخاصمه و جنگ است و ما نيز بايد به طور دائم در حال دفاع و مقابله باشيم. اين جنگ، جنگ اسلام و كفر و جنگ حق و باطل است كه در طول تاريخ ادامه داشته و تا پايان جهان نيز ادامه خواهد داشت. اين همان جنگ موسي و فرعون و ابراهيم و نمرود و محمد(ص) و ابوجهل است كه در اين مقطع از تاريخ در قالب جنگ آمريكا با انقلاب اسلامي نمود پيدا كرده و در آينده نيز ادامه خواهد داشت.
رگ رگ است اين آب شيرين آب شور
در خلايق ميرود تا نفخ صور
طبيعي است تا وقتي اين آموزه عزت طلبي و استكبارستيزي در قلبها و در زبان و عمل ما باشد، طاغوت زمان با ما در حال جنگ خواهد بود و ما بايد در حال دفاع و مقابله باشيم. جنگ حق و باطل فلسفه حيات ما است معناي عملي لااله الاالله است، اصل زندگي يك مومن است و گريزي از آن نيست.
وقايعي كه بلافاصله بعد از پيروزي انقلاب اسلامي در منطقه ما اتفاق افتاده، به روشني راهبرد آمريكا در قبال اين انقلاب را نشان ميدهد. وقوع چهار كودتاي نظامي در چهار كشور پاكستان، افغانستان، تركيه و عراق، برقرار شدن عجولانه روابط آمريكا و عراق پس از ده سال قطع رابطه، كودتاي سفيد صدام عليه رئيس جمهور عراق چهارماه پس از پيروزي انقلاب اسلامي و پس از ملاقات محرمانه صدام با نماينده وزير خارجه انگلستان، حضور هيئت چهل نفره نظاميـ سياسي آمريكا در عراق در ارديبهشت سال ۵۹ يعني ۵ ماه قبل از شروع جنگ، سفر محرمانه برژينسكي مشاور امنيتي كاخ سفيد به عراق در خرداد ۵۹، اعلان آمادگي كاخ سفيد براي گسترش ارتباطات با عراق در مرداد ۵۹ يعني دو ماه قبل از حمله صدام، ملاقات محرمانه نماينده وزير دفاع آمريكا با صدام يك ماه قبل از شروع جنگ و در نهايت اعلان رسمي راهبرد آمريكا در قبال ايران از سوي برژينسكي مبني بر تقويت دولتهايي كه توان انجام عمليات نظامي عليه ايران را دارند. همه مؤيد اين واقعيت است كه حمله نظامي عراق به ايران در چارچوب اين راهبرد به اجرا درآمده است. اسناد به دست آمده از لانه جاسوسي آمريكا نيز وجود اين راهبرد و اقدامات مرتبط با آن را تائيد ميكند.
از آنجا كه آمريكا در جنگ ويتنام متحمل خسارات بسيار سنگيني شده بود و افكار عمومي و جامعه آمريكا پذيرش ورود به يك جنگ ديگر را نداشت، آمريكا به جاي ورود به جنگ مستقيم، جنگ نيابتي را در دستور كار خود قرار داد و صدام كه قويترين نيروي زميني منطقه را داشت بهترين گزينه براي اجراي اين عمليات بود. آمريكا براي آنكه نقش او در اين جنگ آشكار نشود و سرنوشت گروگانها تحت تاثير آن قرار نگيرد اولاً، همه ارتباطها را به صورت مخفيانه و محرمانه انجام داد و ثانياً، برقراري رابطه رسمي و گشودن سفارتخانه در بغداد را به تاخير انداخت و ثالثاً، با اعلان بيطرفي در جنگ زمينه را براي گفتگو با ايران حفظ كرد. در تمام هشت سال جنگ تحميلي آمريكا تصميم گيرنده اصلي، حمايت كننده اصلي و برنامهريز اصلي جنگ عليه ايران بوده است. درآمد نفت عراق و تجهيزات و امكانات جنگي عراق توان بيش از يك ماه جنگ را نداشت و به همين دليل تصور اوليه آنها هم اين بود كه اين جنگ در كمتر از يك ماه به پيروزي ميرسد ولي با مقاومت غيرمنتظره مردم و طولاني شدن جنگ، آمريكا مسئوليت تامين نيازهاي مختلف عراق را به عهده گرفت. هفتاد ميليارد دلار كمكهاي مالي عربستان و كويت و ديگر كشورهاي عربي و ارسال انواع تجهيزات نظامي و هواپيماهاي جنگي و موشكهاي مختلف از سراسر جهان به عراق فقط با وساطت و ضمانت آمريكا عملي شد.
دفاع مقدس امام و امت در طول اين هشت سال در حقيقت مقابله با تجاوز و سلطه طلبي و جنگافروزي آمريكا بود. اگرچه در داخل كشور ما و در داخل دولت و نظام ما از همان ابتداي انقلاب يك نگرش ليبرالي وجود داشت كه سازش و تسليم در برابر پدرخوانده را تئوريزه و توصيه ميكرد و سرپيچي از نظم جهاني كدخدا را گناهي نابخشودني تلقي مينمود و اگر چه از همان ابتدا برخي از مسئولين مخفيانه با آمريكاييها در ارتباط بودند تا با قول و قرارهايي رضايت او را جلب و موقعيت سياسي خود را براي آينده تثبيت كنند، ولي امام بت شكن و امت رشيد ما مصمم بودند بت آمريكا و بت پدرخواندگي آمريكا و كدخدا بودن آمريكا را بشكنند و دوران برده داري مدرن را براي هميشه پايان دهند.
تا وقتي آمريكا بر راهبرد خصومت باشد و تلاش كند سلطه گذشته خود بر ايران را تجديد كند و ايران اسلامي نيز بر عهد و پيماني كه با خداي متعال بسته پايدار باشد كه ديگر طوق بردگي را بر گردن نيفكند، به طور طبيعي دشمني و خصومت آمريكا ادامه خواهد يافت و دفاع مقدس يك وظيفه ملي و يك تكليف شرعي و يك بخش مهم و حياتي از زندگي معنوي و ديني ما خواهد بود. دفاع مقدس واقعهاي در گذشته كشور ما نيست كه آن را تمام شده و پايان يافته تلقي كنيم و سالي يك بار در آغاز مهرماه هفتهاي را به آن اختصاص دهيم و سپس به زندگي عادي بازگرديم.