به گزارش «نماینده»، روی کار آمدن دولت حسن روحانی در خرداد ماه ۱۳۹۲ مجالی برای بحث و طرح بیشتر مدلهای توسعه مبتنی بر اقتصاد آزاد در فضای فکری-رسانه ای کشور بود.
با این همه؛ نسبت پیروی از این رویکرد توسعه ای با مقتضیات سیاسی-اقتصادی ایران و همچنین موضوع "استقلال" کشور، تبدیل به یکی از چالشیترین موضوعات پیرامون این مسئله شده است.
برای بررسی دقیق تر این موضوع؛ با فریدالدین حداد عادل، کارشناس مسائل سیاسی به گفتوگو نشستهایم. مشروح این گفتوگوی تسنیم با این استاد دانشگاه را بخوانید
دلیل تاکید رهبر انقلاب بر در پیش گرفتن مدلهای توسعه بومی و درونزا را چه میدانید؟ این مسئله چه نسبتی با "استقلال" کشور دارد؟
- حدادعادل: اساساً توسعهای مستحکم و پایدار خواهد بود که دست دشمن خارجی نتواند به بنیانهای اصلی آن دسترسی پیدا کند و توانمندیهای بیگانه نتواند آن را تضعیف کند. به همین دلیل؛ اصلیترین و قوی ترین توانمندی های سیاسی-اقتصادی توانمندیهای مبتنی بر استعداد داخلی و ظرفیت های درونزا هستند.
یکی از نمونه های مهم این رویکرد که توانسته است در برخی مقاطع زمانی در کشورهایی موفق باشد؛ نمونه اقتصادهای مستقلِ درونزا در برخی کشورهای بلوک شرق و کمونیستی در دهه های ۶۰، ۷۰ و ۸۰ میلادیِ قرن گذشته است. این کشورها سعی کردند اقتصادهایی درونزا مبتنی بر توانمندیهای داخلی را سامان دهند و در این زمینه نیز موفق ظاهر شدند.
اگرچه از برخی جهات نسبت به رقبای غربی ضعف داشتند؛ ولی به دلیل اینکه دشمن نمی توانست متعرض توانمندی های آنان شود، می توانستند چرخهای اقتصاد خود را با قدرت به حرکت درآورند. طبیعتاً شما وقتی که یک قدرت اقتصادی مبتنی بر توانمندی داخلی داشته باشید، استقلال شما تا حد زیادی تضمین خواهد شد.
در مورد مدلهای توسعه برونزا چطور؟
- حدادعادل: ببینید؛ شما با هر مدل توسعه ای که انتخاب می کنید؛ به هر حال باید برای حراست و حفاظت از اختیارات و منابع ملی خودتان لاجرم یک نقطه اتکای بومی و داخلی داشته باشید. یعنی اگر هم اقتصاد و مدلهای توسعه، برون زا باشند باید رهیافت هایی در آن تعریف شود که بتواند آن اقتصاد را از گزند ناملایمات تولید شده به وسیله رقبای خارجی حفظ کند.
اگر امکان اجرایی شدن این مدل وجود داشته باشد، می تواند اتفاق خوبی باشد. ولیکن نگاه ما به عرصه اقتصاد جهان باید یک نگاه واقعی باشد. آنچه ما اطلاع داریم این است که کشورهای مختلفی در دنیا وجود داشتند که اقتصاد مبتنی بر توسعه برونزا داشتند اما به دلیل ارتباطی که با کشورهای مختلف داشته اند؛ ناگهان دچار افت بسیار شدید در بازارهای سرمایه، ارزش پول ملی و سایر پارامترهای اقتصادی شده اند.
به عنوان مثال، اقتصاد آسیای جنوب شرقی اقتصادی بود که در سالهای پایانی قرن بیستم در حال شکوفایی بود اما به دلیل اینکه در تعامل بسیار زیاد با بازارهای سرمایه غربی بودند و خودشان را در جرگه مناسبات پیچیده مالی با بلوکهای بزرگ سرمایه داری تعریف کرده بودند، با یک افت و خیز نه چندان قابل توجه، با فرار سرمایه، ورشکستگی بانک ها و بیمه ها، کم شدن ارزش پول ملی و کاهش رشد اقتصادی مواجه شدند. کشورهایی مثل مالزی، کره جنوبی در یک دوره خاص، بخشهایی از اقتصاد اندونزی در برخی سالها و حتی کشورهایی مثل ویتنام، برمه و فیلیپین از این دسته کشورها به حساب میآیند.
با این تفاسیر؛ اقتصاد مبتنی بر مدل توسعه برون زا برای چه کشورهایی میتواند مدل مناسبی باشد؟
- حدادعادل: اقتصاد با مدل توسعه برونزا بسیار آسیب پذیر است و فقط قدرتهای فوق العاده بزرگ میتوانند از تبعات ناشی از آن در امان باشند. البته این هم مطلق نیست. افت قیمت بازار سهام چین می تواند یکی از نمونه های آسیب پذیری اقتصادهای بزرگ در این مدل توسعه باشد. البته چین یک اقتصاد توانمند است و بسیار مقتدرانه عمل می کند. چین بیش از یک دهه رشد اقتصادی بیش از ۱۰ درصد را تجربه کرده و تبدیل به دومین قدرت اقتصادی دنیا شده است. اما وضعیت معادلات بین المللی اقتصادی مثل چین را هم تحت تاثیر خود قرار می دهد.
البته یک واقعیت دیگر هم وجود دارد و آن این است که اقتصادهای بزرگ دنیا هم در ابتدای مسیر شکوفایی اقتصادی، با سیاست منع واردات و حمایت از تولید داخلی به شکوفایی دست پیدا کرده اند.
آیا موقعیت های ژئوپلتیکی و سیاسی کشورها هم می تواند در انتخاب مدلهای توسعه سهیم باشد؟
- حدادعادل: طبیعتاً همین طور است و البته باید گفت که غیر از این نیست! کشور ما از لحاظ موقعیت جغرافیایی در موقعیت حساسی قرار گرفته است و به طور جدی در معرض تهدیدهای نظامی و غیرنظامی قرار دارد. مسئله دیگر اینکه ایران-علیرغم ثبات موجود در داخل کشور- در یک منطقه ناآرام قرار دارد. کشوری مانند ایران، طبیعتاً نمی تواند اقتصادی با مدل توسعه برونزا را تجربه کند. انتخاب چنین مدل اقتصادی در صورتی مناسب خواهد بود که ما هیچ دشمنی هم نداشته باشیم.
در صورتی که ما دشمن های بزرگی داریم که حتی در بهترین حالت روابط تعامل موجود در مذاکرات هسته ای و شکل گیری برجام نیز مترصد ضربه زدن به ما هستند. به همین خاطر ما باید به سمت اقتصاد با مدل توسعه درونزا حرکت کنیم. البته این را هم بگوییم که شکل گیری یک اقتصاد مستقل و دورن زا در کشور ما بسیار مشکل است.
یعنی با مدل مصرفی جامعه ما و اشتهای سیری ناپذیرمان به مصرف از لوازم آرایشی گرفته تا واردات خودروهای لوکس خارجی- به این راحتی ها نمی شود اقتصاد ایران را مستقل کرد. با این حال ما برای حرکت در جهت شکلدهی به اقتصادی مستقل باید ابتدا برای تامین نیازهای اولیهای که یک کشور در بدترین شرایط نیاز دارد، هدفگذاری کنیم.
فرضاً تامین غلات و مایحتاج دارویی یا تامین نیازهای حمل و نقل عمومی، نیازهایی که مورد نیاز تمام اقشار یک جامعه است. ما در قدم اول باید سعی کنیم در این زمینه ها به یک استقلال نسبی دست پیدا کنیم بعد کم کم سراغ نیازهای دیگر برویم. اصولاً استقلال اقتصادی شامل صفر تا صد مایحتاج موردنیاز مردم نمی شود. بلکه باید دربرگیرنده اولویت های اصلی زندگی مردم برای یک شرایط متوسط یا بد کشور باشد.
برخی افراد نزدیک به دولت، سعی دارند مدلهایی مانند مدل سنگاپور را برای اقتصاد کشور ما تجویز کنند. این مدل توسعه تا چه اندازه می تواند با اقتضائات اقتصاد کشور همخوانی داشته باشد؟
- حدادعادل: کشورهایی مثل سنگاپور، برونئی یا امارات متحده عربی کشورهایی با رشد و اقتصاد قارچ گونه هستند. فراز و فرود توان اقتصادی اینگونه کشورها-خصوصاً برخی کشورهای جنوب شرق آسیا- درس عبرت خیلی مهمی برای این مدل توسعه هستند. به نظرم کسانی که اینگونه مدلهای اقتصادی را توصیه میکنند، بیشتر از آنکه به فکر منافع ملی باشند، در پی مشاهده زرق و برق برجهای سر به فلک کشیده یا مراکز خرید هستند.
اقتصاد کشورهایی مانند سنگاپور به صورتی است که کمترین قطره بارانی در برخی اقتصادهای بزرگ دنیا، در این اقتصادهای کوچک تجاری-مصرفی تبدیل به سیل می شود. اصلاً پیروی از مدلهای اینچنینی برای کشوری که قصد دارد تبدیل به یک قدرت منطقه ای شود، معقول و قابل بحث نیست. متاسفانه تحلیلگرانی که به این قبیل مسائل می پردازند، حتی کشورهای دیگر دنیا را که مدلهای متفاوتی از توسعه را تجربه کرده اند هم مورد مطالعه قرار نمی دهند. کشورهایی مثل برزیل، آرژانتین، هند، مکزیک و ترکیه می تواند برای ما قابل استفاده و الگوبرداری باشند. اگر ما بخواهیم با یک نگاه ابتدایی و نگاه غیرواقع بینانه به ظرفیت های بالای کشورمان، به این مسئله نگاه کنیم، الگویمان دبی یا سنگاپور خواهد شد. تجویز این مدلها بدون درنظر گرفتن جایگاه واقعی کشوری مثل ایران است.
نظر شما در زمینه دیدگاه برخی افراد و جریانات مبنی بر بی معنی بودن "استقلال" در شرایط کنونی جهان چیست؟
- حدادعادل: این موضوع نیاز به تحلیل بیشتری دارد. یک عده از تحلیلگرانی که این حرف را می زنند، منظورشان این است که در دنیای کنونی نمی توان به استقلال ۱۰۰ یا ۹۰ درصدی دست یافت. به دلیل اینکه آنقدر حجم بازار کالا و سرمایه وسیع است که شما به عنوان یک کشور با ظرف و توان اقتصادی محدود نمیتوانید خودتان همه نیازهای کشورتان را تولید کنید. این حرف تا اینجا قابل قبول است. اما سوالی که باید این دوستان پاسخ بدهند این است که به نظر یک کارشناس توسعه و پیشرفت، باید چقدر و چه نوعی از مایحتاج ما توسط خودمان تامین شود تا ما به عنوان یک کشور مستقل شناخته شویم؟ یعنی ما باید بدانیم چه نیازی داریم و کدام یک از این نیازها ضروری است که اگر نداشته باشیم؛ کشور با مشکل جدی مواجه می شود. اگر دوستان موضع خود را در این زمینه به صورت شفاف مطرح کنند، آن وقت می شود راجع به آن بحث کرد.