«نماینده»؛ جعفر بلوری/ «داعش» چند سالی است که اهداف مورد نظر غرب در منطقه را کم و بیش پیش برده است. این گروه بدنام اما، با تمام زشتیها و جنایتهایش، گاهی خروجیهایی هم داشته که قطعا، سازمانهای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی و غرب، آن را در محاسبات خود لحاظ نکرده بودند. بحران «مهاجرت» از دل همین داعش زائیده شد، بحرانی که غربیها را حقیقتا غافلگیر کرده است. کمتر کسی تصور میکرد غرب اینگونه از توطئه کثیفی که در منطقه به راه انداخته ضربه بخورد؛ جالب اینکه این بحران را، «جسد» کوچک یک کودک سه ساله و مظلوم سوری، به اوج رسانده است. گفته میشود پس از انتشار تصاویر جسم بیجان این کودک در سواحل ترکیه، حمایتها از پذیرش مهاجرین و جنگ زدگان در اروپا تحت فشار افکار عمومی، تا ۱۰ برابر افزایش یافته است؛ بالطبع این مسئله باعث افزایش تمایلات آن دسته از جنگ زدگانی خواهد شد که تا کنون برای مهاجرت، تردید داشته یا حتی تصمیمی برای مهاجرت نداشتهاند. این بحرانهای «تو در تو» چه بسا حتی، غربیها را نسبت به مقابله با ماری که خود در آستین پروراندهاند، به فکر اندازد و نسبت به نابودی آن پیش از پایان تاریخ مصرفشان، ترغیب نماید.
یکی دیگر از خروجیهای ناخواسته اما مبارک، پدیده منحوس داعش، روی کار آمدن «حشد الشعبی» یا همان «بسیج مردمی» در کشورهای منطقه است که محور یادداشت ما را تشکیل میدهد. بسیج مردمی در عراق و سوریه-دو کشوری که غربیها حساب ویژهای برای آن باز کردهاند- بسیار کارآمد و موثر عمل کرده است. عملیاتهای بزرگ و تاریخی مثل عملیات آزادسازی آمرلی و جرف الصخر در عراق و القصیر در سوریه، از افتخارات همین حشد الشعبی است. میتوان به جرات گفت، در برخی موارد و مناطق حتی، بسیج مردمی توانسته در قلع و قمع تکفیریها، موثرتر از ارتش کشورهایشان عمل کند. بسیج مردمی که، تشکیل شده از شیعه، سنی، مسیحی و سایر ادیان و قومیت ها. راز موفقیت بسیج مردمی عراق، همین هنر جمع کردن ادیان و قومیتها ذیل یک هدف واحد یعنی جنگ با تکفیری هاست. ایجاد وحدت، فقط یکی از ویژگیهای مهم بسیج مردمی در عراق بوده است. ویژگی مهمی که پروژه داعش را از بدو تشکیل بسیج مردمی، با وقفهها و تحمل ضربات سنگین مواجه کرده است.
اما فوریه گذشته بود که خبر رسید، شورای وزیران عراق-خواسته یا ناخواسته-لایحهای را به تایید رسانده که ایده اصلی آن گویا، از سوی آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی ارائه شده است. نام این لایحه که عملا باعث تضعیف یا حتی حذف حشد الشعبی و ارتش عراق میشود، «گارد ملی» است.
لایحه «گارد ملی»، فوریه گذشته و در بحبوحه حملات وحشیانه تکفیریها از سوی برخی جریانهای سیاسی به نخست وزیر عراق تحمیل شد. به نظر میرسد، اوضاع حساس حاکم بر عراق و ترس از تسلط تکفیریها به مناطق دیگر، در عجله کردن دولتمردان عراق و در نتیجه به اشتباه انداختن آنها در تصویب این لایحه، بیتاثیر نبوده است. این لایحه قرار بود روز سهشنبه ۱۷ شهریور ماه در پارلمان عراق به رای گذاشته شود. اما به دلیل حساسیت این لایحه و مخالفتهای گستردهای که با آن شد، جلسه مجلس به هم ریخت و بررسی آن به تعویق افتاد. طبق بررسیها و گفت و گوهایی که با برخی شخصیتهای سیاسی عراق انجام شده، به این نتیجه رسیدیم که، این لایحه قرار است:
۱- ۱۸ استان عراق- به غیر از کردستان- را بهطور مستقل دارای ارتش محلی و بومی کند! وظیفه این ارتشهای محلی نیز مقابله با داعش هنگام حمله به استان مربوطه عنوان شده است.
۲- اولویت استانها، عضو گیری از میان اعضای ارتش سابق عراق-بخوانید بعثیها- است و فقط اعضای شاخص بعث اجازه ورود به این ارتشهای محلی را ندارند!
۳- «گارد ملی» قرار است در کنار ارتش مرکزی با داعش بجنگد. به عبارت بهتر، تاسیس ارتشهای کوچک محلی، قرار نیست به عملکرد ارتش اصلی عراق خدشه وارد کند!
۴- با وجود گارد ملی، دیگر نیازی به بسیج مردمی نیست!
هدف از ارائه این لایحه نیز «ایجاد اتحاد بین اقوام، مذاهب و اقلیتها برای مقابله با داعش» عنوان شده است.
به نظر میرسد، این لایحه بنا به دلایلی که عنوان خواهد شد، نباید تصویب و اجرا شود چرا که با نگاهی ساده و اجمالی میتوان فهمید، آنچه طراحان این نقشه(که جو بایدن، معاون رئیس جمهور آمریکا یکی از مهمترین آنهاست) به دنبال آن هستند، نه ایجاد اتحاد بلکه بر عکس، ایجاد اختلاف و در نهایت تجزیه عراق است. هدفی که چندی پیش مقام بلند پایه آمریکایی صراحتا بر زبان راند. ژنرال «ریموند اودیرنو»، اواخر مرداد ماه سال جاری و در آخرین نشست خود تحت عنوان رئیس ستاد ارتش آمریکا، به صراحت گفت که «چه بسا تجزیه عراق تنها راهحل بحران عراق باشد.» هدفی که داعش نیز به دنبال همان است! اما دلایل:
الف- در این لایحه، قرار گرفتن این سه مولفه در کنار هم، یعنی «انگلیس-آمریکا»، «اتحاد» و «کشور مسلمان عراق» اصولا هیچ همخوانی با هم ندارد. به قول حضرت آقا، انگلیس متخصص اختلاف افکنی و آمریکا نیز شاگرد انگلیس است. دولت روی کار آمده در عراق نیز دولت مطلوب این دو کشور نیست. بنابراین، اینکه بپذیریم، انگلیس و آمریکا بخواهند بین ملت عراق و ارتش این کشور اتحاد و همدلی ایجاد کنند تا آنها بتوانند با داعشی که ساخته و پرداخته همین کشورهاست بجنگند، اصلا باور کردنی نیست. هست؟ این کشورها متهمین ردیف اول بحران عراق، منطقه و جهان هستند. ادوارد اسنودن همین دو روز پیش بود که در جریان دریافت جایزه «آزادی بیان» خود گفت: «آمریکا عامل اصلی تمام جنگها و مصیبتهای جهان است.»
ب-این لایحه در عمل، ارتش عراق را تکهتکه میکند. تکه تکه شدن ارتش عراق همان و تضعیف و نابودی آن همان. عقل و منطق ایجاب میکند، در مواجهه با دشمن مشترک، نیروهای نظامی متحدتر شوند نه اینکه به ۱۸ قسمت تقسیم شوند. ضمن اینکه، ارتش فعلی عراق که از برخی کاستیها رنج میبرد، نیاز به تقویت دارد، نه تضعیف.
ج- فرماندهی تکفیریهای داعش، غالبا بر عهده بعثیها گذاشته شده است. اخبار و گزارشهای مستند زیادی راجع به سپرده شدن فرماندهی و هدایت عملیاتهای گروههای تکفیری به بعثیها منتشر شده است. ژنرال عزت الدوری، معاون اول صدام حسین، در جریان عملیات ارتش عراق علیه تکفیریهای داعش بود که کشته شد. جذب بازماندههای ارتش بعثی عراق به بدنه ارتشهای محلی، یعنی خود کشی. کدام عقل سلیمی میپذیرد، تکه تکه کردن ارتش و نفوذ دادن بعثیها به داخل ارتشهای کوچک شده، باعث تقویت توان نظامی کشوری بشود!؟ این بند از لایحه که پذیرش اعضای سرشناس بعث را ممنوع میکند نیز، صرفا یک مسئله انحرافی است که بسیار ناشیانه در لایحه گنجانده شده است.
د- تشکیل ارتش شیعه، ارتش سنی، ارتش مسیحی، ارتش ترکمن، ارتش ایزدی و ... یعنی دامن زدن به جنگهای داخلی و اختلافات قومی و مذهبی. معمولا کشورهای با قومیتها و ادیان متنوع، هنگام مواجهه با دشمن مشترک و تشکیل یک ارتش و گروه مسلح، روی اشتراکاتی مثل ملیت و برادری تاکید میکنند نه روی افتراقات. گارد ملی اختلافات مذهبی و قبیلهای را به بدنه ارتش و نظامیان هم میکشاند.
ه- همانطور که در ابتدای این وجیزه اشاره شد، یکی نتایج تشکیل بسیج مردمی در عراق، ایجاد اتحاد و برادری بین اعضای تشکیلدهنده آن از یک طرف، و بین مردم از طرف دیگر بود. بسیج مردمی عراق که دقیقا به خاطر همین دستاوردش یعنی اتحاد و برادری توانسته پوزه داعش را بارها به خاک بمالد، از همه ادیان و اقوام عراقی تشکیل شده است. به نظر میرسد، یکی از خطرناکترین نتایج تشکیل گارد ملی- و چه بسا حتی هدف اصلی طراحان پشت پرده این لایحه تحمیلی- نابودی بسیج مردمی عراق است. این طرح به رغم اهداف به ظاهر زیبای اعلام شده برای آن، میتواند به مثابه یک کودتای خاموش علیه حشد الشعبی، آن هم به دست خود باشد. هدفی که مخالفان دولت و ملت عراق از گفتن آن هیچ ابایی ندارند و داخل بندها و جملههای فریبنده این لایحه نیز عینا گنجانده شده است.