«نماینده»؛ مجتبی اصغری/ همانطور که قبلتر پیشبینی کرده بودیم، طرح جمهوریخواهان کنگره برای رد برجام و ختم بررسی آن، رای نیاورد و با شکست مواجه شد. برخلاف برخی تئوریسازیهای صورت گرفته در کشورمان درباره شکاف در «سیاست خارجی» آمریکا و دوقطبیسازی «آمریکا- اسرائیل»، نتایج شکست طرح مذکور نشان داد همه عقلای جامعه آمریکا و رژیم غاصب صهیونیستی استدلالات تیم اوباما مبنی بر «شکست ایران از مسیر دیپلماسی» را پذیرفتهاند و به موفقیت تیم پشتپرده «پروژه ایران» متشکل از دموکراتها، جمهوریخواهان و حامیان لابیهای بزرگ یهودیان در آمریکا اعم از آیپک و جیاستریت و امنیتیترین نیروهای ویژه رژیم صهیونیستی، اعتماد و اطمینان نسبی دارند. اختلاف اصلی و حقیقی بر سر این ماجراست که حرکت از کدام مسیر منجر به کسب بیشترین امتیاز از ایران شده و به قول افراطیترین چهرههای سیاست خارجی آمریکا سریعتر منجر به فروپاشی بازوان قدرت ایران میشود. در هر حال اجماع بر سر «مفید و موثر بودن حربه برجام» رای آورد و با تحکیم اصول سیاست خارجی آمریکایی- صهیونیستی، صف دشمنان ایران را کامل کرد.
با این وجود هیچ بعید نیست روزنامههای زنجیرهای حامی غرب، درصدد وارونهنمایی معنا و مفهوم رای منفی کنگره به «رد برجام» برآیند و تلاش کنند جامعه آمریکا را متفقالقول در «دیپلماسی صلح» مقابل ایران جلوه دهند! اما نباید فراموش کنیم تیمی که بامداد جمعه به دیپلماسی اوباما رای داد دقیقا متشکل از همان اعضایی است که پیش از این در «لابی جنگ» بر طبل تحریم و تهدید و مقابله با ایران میکوبیدند اما امروز بنا به تغییر مصالح آمریکا، به تغییر نوع استراتژی و روش تقابل با ایران رای دادهاند و به عبارت بهتر ایرادات طرح قبلی «تحریم» و اجماع فروپاشیده جهانی را با ایجاد رویه حقوقی ویژه در قالب برجام، برطرف ساختهاند.
مهمتر اینکه برخلاف تاکید مکرر سرتیم مذاکرهکننده دولت یازدهم مبنی بر ایجاد شکاف در میان آمریکاییها، عقلای آمریکا کماکان بر استراتژی مبارزه و مقابله با ایران از مسیری جدید همقسم هستند و تیم اوباما با بازی دوگانه بر سر میز مذاکره موفق شد بهترین و تکاندهندهترین امتیازات را با «کارت کنگره» از ظریف و همکارانش دشت کند! مانور جان کری بر حساسیتهای کنگره آمریکا و ظرفیت تقابل جمهوریخواهان با برجام منجر به این شد که بدترین رژیم حقوقی خطرناک، استثنایی و غیرعادی ضد کشورمان در قالب یک «برنامه اقدام مشترک هستهای» با مولفههای نظامی و امنیتی متعدد، بهدست نمایندگان خود ایران و با همکاری دولت کشورمان، برخلاف سختترین قطعنامههای شورای امنیت، این بار با اجماعی جهانی و دور از دسترس برای آمریکاییها و صهیونیستها، به تصویب برسد و اکنون پوچ بودن گزینه کنگره پس از پایان بازی به نمایش عام گذاشته شده است. این در حالی است که در تمام طول مذاکرات بهرغم تاکید مکرر نمایندگان مجلس و دلسوزان نظام و رسانههای منتقد سیاستهای یکجانبه مذاکراتی دولت یازدهم، هیچ تلاشی برای استفاده متقابل از برگ برنده تمرکز بر حساسیتهای داخل ایران صورت نگرفت و به این ترتیب توافقی نامتوازن و یکجانبه، بدون تعیین تکلیف وضعیت تحریمهای وضع شده ضد کشورمان، با سر و صدای بسیار به جهانیان عرضه شد. با پایان دیپلماسی نمایشی اوباما، به قول غربیها اکنون توپ در زمین مجلس ایران است. سوال اصلی این است که پس از افشای بازیسازیهای دروغین در ویترین سیاست خارجی آمریکا برای کسب امتیازات گسترده از دولت کشورمان، بدون تعیین یک رژیم حقوقی مشخص برای رفع تحریمها، آیا منطقی و معقول است که به چنین چارت حقوقی که از قابلیت گرفتار کردن چندین دولت آینده ایران در مسیری نافرجام برخوردار است تن دهیم!؟ اگر پشت پرده، محاسبات دقیق هزینه و فایدهای صورت گرفته که پذیرش سختترین رژیم نظارتی و حقوقی مملو از خلأهای امنیتی و حیثیتی با انواع استثنائات بینالمللی را توجیه میکند، اکنون وقت عرضه آن به نمایندگان مردم است.
فراموش نکنیم براساس مفاد فاش شده از برجام در کمیسیون ویژه مجلس، دستکم بخشی از محدودیتهای حقوقی، هستهای، امنیتی، سیاسی و تکنولوژیک تحمیلی آمریکا به ایران در قالب برجام فاقد بازه زمانی است و به گفته جان کری، وزیر خارجه شیطان بزرگ، الیالابد ادامه خواهد یافت. پس برجام استوار بر انگارههای حقوقی غیرقابل انکار از قابلیت درگیر نگاه داشتن کشور در مسیری غیرقابل عدول در چند ده سال آینده برخوردار است که در صورت بیاعتنایی به آنها، دشمنان ایران موفق خواهند شد به حکم کمیسیونی اقلیتی، اجماعی امنیتی علیه کشورمان ایجاد کنند که عواقب آن گریبانگیر نسل آینده ایرانیان نیز خواهد شد. این در حالی است که به اعتراف خود رئیسجمهور آمریکا در کنگره، حربه تحریم و تهدید، به علت عدم همراهی سایر متحدان آمریکا و تضعیف اقتصاد جهانی،
هم اکنون نیز بیاثر شده بود و بیش از این قابلیت اجرا نداشت. این موضوعی است که اهمیت آن حتی از ارزش کل برنامه هستهای کشورمان نیز بیشتر است، چرا که محدوده آن به حکم مفاد انکارناپذیر غیرهستهای برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل، بر آینده سیاسی، اقتصادی و امنیتی ایران و حتی ژئوپلیتیک منطقه غرب و جنوب غرب آسیا تاثیرگذار است.
مهمترین وظیفه در برهه اخیر که کشور درگیر تصمیمگیری برای آینده دستکم چند ده سال بعد ایران است برعهده صدا و سیماست، چرا که به حکم نظام جمهوری اسلامی چنین تصمیمسازیهای بزرگی از اراده دولتها به علت احتمال تحمیل سلایق و علایق حزبی و گروهی خارج است و روابط نظام با مردم از «سیاست محرمانگی» تبعیت نمیکند. رفتار سیاسی رهبر انقلاب در موضوع برنامههای آیندهنگرانه کشور در حوزه سیاست، اقتصاد و برنامه هستهای با نهی صریح «دیپلماسی پنهان» و تاکید بر گزارشدهی مکرر به مردم و حفظ حق مجلس شورای اسلامی در بررسی برجام، حکایت از تایید همین رویه اخلاقی و تثبیتکننده مواضع جمهوری اسلامی در بلندمدت با هدف پرهیز از گسست بین نسلی و تحکیم ارتباط قوی حاکمیت و مردم دارد.
توصیه اکید به مدیران صدا و سیما این است که حفظ «بیطرفی»، با توصیف اصول مدیریت رسانه تحمیلی برآمده از انگیزههای مشکوک غربگرایانه و تاکید بر حق شرطگذاری حزبی و حتی دولتی، تفاوت بسیاری دارد. رسانه رسمی نظام موظف است کل تحولات در حوزه بررسی حقوقی دقیق برجام را پوشش داده و اطلاعات لازم را ارائه کند تا کشور در ورطه انعقاد قراردادی نامتوازن به حکم هوچیگری مجموعه رسانههای زنجیرهای حامی غرب و همکاران خارجی سقوط نکند.
در این مسیر ملی، بودجه که هیچ، حتی اگر «آب» را هم بر صدا و سیما ببندند انتظار این است که رسانه رسمی نظام در برابر غربگرایان تن به سازش یا بیطرفی بدعقوبت برای کشور و ملت ندهد و اطلاعات را فارغ از هر گونه اعمال سلیقه و اظهار نظر غیررسمی و پوپولیستی به جامعه ارائه دهد، تا ملت فارغ از نظر نهایی مجلس و حاکمیت در مسیر بررسی برجام در پروسه تاریخنگاری درک کند که برخلاف همه نظریهسازیهای دروغین، در پشتپرده هیچ مقام مسؤول و طبقهای نسخه برجام را از قول ملت و نمایندگان «قطعی» نکرده است و حق عمومی برای بررسی، رد یا تایید برجام فارغ از همه «مصلحتسازیهای کذب» رسمی است.
به این ترتیب اطلاع دقیق مردم از روند بررسی مفاد حقوقی برجام، فارغ از نتیجه به قضاوت صحیح مردم در برابر جریانات سیاسی و حزبی منجر خواهد شد و خدشهای به روابط حاکمیت و ملت به علت عقد توافقی پنهان در غبار تئوریسازیهای حزبی مبنی بر زد و بندی محرمانه در بالادست سیستم، وارد نمیشود.