شناسهٔ خبر: 108919 - سرویس سیاست
منبع: روزنامه جوان

اميد تجديدنظرطلبان به درگيري نيروهاي انقلاب دوخته شده است

اصلاح طلبان «انشقاق در جبهه اصولگرايي» را بايد يكي از اهداف مدون و اصلي جريان تجديدنظرطلب به شمار آورد، هدفي كه نمود عيني آن را مي‌توان در صفحات خبري روزنامه‌هاي زنجيره‌اي اين جريان به وضوح ديد.

به گزارش «نماینده»، «انشقاق در جبهه اصولگرايي» را بايد يكي از اهداف مدون و اصلي جريان تجديدنظرطلب به شمار آورد، هدفي كه نمود عيني آن را مي‌توان در صفحات خبري روزنامه‌هاي زنجيره‌اي اين جريان به وضوح ديد.
جماعت مدعي اصلاح‌طلبي براي تفوق بر رقيب طرح‌هاي بسياري نظير «بهره‌برداري جناحي از توافق هسته‌اي»، «حمايت از دولت يازدهم و ارائه ليست مشترك با دولت»، «تندرو خواندن طيف رقيب و سياه‌نمايي از كاركرد اصولگرايي»، «تشديد اختلافات بين فراكسيون اصولگرايان و رهروان ولايت در مجلس نهم» و «ايجاد همگرايي بين گروه‌هاي منسوب به خود» را مورد توجه قرار داده اما همانطور كه اشاره شد «ايجاد درگيري و انشقاق ميان نيروها و گروه‌هاي جبهه اصولگرايي» يكي از مهم‌ترين اين اهداف است كه بخش قابل توجهي از تمركز جماعت مورد اشاره را به خود اختصاص داده است. روز گذشته بار ديگر روزنامه‌هاي زنجيره‌اي با درج مطالبي به‌دنبال القاي دودستگي بين اصولگرايان بودند. «سنتي‌ها در ميدان اعتدال» عنوان تيتر يك روزنامه ابتكار است كه در آن بار ديگر تلاش شده رسيدن به وحدت در بين اصولگرايان را امري محال شمرده و به جاي آن نزديكي طيف سنتي‌ها به دولت يازدهم و شخص روحاني را برجسته كرده است.

   وحدت اصولگرايان در بن‌بست!
اين روزنامه در ابتداي گزارش اصلي اين شماره خود رسيدن به وحدت براي رقيب را اينگونه غير‌ممكن مي‌خواند: «هرچند انتشار خبر ديدار زعماي جامعتين با آيت‌الله مصباح يزدي، رهبر معنوي جبهه پايداري و متعاقب آن برگزاري نشستي با حضور تشكل‌هاي ايثارگران، جبهه پايداري و حزب مؤتلفه از ديد برخي اصولگرايان به عنوان حركتي مثبت در مسير وحدت و همگرايي اصولگرايان عنوان مي‌شد، اما واكنش برخي چهره‌ها و گروه‌هاي اصولگرا كه اعتقادي به نسخه اين ائتلاف سه‌گانه ندارند باعث شده است كه ماجراي وحدت در اردوگاه اصولگرايي همچنان در بن‌بست باشد. علاوه بر اين در حالي برخي گفته‌ها از تشكيل شوراي هماهنگي جبهه اصولگرايان در مهرماه خبر مي‌دهند كه اولاً، روند شوراي مشابه آن در جبهه اصلاح‌طلبان به‌‌رغم سابقه طولاني‌تر هنوز به انتخاب ليست نرسيده و نبايد انتظار داشت اين شورا نيز به نتيجه خاصي برسد و ثانياً، برخي چهره‌ها و گروه‌هاي اصولگرا نيز چراغ سبزي به حضور در اين عرصه نشان نداده‌اند. به نظر مي‌رسد بازي شطرنج وحدت اصولگرايي به مات شدن نزديك مي‌شود.»
اين روزنامه زنجيره‌اي در ادامه تلاش مي‌كند با نام بردن از چهره‌هاي اصولگرايي اينگونه وانمود كند كه اين افراد طي دو سال اخير مطابق خواست رئيس دولت يازدهم قدم برداشته و از اين به بعد هم با وي همگام خواهند شد: «يكي از اصلي‌ترين چهره‌هايي كه در معماي وحدت اصولگرايان نقش ويژه‌اي ايفا مي‌كند، علي لاريجاني است. رئيس فعلي مجلس شوراي اسلامي، در سال‌هاي اخير به عنوان يك اصولگراي معتدل شناخته مي‌شود.» در ادامه اين روزنامه به تحولات جبهه ايستادگي هم اشاره مي‌كند و مي‌نويسد: «يكي ديگر از محورهاي وحدت كه باز هم از حضور علي لاريجاني در آن سخن گفته مي‌شود، دو گروهي است كه پيش از اين در سال‌هاي اخير نزديك به محسن رضايي و محمدباقر قاليباف مطرح بوده‌اند. اين دو نفر نيز هرچند در طيف اصولگرايي طبقه‌بندي مي‌شوند، اما در سال‌هاي اخير تلاش كرده‌اند كه وجهه‌اي مستقل از خود به نمايش بگذارند. اخيراً اخباري از تشكيل حزب توسط نزديكان قاليباف به گوش مي‌رسد.» ابتكار مانند ديگر روزنامه‌هاي اين طيف بدون اشاره به درگيري‌هاي گروه‌هاي اصلاح‌طلب با يكديگر و اوضاع نابسامان وحدت در اين جبهه، حضور احتمالي احمدي‌نژاد را هم چالش ديگر اصولگرايان مي‌داند و اين را هم يكي ديگر از دلايل به نتيجه نرسيدن وحدت اصولگراها عنوان مي‌كند‌: «محمود احمدي‌نژاد نيز يكي از معماهاي اصولگرايان براي رسيدن به وحدت است. حتي اگر وي خودش را اصولگرا نداند و اصولگرايان نيز از حمايت‌هاي بي‌دريغ خود در طول هشت‌سال دولت‌هاي نهم و دهم تغيير نظر داده و از احمدي‌نژاد برائت جويند، باز هم خاستگاه رئيس‌جمهوري سابق اصولگرايي محسوب مي‌شود... به هر ترتيب معماهاي اصولگرايان براي وحدت فراتر از آن است كه در فاصله ماه‌هاي باقي مانده تا انتخابات مجلس دهم و مجلس خبرگان حل شوند. در نتيجه مي‌توان از هم‌اكنون سازوكارهاي وحدت اصولگرايي را شكست‌خورده و بازيگران مدعي در اين شطرنج را مات‌شده فرض كرد.»
 
  اعتدال لاريجاني، ذوب در تدبير روحاني!
«روزنامه آرمان» رسانه نزديك به خانواده هاشمي هم با درج تصوير رئيس مجلس نهم عبارت «اعتدال لاريجاني ذوب در تدبير روحاني» را مورد توجه قرار داده و مانند گذشته وي را همراه و همگام با دولت روحاني دانسته و ليست مشترك دادن روحاني- لاريجاني را بسيار محتمل دانسته و نوشته: «علي لاريجاني خيلي وقت است كه به جمع مصلحان پيوسته و ديگر براي او بگومگوهاي جناحي ميان اصولگرايان و اصلاح‌طلبان معنايي ندارد. مورد حمايت همه‌جانبه مراجع تقليد و بزرگان در قم است كه مشي اعتدالي او در اين حمايت‌ها بي‌تأثير نيست. وي اثبات كرده براي استقرار صلح و دوستي در كشور حتي مي‌تواند از خود بگذرد و علي لاريجاني براي او معناي ثبات در كشور داشته باشد. لازم است براي شناخت بيشتر رئيس مجلس كشورمان ويژگي‌هاي او را در سه بخش سياست‌ورزي، رياست مجلس و روابط بين‌الملل بررسي كرد.» اين روزنامه رفتار علي لاريجاني در حمايت از دولت روحاني را اينگونه تفسير مي‌كند: «علي لاريجاني يك اصولگراست و در اين مشي ترديدي نبايد داشت اما اصولگراي همراه با پيشوند ميانه‌رو. براي اثبات اين ادعا لازم نيست مسيري طولاني را طي كرد و با كمي عقبگرد و بازگشت به سال ۹۲ به خوبي مشي او مشخص مي‌شود. در آن برهه كه دولت دكتر روحاني به روي كار آمد، اصولگرايان به دو بخش تقسيم شدند. بخشي كه به رغم ادعاي اصولگرا بودن روحاني اما به وي هجمه برده و منتقد پروپاقرص او شدند و بخش ديگر علي لاريجاني و همفكران او بودند كه مشي اعتدال را پيش گرفتند و كمك به دولت را به عنوان وظيفه در ذهن حك كردند. جايگاه لاريجاني براي دولت بسيار مغتنم بود چراكه فرصت تبادل قدرت و ايجاد توازن را تا حد قابل توجهي فراهم مي‌كرد و همچنين اعتقاد روحاني به لاريجاني در نقش يك مصلح سبب شد تا از نظرات رئيس مجلس در چينش كابينه بهره ببرد.» رسانه خانوادگي هاشمي در ادامه امتياز مثبت لاريجاني در صورت همراهي با دولت را با ادبياتي خاص اينگونه معنا مي‌كند: «همچنين لاريجاني به خوبي مي‌دانست همراهي او با دولت يك امتياز مثبت براي بقاي رياستش در مجلس دهم خواهد شد و اين موضوعي بود كه تمام ميانه‌روها از آن استقبال مي‌كنند.»
اشاره شد كه جداسازي برخي از چهره‌هاي اصولگرا از مركزيت اين جريان و هدايت آنها به سمت شخص روحاني – كه در اصل پيوند دادن آنها با جماعت تجديدنظرطلب بايد معنا شود- طي ماه‌هاي گذشته به عنوان يك هدف دنبال شده است كه در ادامه به بخش‌هاي كوتاهي از آن مي‌توان اشاره كرد.

   وحدت قريب‌الوقوع لاريجاني با تجديدنظرطلبان!
«ديوار مشترك در برابر تندروها» اين عنوان تيتر نخست يكي از روزنامه‌هاي زنجيره‌اي در اواسط ماه گذشته –مرداد ماه - است كه در آن احتمال ائتلاف سياسي- انتخاباتي حاميان دولت با لاريجاني را در انتخابات پيش رو بسيار جدي و اساسي نشان داده است.
در بخشي از اين گزارش آمده است: «حال در آستانه انتخابات مجلس دهم، هرچند دولت قرار نيست و نمي‌تواند به طور مستقيم وارد عرصه شود، اما قطعاً حاميان دولت براي مجلس برنامه ويژه‌اي دارند. به ويژه همراهي تجربه شده و موفق اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گرايان باعث شده است كه اين دو طيف به دنبال تكرار آن در انتخابات آتي باشند. در اين ميان گمانه‌زني‌هايي وجود دارد كه شايد چهره‌هاي ديگري نيز به اين همراهي بپيوندند. اين چهره‌ها طيفي از علي مطهري – نماينده‌اي كه از اصولگرايي به حضور مستقل در عرصه سياسي رسيده است – تا داماد وي علي لاريجاني رئيس مجلس شوراي اسلامي را در‌بر‌مي‌گيرد. در اين ميان احتمال ائتلاف لاريجاني با حاميان دولت موضوعي است كه توجه بيشتري را به خود جلب مي‌كند، تا جايي كه حتي برخي گمانه‌زني‌ها از سرليستي علي لاريجاني در ليست حاميان دولت خبر مي‌دهد. علي لاريجاني در ماه‌هاي اخير همراهي و همكاري قابل توجهي با دولت نشان داده است. از سوي ديگر هم لاريجاني و هم دولت با طيف مشتركي دست و پنجه نرم مي‌كنند؛ تندروهاي اصولگرا.»
   ائتلاف نانوشته سنتي‌ها با اصلاح‌طلبان
شهريور ماه سال پيش بود كه روزنامه شرق ياركشي از درون اصولگراها را با درج تيتر برجسته‌اي با عنوان «شكل‌گيري ائتلاف نانوشته اصلاح‌طلبان با لاريجاني؟» به شكل صريح مطرح كرد و نوشت: «دست دوستي اصلاح‌طلبان به سمت لاريجاني دراز خواهد شد؟ آيا اين دست به گرمي فشرده مي‌شود يا اينكه با نگاهي و تكان سري فداي مصلحت خواهد شد؛ مصلحتي كه گويا ظرف چندين سال افراد زيادي از دو طيف ميانه‌رو و اصلاحات را كنار گذارده است. چند وقتي است كه اصلاح‌طلبان در ائتلافي نانوشته با اصولگرايان ميانه‌رو هستند؛ ائتلافي كه نه در سال ۹۱ براي نيل به پيروزي در سال ۹۲ بلكه از سال‌هايي آغاز شد... ‌در عصر خاموش اصولگرايان ميانه‌رو و اصلاح‌طلبان آنچه اين دو جريان را به هم وصل كرد بزرگاني بودند كه خود سال‌هاي سال از تندروي‌ها آسيب ديده و ضرر كرده بودند.» اين رويه در مورد حجت‌الاسلام ناطق نوري هم دقيقاً اتفاق افتاده و شخصيت‌ها و رسانه‌‌هاي وابسته به اين جريان تلاش كرده تا وي را هم مانند علي لاريجاني از صف نيروهاي اصولگرا خارج نموده و به طيف مدعيان اصلاح‌طلبي بكشانند، رويكردي كه دستاوردهايي را مي‌تواند به همراه داشته باشد.

   نياز مبرم اصلاح‌طلبان به انشقاق اصولگرايان
جريان مدعي اصلاح‌طلبي نيازمند چندپاره كردن اصولگرايان بوده و درصدد است تا به هر طريق ممكن جريان نزديك به گفتمان انقلاب اسلامي را در آستانه انتخابات دهم مجلس به سمت چند ليسته ‌شدن بكشاند و تأكيد بر تشكيل حزب حاميان علي لاريجاني و محمدباقر قاليباف و جداسازي آنها از اصولگرايان هم بر همين اساس صورت مي‌گيرد. به باور نظريه‌پردازان تجديدنظرطلب، جداسازي لاريجاني، ناطق نوري و قاليباف از اصولگرايان و كشاندن آنها و افراد نزديك به آنها به منازعات و درگيري‌هاي سياسي مي‌تواند بخش قابل‌توجهي از توان نيروهاي اصولگرايي را به موضوعات مورد چالش معطوف كرده و از تحركات رقيب غافل كند. رهبران فكري طيف تجديدنظرطلب به خوبي مي‌دانند كه «برانداز خواندن اين جماعت توسط جامعه» و «نبود توان رأي‌آوري» در بين عناصر اين جريان، شرايط را براي آنها بحراني كرده و مي‌تواند شكست ديگري در انتخابات آتي را به اين طيف تحميل كند و پاياني باشد براي حيات سياسي آنها؛ بنابراين حمايت از افراد برجسته‌اي نظير لاريجاني مي‌تواند تا حد فراواني اين مشكلات را كاهش داده و زمينه موفقيت حداقلي آنها را در انتخابات پيش رو فراهم سازد.